به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مرداد 93 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 آویزونی گریزونی و برعکسش یعنی چه؟

    سلام من داشتم تو اینترنت گشت میزدم بر خوردم به این سایت چند وقته مطالبشو می خونم همچنین بعضی پستا رو
    من سوالهای بسیار زیادی دارم تو ذهنم راجب ازدواج راجب نحوه برقراری ارتیاط تو دوره نامزدی و آشنایی و ...... ترتیب بندی کردم الان نوبت این سوالمه!ایشالا سوالات بعدیمو هم می پرسم
    من یه مشکل دارم اونم اینه که فکر کنم احساسیم تو رابطه با یکی زود دل می بندم اگه انتخابش کنم و فکر کنم تو آینده هم اینجور بشه!(فرض داریم طرفو شناختم) نمی دونم چرا شاید طبیعی باشه شاید هم نه حس عشق و عاطفه غلیان میکنه تو وجودم و همراه با کشش جنسی که به طرف تو ذهنم دارم(حق بدین آدم وقتی با کسی آشنا بشه یه فایلی هم ناخوداگاهجاذبه های جنسیه! نه اینکه من از رو هوس به س ک س فکر کنم) این دوتا با هم جمع میشنو منو به سمت ابراز احساس های زیاد و آتشین و....... سوق میدن میدونم میگین قبل شناخت اشتباهه و خودمم می دونم! فقط موندم اگه من یکیو واسه ازدواج انتخاب کردم این بده یا خوب! واقعا مستاصل میشم از یه طرف تو چند تا تاپیک خوندم بعضی دخترا دوست دارن مردشون کمی خشن باشهو نمی دونم چی چی... از یه طرف بعضیا آدم های رمانتیکو دوست دارن من موندم این وسط و می ترسم اگه ابراز احساس زیاد کنم طرف زده میشه شاید. واگر نکنم ممکنه طرف فکر کنه مغرورمو ..... تاونوقت سوئ تفاهم پیش بیاد
    چند روز پیش داشتم تو یه تاپیک می خوندم که یه دختری که اسمش یادم نیست می گفت نامز کردم نامزدمم مرد خوبیه فقط زیادی مهربونه من دوست دارم کمی خشن باشه!!!!!!!!!!!!! آخه این یعنی چی؟ من یا هر پسر دیگه ای که از دختری خوشمون بیاد شاید ماهها یا سالها تلاش کنه تا بهش برسه اونوقت چه جوری میتونیم با دختری که آرزومونه بهش برسیم خشن باشیم؟ البته من هم گاهی عصیانگر و خشونت دارم مثل بقیه شوخ هم هستم آروم هم میشم! آخه چه جوری میشه یک دختریو که با زحمت بدست آوردم خشونت کنم از طرفی می ترسم محبت های افراطیم فراریش بده! اصلا چند ماه بعد رابطه نامزدی آدم می تونه ابراز حس کنه کی؟ و چه وقت؟ و ............. از طرفی ابراز حس تو من مسلسلیه اگه ول بشه...............بارون احساس می باره یا فرض کنید من دختریو تو اداره ای مغازه ای دیدم خوشم اومد خوب نمی تونم برم یه سیلی بخوابونم دم گوشش بعد بگم با من آشنا میشین؟ خلاصه راهنمایی کنید!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سلام دوست عزیز

    همیشه باید تعادل رو تو زندگی حفظ کنی عاشق با اقتدار باشی به موقعش جدی باشی به وقتش هم مهربون ...
    فکر رابطه جنسی با کسی که میخوای باهاش ازدواج کنی یا 1% هم احتمال میدی رابطتون به ازدواج ختم میشه کلا از ذهنت بیروووون کن .... رابطه قبل ازدواج سم .... کاملا از هم زده میشید و تکراری ادم ازدواج میکنه برای بقای نسل و .... بعد شما قبل ازدواج شما رابطه برقرار کنی .... بعدا که رفتی زیر یه سقف دیگه نه لذتی نه هیجانی نه تازگی هیچی جز سردی رو حس نمیکنی ...
    درباره اویزونی گریزونه گریزونی اویزونه ....
    اگه دقت کرده باشید تو رابطه ها فرضا من دختر اون رابطه زمانی که پسره داره ناز میکشه من بدتر میکنم ازش دوری میکنم اینجا اون نقش اویزون داره و من گریزون اما بعدش برعکس میشه من باید برم با تریلی ناز کشی اون داد و بیداد میکنه اینجا هم نقش ها برعکس میشه ...

