سلام . من با خانواده در خارج زندگی میکنیم . تقریبا حدود ۳ سال بد از اومدن به اینور ، برادرم که ۳ سال از من بزرگتر هست ، تصمیم گرفت به ایران برگرده واسه تفریح و دیدن دوستان ، ولی بده ۱۰ روز زنگ زد که میخواد ازدواج کنه با دختری که ۶ سال بود میشناختش . داداشم ۲۶ سالشه الان .
پدر و مادر من هم اصلا شناختی از این دختر نداشتن ، و بدتر از همه اینکه یه سری شرایط مالی اجازه نمیداد خانواده در مراسم خواستگاری و چیزی دیگه باشن . بنابر این برادرم تقریبا همهٔ کارهای تدارک قابل مراسم خواستگاریو عقدو خودش کرد به تنهایی ، و فامیلهای مادرم هم علاوه بر اینکه هیچ کمکی نکردن ، کلی حرفو حدیث هم درست کردن .
که سر همین مسائل رابطهٔ مادر من و برادرم تا مدتها بهم خورد ، چون مادرم طرف مادر و برادرشو گرفت . ولی من بعدها فهمیدم که همه چی تقصیر اونا بود .چون همش پشت سر بردار من اطلات غلط به مادر من میدادن و پرش میکردن که این به ما محل نمید ، همش کاراشو با فامیلای اونوری انجام میده ، اینو دعوت کرده ، اونو دعوت نکرده و آذین قبیل حرفای خاله زنکی . تو این ماجرا پدرم کنار وایساده بود و دخالت نمیکرد به هر دلیلی .
برادرم عقد کرد با اون دختر با هزار مشکل . وقتی که برگشت اینجا واسه درست کردن شرایط ویسی همسرشو این چیزا ، یه سری خبرا از نامزدش به گوشش رسید که بدجور ضربه خورد و تصمیم گرفت تعلق بگیر . بردار من آدم عاقلیه . رو تصمیماتش فکر میکنه و بد به نتیجه میرسه .
ولی هنوزم که هنوزه سر همین مسائل از دست مادرم ، پدرم ، بردار بزرگترم ، و خانواده مادرم خیلی شاکیه و اونارو مقصّر میدون که هیچ مشاوریی بهش ندادن و فقط گفتن هرچی خودت میدونی . هر از چنگ گاهی هم یه جارو بحث حسابی میشه تو خون .
اینم بگم که فعلا کارای طلاقش ۱۰۰ در صد نشده ، و داداشم میخواد بذاره همینجوری بمونه . حالا تا کی نمیدونم . ولی میدونم قصد رابطه مجدد با اون دختر رو دیگه نداره .
به نظر شما این مشکل چجوری حل میشه ؟ مقصّر کی بوده ؟ باید چیکار کرد ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)