به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array

    یه پیشنهاد خواستگاری بهم شده نمیدونم باید چه تصمیمی بگیرم؟

    سلام دوستان.پیشاپیش از راهنماییهاتون ممنون.لطفا در این یک مورد واقعا کمکم کنید لطفا هرکی تاپیکم رو میبینه راهنماییم کنه.
    صبح خواهرم بهم پیام داد که عموی همسرش من رو برای سرش می خواد.خواهرم هم تصمیم گرفته قبل از مادرم به خودم اطلاع بده و نظرم رو بدونه.میگه پسره تو کرمانشاه مغازه داره و 26 سالشه.شوهر خواهرم به عموش گفته که مادرزن من نمیذاره دختراش و ببرن شهرستان عموش هم گفته اشکالی نداره پسرش میاد اینجا.راستش حدودا دو ماه پیش خواهرم گفت که پسرعموی شوهرش نامزد کرده و خانواده ی عموئه( یعنی پدر پسره و داداشش) به عروس اینده شون گفتن که تو مراسماتتون نباید ارکستر بیارید نباید لباس عروس بپوشی و ارایش کنی و باید حتما چادر سر کنی و از اینجور حرفا.صبح که خواهرم قضیه رو بهم گفت گفتم مگه پسرشون نامزد نکرده بود گفت که نامزدیش بهم خورده و عموئه به همسرش گفته که از نظر ازمایش بهم نمیخوردن(من یه ذره به اینجاش شک دارم).خلاصه اینکه خواهرم نظر من رو پرسید منم گفتم نه.چون از قبل خواهرم میگفت که عموئه یکم بدبینه یه جوری که زن عموئه تو خونه جلو مهمونای خانمش هم روسری و چادر سر میکنه.و اینکه خود رای هم هست و حتی ممکنه این پیشنهاد رو بدون اطلاع پسرش داده باشه.تعجب من از اینه که عمو و زن عمو شوهر خواهرم من رو تو عقد خواهرمینا دیدن فقط اونم 12 سال پیش بود و منم بچه بودم.و با خانواده ی ما هیچ رفت و امدی ندارن کلا.فقط سالی دوسالی یه بار میرن خونه خواهرمینا.
    به نظرتون من چیکار کنم؟اخه خواهر بزرگم میگه بذار بیان اگه پسر رازی نباشه نمیاد خب.
    از طرفی من اصلا از فامیلای شوهرخواهرم خوشم نمیاد از اول خیلی خواهرم رو اذیت کردن و به اصطلاح خودشون غریب کش کردنش و از طرفی هم اون بدبینی پدر پسره و اون شرایط گذاشته شده برای نامزده قبلیش و همینجور نامزدی بهم خورده اش من رو تو گفتن نه یاری کردن.به نظرتون باید چیکار کنم؟لطفا کمکم کنید

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    این آقا چند وقته نامزدیشون بهم خورده؟
    نامزدیشون چند ماه یا سال بوده؟

    پدر خواستگارتون بدبین هستن؟ در مورد خودشون هم چیزی شنیدین؟
    چطور اینقدر بدبین هستن بعد خیلی راحت بدونی که حتی یک جلسه خواستگاری تشکیل بشه میگن پسرشون میاد شهر شما.؟

    اگه اینقدر خواهرتون و اذیت کردن و خانواده خوبی نیستن، پس چرا خواهرتون پیشنهاد خواستگاری و دادن؟ خواهرتون یا پدرتون یا برادرتون نمیتونن بیشتر درموردشون تحقیق کنن؟تا اطلاعات بیشتری بدست بیارین.