  3. 2 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    terme00 (یکشنبه 19 مرداد 93), wind (یکشنبه 19 مرداد 93)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام
    یجوری ابراز نکن که ظرف نیاز طرف پر بشه .
    تو دوره اشنایی جای دل دادن و قلوه گرفتن نیست
    وقتی خاستگار این مدلی میبینم فکر میکنم هیچ شناختی نسبت به مراحل ازدواج نداره و فقط منتظره نسبت به کسی احساساتش ایجاد بشه و بقیه مسایل مهم نیستن.

    کسی که همه احساساتشو تو همون دیدارهای اولیه خرج میکنه معلومه که کارش لنگ میزنه
    و در ضمن چیزی باقی نمیذاره که بخام باهاش ازدواج کنم و ازش بگیرم .

    پسری که با دیدن دختر مورد پسندش عنان از کف میده اصلا برای من و شاید بیشتردخترا
    جالب نیست..
    حداقل میتونه کنترل کنه تا ذوقش اینهمه معلوم نشه.
    اما پسری که میفهمم بهم علاقه منده ولی خودشو کنترل میکنه و بجای ابراز احساسات بی پایه سعی میکنه عاقلانه شناخت رو پیش ببره برام محترمه.
    هرچیزی به جای خودش خوش میشینه بعد از عقد مسلما راحت بدون نگرانی میتونی احساساتتو ازاد بذاری و هر دخترعاقلی هم تو این مرحله طالب محبت همسرش هست. هرچند بعد ازدواج هم نباید عنان گسیخته ابراز احساس کرد تا طرف دل زده نشه گاهی تشنه توجهت بشه.

    یه تاپیک دراین موضوع داشتم خاستی بخون.
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : یکشنبه 19 مرداد 93 در ساعت 10:49

  5. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    hanie_66 (یکشنبه 19 مرداد 93), wind (یکشنبه 19 مرداد 93)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مرداد 93 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منون من الان دارم تاپیکتونو میخونم ! بقیه بحثو ادامه خواهم داد

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مرداد 93 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maedeh120 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    همیشه باید تعادل رو تو زندگی حفظ کنی عاشق با اقتدار باشی به موقعش جدی باشی به وقتش هم مهربون ...
    فکر رابطه جنسی با کسی که میخوای باهاش ازدواج کنی یا 1% هم احتمال میدی رابطتون به ازدواج ختم میشه کلا از ذهنت بیروووون کن .... رابطه قبل ازدواج سم .... کاملا از هم زده میشید و تکراری ادم ازدواج میکنه برای بقای نسل و .... بعد شما قبل ازدواج شما رابطه برقرار کنی .... بعدا که رفتی زیر یه سقف دیگه نه لذتی نه هیجانی نه تازگی هیچی جز سردی رو حس نمیکنی ......
    سلام من نگفتم که قصد دارم رابطه جنسی داشته باشم فقط فکر و اشتیاق بیش از حد باعث میشه کنترلمو از دست بدم مگه اینکه طرف خیلی تو دل برو باشه که واقعا به بدنش فکر نکنم
    واقعا نمی دونم چرا طوری شدم که ازظاهر دختری که خوشم نمیاد بازم اگه ارتباط داشته باشم ممکنه وابسته شم و ............... انگار تا حالا اصلا دختر ندیدم ندید بدید شدم
    و اما بانو فرشته ممنون از شما من چند روزه فقط تاپیک شمارو می خونم توش نکته های خیلی خوبی بود! ولی چنتا چیز باید بپرسم! یعنی من ابتدای آشنایی نباید طرفو محل بذارم واسه کسب آشنایی بیشتر چند ماه باید طول بکشه؟ بعد اون می تونم؟ موقعش کیه؟ و نباید افراط کنم؟ نمی دونم بعضا میشه آدم یه دخترو می بینه و به دلش میشینه اون دختر! تو این جور مواقع باید چیکار کرد؟ نه طرف همکلاسیته که بری بشناسیش نه موقعیت داری که باهاش حرف بزنی! مثلا راجب درس یا .......... که بشناسیش راهی نمی مونه جز رفتنو پیشنهاد دادن اونم مداوم یا دنبال طرف راه افتادن

