به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array

    Posticon (4) چطور اشتباهات گذشته ام رو جبران کنم؟

    سلام
    میخوام بدونم چطور میشه گذشته رو جبران کرد؟
    من یه دخترم وبه هر دختری از9سالگی نماز وروزه واجب میشه اما من همیشه یواشکی روزه هامو میخوردم ونمازهامو نمیخوندم یا نشون میدادم که میخونم اما یا بی وضو بود ویا نمایشی بود.البته الان چند سالیه خیلی چیزا فرق کرده ولطف خدا شامل حالم شده وکمکم کرده تا بتونم نمازهامو بهتر بخونم روزه هارو هم تا امسال دکترتغذیه منع کرده بود اما امسال موفق شدم ومساله ای پیش نیومد.

    اما یه گناه بوده که از کوچیکی ناخواسته وتوسط دوتا از محارمم که دختر وپسرنوجوان وجوانی بودن گرفتار شدم ونتونستم هیچوقت حرفی بزنم...
    از وقتی فهمیدم گناهه توسط مشاوران مختلف سعی کردم ترک کنم.تا الان از روزی چند بار به 40روز یکبار که اونم انشاالله دیگه اتفاق نمیفته رسید.
    حالا سوال من اینه که چطور میتونم گذشته رو جبران کنم که آرامش داشته باشم؟

  2. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام
    هیچکس هیچ نظری نداره؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام دوست خوبم
    من هم در گذشته گناهانی دارم
    مثل تو مثل همه
    اما فکر میکنم که همشون رو نمیشه فقط با خدا حل کرد
    مثلا دزدی کردن رو نمیشه
    باید یه جورایی طرف مقابلتو راضی کنی

    به نظرم یه دفترچه ی هفتگی درست کن و کارهایی که جبران کردی یا کارهایی که خوبه و تازه شروع کردی رو بنویس
    مثلا بنویس هفته ی اول شهریور:
    سه تا نماز ظهر قضا - کمک به مامان برای مهمونی - نگاه نکردن به فیلم ناجوری که بقیه داشتن نگاه میکردن - قرآن خوندن به نیت روح همسایه که اذیتش کردم و ووو

    میبنی که به مرور داری بهتر میشی پس حس بهتری نسبت به خودت پیدا خواهی کرد

    خداوندجباره یعنی جبران کننده ترینه - خودش با کرم خودش همه چی رو برات جبران میکنه گلم

    خوش باشی

  4. کاربر روبرو از پست مفید aye تشکرکرده است .

    roze sepid (یکشنبه 19 مرداد 93)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام،
    این که میگید احساس آرامش داشته باشم منظورتون اینه که مطمئن بشید خدا شما رو بخشیده لطفا کمی جزیی تر بیان کنید

  6. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    roze sepid (یکشنبه 19 مرداد 93)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 دی 00 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    7,040
    سطح
    55
    Points: 7,040, Level: 55
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 288 در 108 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    25
    Array
    با سلام

    خب اینکه کاری نداره:

    توبه کنید از کارهای گذشتتون


    توبه یعنی پشیمونی از گناه و برگشت به سوی خدا
    چون گناه انسان رو از خدا دور میکنه(مواظب وسوسه های شیطان باشید که شمارو نا امید نکنه از این توبه یا چنان شمارو وسوسه نکنه که به خودتون سخت بگیرید که خدا شمارو بخشیده باشه اما خودتون خودتونو نبخشیده باشید!
    )

    توبه کردن روش خاصی نداره فقط باید نیت پاک باشه و بسته به نوع گناه شرایطش فرق میکنه اما همگی در چن چیز مشترکن:

    پشیمونی از گناه
    تلاش عملی برای ترک گناه
    سعی برای جبران گناهی که انجام شده


    پس معیار پذیرش توبه شما خدا باید باشه طبق دستوراتی که گفته نه خودتون حس کنید که مثلا الان احساس ارامش نمیکنم پس بخشیده نشدم
    ! پس شما توبه میکنی طبق شرایطی که گفته شده و امیدوار به بخشش خداوند خواهی بود ...

