به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array

    وقتی عزت نفس از بین رفته چطوری میشه درستش کرد؟

    سلام.
    گمان کنم همه ی حماقت های من و همه ی مشکلاتم بخاطر از بین رفتن عزت نفسم باشه.
    یه جورایی حتی حال و حوصله ی احترام گذاشتن به خودمو هم ندارم.
    البته قبلاها اصلا اینطور نبودم. یعنی تا بیست و چهارسالگی. ولی در این چندسال اخیر کلا خودمو کنار گذاشتم.
    شاید دلیلش تمام آزارها و کنترلگری ها و محدودیت ها و بخصوص تحقیر ها و مقایسه هایی بود که میشدم. تا جایی این تمسخر و تحقیر و مقایسه ها برام دردناک بود و هر کاری میکردم و هرچقدر سعی در بزرگ میکردم بی فایده بود که من هم شروع کردم به کارهایی که باعث تحقیر خودم بشه تا به تحقیر شدن هم عادت کنم و درد نکشم. به خودم گفتم آره من لایق تحقیرم و خودم هم کم کم شروع کردم به کارهای احمقانه و خودم هم خودم رو به همراه دیگران مسخره کردم و تحقیر کردم.

    یه دلیل دیگش هم شاید این بود که برای کسب احترام و اعتبار و دوست داشته شدن نزد خانواده ام همیشه خودمو مجبور میکردم روی خواسته های خودم پا بذارم و اونی باشم که اونا میخوان. همیشه وحشت داشتم که نکنه در نظر بخصوص بابا بشکنم.که با اولین اشتباه عمرم مامان صاف رفت جلو چشم خودم و در حضور خودم همه رو گذاشت کف دست بابا و منو در نظر بابا شکست.و برای من خیلیدردناک بود. چون تنها کسی که شاید قبولم داشت بابا بود.
    همیشه از اشتباه میترسیدم. خجالتی بودم. قدرت بیان خواسته هامو نداشتم. همیشه نیازها و خواسته هامو در خودم خفه کردم تا نکنه اعتبارم رو از دست بدم. نکنه دیگه دوستم نداشته باشند. حتی در برابر خدا هم همین حال رو داشتم. که نکنه اگه چیزی بخوام که اون نخواد دیگه دوستم نداشته باشه.

    یه دلیل دیگشم شاید عدم رشد کامل در دوران بلوغ بود. اینکه ظاهرم شبیه آدم بزرگها نشد. اینکه شاید بخاطر ظرافت ظاهرم هیچکس هم آدم بزرگ حسابم نمیکرد.
    من تلاش میکردم. خیلی تلاش میکردم که نشان بدم منم بزرگ شده ام.من هم شخصیت دارم. من هم به اندازه ی سن شناسنامه ام مثل تمام هم سن و سالهام اعتبار و احترام و استقلال و رسمیت و حق تصمیم گیری و نظر دادن و ....دارم. اما بی فایده بود.

    منم وقتی دیدم که نمیتونم دیگران رو به نفع خودم تغییر بدم و هم اینکه با تمام تلاشم برای بزرگ بودن باز هم هرگز جدی گرفته نمیشم خودمو مجبور دیدم برای وفق دادن خودم با شرایطم رفتار اونها رو بپذیرم و دیگه ازش درد نکشم. منم خودمو بزنم به بچگی تا رفتار اونها برام قابل تحمل بشه و درد نکشم. حتی یادم هست که اوایل عمدا کار احمقانه میکردم تا تحقیرم کنند و بعد خودمو مجبور میکردم احساس آرامش کنم و بپذیرم تحقیر شدن طبیعیه و باید با رضایت پذیرفتش.

    خب گمان کنم بعد ازسه سال دیگه کاملا عزت نفسم ازبین رفته. یعنی نه خودمو دوست دارم نه برای دوست داشته شدن تلاشی دارم. نه از حتی خطر میترسم. نه از بیماری و درد میترسم. نه برای خودم مهمم. نه حتی دیگه ادب و آداب و رسوم حالیم میشه. نه هدف و برنامه ای دارم. نه مرزی قایلم. نه هیچ چیز دیگه.
    گاهی میخوام درستش کنم. ولی نمیتونم. و خیلی هم زود اصلا فکر درست کردنش از ذهنم میره و باز وارد همون احمق بازی ها میشم.