  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام

    دقیقا متوجه نشدم شما دنبال چی هستی
    اگه بحثت دوستیه این قضیش فرق میکنه و حتی تاپیک من هم به اون ربط نداره
    چیزایی که میگیم مربوط به خاستگاریه
    اگه خودت تنها پاشی بری پیشنهاد بدی این یه مدل دوستیه و از قید و بند ازاده تقریبا .

    ولی اگه منظورت خاستگاری برای ازدواجه مسلما همین که دختر و دیدی در جلسات اولیه نباید جوری نشون بدی که همه چی حله چون معلومه که به خاطر ظاهر این طور شدی.
    توی خاستگاری حتی اگه احساسی ایجاد شد که اکثرا از طرف پسرها بوجود میاد باید کنترلش کنی احساستو پیگیری نکنی .
    اگه حست خوب بود میتونی خوشحال باشی که از طرف خوشت میاد ولی نباید روش حساب کنی
    چیزی که مهمه همه جوانبو بسنجی و پایه های عقلی رابطه رو محکم ببندی

    بعد از تعداد جلساتی که لازمه برای شناخت میشینی حساب کتاب میکنی که چقدر باهم جوریم ایا میتونیم با هم ازدواج کنیم ؟
    اگه مثبت بود بعد از عقد (زمانی که بهم تعهد دارین) میتونین راه احساساتتو باز بذاری .

    مخصوصا در مورد شما که خیلی زمینه وابستگی داری نباید خودت رو درگیر احساسات کنی .
    از طرفی نباید به راحتی همه احساساتت رو به کسی بروز بدی یعنی باید تعادل داشته باشی تا دل طرف رو نزنی حتی ازدواج باید یه جایی هم بذاری طرفت کند و کاو کنه کنجکاو بشه .


    یه رابطه موفق اول عاقلانه بررسی میشه ( ریشه) بعد برای گل دادنش از احساساتت استفاده میکنی .

