به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 93 [ 02:34]
    تاریخ عضویت
    1393-4-26
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    امیدی ندارم به خاطر شکست هایی که خوردم

    سلام
    عید همگی مبارک
    دوستان جریان من را میدونید که به استاد دانشگاهم علاقه داشتم و ایشون هم در شرف ازدواج هستن
    میتونید این تاپیک را بخونید

    الان دیگه هیچ امیدی برای زندگی ندارم همه ی مشکلات به یکباره به طرف من هجوم آوردن.
    شکست عشقی
    شکست تحصیلی
    از طرفی این شکست عشقی اذیتم میکرد که یک شکست دیگه هم بهش اضافه شد یه شکست تحصیلی اساسی هم اضافه شد و به خاطر این قضیه یک سال عقب میافتم
    از طرفی هم همه ی دوستام از بعد عید ازدواج کردن و کلا تنهایی تنها شدم و کسی را هم ندارم باهاش صحبت کنم
    ولی از طرفی هم میگم اینا دوستای واقعی نیستن چون شرایط منو میدونستن و به خودشون زحمت ندادن یه زنگ بزنن حال آدم را بپرسن
    دوست صمیمی من که چند وقت پیش ازدواج کرد تا قبل ازدواجش کلی به من زنگ میزد و درد و دل میکرد اما بد ازدواجش انگار ما را فراموش کرد در حالی که ایشون در جریان همه ی شکست های من بود ولی نکرد یه زنگ کوچیک بزنه و کمی بامن همدردی بکنه خیلی دلم ازش گرفته
    این دوستان من هر وقت مشکلی درسی داشته باشن دیگه منو ول نمیکنن.
    من بره این دوستم چون سرش به خاطر ازدواجش شلوغ بود یه پروژه ی کامل انجام دادم.
    از این ور هم احساس تنهایی میکنم هم به خاطر شکست تحصیلی از طرف خانواده تحت فشارم و از طرفی هم نمیتونم استادم را فراموش کنم و امیدی برای ادامه ندارم و کسی را هم ندارم باهاش درد و دل کنم

    - - - Updated - - -

    ببخشید آدرس تاپیک را نذاشتم

    http://www.hamdardi.net/thread-34351.html

    دوستان خواهش میکنم کمکم کنید من تصمیم دارم برای رهایی از این مشکلات کنکور بدم و رتبه ی خوبی هم کسب کنم ولی شرایط بدی دارم حالم خیلی گرفتس

  2. 2 کاربر از پست مفید afsaneh20 تشکرکرده اند .

    فدایی یار (سه شنبه 07 مرداد 93), پونیو (سه شنبه 07 مرداد 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام دوست عزیز.خیلی ناراحت شدم شرایط شما روخوندم و روحیه ای که الان دارید.چون خودمم چنین شرایطی رو میشه گفت تجربه کردم.و اگه لطف خدا نبود شرایط خیلی بدی حتما داشتم !

    بعضی وقتا ادم چیزای خیلی کاربردی رو میشنوه یا میخونه..شما ببینید از این حس هایی که دارید این غرور جریحه دار شدتون (که خواسته یا ناخواسته بوده و سر سو تفاهم بوده یا نبوده) میتونید بریزید روی سرتون و بدتر روز به روز ناراحت تر بشید و.. کلی مشکلات دیگه خدایی ناکرده یا این که اینا رو بزارید زیر پاتون و ازش یه سکو درست کنید برای موفقیت های بعدیتون انشالله...

    چقدر توی همین یه جمله ی بالاتون حرف شکستو زدید !! ادم سالم هم بهش بگی این کلمه رو حس بدی بهش دست میده..سعی کنید دیگه از این واژه های با بار منفی استفاده نکنید..به جاش بگید یه تجربه ای بود که کسب کردید..شای دده سال دیگه بفهمید حکمتش چی بود شاید هم هیچ وقت نفهمید ولی درسی که باید از این ماجرا می گرفتید رو بگیرید و ازش دیگه سریع رد بشید وتوی این نمونید دیگه و دست و پا نزنید..