    موفق باشید

  8. 2 کاربر از پست مفید احساس بهاری تشکرکرده اند .

    nahid72 (یکشنبه 19 مرداد 93), roze sepid (یکشنبه 19 مرداد 93)

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed-kr نمایش پست ها
    سلام،
    این که میگید احساس آرامش داشته باشم منظورتون اینه که مطمئن بشید خدا شما رو بخشیده لطفا کمی جزیی تر بیان کنید
    سلام
    بله منظورم همینه.

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 16:12]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    209
    امتیاز
    2,399
    سطح
    29
    Points: 2,399, Level: 29
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    536

    تشکرشده 560 در 192 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام رز سپید. ببین مشکل اصلیت چیه، مثلا من خودم تنبلی میکنم در مورد اعمال مذهبیم، باید تنبلی و اینکه همه کارهامو میذارم آخر کار حل کنم. تو هم ببین شاید مشکلت از روی شیطونی یا کنجکاوی باشه یا مثلا بخاطر اجبار، مجبوری نمایشی کار کنی. باید اول مشکل اصلی رو پیدا کنی

  11. کاربر روبرو از پست مفید capitan تشکرکرده است .

    roze sepid (دوشنبه 20 مرداد 93)

  12. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط احساس بهاری نمایش پست ها
    با سلام

    خب اینکه کاری نداره:

    توبه کنید از کارهای گذشتتون


    توبه یعنی پشیمونی از گناه و برگشت به سوی خدا
    چون گناه انسان رو از خدا دور میکنه(مواظب وسوسه های شیطان باشید که شمارو نا امید نکنه از این توبه یا چنان شمارو وسوسه نکنه که به خودتون سخت بگیرید که خدا شمارو بخشیده باشه اما خودتون خودتونو نبخشیده باشید!
    )

    توبه کردن روش خاصی نداره فقط باید نیت پاک باشه و بسته به نوع گناه شرایطش فرق میکنه اما همگی در چن چیز مشترکن:

    پشیمونی از گناه
    تلاش عملی برای ترک گناه
    سعی برای جبران گناهی که انجام شده


    پس معیار پذیرش توبه شما خدا باید باشه طبق دستوراتی که گفته نه خودتون حس کنید که مثلا الان احساس ارامش نمیکنم پس بخشیده نشدم
    ! پس شما توبه میکنی طبق شرایطی که گفته شده و امیدوار به بخشش خداوند خواهی بود ...

    موفق باشید
    سلام
    خیلی وقته توبه کردم.به خاطر یکی از گناهانم توخواب توبه نصوح کردم.
    اما نداره! اماباید بگم همیشه اونقد حس گناه آزارم میده که نمیدونم بخشیده میشم یا همه اینا دلخوشی بیخوده که اگر کسی توبه کنه انگار دوباره متولد شده.

    من نادانسته ونا خواسته تو گناهی افتاده بودم که خودم نمیدونستم گناهه واجازه داده بودم از من سوء استفاده بشه.
    البته آسیب جسمی ندیدم اما شدیدا آسیب روحی دیدم که درس وتمرکزمو تحت تاثیر خودش قرار داد.
    بعد از اون باز ندونسته وناخواسته به گناه دیگه ای گرفتار شدم که وقتی فهمیدم گناهه ترکش کردم.
    اما بعد چند سال که خیلی حس تنهایی داشتم...یه روز دیدم یکی با گوشی مامانم تماس میگیره که جوونه هرچی میگفتم مزاحم نشو یا جوابشو نمیدادم ول کن ماجرا نبود.
    منم کم کم وسوسه شدم وشماره خودمو دادم در عرض یک سال شمارم دست خیلیا افتاده بود اما من فقط دوست داشتم با یکی حرف بزنم.
    تا اینکه اونی که فکرشو نمیکردم پیش اومد...
    یکی از شیاطینشون حرفای زشت میفرستاد.خیلی زشت.
    منم سیم کارتمو مدتی از گوشی خارج کردم.
    بعد چند وقت که روشن کردم دیدم کلی پیام اومده.یکی از شماره جدید تماس گرفت وخیلی چرب زبونی کرد.منم به حد بدی رسیدم ودیگه کار به جایی رسید که اصلا از حرفای زشتش ناراحت نمیشدم.وخیلی جالب بود.یعنی قبحش واسم ریخته شد.
    یه شب خواب دیدم دارم میمیرم وخدا منو نمیبخشه اونجا آخر خوابم توبه نصوح کردم ووقتی بیدار شدم سیم کارتو شکستم ودوباره زندگیمو شروع کردم.

