به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 مرداد 93 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1393-5-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    35
    سطح
    1
    Points: 35, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم بی منطقه و بهم زور میگه مثل ی اسیرم تو دستش.چیکار کنم؟

    سلام به همه دوستای خوبی که هر کدوم ی جورایی درد مشترکی داریم من تازه چند روزه عضو سایت شدم امیدوارم منم تو جمعتون بپذیرین.
    من 23 سالمه و شوهرم 28 ،2 ساله ازدواج کردیم همدیگرو خ دوس داریم(لااقل من خ دوسش دارم)ولی همیشه ی سری بحث ومشاجره داشتیم.
    اول ی کم از همسرم بگم که چه جوریه:خ مهربونه خ بهم محبت میکنه برا زندگیمون تمام تلاششو میکنه

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,445 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام خوش اومدی
    منتظربقیه توضیحاتت هستیم
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  3. 2 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (یکشنبه 05 مرداد 93), فرهنگ 27 (شنبه 04 مرداد 93)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 03:38]
    تاریخ عضویت
    1392-8-02
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    1,121
    سطح
    18
    Points: 1,121, Level: 18
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsSocial1 year registered
    تشکرها
    441

    تشکرشده 556 در 137 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلام به همدردی خوش آمدید
    دوست عزیز میشه در توضیحتون موارد زیر رو هم در نظر بگیرید...

    _نحوه آشنایی و ازدواجتان
    _تحصیلات هردو
    _معمولا موضوع مشاجرات و بحثهایتان چیست؟
    _روابطتان با خانواده ها چطور هست؟

    اگر عنوان تاپیک مشکل شما باشد؛

    در مورد بی منطقی و زورگویهاش میشه چندتا مثال بزنی؟



    نکته: شما فقط در24 ساعت حق ارسال 3 پست را دارید و ملاک ساعت پست ارسالیتان میباشد.










    با آرزوی سعادت و نیکبختی برای شما
    قَالَ وَ مَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّآلُّونَ﴿حجر۵۶
    کیست که مأیوس شود از رحمت پروردگار به جز گمراهان

  5. 2 کاربر از پست مفید شهراز تشکرکرده اند .