    عزت نفس قابل بازیابیه؟

    - - - Updated - - -

    اخیرا خواستم با کلاس زبن و سر کار رفتن ترمیم کنم ولی نشد.
    مثلا کلاس زبنو رفتم. با اینکه خیلی رفت و /آمدش سخت بود.ولی آخرش نرفتم امتحان پایات ترمو بدم.بی دلیل. فقط چون برای خودم ارزشی قایل نیستم. چون به خودم میگم برو بابا تو بی ارزشی و با این چیزا هم ارزشمند نمیشی.
    سرکار هم اولاش خیلی خوب بودم. ولی اخیرا خیلی بی برنامه و بی نظم هستم و حال و حوصلشو ندارم.

  2. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    پونیو (سه شنبه 31 تیر 93), تیام (سه شنبه 31 تیر 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 مهر 94 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    2,764
    سطح
    32
    Points: 2,764, Level: 32
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    839

    تشکرشده 437 در 171 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام پو جان منم همیشه دنبال تایید دیگرانم و این داستان ادامه داره ...مخصوصا تایید بابام تاپیک های من رو بخون همیشه از بابام کشیدم .ولی نباید همش هم تقصیره اطرافیان بندازی. چون خیلی ها بودن از خوبیم تعریف کردن اما من نشنیدم و یادم رفته ....باید یجوری خودت این نیاز به تایید شدن رو خودت برطرف کنی اعتماد به نفس هم به مرور زمان از دست میره و دیگه ته میکشه ولی برای بدست آوردنش باید تلاش کنی و صبور باشی . خب جانم تو که تلاشتو کردی همین که رفتی کلاس ثبت نام کردی یعنی برا خودت ارزش قایل شدی من حتی میترسم کلاس زبان برم میخوام خودم تو خونه با خودم کار کنم . سرکار هم که میری خیلی خوبه مگه برای با ارزش بودن و مفید بودن باید چه کار خارق العاده ای انجام داد ؟!

  4. 3 کاربر از پست مفید پونیو تشکرکرده اند .

    m.reza91 (سه شنبه 31 تیر 93), meinoush (سه شنبه 31 تیر 93), Pooh (پنجشنبه 02 مرداد 93)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام
    منم درگیر مشکلی که شما داری هستم البته با شدت خیلی بیشتر و عمیق تر از شما.پس کاملا شما رو درک میکنم. برای همین دوست خوبم اومدم با یه دید دیگه ای از مشکل مشترکمون با تو همدردی کنم.

    نمیخوام بگم به خاطر دیدن آدمی دیگه با مشکلی مثل مشکل خودم خوشحال شدم نه چون این مشکل هیچ چیز دوست داشتنی نداره و بی تعارف سر تا پا کثافته و در واقع یه مردن تدریجیه.
    همونطور که گفتم یه مردن تدریجیه . تو و من کم کم داریم میمیریم اما هنوز نمردیم منظورم اینه که کار از کار نگذشته تا وقتی یک آدم زنده اس همه چیز توی دست خودشه.


    بیا یه روز عادی زندگی خودمون رو در نظر بگیریم صبح چشمامونو باز میکنیم و از خواب پا میشیم ناراحت از بی لیاقتی ناراحت از نداشته ها ناراحت از تحقیرا حسرت جایگاه دیگران حسرت موفقیت دیگران خجالت و و و و... ساعت 12 شبه و میریم میخوابیم.من و تو از زندگی اینو داریم میبینیم.


    حالا بیا از نگاه دیگه ببینیم خیلی طولانی نمیگم فقط این تیکه رو ببین صبح آفتاب طلوع میکنه اولین اشعه ی خورشید به چشمای تو میخوره تو یه مغز داری که هورمون ملاتونین رو تمام شب ترشح کرده با اولین اشعه خورشید ترشحش قطع میشه و کم کم سطح فعالیت سلول های مغزیت تغییر میکنه و کلی واکنش تو بدنت رخ میده و میلیون ها اتفاق می افته و تو بالاخره ساعت 11 صبح چشماتو باز میکنی با کلی حس تحقیر آیا تو تمام دیشب رو خواب بودی یا نه... بیداربودی.قلبت بیدار بود ریه هات کار میکرد کبدت کلیه هات و .... فکر کن اگه قلبت تحقیر و بی حرکتی رو قبول کنه...


