به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 تیر 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-5-20
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,085
    سطح
    17
    Points: 1,085, Level: 17
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    51

    تشکرشده 43 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به خواستگاری که رد کردم دوباره بگم بیاد؟

    سلام به همه ی عزیزان،خواهش میکنم اگه تاپیکمو خوندید برام پاسخ بزارید،واقعا نیازمندتون هستم.من حدود پنج شش ماه پیش یه خواستگار داشتم که از هر لحاظی با معیارام جوردرمیومد فقط ظاهرش اونموقع به دلم ننشست براهمین ردش کردم.ازایمان و اخلاق و هرچی که که بخوام خوب بود ولی خامی کردم و ردش کردم.بعد ازاونم یه خواستگار زنگ زد خیلی باهام اختلاف سنی داشت و اعصابمو ریخت به هم،باورکنید همون موقع زدم زیرگریه،وقتی هم که میشینم پای حرفای نوشته شده ی دخترایی که باوجود شرایط خوب خواستگار ندارن خوف همه وجودمو میگیره.من تاحالا خواستگار داشتم ولی به دردم نمیخوردن غیر از دوتاشون که یکی مال چند سال پیش بود که با مسخره بازی هایی که درآوردم ردشون کردم یکی هم همین پنج شش ماه پیش بود که اومد ، حالا همین که بحثش مطرحه(5.6ماه پیشیه)بدجور ذهنمو درگیر کرده چون همه چیش باهام جور بود شاید باور نکنید ولی دیشب خوابم نمیبرد از فکرش ، گریه هم میکردم،پریشبم حال خوشی نداشتم شب قبل از اونم لرز گرفته بودم تاصبح تاحدی که پریشب مجبور شدم تواین گرما شوفاژ رو روشن کنم برم زیر دوتا پتو . حالم خوب نیست به خاطر این قضیه.دارم داغون میشم.حالا دیشب زده بود به سرم که به گوش پسره برسونم که دوباره بیاد خواستگاری یعنی بگم نظرم عوض شده ولی میترسم چون نمیدونم تهش چی میشه ضمنایکی از آشناها منو بهش معرفی کرده بود،آتیششم برای ازدواج واقعا تند بود میترسمم تاحالا ازدواج کرده باشه یعنی نمیدونم . حالاچیکارکنم به نظرتون ؟؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سلام به شمیم عزیز
    الان ظاهرش به دلت نشسته؟؟؟به نظرم شاید چون ازش دوری و تنهایی بهش فکر میکنی و ظاهرش رو دارس تحمل میکنی توی ذهنت .... منم دقیقا یه شرایطی مثل تو داشتم ازم دور بود دوسش داشتم ولی میدیدمش چندشم میشد ....
    اما اگه فکر میکنی واقعا دوسش داری از طریق آشنا که گفتی اقدام کن ببین وضعیت چطوریه

  3. 2 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (دوشنبه 20 مرداد 93), دختر بیخیال (سه شنبه 21 مرداد 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 تیر 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-5-20
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,085
    سطح
    17
    Points: 1,085, Level: 17
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    51

    تشکرشده 43 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم. حالا چه شرایطی داری؟یعنی تو هیچ اقدامی بعد ازاون نکردی؟یعنی فراموشش کردی و تونستی کسی رو انتخاب کنی؟
    من ذهنم واقعا درگیر این قضیه هست.گاهی درحال خنده یکدفعه میاد توذهنم وخنده رو لبم میماسه همون موقع.
    آخه میترسم همین آشنامون ذهنیتش نسبت بهم عوض بشه.مثلا بگه مارو مسخره کردن.میخوام به گوش خود پسره اگه بتونم برسونم ولی در درست یا غلط بودن کارم دوبه شکم.اگه ازدواج کرده باشه چی؟
    نه من از دیدنش چندشم نمیشه ، الآن دوسش دارم.

