به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array

    باطعنه های مادرشوهروخواهرشوهرم چکارکنم؟

    سلام
    اول ازهمه بگم که من میخوام نام کاربریموعوض کنم چون شوهرم اسممو فهمیده اماتاالان ازطریق تماس باما که پایین صفحه است درخواست کردم هیچ خبری نشده دوستان قدیمی میشه راهنماییم کنیدکجابایددرخواستموبگم؟س یستم همدردی خیلی پیچیده ودرهم است بنظرمن


    4سال ازعقدما و3سال ازعروسیمون میگذره ازهمون اول خانواده شوهرم چندوقت یکبار میگفتن محسن(شوهرم)لاغرشده من اعتنانمیکردم وحس میکردم که واقعا اینطوربه چشم شون میاد ودارن نظرشونومیگن اما الان واقعا ازدستشون خسته شدم ازبس که دارن میگن
    زمان عقدمون شوهرم باشگاه میرفت وطبق گفته خودش 80-81 کیلو بوده الان 76 کیلو هست دیشب خودشو وزن کرد4ماه ازسال 93 گذشته تا الان 5 بارگفتن محسن لاغرشده
    2ماه پیش خونه مادرشوهرم بودیم سرسفره به شوهرم گفت محسن چرا اینقدر سیاه شدی؟محسن چرااینقدرلاغرشدی؟محسن چراموهات سفیدشده؟
    شوهرم زل زد به مادرش گفت مامان حالت خوبه؟منو تاحالا ندیدی؟
    اماگه دست برمیدارن شوهرم چربی داره دکتر بهش قرص چربی سوز داده بود باشگاهم اون 1ماه رفت بازمادرشوهرم گفت چرا اینقدرلاغرشدی؟شوهرم گفت دارم این قرص های چربی رو میخورم واسه اونه مادرش گفت مگه لاغرمیکنه شوهرم گفت اره دکتربهم گفت احتمال وزن کم کردن هم هست گفت منم دارم میخورم پس من چرا لاغرنمیشم؟منم برگشتم گفتم درکنارش داره باشگاهم میره
    دیشب خونه خواهرشوهرم بودیم ترازو اوردن خودمونو وزن کنیم شوهرم خواست بره رو ترازو دختر 12 ساله خواهرشوهرم گفت دایی پوست واستخون شده چی رو میخوادبره رو ترازو وزن کنه؟
    یعنی من جاخوردم ازبس که جلوی بچه گفتن این حرفو زد وگرنه دختر 12 ساله رو چه به این حرفها
    جالبه که شوهرم رفت رو ترازو نسبت به 2ماه پیش که قرص چربی سوزمیخورد وباشگاه میرفت 2کیلو چاق ترشده بود
    من ازبچگی شوهرمو دیدم ومیشناسم تو تمام عمرش همیشه همینطورلاغربوده هیچ دوره ای یادم نیست چاق وچهارشونه بوده باشه که الان خانوادش اینقدرازلاغربودنش ناراحتن
    اینم بگم که بارهاشنیدم راجع به مردهای دیگه که بعدازازدواج چاق شدن میگن حتمازنش خوبه اعصابش ارومه که چاق شده
    واقعاخسته شدم ازاینهمه کنایه شون راجع به لاغربودن شوهرم بنظرتون چکارکنم خودم بهشون بگم یاشوهرم بگه؟
    البته امروزبرای اولین باراین مسئله رو به شوهرم گفتم ناراحت شدگفت توحساسی اخه 4سال ادم یه حرفی روبشنوه هیچی نگه میشه حساسیت؟
    منم بهش گفتم تاباهاشون حرف نزنی واین بحث لاغربودن تو تموم نشه من باهاشون دیگه رفت وامد نمیکنم اگرم نمیتونی بگی خودم زنگ میزنم میگم اما اگه دلخوری پیش اومد به من مربوط نیست

  2. 2 کاربر از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 31 تیر 93), maziyarhosaini (سه شنبه 31 تیر 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو دیبا

    بابا خوش به حالت شوهرت تناسب اندام داره هروقتم گفتن بگو اتفاقا من و شوشو تصمیم گرفتیم همینجوری بمونه آخه خوشهیکله و منم هیکلشو خیلی دوست دارم و تا میتونی ازش تعریف کن هرچی خودتو حساس تر نشون بدی اونا بیشتر میگن.بگو دوست ندارم شوهرم چاق بشه و شکم بیاره اصلا خوشم نمیاد مثل بقیه مردها بشه که تا زن میگرن زود شکمشون میاد جلو اینجوری بگی مخصوصا شوهراشونم باشه دفعه دیگه تکرار نمیکنن این حرفو سعی کن جواب بدی ولی با سیاست دوپهلو بگو اینجوری خیلی زودتر جواب میگیری امتحان کن خبرشو بده