    حالا بیا بقیه روز رو ببینیم بلند میشی شروع میکنی به قدم برداشتن توجه کن قدم برداشتن .... چرا ما میتونیم راه بریم...خوب ساده اس فیزیک و قانون سوم نیوتن میگه به خاطر اصطکاکه حالا این اصطکاک از کجا میاد خوب معلومه به خاطر جاذبه زمینه جالبه اگه ماه دور زمین نمیچرخید زمین نبود یکی از دلایل پیش پا افتاد اش که همه بلدن اینه که خوب اونوقت ما روی مداری که الان داریم دور خورشید میچرخیم نبودیم خوب پس اونموقع نبودیم و خوب البته از بحث اصلی دور نشیم که نه تنها خورشید و ماه بلکه کل منظومه ی شمسی با اون عظمت دست به دست هم دادن تا ما صبح یه قدم از قدم برداریم و با تغییر خیلی جزئی از این اجزا دیگه بشری وجود نخواهد داشت.


    البته اینا که مهم نیس بیا بقیه روز رو ببینیم میری آشپزخونه شیر آب رو باز میکنی تا یه لیوان آب بخوری خوب که چی آبه دیگه...حالا این آب از کجا اومده؟ معلومه این چه بحثیه حالا مگه چقدر ارزش داره یه لیوان آب که بخوایم سرش بحث کنیم؟سر ماه کل پول آب میاد نهایت 20 هزار تومن دیگه اما خرج واقعی این یه لیوان آب چقدره ؟چی فکر میکنی ؟ من حتی نمیتونم بگم چقدر یه میلیلیارد ده میلیارد n تریلیارد شایدم بیشتر... چه جوری حساب میکنم؟ همون جور که داری میبینی این آب از یک شیر آب و لوله ی متصل به اون میاد و تصفیه شده هم هست با بقیه ی مواردم کاری نداریم (زیرسازی- روسازی- لوله کشی جاده و ...) حالا همین شیر آب از یه کارخونه میاد که صاحبش بابتش چند میلیارد هزینه گذاشته لوله آب از یه کارخونه ی دیگه میاد. میلیاردی واسه ساختن تصویه خونه خرج شده سدی که آب پشت اون ذخیره بوده شاید کارون باشه همونی که بابت ساختنش n تا از بهترین مهندسای این مملکت جون دادن و مردن و فیلمشو من دیدم فاجعه بود... دیدنش ممنوعه و کلا فیلماشو معدوم نمودن تا من و تو نفهمیم بابت این آب چه هزینه هایی شده و چه جوونایی مردن. به هر حال اگه آدمایی که پول خرج کردن و جون دادن واسه این یه لیوان آب حس تحقیر داشتن و حرکت نمیکردن مگه چی میشد....


    دیگه نمیخوام بحثو به جای باریک بکشونم مثلا همون غذایی که با خوردن من و تو به هدر میره میتونست یه گشنه با توانایی های انیشتین تو سومالی رو از مرگ نجات بده یا اکسیژنی که من و تو داریم بیخودی هدر میدیم همین الان یه دانشمند تو ایستگاه فضایی احتیاج داره یا به خاطر یه دختر به درد نخور مث من که احیانا بهش میگن ناموس سر یه سرباز تو مرزای خودمون توسط گروه های تروریستی بریده میشه تا من بتونم با خیال راحت حس تحقیرمو داشته باشم.

    حالا بگذریم...
    کافیه دیگه نه؟...من که سرم گیج رفت... ولش کن بریم نتیجه گیری داستان:

    من نتیجه میگیرم که چقدر حقیرم و همه منو تحقیر میکنن و هیچ کس منو دوست نداره و حتی خودم خودم رو تحقیر میکنم....پس دیگه کار نمیکنم....



    دوست عزیزم قصد من به هیچ عنوان نصیحت شما نبود بلکه فقط و فقط یادآوری به خودم بود امیدوارم بدونی منم مثل تو ام و اونقدر سرزنش شدم که دیگه جایی برای شنیدن سرزنش و احیانا نصیحت چیزایی که خودم میدونم ندارم...
    ویرایش توسط تیام : چهارشنبه 01 مرداد 93 در ساعت 02:15