    اما اگه صرفا بخاطر وابستگی و ظاهر خوشایند کسی رو انتخاب کنی رابطه ات بی ریشه خواهد بود .
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  9. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    m.reza91 (چهارشنبه 22 مرداد 93), wind (چهارشنبه 22 مرداد 93)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مرداد 93 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون!
    دختر مهربون ببین من بحثم دوستی نیست! سنم دیگه ایجاب می کنه واسه زندگی از یه طرف موافق ازدواج سنتی نیستم! چون شناخت نمیده از طرفی تو خونواده ما رسم ازدواج سنتیه! اونم نه از نوعی که تو تالار بحث میشه که مثلا طرفین چند جلسه حرف بزنن و اگه شد که ادامه بدیم اگه نشد بای بای
    واسه دخترامون اگه خواستگار بیاد و ببینه همون یک جلسه حکم عقدو داره و باید دختره بله رو بگه حتی اگه بذارن چند جلسه حرف بزنن باید آخرش بله هه رو بگه! چون خیلی سخت گیرو سنتی اند خانواده و اقوام! در مورد پسرم تقزیبا 80 % همینجوریه مگه اینکه پسره زور زیادی بزنه تا دمش لای تله گیر نکنه!
    خوب حالا من می مونمو اینکه یواشکی با یکی دوست بشم تا بتونم کم کم با خانواده آشناش کنم ولی خوب احساسی ام هم و به قول شما زمینه وابستگی زیاده در من! تو هر دو شرایط نمی دونم چرا تا چشمم به بدن دختره می افته .......... حس نیاز زیاد میشه و من نمی خوام! من جوابمو تو این تاپیک تقریبا گرفتم که باید چه جوری برخورد کنم ولی از طرفی این مشکلاتو دارم و در واقع درد دلم باز شد! از طرفی نه دیگه تو دانشگاهم تا مثلا از یه دختری خوشم بیاد تا برم بهش بگم دیکه شرایطم جوری شده که اصلا با دختر جماعت رودر رو نمیشم! از طرفی خوشم نمیاد خانواده واسم تصمیم بگیرن اونم دخالت همه از داییو خاله گرفته تا عمه ها و .... مادر بزرگ پدر بزرگ!
    یعنی اگه به زور مزخرف ترین دخترو هم زنم کنن بعد یه مدت مطمئنم شروع خواهم کرد به ذلیل شدن و.... چون ظاهرشو دیدم!
    خوب من واقعا الان متاسفانه زن ندیده شدم!چرا............................
    تنها راهم آشنا شدن با یه دختره
    مثلا یه ماجرا رو می خوام واست تعریف کنم چند روزی بود تو خیابون نزدیک خونمون یه نماینگی سایپا هست توش یه دختر خیلی مودب کار می کرد اهل شهر ما هم نبود قیافشم به دلم نشست تقریبا خوب بود به قول همه تو یه نگاه ... شدیم! دیگه کار من هر روز رفتنو دیدنش از خیابون بود خواستم متوجهش کنم که شد چند باری فقط تونستم برمبه بهانه های مختلف ولی چون شلوغ بود همیشه نتونستم حرف دلمو بگم! البته می دونستم باید بیشتر آشنا بشم تا بشناسمش ولی نمی شد! بعد دختره نمی دونم غیر مستقیم حلقه دستشو نشونم داد حالا یا واقعا کسیو داره یا خواست منو دک کنه!
    واقعا به خودمم می گم پسر بچه شدی؟ اخه این چه کاری بود 6 ماه هر روز از جلو مغازه رد شدی تا توجهشو بدست بیاری از طرفی شرایط دیگه ای ندارم! و باید همینجوری منتظر بمونم ! از طرفی می گم من که جنبه دوستیو یا شناختو ندارم لااقل به سمت یکی برم که زیباست سرش به تنش می ارزه! کلا قاطی کردم می دونم تاپیکم پیچیده شد
    ضمنا من خیلی ظاهر پرستم تا دختر زیبا می بینم سایر معیار ها میپره از ذهنم
    ویرایش توسط wind : چهارشنبه 22 مرداد 93 در ساعت 16:51