    نمیخوام هیچکسو مقصر بدونم اما اگر من ازدواج کنم وبچه دار بشم اگر خودم نتونم فرزندموراهنمایی کنم حتما از اول از لحاظ دینی به یک آدم دیندار معرفیش میکنم تا همه چیزو بدونه.
    همه آسیبهای من از نادونی وتنهایی وترس از پدرومادرم بود.
    اما خدا بعد اون توبه تنهام نزاشت آدمهایی سر راهم سبز شدن که حتی فکرشم نمیکردم با این آدما هم کلام بشم.
    پاک ومهربون وخوب.خوش به حالشون...

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط capitan نمایش پست ها
    سلام رز سپید. ببین مشکل اصلیت چیه، مثلا من خودم تنبلی میکنم در مورد اعمال مذهبیم، باید تنبلی و اینکه همه کارهامو میذارم آخر کار حل کنم. تو هم ببین شاید مشکلت از روی شیطونی یا کنجکاوی باشه یا مثلا بخاطر اجبار، مجبوری نمایشی کار کنی. باید اول مشکل اصلی رو پیدا کنی
    سلام
    البته من میدونم واسه اینکه خواهر بزرگم وخانواده پدرم خیلی به نماز(دولا وراست شدن.نه نماز واقعی)توجه میکردن ومن اصلا دوست نداشتم تو اون سن کم سر صبح بیدار بشم ونماز بخونم یا مجبور باشم از صبح تا شب گرسنه بمونم اصلا مثل اونا اهمیت نمیدادم اما چون تو خونمون هرکی اینطور بود ضعیف بود ومسخره میشد نمیگفتم.
    البته خودم ذاتا آدم کم حرف وترسویی بودم وخیلی واسه درسام که (به خاطر همون محرمم واینکه خیلی زود وخیلی ناجور با مسائلی روبرو شدم که حتی نمیدونستم گناهه واز ترس خانوادم حتی جرات گفتنشو نداشتم) تمرکز نداشتم تحقیر میشدم.

    میدونم با اگر چیزی حل نمیشه اما اگر کمی جرات ابراز وجود وکمی اعتماد به نفس میداشتم از زندگیم اینقدر ضربه روحی نمیخوردم.
    حتی الانم جرات ندارم واقعیتو به مامانم بگم تا بفهمه خانوادش اونی نیستن که فکر میکرده.

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    عزیزم
    اگه فکر کنی خدا نمیبخشت به اوج بخشندگی خداوند بی توجه و ناامیدی
    و این خودش گناهه
    من وقتی کار اشتباهی میکردم و برخورد یا گفتار و یا رابطه ی اشتباهی داشتم از درس و همه چی می افتادم
    اما وقتی خداوند جناب حر رو در کربلا میبخشه چرا تو رو نبخشه؟؟
    حر سردار سپاه دشمن بود. چند روز آب رو همین حر روی امام حسین بسته بود
    اما وقتی توبه کرد شد اولین شهید کربلا

    خداوند تو همون خداوند حر هست
    من یه توصیه ای بهت دارم
    به نیت آرامش روح و روانت کارهای خوب بکن
    مثلا درس دادن به یه بچه ی نیازمند

    انشاالله بهتر میشی
    من خودم موقع ناراحتی به خدا میگم
    حول حالنا الی احسن الحال

  14. کاربر روبرو از پست مفید aye تشکرکرده است .

    roze sepid (چهارشنبه 22 مرداد 93)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام خانم رز سپید،
    دقیقا نمی دونم از کجا شروع کنم ،انشاالله خدا مقصود خودشو از این حرفها به بندش که از مادرش بارها و بارها......... بیشتر دوستش داره و از پدرش که بارها و بارها.........بیشتر دنبال رشدش هست و با حکمت خودش مسیر رشد رو اون طور که میدونه نه اون طور که ما میخواهیم به شما برسونه.