  6. 3 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    Pooh (پنجشنبه 02 مرداد 93), پونیو (چهارشنبه 01 مرداد 93), بانوی آفتاب (شنبه 10 آبان 93)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام
    من میدونم جام بالاتر از اینهاست.
    میدونم.
    من خیلی استعدادها داشته ام.
    همیشه در دوران تحصیلم بهتر از همه بوده ام. در فایمل و خانواده یه حساب دیگه روم میشد.
    اما از سال 85 همه چیز به هم ریخت.
    من تایید بقیه رو نمیخوماستم. من بلد بودم درست زندگی کنم. اما از اون سال همه چی خراب شد....و به دنبالش افسردیگ شدید و اضطراب و عقب افتادنم از همه...کم کم فاصله گرفتنم از خودم...کم کم فکر اینکه من ناتوانم. من از پس هیچی برنمیام... و کم کم قبول اینکه من بدم...من به در نخورم....و کم کم خراب کردن خودم در نظر خودم و دیگران....

    ولی نمیدونم....نمیدونم چطوری درستش کنم. حس میکنم دیگه درست بشو نیست. و همین هم باعث میشه وقتی یه تصمیم میگیرم زود رهاش کنم و باز برم توی همون چاه...
    نمیدونم چکار کنم...

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام

    حس میکنم دیگه درست بشو نیست
    دوست عزیزم ما یک انسان هستیم و توانایی های فوق العاده ای داریم. یکی از علت هایی که ما رنج میبریم اینه که نمیدونیم واقعا چی هستیم و چه توانایی هایی داریم. من فکر میکنم اگه من یک گیاه بودم مطمئن باش مانند همه ی گیاهان دیگه رشد کرده بودم و در این سن نهایت توانایی ها و زیبایی های خودم رو به دنیا نشون داده بودم. مطمئن باش برای یک گیاه چیزی به اسم عدم اعتماد به نفس وجود نداره که بخواد خودش رو عقب بکشه.


    اما من و شما انسان هستیم. مغز عضوی پیچیده توی بدن ماست. مغز ما برای اینکه بتونیم از پس مشکلات بر بیایم یک سری سلاح هایی داره با اسم مکانیزم های دفاعی. این مکانیزم ها زمانی که مغز تشخیص بده فعال میشن و تنها و تنها یک راه برای خاموش کردن اونها وجود داره. این مکانیزم ها گاهی درست و گاهی اشتباهی فعال میشن.


    مثالی براتون میزنم. کودکی رو در نظر بگیرید . به عنوان یه آدم بزرگ کودک رو چی میبینیم؟ یک موجود ضعیف با دست و پای کوچیک که خیلی راحت میشه از بین بره و هیچ چیز نداره نه توانی برای دفاع از خودش نه زور بازویی و نه هیچ چیز دیگه ای ... اما فکر میکنید اون کودک اون بچه ی ضعیف خودش رو چی میبینه؟


    فکر میکنید خودش رو چقدر پر زور میبینه که با مشت های گره کرده میاد و پدرش یا مادرش رو میزنه !!!با تمام توانش این کار رو میکنه . این بچه ی ضعیف دستاشو پشتش میزاره تو پیاده رو با اون قد کوچیکش با اون هیکل نحیفش بین تمام آدم بزرگا با سری افراشته و با قدرت قدم برمیداره... (یک پسر بچه ی تپل و شیطون رو در نظر بگیرید.)


    اما شما به عنوان یک انسان بالغ با توانایی های فوق العاده زیاد و واقعا و واقعا زیاد داری این رو میگی و اعتراف میکنی من از این کودک ضعیف ترم؟


    خانم عزیز نه تنها اون کودک ضعیفه بلکه شما هم ضعیفی...اصلا همه ی انسان ها ضعیفن. اما سوال اصلی اینجاست که چرا باید اون بچه با وجود نداشتن توانایی خودش رو توانمند بدونه و شما با داشتن قدرتی فوق العاده و توانایی زیاد خودت رو ناتوان ؟


    سوالی که عمو پورنگ از بچه ها میپرسه چیه؟ میگه کی از همه قشنگ تره کی از همه زرنگ تره و بچه ها دار میزنن من من من من.


    چقدر جالبه جواب این سوال برای من و شما کلمه ی تو تو تو تو هست.


    ببین چه جوری داریم از پیچیده گی مغز فوق العاده مون به ضرر خودمون استفاده می کنیم؟ آیا این انصافه که خودمون رو با این همه خوبی نادیده بگیریم؟ و به جای واژه ی من بگیم تو؟


    خلاصه میکنم بچه ها از مکانیزم دفاعی خود را برتر دیدن - خود را قادر مطلق دیدن و انکار به صورت فوق العاده و به جا استفاده میکنن.