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 11:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-26
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    7,915
    سطح
    59
    Points: 7,915, Level: 59
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 433 در 149 پست

    Rep Power
    34
    Array
    مطمئنی تنهایی و مجرد بودن باعث نشده که نظرت عوض شده در مورد خواستگارت ؟

  6. 2 کاربر از پست مفید خیال تو تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (دوشنبه 20 مرداد 93), دختر بیخیال (سه شنبه 21 مرداد 93)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 دی 00 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    7,040
    سطح
    55
    Points: 7,040, Level: 55
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 288 در 108 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    24
    Array
    با سلام
    به همدردی خوش امدید


    حالا همین که بحثش مطرحه(5.6ماه پیشیه)بدجور ذهنمو درگیر کرده
    فقط ظاهرش اونموقع به دلم ننشست براهمین ردش کردم
    در این مدت چه تغییری ایجاد شد که ظاهرش رو قبول کردید ،؟؟ایا مطمئن هستید این تغییر در شما موقت نیست و در اینده این امکان وجود نداره که به حالت اول برگردید و از انتخابتون پشیمون بشید؟
    بعد ازاونم یه خواستگار زنگ زد خیلی باهام اختلاف سنی داشت و اعصابمو ریخت به هم،باورکنید همون موقع زدم زیرگریه،وقتی هم که میشینم پای حرفای نوشته شده ی دخترایی که باوجود شرایط خوب خواستگار ندارن خوف همه وجودمو میگیره.من تاحالا خواستگار داشتم ولی به دردم نمیخوردن
    ازایمان و اخلاق و هرچی که که بخوام خوب بود
    چه مدت میشناسیدش و چقدر ازش شناخت دارید؟

    همه چیش باهام جور بود شاید باور نکنید ولی دیشب خوابم نمیبرد از فکرش ، گریه هم میکردم،پریشبم حال خوشی نداشتم شب قبل از اونم لرز گرفته بودم تاصبح تاحدی که پریشب مجبور شدم تواین گرما شوفاژ رو روشن کنم برم زیر دوتا پتو . حالم خوب نیست به خاطر این قضیه.دارم داغون میشم
    دیشب زده بود به سرم که به گوش پسره برسونم که دوباره بیاد خواستگاری یعنی بگم نظرم عوض شده
    فشار شدید احساسی و عاطفی


    حالاچیکارکنم به نظرتون ؟؟
    توصیه من:
    طبق گفته های شما من اینطور برداشت میکنم که شما خارج از حالت طبیعی برای یک انتخاب درست و صحیح هستید (همراه احساسات و عواطف شدید و فشار عاطفی)و این میتونه در گرفتن یک تصمیم درست و صحیح شمارو دچار مشکل کنه و چه بسا در اینده که به حالت طبیعی برگشتید از انتخاب خودتون پشیمون بشید به همین جهت بهتون توصیه میکنم که به همین زودی دست به اقدام خاصی نزنید بذارید یه مدت ارامش روحی و روانی بگیرید(از هرگونه افکارو احساسات جلو گیری کنید چون شمارو از انتخاب صحیح دور میکنه) و بعد به خواستگارتون خبر بدید که اگه تمایل داشت میتونه بیاد که مورد بررسی بیشتر قرار بگیره


    موفق باشید
    احساستون همیشه بهاری

    ===============================================
    تا زمانی که فردی با خودش به وحدت نرسیده و با خودش کنار نیومده باشه(احساسات و عواطف خودشو نشناخته،خود اشتغالی ذهنی داره،درگیر فشار و التهابات عصبی و تنشه ... )با کس دیگه ای نمیتونه کنار بیاد !
    این انتظار غلط و اشتباهی هست که ازدواج میتونه شرایط منو خوب تر کنه و منو از این شرایط در بیاره و این یکی از بزرگترین اشتباهات در امر انتخاب و ازدواج هست که تبدیل به طلاق میشه!
    ویرایش توسط احساس بهاری : دوشنبه 20 مرداد 93 در ساعت 12:28

  8. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    از لحاظ ظاهری با هم متناسب بودین؟مشخصات ظاهریش چیه؟من فکر می کنم

    دچار دوری و دوستی شدی.