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط wind نمایش پست ها
    ضمنا من خیلی ظاهر پرستم تا دختر زیبا می بینم سایر معیار ها میپره از ذهنم
    کدوم معیارها؟اصلا معیاری وجود داره؟
    دوست عزیز، شما دانش کافی برای ازدواج رو ندارید ؛ که خب برای این کار مقالات خوبی توی سایت هست و تاپیک ها هم میشه گفت به نوعی راست آزمایی اون مقالات هستند.پس روند فعلیتون رو در مورد مطالعه ی منابع سایت ادامه بدید.
    مشکل بعدی اینکه شما تحکم و قدرت لازم رو در برخورد با رفتارهای اشتباه خونوادتون که ناشی از فرهنگ غلط حاکم به اونا هست ،ندارید.و این چیزیه که الان اختیار رو در مورد تصمیم گیری درباره ی مهمترین مسئله ی زندگیتون از شما گرفته و بعدا زمینه ای برای دخالت در زندگی مشترکتون خواهد بود ؛که این اصلا چیز خوبی نیست.سعی کنید از خواسته های منطقی و حقوقتون منفعلانه نگذرید ،حرفاتون رو بزنید و روش اصرار کنید،مگه میشه با یکی دو جلسه ی دو ساعته در مورد 40-50 سال بعدی تصمیم گیری کرد؟
    پس مسئله، تسلیم شدن شما در مقابل فرهنگ اشتباه هست. راه حل این مسئله هر چی باشه آشنایی با یه دختر به روش دوستی نیست؛اگه دقت کنید این خودش نوعی انفعال و تسلیمه! ضمن اینکه در روابط دوستی شناختی ایجاد نخواهد شد و درصد موفقیت خیلی پایینه به خاطر اینکه زود احساساتی میشید و اون موقع فکر میکنید همه چی مرتبه در حالی که یکی دو سال بعد نظرتون برمیگرده،از اون طرف ازدواج سنتی به این روش هم مشکل دار خواهد بود؛ پس لطفا مسئله ی اصلی رو حل کنید تا بتونید در موقع لازم "نه" بگید و مسئولیت زندگیتون رو به عهده بگیرید.
    موفق باشید
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  12. 2 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 22 مرداد 93), wind (پنجشنبه 23 مرداد 93)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مرداد 93 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا/خانوم ام رضا من تسلیم نشدم و اجازه هم ندادم خانواده اقدامی کنن تا حالا!
    و تا آخرین نفس مبارزه خواهم کرد
    ولی چه میشود کرد وقتی به مادری میگی من با تو همفکر نیستم شیون و گریه و زاری و اخم می کند خانه را برای تو و خودش جهنم می کند متاسفانه برادر بزرگ پدر و خواهر و همه عمه ها .............هماهنگ با آنهاست! اشکال از منه فرصتهایی که تو دانشگاه داشتم پروندم تا حتی نتونم از لحاظ مالی رو پای خودم وایسم! الان مجبورم تو مغازه اجاره ای سوپر مارکت بزنم! با سرمایه پدر! تنها راه فراره! و ضمنا من مقاومت و اصرار دارم ولی با اعصابی داغون!چکار کنم با خانواده ای که دختری رو واسه من معرفی می کنن که دنیای من با اون فرسنگها فاصله داره وقتی من داشتم تو وچه فوتبال بازی می کردم و حداقل 12 سال داشتم اون تازه به دنیا اومده و همسایه ماست!

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مرداد 93 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ضمنا میخواستم بگم انتخاب اون دختره همچین هم بدون معیار نبود
    دختری سربزیر با تیپی امروزی و عالی! دختری که ترجیح میده صبح تا شب همراه پدرش کار کنه تو اونجا!
    اون شروع کننده نبود من نگاه ها رو شروع کردم
    از لحاظ ظاهری مانتویی بودن حالت معمولی که من دوست دارم( زیاد پوشیده نباشن) معمولی معمولی!
    روابط اجتماعی خوب!
    آرایش معمولی
    یه دختری که مثل مردا کار می کنه در محیطی که کاملا شلوغه با مشتریای زیادی سروکار داره
    دیگه معیار به چی میگین؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکل دوست داشتن زیاد واویزون شدن
    توسط esteghlal در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 خرداد 95, 14:19
  2. ازدواج با فرد دچار بیماری اسکیزوفرنی
    توسط mahtaban در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 دی 94, 19:57
  3. ازهمه چیزوهمه کس بریدم...............
    توسط دارم خفه مسشم در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 23 فروردین 93, 11:54
  4. پدرشوهر و مادرشوهر ساده دهن بین و آویزون
    توسط گلچهره در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 دی 91, 10:58
  5. طرزبرخوردبامردای هیزوچشم چرون
    توسط mahi91 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 آبان 90, 23:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.