    paiize (یکشنبه 05 مرداد 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 05 مرداد 93)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 مرداد 93 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1393-5-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    35
    سطح
    1
    Points: 35, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان ببخشید دیروز متنم کامل نبود چون تازه واردم دچار مشکل شدم تو ارسالم وگرنه متنو کامل نوشته بودم.دوباره براتون مینویسم امیدوارم بخونید وراهنماییم کنید.متنم یه کم طولانیه امیدوارم خسته نشید و تا آخر بخونید.
    من 23 ساله همسرم 28 ساله و 2 ساله ازدوج کردیم.
    من دانشجوی ترم 7 معماریهمسرم دیپلم البته دانشگاه میرفت که بخاطر کارش ادامه نداد.
    همسرم دوست برادرم بود و باهم رفت وآمد خونوادگی داشتیم درعرض یکماه هم خواستگاری و عقدمون انجام !!!!
    ما در کل زندگی خوبی داریم تا وقتی که یه مشکل کوچیک پیش نیاد و....
    تو زندگی عادیمون همسرم خیلی مهربونه از لحاظ محبت کردن بهم کم نمیذاریم و رابطه خیلی خوبی باهم داریم و تقریبا به حرفام وخواسته هام گوش میده و عملی میکنه.
    در کنار همه اینا اخلاقای دیگه ای هم دارهکه دیو انه کنندهاس : خیلی زود عصبانی میشه ،قهرای طولانی میکنه ،لجبازه ،زورگو ،خودخواه و....
    مواردی رهمیشه توهم اینو داره که من با خونوادش مشکل دارم یا دوسشون ندارم درحالی تا حالا نه با مادرش نه خواهراش و نه هیشکی هیچ مشکلی نداشتیم که همیشه ام با هم خوب و صمیمی بودیم حتی اکثر اوقات تو بحث و دعواهامون حق رو بمن میدنو که همیشه سرش دعوا داریم یکی یکی میگم.
    همیشه توهم اینو داره که من با خونوادش مشکل دارم یا دوسشون ندارم درحالی تا حالا نه با مادرش نه خواهراش و نه هیشکی هیچ مشکلی نداشتیم که همیشه ام با هم خوب و صمیمی بودیم حتی اکثر اوقات تو بحث و دعواهامون حق رو بمن میدن.
    بدون اجازش هیچ جا نمیتونم برم و هیچوقتم اینکارو نکردم ولی گاهی احساس میکنم مثل یه اسیر باهام رفتار میکنه.اصولا هیچوقت نمیذاره تنهایی برم خونه دوستام خواهرم داداشم فامیلام ،وقتیم دعوت بشیم اگه احیانا دوس داشته باشه میریم وگرنه بیشتر اوقات مجبورم برای اینکه خونوادم چیزی نفهمن بهشون دروغ بگم که چرا نیومدیم(مهمون اومد ، مریض شدم ، امتحان دارم و...)
    چون خونواده هامون ازمون فاصله دارن همیشه آخر هفته ها یا تعطیلات رو میریم یهروز خونه ما یه روزم خونه اونا(البته اینم وقتیه که آقا دلشون بخادا وگرنه مدام باید خونه اونا باشیم) ،جدیدا هم که میگه ازین به بعد 2 هفته یه بار اگه من دوس داشتم میریم خونه شما.خونواده من هیچوقت هیچ بی احترامی بهش نکردن همیشه رو چشاشون میذارنش ولی میگه بهم احترام نمیذارن(البته اینم جدیدا میگه ها).همیشه مشکل یا کاری هم داشته باشیم خونواده من کمکمون میکنن و تا بحال خونواده
    همسرم هیچ کمکی به ما نکردن حتی موقه عروسی.شده گاهی وقتا همسرم کمکشون کرده ،در کل خونواده من بیشتر هوامونو دارن ولی خونواده اون پسراشون که مستقل میشن میذارن به حال خودشون.
    ما خونوادگی خ بهم وابسته ایم و وقتی این رفتارارو داره میترسم بقیه از مشاجره هامون باخبر بشن.مامانم هرروز بهم زنگ میزنه و همیشه آخر هفته ها ازمون میخاد که بریم و وقتی من مدت کمی رو اونجا میمونم ناراحت میشن ولی واسه خونواده اون فرقی نمیکنه که آخرهفته بریم یا نه اصولا هم نمیزنگن علت نرفتنمونو بپرسن.
    شوهرم عقیده اش اینه که من عروس این خونوادم و باید بیشتر وقتمو اونجا بگذرونم و اگه انقد به خونوادم وابسته ام نباید ازدواج میکردم!!!!!!حتی وقتی تنهایی میرم باید خونه پدرشوهرم باشم.
    قهرهای طولانی و بی دلیل که همیشه ام منو مقصر میدونه و تا حالا یک بار هم نشد اشتباهاتشو قبول کنه در آخر هم که بعد یک هفته ده روز دو هفته قهر طاقت من تموم میشه باید برم سمتش و ازش معذرت خواهی کنم و قبول کنم که من مقصر بودم بعد اونم با کلی ناز و گفتن اینکه همیشه همینه اشتباه میکنی بدش فقط یه معذرت خواهی ولی باز تکرار میکنی تا شاید اشتی کنه.
    این قهرهای هفته ای همیشه بخاطر چی بوده؟ مثلا : چرا من عروسی داداشم رفتم آرایشگاه( 2 هفته قهر با کلی دعوای وحشتناک) ، چرا وقتی اجازه داد برم خونه خالم یه ساعت دیرتر امدم( از نظر اون چون پررو شدم بهم اجازه داد برم!!!) ، و مسئله اخیر سر اینکه من حرفی رو که خودش قبلا بهم گفته بود وناراحتم کرده بودم به شوخی به خودش گفتم تا بدونه چه دردی داره و الان 11 روزه قهریم ، دیروز رفتم سمتش ولی اون دریغ از اینکه دستمو بگیره.
    همیشه تو دعواهامون از نقطه ضعفم استفاده میکنه تهدیدم میکنه (نرفتم خونه پدرم و همه فامیلم).امشب خواهرم افطاری دعوتمون کرده بود انقد التماسش کردم وباز گفتم ببخشید مقصر من بودم تا با کلی تهدید و شرط و شروط بزور راضی شده بریم.
    کلا هیچ اختیاری تو
    زندگی بهم نمیده همه چی باید با هماهنگی اون باشه ،اعتماد به نفسمو ازم گرفته و میخاد که همیشه متکی به اون باشم.دعواهامون همیشه سر چیزای بیخود بوده ولی همیشه با قهرهای طولانی که تو این قهرها بی نهایت لجبازی میکنه و دقیقا کارایی رو میکنه که من بدم میاد و یا از نقطه ضعفم که خونواده امه استفاده میکنه.
    دو سه ماه قبل تقریبا 8 ماه بود که ما هیچ دعوایی نداشتیم چون خیلی راحت بهم اجازه میداد هرجا برمو کلا مخالفت زیادی با خواسته هام نمیکرد و حتی وقتی سر یه چیز کوچیک قهر میکردم خودش میومد با شوخیاشتی میکرد تا 3 ماه پیش که دوباره اخلاق قبلیش برگشته میگه وقتی بهت اجازه میدم فلان کارو بکنی یا فلان جا بری پررو میشی!!!!!
    و الان 3 ماهه که ما مدام jو جنگیم سر همین مسائل بی ارزشی که گفتم و همیشه ام میگه خودت دوس داری باهات اینطوری رفتار کنم ، خودت میخای زندگیمونو خراب کنی همیشه دعوا باشه
    سرتونو درد آوردمولی باید همه چیزو میگفتم تا راهنماییم کنید من همسرمو زندگیمو دوس دارم. بگید چیکار کنم تا به چند ماه قبلمون برگردیم.