  9. 3 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    maedeh120 (دوشنبه 20 مرداد 93), خیال تو (دوشنبه 20 مرداد 93), دختر بیخیال (سه شنبه 21 مرداد 93)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    اره شمیم جان من بهش ج رد دادم البته اون همنوز پیگیر هستش
    فکرنکنم مورد شماهم به این زودی ها زن گرفته باشه شما اگه مطمئنی دوسش داری از طریق همون اشناتون اقدام بکن

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 تیر 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-5-20
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,085
    سطح
    17
    Points: 1,085, Level: 17
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    51

    تشکرشده 43 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در پاسخ خیال تو،راستش اینم هست ولی ترسی که بیشتر از هردلیلی همه تنمو میلرزونه اینه که نکنه بهتر ازاون گیرم نیاد،آخه مادرم فوت کرده و شرایط پدرم روبه راه نیست البته من توی خانواده ی پدریم که شرایط خوبی دارن بزرگ شدم ولی بالاخره وضعیت اینطوری هم دارم.خیلی بهش فکرمیکنم خیلی . شبا که خونه ساکته بیشتر از هرموقعی . دیشب تا حدود ساعت سه فکرکنم بیدار بودم..قبل اونم یکی دوشب تاصبح توخواب و بیداری بودم گریه هم که خوراکمه.
    به نظر شما آقایون این شرایط من که درمورد پدر و مادرم گفتم چقدر تو ازدواجم تأثیر میزاره؟؟؟؟


    درپاسخ به احساس بهاری باید بگم نه فکر نمیکنم در آینده پشیمون بشم آخه عمیقا یه حسی توم به وجود اومده که میگه چون اون تورو بااین شرایط قبول کرده و خدا شناسه دوست داشتنی هستش.
    ازظریق همون آشنامون که مورد اعتماده حسابی مورد تأیید قرارگرفته منم که باهاش صحبت کردم غیر صداقت و ایمان چیزی دستگیرم نشد ازش..دوسش دارم.

    آقای فرهنگ یکی از بستگانمون که میخواست منو باهاش قیاس کنه گفت ده برابر ازش سرترم ، من کل آرایشی که معمولا میکنم یه پنکیک و گاهی کرم پودره ، اون میگفت بدون همینم ازش سرترم.تو اتاق انقدر بهم نگاه کرد که الآن باخودم میگم کاش بهش میگفتم یه دیقه سرتو بنداز پایین منم ببینم چه شکلی هستی ولی هردفعه که میخواستم خیلی خوب نگاش کنم داشت بهم نگاه میکرد.
    مشخصات ظاهریش اینه:نه بینیش نه چشماش نه لبش هیچ کدوم مشکلی نداشت فقط پوستش سبزه بود ، طوریکه تو دوستاش بهش میگفتن فلانی سبزه(فلانی منظورم اسمشه)،قدشم خوب بود فقط کمی لاغر بود که زیاد مهم نبود . دیگه مغزم کارنمیکنه..کمکم کنید.
    راستی maedehجون گفتم که از طریق آشنامون نمیتونم اقدامی کنم .

    برام دعاهم بکنید بی زحمت.هم برای من هم برای همه
    ویرایش توسط *shamim* : دوشنبه 20 مرداد 93 در ساعت 13:15

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 تیر 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-5-20
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,085
    سطح
    17
    Points: 1,085, Level: 17
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    51

    تشکرشده 43 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش میکنم جواب منو بدید و از بلاتکلیفی منو در بیارید
    میخوام از راهنماییتون استفاده کنم،ولی تاالآن ازنظراتون چیزی دستگیرم نشده.میترسم پسره ازدواج کنه. من واقعا تسلطی به خاطر شرایط روحیم رو تصمیماتم ندارم شماکمکم کنید..بدبخت نشم؟!!

  13. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    منظورم از تناسب زشت و قشنگی نبود.اینکه کی بلندتره کی هیکلی تره بود.آیا تو بهش غالبی

    یا اون به تو.

    در حال حاضر رابطتت با برادر و پسرهای فامیل چطوره؟من فکر می کنم دچار خلا عاطفی شدی.



 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.