    سئوالی که چند کامنت قبل تر ا شما پرسیدم مقدمه حرفی هست که الآن میخوام بزنم،اون خدایی که خیلی بیشتر هر کسی با بنده اش نزدیک هست و بیشتر از هر کسی اونو میشناسه و با تمام مقدرات اون از گدشته و حال و آینده خبر داره وقتی میخواد مسیری رو برای بنده اش به سمت خودش باز کنه تمام جنبه ها رو در نظر میگیره هم هدایت ،هم رحمت ،هم رزق،هم حکمت و..........

    یکی از برخورد های جالبی که خدا با بنده هاش داره ،اینه که حکمت عمل رو از بنده مخفی میکنه و بنده رو به سمت یه عملی فرامیخونه یا وعده ای رو به بنده اش میده و میگه به وعده من اعتماد کن و برو جلو و از چیزی نترس،و با این کار اثر تربیتی بزرگی رو ایجاد میکنه و اون ایجاد صفت خوف و رجا توی بنده اش هست.
    مثلا در مخفی کردن حکمت عمل داستان معروف حضرت موسی و خضر رو میشه بیان کرد که خضر شرط همراهی حضرت موسی با خودش رو این طور بیان میکنه که هر کاری کردم تو باید در مورد اون کار از من نپرسی و همون اول هم به حضرت موسی میگن که تو نمی تونی با من صبر کنی و بعد کشتی رو سوراخ میکنن ،دیواری رو در نا کجا آباد تعمیر میکنن و بچه ای رو میکشن و بعد از بی صبری حضرت موسی در هر سه اتفاق حکمت اون عمل ها رو به حضرت موسی میگن(این امتحان خیلی سخت تر از دادن وعده نسیه هست)
    یا مثلا در وعده دادن خدا به بنده اش میگه بر تو واجب شده بری جهاد ،بعد بنده به خدا میگه نون زن و بچه ام چی میشه،خدا وعده میده برو اون با من بعد بعضی موقع ها بعضی از بنده ها میگن خدا همین الآن حسابم رو پر پول کن تا من با خیال راحت برم جهاد ، خدا هم میگه نه دیگه نشد یا همین طوری میری یا اجرش رو برات نمی نویسم.

    یکی از مهمترین آثار خوف و رجا ایجاد تواضع نسبت به خدا و دوری از صفت عجب(خود بزرک بینی توهمی) هست و صفت عجب اون قدر بد هست که خدا ترجیح میده بنده اش گناهکار پشیمون باشه تا عابد خود برتربین و از اون بدتر گناهکار خود برتر بین هست که به گناه خودش افتخار میکنه.

    خدا میفرماید(إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی: بی تردید انسان طغیان میکند از این که خود را بی نیاز ببیند) اینجا خدا از یک قانون مهم در دل آدم خبر میده که دل آدم نسبت به هر چیزی احساس بی نیازی کنه بر علیه اون طغیان میکنه،این موضوع حکمت مهمی داره و این بوده که خدا میخواسته در مسیر زندگی ما ،ما با تلاش ،امید، توکل و.... احساس بی نیازی نسبت به هر چه غیر خداست کنیم تا با طغیان در برابر اون بیشتر بنده خدا بشیم که بالاترین مراحل اون احساس استغنای آدم نسبت به خودش هست(البته واقعی نه از سر خذعبلات روشنفکرانه).
    خدایی که خودش دل آدم رو آفریده باید کاری کنه که دل انسان در مسیر حقیقی قرار بگیره و همیشه احساس نیاز عمیق(و البته عاشقانه)به خدا کنه(یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ:اى مردم! شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بى‏نياز و ستوده است)و از طرفی اثر نا امیدی رو هم در دل میدونه برای همین مومن رو در خوف و رجا نگه میداره تا دل آدم در مسیر درست قرار بگیره.