    راجب دوستاتون ببینید اون دوستتون هی با شما درد دل و می کرده و.. خب حالا شوهر داره یکی دیگه این خلا رو براش پر میکنه دیگه چه نیازی به شما داره..میخوام بگم مشکل و تقصیر که از شما نیست..دوستتون باید خودشو اصلاح کنه..اگه باز شوهرش نباشه میخواد چیکار کنه باز یه نفر دیگه !! بعدش هم اگه بخوایم مثبت نگاه کنیم ایشون هم الان شاید دغدغه های خاص خودشونو داشته باشند ..این که میگید دوستاتون به خاطر درس می اومدند و. .. اینم قبول دارم..باز خدا رو شکر این قدر توانایی داشتید که بقیه به این دلیل نیازمند شما بودند...الان دیگه درسی ندارند طبیعتا یادشون نمیاد...بازه ی امتحانا یه باره هجوم می اوردند احتمالا...به هر حال خواستم بگم این قدر خودتونو درگیر خودتون و ایندتون و کاراتون بکنید که یادتون نیاد فلان دوستتون بهتون زنگ زد یا نه احوال پرسی کرد یا نه..کلا بهتون توصیه میکنم دوست خاصی نداشته باشید..با همه ی ادما یه رابطه ی در حد عرف داشته باشید..دوست واقعی ادم پدر و مادر و خداست ..اینا رو ادم داشته باشه بی نیاز از هر دوست دیگست چون به نظر من اساسا وجود خارجی نداره..نه که همشون بد باشند نه..ولی همه ی اونا هم مخلوق هستند ومحتاج تا برای خودشون مشکلی پیش بیاد قطعا خودشونو فراموش می کنند چی برسه به بقیه..پس اصولا چرا باید یه ادم عاقل خودشو دل خوش به داشتن چنینی دوستی و روباطی بکنه..البته این حرف من نه این که ادم فقط خودش باشه و.. نه اتفاقا خوبه ادمو بشناسند با خیلی ها مراوده داشته باشه ولی توی ذهنش بدونه اینا یه رابطه ی معمولی هست که هیپ انتظاری از طرف مقابل ندارم..الان با همیم خوبه..فردا رفت سراغی ازم نگرفت دیگه نااراحت نمیشم...

    به هر حال دوستی هایی که شما در حق دوستاتون کردید پیش خدا بی جواب نمیمونه..دیگه فراموش کنید سراغی ازتون میگیرند یا نمی گیرند و.. به جاش این شد تجربه ی برای دوستی ها و روابط بعدیتون..انشالله شما ازدواج می کنید و بعدش همسایه ها و شاید برید سر کار و.. اون جا هم باز با همین تیپ ادم ها مواجه خواهید شد..پس درس هایی که الان گرفتید رو برای خودتون یادداشت کنید تا دوباره یادتون باشه که چه رفتاری بهتره..

    ضمنا به اینده امیدار باشید...به نظرم تلاش کنید برای همون درس خوندنتون..انشالله باز بریدی یه دانشگاه خوب قطعا روابط و ادم ها و دنیای جدیدی رو باز پیش رو خواهید داشت..خدا رو چی دید شاید اون داشنگاهی که رفتید به کل مسیر زندگیتونو عوض کنه...اصلا کار به جایی برسه که بگید خوب شد با این اقا ازدواج نکردید و توی این دانشگاتون نمیوندید و.. این چیزایی که میگمو من تجربه کردم که بهتون میگم.

    البته باید بگم کار اسونی نیست..شما باز ممکنه برید دانشگاه اون اقا رو ببینید دوباره احساسات قبلی بیاد سراغتون..پس تا جای ممکن سعی کنید دیگه اون اقا رو نبینید....

    و این که در نهایت میگم سعی کنید رابطتتون رو با خدا بهتر کنید..خدا از هر کسی بهتر درد دل های شما رو میشنوه..تازه بعدش هم ترسی ندارید یه وقت بعد ها درد دل هاتونو به کسی بگه !! و پیشمون شید چرا درد و دل کردید و راهش رو هم بهتر از هر ادمی به دل شما میندازه یا اسباب و وسایلی رو سر راهتون قرار میده که راهو بهتون نشون بده.

    خانواده هم چیزی میگن شما چیزی نگید...فقط تمرکز کنید روی اهدافتون و.. انشالله وقتی که بعد ها شاخص شدید توی کار و درس خودتون و متوجه اشتباهشون میشند...