  7. کاربر روبرو از پست مفید sara** تشکرکرده است .

    paiize (یکشنبه 05 مرداد 93)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,445 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام دوست عزیز
    یه جورایی احساس کردم خودم اینارونوشتم.همه مشکلاتت شبیه مشکلات منه!!
    سرفرصت میام وواست میگم چکارکنی
    نگران نباش همه چی درست میشه
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  9. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    mohammad6599 (دوشنبه 06 مرداد 93)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 مرداد 93 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1393-5-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    35
    سطح
    1
    Points: 35, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    چرا هیشکی واسم پست نذاشته؟پاییزه جان شما گفتی راهنماییم میکنید من منتظرم.

    دیروز با تمام تلاشای من تقریبا اشتی کرده بودیم قرار شد دیشب راجب چیزایی که ازش ناراحتیم حرف بزنیم.خواهرشم خونه ما بود حتی اون شبی هم که دعوا کردیم بود، فک کردم موقعیت خوبیه که پیش اون حرفامونو بزنیم تا اونم که حضور داشت قضاوت کنه ،ولی همه چی بدتر شد همش حرف خودشو میزد نه حرف من و نه حرف خواهرشو قبول نکرد و نهایتا به اوج عصبانیت رسید و دوباره شرو کرد به تهدید و خط ونشون که ازین به بعد سمت فامیلای تو نمیریم خونه بابات نمیریم و.....


    فقط داد میزد و میگف حرف نزن عصبانی ترم نکن منم دیگه تحمل نداشتم و جوابشو میدادم.
    دیشب هزار بار بهش گفتم از قهر کردنات متنفرم موقه دعوا مثل بچه ها قهر نکن راجب مشکلمون حرف بزن ولی دوباره همون روال همیشگیشو پیش گرفته.حالم خیلی بده توروخدا کمکم کنید راهنماییم کنید چیکار کنم

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام سارا خانوم وقتتون بخیر
    من فکر میکنم همسرتون به این که شما انقدر با خانوادتون در ارتباط هستین حساس شدن. عزیزم وقتی ادم ازدواج میکنه باید بپذیره کمی از وابستگیهاشو کم کنه. و این که هر مسئله بینتونه فقط باید بین خودتون حل بشه ، شاید بهتر بود پیش خواهرشون مشکلاتو بازگو نمیکردین. اگر خواهرتون دعوتتون کردن و همسرتون تمایلی ندارن بهتره بحث انجام نشه خب چرا التماسشون بکنین برین مهمونی ؟ خب میگفتین هر چی خودش صلاح میدونه. اینطوری این بهشون القا میشه که شما واسه زندگی مشترکتون اهمیت بیشتری قائلین...

    - - - Updated - - -

    سلام سارا خانوم وقتتون بخیر
    من فکر میکنم همسرتون به این که شما انقدر با خانوادتون در ارتباط هستین حساس شدن. عزیزم وقتی ادم ازدواج میکنه باید بپذیره کمی از وابستگیهاشو کم کنه. و این که هر مسئله بینتونه فقط باید بین خودتون حل بشه ، شاید بهتر بود پیش خواهرشون مشکلاتو بازگو نمیکردین. اگر خواهرتون دعوتتون کردن و همسرتون تمایلی ندارن بهتره بحث انجام نشه خب چرا التماسشون بکنین برین مهمونی ؟ خب میگفتین هر چی خودش صلاح میدونه. اینطوری این بهشون القا میشه که شما واسه زندگی مشترکتون اهمیت بیشتری قائلین...