    مثلا در همین توبه شما ،خدا بارها و بارها وعده داده که من بخشنده بی قید و شرط گناهان بنده ای هستم که بنده من نسبت به اون گناه ها احساس پشیمانی کنه ،بعد شما میگید خوب خدا حالا که بخشیدی چرادل من رو آروم نمیکنی،اونم میگه آخه صدات رو که بعضی قت ها با تواضع و خاکساری میای در خونه ام خیلی دوست دارم و از طرفی میدونم اگه دلت رو آروم کنم صاحب دلتو فراموش میکنی،من خودم طوری تو رو ساختم که اگه نسبت به بخشیده شدن گناهات دلت رو آروم کنم این احساس بی نیازی تو باعث طغیان و فراموشی ات نسبت به من میشه،یه حرف در گوشی هم بهت بزنم بنده من بعضی وقت ها می بینم سوز دلت کم شد خودم شرایط گناهت رو فراهم میکنم تا بعد از خطای جسمت متوجه من بشی و من اثر اون خطای بزرگ دلت رو که داشت یواش یواش نسبت به من بی توجه می شد از سر راهت بردارم آره بنده من ،من صدای تو رو خیلی دوست دارم اونجایی که خیلی نسبت به خودت ناامیدی و به من خیلی امیدوار ،میای بهم میگی خدا میدونم لیاقت بخشش ات رو ندارم میدونم هزار باره خطا کردم ولی در خونه تو نیام در خونه کی برم،خدایا من خیلی خیلی کوچک و حقیرم ولی خیلی از داشتن چنین خدایی خوشحالم ،خدایا خیلی دوست دارم،بعد خدا هم یه پُز تو رو به فرشته هاش میده و بعدش بهت میگه آره بنده خوبم خیلی دوست دارم دلت رو آروم کنم ولی باید توی خوف و رجا نگه ات دارم تا دوباره صدای قشنگت رو بشنوم.

    - - - Updated - - -

    سلام خانم رز سپید،
    دقیقا نمی دونم از کجا شروع کنم ،انشاالله خدا مقصود خودشو از این حرفها به بندش که از مادرش بارها و بارها......... بیشتر دوستش داره و از پدرش که بارها و بارها.........بیشتر دنبال رشدش هست و با حکمت خودش مسیر رشد رو اون طور که میدونه نه اون طور که ما میخواهیم به شما برسونه.

    سئوالی که چند کامنت قبل تر ا شما پرسیدم مقدمه حرفی هست که الآن میخوام بزنم،اون خدایی که خیلی بیشتر هر کسی با بنده اش نزدیک هست و بیشتر از هر کسی اونو میشناسه و با تمام مقدرات اون از گدشته و حال و آینده خبر داره وقتی میخواد مسیری رو برای بنده اش به سمت خودش باز کنه تمام جنبه ها رو در نظر میگیره هم هدایت ،هم رحمت ،هم رزق،هم حکمت و..........

    یکی از برخورد های جالبی که خدا با بنده هاش داره ،اینه که حکمت عمل رو از بنده مخفی میکنه و بنده رو به سمت یه عملی فرامیخونه یا وعده ای رو به بنده اش میده و میگه به وعده من اعتماد کن و برو جلو و از چیزی نترس،و با این کار اثر تربیتی بزرگی رو ایجاد میکنه و اون ایجاد صفت خوف و رجا توی بنده اش هست.
    مثلا در مخفی کردن حکمت عمل داستان معروف حضرت موسی و خضر رو میشه بیان کرد که خضر شرط همراهی حضرت موسی با خودش رو این طور بیان میکنه که هر کاری کردم تو باید در مورد اون کار از من نپرسی و همون اول هم به حضرت موسی میگن که تو نمی تونی با من صبر کنی و بعد کشتی رو سوراخ میکنن ،دیواری رو در نا کجا آباد تعمیر میکنن و بچه ای رو میکشن و بعد از بی صبری حضرت موسی در هر سه اتفاق حکمت اون عمل ها رو به حضرت موسی میگن(این امتحان خیلی سخت تر از دادن وعده نسیه هست)
    یا مثلا در وعده دادن خدا به بنده اش میگه بر تو واجب شده بری جهاد ،بعد بنده به خدا میگه نون زن و بچه ام چی میشه،خدا وعده میده برو اون با من بعد بعضی موقع ها بعضی از بنده ها میگن خدا همین الآن حسابم رو پر پول کن تا من با خیال راحت برم جهاد ، خدا هم میگه نه دیگه نشد یا همین طوری میری یا اجرش رو برات نمی نویسم.