    به هر حال من خیلی با شما هم ذات پنداری کردم چون واقعا شرایط شما رو به نوعی داشتم و دارم.برای همین واقعا خیلی ناراحت شدم.امیدوارم بیاید بگید چند وقت دیگه که یه شروع خوب رو دوباره رقم زدید.امین.

    عیدتون هم مبارک باشه.

  4. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    man-bedoone-sahar (سه شنبه 07 مرداد 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 03 آبان 93 [ 02:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    455
    سطح
    9
    Points: 455, Level: 9
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    141

    تشکرشده 80 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جناب فدایی یار پستتون عالی بود عالی.

    مخصوصا این جمله:
    کلا بهتون توصیه میکنم دوست خاصی نداشته باشید.
    نه این که به دید بد به دوستان نگاه کنیم.کلاذات دوستی اینه که نمیشه بیش از یه حدی انتظار از طرف داشت.هر چی گذاشت دمش گرم.ولی توقع نباید داشته باشه ادم از هیچ دوستی.


    دوست عزیزی میگفت:
    شما به بقیه کمک کنید.خدا هم به شما کمک میکنه.شما به کوچیکی خودتون و خدا به بزرگی خودش.

    تازه ارامش این نیست که هیچ مشکلی نداشته باشید.بلکه اینه که توانایی فکر نکردن به انبوه مسائلی که ارزش فکر کردن ندارن رو پیداکنید .واسه شما میشه نظرات اشتباه پدر مادرتون،دور شدن دوستاتون،تاهل دوستاتون و خیلی چیزای دیگه...
    بدون اینا ببینید چقد ذهنتون خالی میشه و ازاد...
    خودتون رو حبس نکنید تو این افکار بی ارزش...
    گرچه همه روزه و همه ساعت باهاشون روبرو میشید ولی فقط با یه خنده ساده رد شید ازشون...

    روزی میرسه که به شکست تحصیلی یه ساله دوسالتون خواهید خندید.به حسرتی که واسش خوردید...

    پاسخی واسه حل مشکل شما پیدانمیکنم جز اینکه تو این فاز نمونید و به گفته جناب فدایی یار از این قضایا رد شید و نمونید توش که حیف عمره فقط ...

    گرچه خودم هم تو فاز عشقی گیر کردم ولی بحث من فرق فوکوله... :))


    منتظرم یه پست درست حسابی بگذارید که خودتون رو پیدا کردید ها...
    بزرگتر فکر کنید
    خیلی خیلی بزرگتر
    جلو فکر کردنتون رو که نگرفتن

    چرا؟
    چون
    هیچ مشکلی حل نمیشه مگر این که از سطحی بالاتر از سطحی که ان مشکل بوجود اومده به اون مشکل نگاه کنید(انیشتین)

    مثل یه عقاب به روی دنیای مشکلاتتون پرواز کنید.بالاتر از همه...

    موفق باشید :))
    سال ها بعد یاد تو از خاطرم خواهد گذشت و نخواهم دانست کجایی اما،
    ارزوی من برای خوشبختی تو ، تو را در خواهد یافت و در بر خواهد گرفت
    و احساس خواهی کرد اندکی شادتر واندکی خوشبخت تر
    ونخواهی دانست که چرا...
    ویرایش توسط man-bedoone-sahar : سه شنبه 07 مرداد 93 در ساعت 10:52

  6. کاربر روبرو از پست مفید man-bedoone-sahar تشکرکرده است .

    فدایی یار (چهارشنبه 08 مرداد 93)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    فقط پست اولو خوندم شاید حرفام تکراری باشه
    سخت می گیری. همه عاشق شدن خیلی هام نرسیدن به عشقشون. من خودم بیشتر از یه بار عاشق شدم. اینهمه مشکل تو دنیا هست. عاشقی که کار همه ی دل هاست
    یه تجربه احساسی بود. تو که خیلی جوونی.
    بیخود به خودت سخت نکن. درساتو بخون.

  8. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    پونیو (سه شنبه 07 مرداد 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 93 [ 02:34]
    تاریخ عضویت
    1393-4-26
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    واقعا ممنونم دوستان که جواب دادید
    حرفهاتون روم تاثیر گذاشت
    ایشالا که که بتونم مثل یک عقاب به روی مشکلات پرواز کنم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  2. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 22 فروردین 93, 19:19
  4. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.