    بنظرم بهتره علت برهم خوردن نامزدیشونو از خانواده دختر هم جویا بشین.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  3. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (چهارشنبه 15 مرداد 93)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها
    این آقا چند وقته نامزدیشون بهم خورده؟
    احتمالا تازه بهم خورده باشه.
    نامزدیشون چند ماه یا سال بوده؟
    نمیدونم ولی فکر نکنم چندماه بیشتر شده باشه

    پدر خواستگارتون بدبین هستن؟ در مورد خودشون هم چیزی شنیدین؟
    خواهرم میگه این پسره مثل باباشینا نیست میگه چند بار بیشتر ندیده ولی تو همون چند بار رفتار معقولی داشته و اون شرایطی هم که گفتم پدرش و برادرش گذاشتن برای دختره
    چطور اینقدر بدبین هستن بعد خیلی راحت بدونی که حتی یک جلسه خواستگاری تشکیل بشه میگن پسرشون میاد شهر شما.؟
    نمیدونم منم از همین میترسم.اخه اولم که خواهرم ازدواج کرد شوهرش گفت 6 ماه تو اون شهر زندگی میکنیم ولی شد 9 سال.میترسم اینم بشه مثل اون

    اگه اینقدر خواهرتون و اذیت کردن و خانواده خوبی نیستن، پس چرا خواهرتون پیشنهاد خواستگاری و دادن؟
    شوهر خواهر ادم بدی نیست فقط یکم بدقوله.من دوست اونجایی زیاد داشتم دوستام میگفتن که اونا اگه دختره همشهری هم باشه ولی فامیل نباشه غریب کشش میکنن(یعنی همون اذیتش میکنن).خواهرم ادم ساده و رئوفیه باور کنید خیلی از اذیتهای اونها رو هم فراموش کرده.و ضمن اینکه با خانواده ی عموی شوهرش زیاد رفت و امد ندارن.
    خواهرتون یا پدرتون یا برادرتون نمیتونن بیشتر درموردشون تحقیق کنن؟تا اطلاعات بیشتری بدست بیارین.
    پدرم که چند ساله فوت شده.از طرفی هم فقط من و خواهرام الان جریان خواستگاری رو میدونیم.اگه مادرم قضیه رو بدونه میگه خوب بیان و اونموقع است که من بیچاره میشم.البته یکی از جاری های خواهرم دختر عمه ی شوهرشه فکر کنم بتونه از اون یه جورایی بپرسه.البته اگه اون هم تو جریان این خواستگاری نباشه.اگه باشه هم که لو نمیده ادم زرنگیه.

    بنظرم بهتره علت برهم خوردن نامزدیشونو از خانواده دختر هم جویا بشین.
    ما به اونا دسترسی نداریم.از طرفی این رو اگه قرار بشه قضیه جدی شه حتما جویا میشیم.
    الان اصلا حس خوبی ندارم همش نگرانم.نمیدونم قبول کنم بیان یا نه ؟اخه مامانم به قول برادرم دست رد به سینه کسی نمیزنه اگه بدونه حتما قبول میکنه.میخوام قبل از اینکه مادرم بفهمه من یه تصمیمی بگیرم.اخه من اصلا عمو و زن عموئه رو یادم نمیاد.نمیدونم چرا دست رو من گذاشتن.از طرفی حس میکنم فکر کردن منم مثل خواهرم ساده و رئوفم و میتونن سرم رو کلاه بذارن و اذیت کنن منم صدام در نیاد وگرنه چه دلیلی داره که منو ندیده و نشناخته خواستگاری کنن؟من تقریبا از همه چی این ماجرا می ترسم.

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مهر 93 [ 20:05]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    241
    سطح
    4
    Points: 241, Level: 4
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    18

    تشکرشده 52 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از خواستگاری میترسین؟

    چه اشکالی داره خوده پسر رو ببینین و باهاش صحبت کنین شاید طرز فکرش با باباش 180 درجه فرق داشته باشه!!!!!!!!!!!!!!
    بعضیا بعد چند جلسه خواستگاری و بیرون رفتن با پسره بعدش میگن نه ، شما که هنوز حرفا و طرز فکر این بنده خدا رو نمیدونین که دارین قضاوت میکنین.