    یکی از مهمترین آثار خوف و رجا ایجاد تواضع نسبت به خدا و دوری از صفت عجب(خود بزرک بینی توهمی) هست و صفت عجب اون قدر بد هست که خدا ترجیح میده بنده اش گناهکار پشیمون باشه تا عابد خود برتربین و از اون بدتر گناهکار خود برتر بین هست که به گناه خودش افتخار میکنه.

    خدا میفرماید(إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی: بی تردید انسان طغیان میکند از این که خود را بی نیاز ببیند) اینجا خدا از یک قانون مهم در دل آدم خبر میده که دل آدم نسبت به هر چیزی احساس بی نیازی کنه بر علیه اون طغیان میکنه،این موضوع حکمت مهمی داره و این بوده که خدا میخواسته در مسیر زندگی ما ،ما با تلاش ،امید، توکل و.... احساس بی نیازی نسبت به هر چه غیر خداست کنیم تا با طغیان در برابر اون بیشتر بنده خدا بشیم که بالاترین مراحل اون احساس استغنای آدم نسبت به خودش هست(البته واقعی نه از سر خذعبلات روشنفکرانه).
    خدایی که خودش دل آدم رو آفریده باید کاری کنه که دل انسان در مسیر حقیقی قرار بگیره و همیشه احساس نیاز عمیق(و البته عاشقانه)به خدا کنه(یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ:اى مردم! شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بى‏نياز و ستوده است)و از طرفی اثر نا امیدی رو هم در دل میدونه برای همین مومن رو در خوف و رجا نگه میداره تا دل آدم در مسیر درست قرار بگیره.

    مثلا در همین توبه شما ،خدا بارها و بارها وعده داده که من بخشنده بی قید و شرط گناهان بنده ای هستم که بنده من نسبت به اون گناه ها احساس پشیمانی کنه ،بعد شما میگید خوب خدا حالا که بخشیدی چرادل من رو آروم نمیکنی،اونم میگه آخه صدات رو که بعضی قت ها با تواضع و خاکساری میای در خونه ام خیلی دوست دارم و از طرفی میدونم اگه دلت رو آروم کنم صاحب دلتو فراموش میکنی،من خودم طوری تو رو ساختم که اگه نسبت به بخشیده شدن گناهات دلت رو آروم کنم این احساس بی نیازی تو باعث طغیان و فراموشی ات نسبت به من میشه،یه حرف در گوشی هم بهت بزنم بنده من بعضی وقت ها می بینم سوز دلت کم شد خودم شرایط گناهت رو فراهم میکنم تا بعد از خطای جسمت متوجه من بشی و من اثر اون خطای بزرگ دلت رو که داشت یواش یواش نسبت به من بی توجه می شد از سر راهت بردارم آره بنده من ،من صدای تو رو خیلی دوست دارم اونجایی که خیلی نسبت به خودت ناامیدی و به من خیلی امیدوار ،میای بهم میگی خدا میدونم لیاقت بخشش ات رو ندارم میدونم هزار باره خطا کردم ولی در خونه تو نیام در خونه کی برم،خدایا من خیلی خیلی کوچک و حقیرم ولی خیلی از داشتن چنین خدایی خوشحالم ،خدایا خیلی دوست دارم،بعد خدا هم یه پُز تو رو به فرشته هاش میده و بعدش بهت میگه آره بنده خوبم خیلی دوست دارم دلت رو آروم کنم ولی باید توی خوف و رجا نگه ات دارم تا دوباره صدای قشنگت رو بشنوم.

  16. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    roze sepid (چهارشنبه 22 مرداد 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.