    عزیزم من حرفی رو میزنم که صد در صد بهش ایمان دارم و اون اینه شما همون دختر با استعداد و با اعتماد به نفس سابقی فقط در حال حاضر اون ها رو نمیبینی.


    شما هم بشین و با خودت خلوت کن و فکر کن ببین واقعا چی شد و چرا داری این بلا رو سر خودت میاری؟ چه چیزی رو به مغزت تحمیل کردی که این جوری داره جوابتو میده؟ مغزی که با تمام وجود عاشق توء و فقط و فقط میخواد از تو دفاع کنه و میخواد نفس بکشی و به بهترین نحو زندگی کنی چرا داره زندگیتو خراب میکنه؟ چه دلیلی برای این عملکرد مغز تو وجود داره که همش داره ضعف هاتو برات جلوه میده و هر از چند گاهی بهت میگه آره تو دختری هستی که تو گذشته استعداد داشتی و الان نداری؟
    ویرایش توسط تیام : شنبه 04 مرداد 93 در ساعت 14:29 دلیل: دو بار نوشته شدن

  9. کاربر روبرو از پست مفید تیام تشکرکرده است .

    Pooh (یکشنبه 05 مرداد 93)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    باسلام و احترام

    هفته پیش داشتم به این فکر می کردم که چطور عزت نفسم رو بالاتر ببرم قبلا یه کتاب خونده بودم ولی با وجود شهرت نویسندش اصلا برام جالب نبود گفتم شاید بد ترجمه شده خلاصه رفتم آمازون دیدم کتابای عزت نفس، اکثرا نمره منفی هم گرفتن تا اینکه شانسی تو یکی از کامنت ها دیدم یه نفر اسم یه نویسنده رو گذاشته گشتم دیدم یه کتاب داره که خیلی از خواننده هاش نمره بالا بهش دادن، لینکش پایینه
    the self-esteem workbook
    چون حوصله نداشتم پی دی اف بخونم سرچ کردم فهمیدم این کتاب به فارسی ترجمه شده به وسیله انتشارات روان


    عزت نفس راهنمای عملی، خلاصه من تا الان 70 صفحش رو خوندم و می تونم بگم یکی از اینفورمتیوترین(فارسیش رو نمیدونم!) و کاربردی ترین کتاب هایی که تا الان خوندم، حتما حتما بخر و بخونش

    به قول یکی از خواننده های کتاب " اگه میخای عزت نفست رو بدون مراجعه به روانپزشک افزایش بدی این کتاب خیلی واست مفیده "

    موفق باشی



  11. 4 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 05 مرداد 93), Mohammad! (جمعه 26 دی 93), Pooh (یکشنبه 05 مرداد 93), پونیو (شنبه 04 مرداد 93)

  12. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    نویسنده کتاب را هم نیاز هست معرفی کنید تا مراجع بتواند تهیه کند ضمن اینکه کتابهای مفید اینچنینی و مورد تأیید را در تاپیک مخصوص معرفی کتاب هم معرفی کنید یا اگر می توانید مطالبی از آنرا تایپ و در اختیار دوستان طی یک تاپیک قرار دهید


    با تشکر





  13. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 05 مرداد 93), Pooh (یکشنبه 05 مرداد 93), باران13 (جمعه 14 شهریور 93)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    باسلام و احترام

    نویسنده کتاب را هم نیاز هست معرفی کنید تا مراجع بتواند تهیه کند
    من لینک که کتاب (چه زبان اصلی و چه ترجمه) رو تو پستم قرار دادم، برای اینکه شبه ای نمونه؛ گلن اسکیرالدی

    گر می توانید مطالبی از آنرا تایپ و در اختیار دوستان طی یک تاپیک قرار دهید
    متاسفانه به علت مشغله زیاد و چشم درد (از همه التماس دعا دارم) نمی تونم زیاد تایپ کنم، و اگه امکانش هست از یکی از اعضا که این کتاب رو خونده یا میخاد بخونه تقاضا دارم یه تاپیک بزنه من از روی یادداشت هایی که دارم و تا حدی که وسعم می رسه سعی می کنم اطلاع رسانی کنم.