    شاید توی صحبتاشون یا طرز رفتارشون چیزی بود باعث جواب منفی شما شد (چیزی که اصلا فکرشم نمیکنین) شاید هم توی همه زمینه ها به توافق رسیدین !!!
    به نظر من بزارین بیان صحبتاشونو بشنوین بعد قضاوت کنین اینجوری دیگه مطمئن میشین و خواهرتونم ناراحت نمیشه ( خرجش یکم میوه و شیرینیه)

  6. کاربر روبرو از پست مفید سیاه و سفید تشکرکرده است .

    parsa1400 (پنجشنبه 16 مرداد 93)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام
    تمام این نگرانیها بر سر اما ها و اگر هاست

    حالا اگه اومد مثلا تهران دوسال بعد فیلش یاد هندوستان کرد چی باهاش میری کرمانشاه

    آیا شما خودتون از همون فرهنگ هستید و با رسومات اونا و غیرت اونا آشنایی دارید

    خواهرتو چقدر از زندگیش راضیه این خواسته تحت فشار همسر ایشون نیست

    جواب آزمایش جز در موارد روابط فامیلی نزدیک مثال ازدواج با دختر عمو یا دختر عمه به ندرت پیش میاد به هم نخورن شک صد در صد

    از نظر من به این خواستگاری تن ندید چون پای زندگی خواهرتون هم وسطه و بیشتر نشانه ها بر عدم تفاهم دلالت داره .

    ولی از طرفی نمیشه بد بین بود هزار نکته هست که ما نمیدونیم و بهترین تصمیم با خود شماست ولی این وسط به خواهرتون یه نصیحت میکنم پاشو بکشه بیرون و خودشو راوی قرار نده خودت جوابگو باش و مادرتون . خواهرتون در مورد شما حرفی نزنه حتی تعریف . . بعدا اهمیت این قضیه رو درک خواهی کرد .

    بدرود

  8. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 16 مرداد 93)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    مادرتون فقط قبول میکنن خواستگاری بیاین یا به جواب شما اصلا اهمیت نمیدن و اگه دیدن مورد خوبیه سعی تو مجاب کردن شما دارن.
    ؟
    مسله مهمتر مواردی که برای نامزد قبلیشون تعیین کردن، ممکنه برای شما هم تعیین کنن، شما قبول میکنین.؟

    و اینکه اگه صبوریه خواهرتون و ندارین، حتما تو جلسه خواستگاری عنوان کنین تا رو این موضوع حساب باز نکنن.چون ممکنه از گذشت خواهرتون شنیده باشن.و با وجودی که کم دیدنتون شما رو انتخاب کردن.

    ( من خودم مادری دارم که خیلی بیش از حد صبور و مهربون و با گذشت هستن کلا به این سه صفت معروفن تو فامیل، برای همین من خودم رو این موضوع خیلی تاکید میکنم که من مثله مادرم در این حد حداقل نیستم تا طرف مقابلم رو این موضوع زیاد حساب چدی ای باز نکنه یا اینکه تو رفتارم زیاد تفاوت بین خودپ.و مادرم و نشون میدم طوری ک حتی شده یکیشون بهم گفت شما با مادرتون فرق دارین درجه مادرتون تو این صفت ها رو ندارین.)

    مثلا شوهر خواهرتون گفتن این خانواده دخترشونو نمیذارن چندین سال تو یک شهر دیگه زندگی کنن، اما جالبه خواهر شما 9سال زندگی کرده پس ممکنه با خودشون همچین فکری کرده باشن که بلافاصله قبول کردن پسرشون تو شهر شما زندگی کنن.اگه همچین اتفاقی برای شما هم بیفته شما مشکلی ندارین؟


    اینا احتمالاته که باید بررسی بشه، الان شما نگرانیاتونو به مادرتون اگه بگیین ایشون اهمیت نمیدن؟ ترستون از این امره؟
    یا نه براشون جواب شما مهمه؟


    شما میتونین نگراتیاتونو درست و واضح هم به مادرتون هم خواهرتون هم خواستگار و خانوادشون بگین، مشکلی نداره!چه مشکل جدی ای پیش میاد که از خواستگاری اومدنشون نگرانین؟