  12. 2 کاربر از پست مفید ida bahrami تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 06 مرداد 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 06 مرداد 93)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,445 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام سارا خانوم
    ببخش که دیراومدم.
    ساراجان اول ازهمه اشتباه کردی که جلوی خواهرش بحث کردین شمابایدحریم زندگی تون رونکه داریداجازه ندیدواستون عادی بشه جلوی بقیه باهم بحث کنید درضمن اگه دیروزآشتی کردین خیلی زودبودبخواین درموردمشکلات صحبت کنید اشکال نداره تجربه شد ازاین به بعدچندروزی صبرکن وقتی خوب فاصله بینتون ازبین رفت بعد...که اینم راه دارع
    ه.راهشم بهت میگم.
    ببین ساراجون شوهرت الان حساس شده به خاطرخانوادت پس نباید دامن بزنی به این حساسیتش!یه مدت بی خیال باش میدونم سخته اما من همه اینهاروتجربه کردم.اگه جایی دعوت بودیدگفت نمیریم دیگه اصرارنکن التماس نکن.اینجوری اون بیشترعصبی میشه!پیش خودش میگه ببین چقدرواسش مهمه چقدرداره خودشوبه آب وآتیش مزنه.اونم لج میکنه.وقتی گفت نمیریم بگوباشه عزیزم هرچی توبگی اگه میرفتیم من خوشحال میشدم اماخب نظرتوواسم ازهمه چی مهمتره!خودت کم کم نتیجه اش رومیبینی
    مردهادوست دارن زنشون زودی باخانوادشون صمیمی بشه واونهاروبه خانواده خودش ترجیح بده.عزیزم توبایدبه خانوادش احترام بزاری بایدخیال شوهرت روراحت کنی.باهاشون خوش بگذرون بخند.جویای حالشون باش اینجوری شوهرت به خانوادت حساس نمیشه.
    یه چیز دیگه اینکه شوهرت روتاییدکن.یعنی ازکارهاش ازاخلاقهاش ازخصوصیات مثبتش بگپوتحسینش کن.هرمارکوچیکی میکنه توجوری ازش تشکرکن که انگاربزرگترین کاردنیاروکرده.خودت نتیجه اش رومیبینی.
    محبت وعشق یادت نره.
    عزیزم حرف زیاده بازهم میام وواست مینویسم الان نمیتونم ببخش.
    تلاشت روشروع کن
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  14. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    sara** (دوشنبه 06 مرداد 93)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 مرداد 93 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1393-5-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    35
    سطح
    1
    Points: 35, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پاییزه جان مرسی از راهنماییت تمام تلاشمو میکنم منتظره پستهای بعدیت هستم

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقطه ضعفتو خوب پیدا کرده و دیده تو رو خانوادت حساسی داره سو استفاده میکنه، اینقد حساس نباش ... خانواده مهمه ولی نه به قیمت بهم ریختن زندگی خودت . . . ضمنا همه اینجورین که تو دعوا یه کارایی کنن و یه حرفایی بزنن که لج طرف دربیاد ، منحصر به تو و شوهرت نیس ، به نظرم اگه شوهرت قهر میکنه و کینه ایه تو نذار تو دعوا کار به اونجور جاها برسه که بخواد قهر کنه ، ما خانوما تو دعوا و سر یه موضوع کوچیک همه مشکلات قبل هم یادمون میا و شروع میکنیم گفتن و این همه چیو بدتر میکنه، وقتای که اوضاع آرومه و دو تاتون تو شرایط روحی خوبی هستین از مشکلاتتون بگو و سعی کن حلش کنید.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مرداد 96, 20:35
  2. مشاور حق پرسیدن درباره مسائل جنسی رو داره ؟لطفا زود جواب بدین
    توسط vareshi در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 تیر 95, 22:07
  3. ازدواج با یک زن مطلقه بزرگتر و بسیار زودرنج
    توسط micr0bb در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 شهریور 94, 16:04
  4. من به این نتیجه رسیدم که زود رنج هستم حالا باید چکار کنم؟؟؟؟
    توسط mohammad2012 در انجمن هیجانات و احساسات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 15:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.