    ضمن اینکه کتابهای مفید اینچنینی و مورد تأیید را در تاپیک مخصوص معرفی کتاب هم معرفی کنید
    من اون تاپیک رو خوندمرو خوندم ولی دقیقا معلوم نیست که کتاب هایی که باید معرفی کنید باید مربوط به کدوم حیطه باشند.

    باسپاس


  15. 3 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 05 مرداد 93), Pooh (یکشنبه 05 مرداد 93), پونیو (شنبه 04 مرداد 93)

  16. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام مجدد.
    این چند روز اخیر خیلی حالم بهتره.
    وقتی فکر میکنم میبینم نسبت به پارسال این مموقع خیلی بهترم.
    نسبت به مثلا ۳_۴ سال پیش که خیلی خیلی خیلی بهترم. یعنی اصلا قابل مقایسه نیست.همشو هم مدیون شمادوستان و کارشناسان همدردی

    - - - Updated - - -

    هستم.
    اون کتاب افزایش عزت نفسی که معرفی کردید نمیدونم چرا لینکش برای من فعال نبود.
    در اولین فرصت میخونمش.ممنون.
    حاجلوی عزیز...تو چه رشته ای خوندی؟
    اگهبتونی یه کار پیدا کنی خیلی برات خوبه.

  17. 4 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 05 مرداد 93), فرشته مهربان (دوشنبه 06 مرداد 93), پونیو (یکشنبه 05 مرداد 93), تیام (یکشنبه 05 مرداد 93)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام pooh
    واقعا خیلی خوشحالم که خوبی.

    من عمران خوندم. آره خیلی برام خوب میشه ولی باور کن اصلا نمیتونم شبا که نمیتونم بخوابم و روزا هم اصولا یه 7 یا 8 ساعت میخوابم یه روزم رکورد زدم کل شبانه روز 30 دقیقه خوابیدم .

    الان حسابی خودمو با کتاب خوندن و اینترنت سرگرم کردم . کتابهای روانشناسی زیاد میخونم آهنگ زیاد گوش میدم. نمیدونم دارم اشتباه میکنم یا نه ولی فک کنم دارم زیادی به خودم گیر میدم.
    یه چیزایی رو واسه خودم اثبات کردمو دلیل علمی براش پیدا کرم یکم خیالم راحت تر شده. مثلا اینکه چرا هی ناراحتی هام میاد جلو چشام ولی خوشی هام یادم نمیاد یا چرا خودمو کم میبینمو اینا ولی خوب کامل برام حل نشده هنوز ناراحتم.

    راستی منم خیلی بهترم از دو سه هفته پیشم. واقعا کارم صب تا شب گریه بود الان نه خیلی آرومم.
    خانواده امم که رو اعصابن واقعا. ولی خوب خدا رو شکر حداقل الان کسی به اون صورت مریض نیست.

    واقعا هم هیچ دلیلی برای خجالت کشیدن از کسی پیدا نکردم نمیدونم برا چی اینجوری میشم. خجالت نداره که!!!!

    اعتماد به نفس ندارم دیگه یعنی کمه عزت نفسمم که صفره. ولی خوب شما عزت نفس داری و اعتماد به نفستم کم نیست. خیلی خوبه که خجالتی نیستی و مشخصه دختر قوی هستی و خیلی هم با استعدادی.
    اینو باور کن زندگی تو و حتی شخصیت تو واسه خیلی ها آرزو هستشا خودت نمیفهمی ولی من میفهمم . پس از روزای زندگیت نهایت لذتو ببر.
    ویرایش توسط تیام : یکشنبه 05 مرداد 93 در ساعت 15:44

  19. 2 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    Pooh (سه شنبه 07 مرداد 93), پونیو (یکشنبه 05 مرداد 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی پسرم مریض میشه استرس همه وجودمو میگیره😣😣
    توسط J00j00 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 30 بهمن 95, 08:51
  2. استخدام بهترین سازمان دولتی شدم اما انگیزه ندارم
    توسط zzzz در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 68
    آخرين نوشته: شنبه 17 مرداد 94, 15:44
  3. پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 20 تیر 94, 02:37
  4. نمونه سوال ازمون ورودی مدرسه نمونه دولتی برای دوم دبیرستان میخوام
    توسط nice_girl در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 مرداد 93, 10:32
  5. دیدن جستجوهای اینترنتی شوهرم داغونم کرد
    توسط niloo91 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 آذر 91, 10:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.