    خانواده تو تحقیقاتشون کوتاهی میکنن؟ یا چون خواهرتون زیاد از نظر شما تو انتخاب همسر موفق نبودن میترسین با این خانواده حتی حرف بزنین؟( بقول خودتون مشکل غریب کشی خانواده شوهرشون)
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : پنجشنبه 16 مرداد 93 در ساعت 06:30

  10. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 16 مرداد 93)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سلام ستاره جان یه نکته اونها کرده هستن؟؟
    1.از نظر اعتقاد خیلی تعصبی هستند و درک این رو ندارن که هر دختری دوست داره لباس عروس بپوشه ....
    2.بدون اینکه بخوان ببیننت خواستگاری کردن ....
    3.پسر نشان دارد از پسر از کجا معلوم اخلاق خود پسره هم شبیه پدرش نباشه متعصب و خشک نباشه اینا مرد سالار به نظر میان ...
    4.شما موقعیت های بهتر برات پیش میاد
    5.همین اول کار که طرف رو ندیدی با توجه به این اختلاف ها به راحتی میتونی ج رد بهشون بدی ....
    6.تو میتونی تا آخر چادر سرت کنی و شاید پسرش هم ازت بخواد مثل مادرش جلوی فامیلای خانوم هم محجبه باشی تو گرما تو سرما بچه به دست ....
    7.میتونی با شرایط مرد سالاری کنار بیای؟
    همه جوانب رو خودت بسنج قبل اینکه بقیه چیزی بفهمن

  12. کاربر روبرو از پست مفید maedeh120 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 16 مرداد 93)

  13. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    قبول نکن.


  14. 3 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 16 مرداد 93), parsa1400 (پنجشنبه 16 مرداد 93), فدایی یار (پنجشنبه 16 مرداد 93)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    راستش من کار به دست و غلطش ندارم.ولی احتمالا عقاید خاص خودشون رو اونا دارند و باتوجه به این که از دو شهر مختلف هستید قطعا چالش ها و تفاوت های بیش تری خواهید داشت..و این همه خاطره و تجربه ی بد خواهرتون که شما رو هم عذاب داده و.. اصلا گیریم خوناده ی عمو کاملا خوب باشند ولی شما کلا چون نجربه ی خوبی هم از اینا نداشتید و میگید خوشتون هم نمیاد و.. پس چرا میخواید پا توی زندگی بزارید که میدویند !! یه وقت هست ادم نمیدونه نمیشناسه مثل خواهرتون میگه دیگه چاره چیه نمی دونستم و.. ولی شما که می دونید!!!!

    از طرفی اگه ذاتا ادم بدبینی نیستید و واقعا چیزتایی که میگید از روی منطق هستش به نظر منم هم قبول نکنید.(من از روی چیزایی که گفتید میگم نه)

  16. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 16 مرداد 93)

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    من فکر می کنم اگه یکجلسه بیان همه چی مشخص میشه
    فوقش اینه که بگید نه دیگه
    قرار نیست با اولین جلسه خواستگاری عقد کنین که
    این چیزایی که شما گفتید در مورد نامزدیشون همه شنیده هایی بوده که دقیقا نمی دونید چقدر صحت داره .
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  18. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    مقیمی (پنجشنبه 16 مرداد 93), سیاه و سفید (پنجشنبه 16 مرداد 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نظر شما در مورد تصمیمی که چند وقت پیش نصب به همکلاسی دانشگاهیم گرفتم
    توسط amiramiry در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 مرداد 96, 11:14
  2. پیشنهاد وقفه سه ماهه قبل از ازدواج تصمیم درستی بوده؟
    توسط بهار480 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 12 اردیبهشت 93, 12:43
  3. نمی دونم در مورد رابطه احساسی که با یک آقا برایم پیش آمده، چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط دختر عاقل در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 اردیبهشت 93, 12:53
  4. تصمیمم رو گرفتم. راهکار برای پیشگیری از مشکل میخوام.
    توسط آرزومند خوشبختی در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 دی 91, 17:33
  5. در تصمیم گیری مشکل پیدا کرده ام، لطفا کمکم کنید
    توسط sana123 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 16 اردیبهشت 90, 01:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.