    والا من یکی حاضرم جای شوهر شماا باشم خدایی از وقتی ازدواج کردم هیکلم داغون شده قبلا تناسب اندامم خوب بود الان چی شیکم آوردن این هوا خدایی بعضی وقتها به خانومم میگم فکر کنم یه بچه 6ماهه دارم
    تازشم بانو دیبا اینو همه مادر شوهرها و خواهر شوهرها میگن جالبه هدفشون اینه غیرمستقیم بگن حواست به پسر و داداشمون باشه!!!!!

    تجربه من از سایت همدردی اینو بهم میگه:
    هیچوقت بخاطر شخص سوم زندگیتو خراب نکن
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : سه شنبه 31 تیر 93 در ساعت 18:02

  4. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 01 مرداد 93), کاغذ بی خط (پنجشنبه 02 مرداد 93), مهربونی... (چهارشنبه 01 مرداد 93), zendegiye movafagh (پنجشنبه 02 مرداد 93), بابک 1369 (چهارشنبه 01 مرداد 93), شاپرک 114 (سه شنبه 31 تیر 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array
    ممنون اقای خاله قزی
    اما دیدین که بالانوشتم دیروزبه شوهرم گفتم باید این مسئله حل بشه تا من باخانوادش رفت وامد کنم خداییش هرباریه چیزی بار ادم میکنن
    امااینکه فکرمیکنن داره تواین زندگی به من خوش میگذره وفقط پسرشون داره اذیت میشه خیلی ناراحت کننده اس
    اوایل مادرشوهرم هی اززبون برادر شوهرمجردم میگفت که محمدگفته دیبا چاق شده و...تا اینکه یه روزبهش گفتم چه معنی داره محمد اقااینقدربه هیکل زنداداشش دقت کنه که متوجه 2-3کیلو چاق ترشدنش بشه؟بعدازاون دست ازسرمن برداشتن اماهنوز بحث لاغربودن شوهرم ادامه داره جالبه که دامادخودشون خیلی خیلی لاغره14 ساله ازدواج کرده همونطوئر لاغره
    ولی پیشنهادتون خوب بود اگه بعدازتذکرشوهرم بازم ادامه دادن میگم من اینطوری بیشترمیپسندم خودم حواسم به خوردوخوراکش هست که بیشترازاین چاق نشه
    همین دختر12 ساله خواهرشوهرم کلی اضافه وزن داره با این سن وزنش ازمن بیشتره 62 کیلوئه

  6. کاربر روبرو از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده است .

    khaleghezey (چهارشنبه 01 مرداد 93)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 آذر 93 [ 16:27]
    تاریخ عضویت
    1393-3-21
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    544
    سطح
    10
    Points: 544, Level: 10
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 50 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهر دیبای عزیز سلام.
    منم قبلا مشکل شمارو داشتم .اولا بهت بگم هیچ وقت به خاطر این حرفها اعصاب خودتو و شوهرت رو خورد نکن.
    من شوهرم قبل عروسیمون 80کیلو بود ،بعد عروسی تا مرز 100 کیلو هم رفت بعدش مادرشوهرم خیلی خوشحال شد چون سلامتی رو فقط تو تپلی و چاقی میبینه،
    بعد شوهرم به خاطر مشکل معده دردش دکتر گفت باید وزن کم کنه تا معدش خوب بشه،شروع کرد به رژیم گرفتن و قرص خوردن و باشگاه و...
    مادرشوهر و خواهر شوهرام هر وقت میدیدنش میگفتن چقدر لاغر شده بچم شده پوست و استخون و صورتش از ریخت افتاده خلاصه منم دیده نمیشه اینجوری دست پیش رو گرفتم هر وقت اونا رو میدیم یا تلفنی حرف میزدیم میگفتم منم بهش}شوهرم{ میگم انقدر خودتو اذیت نکن رژیم نگیر گوش نمیده ،همش میگه باید لاغر کنم به خاطر سلامتیم وگرنه منم میگم داری ازصورتم لاغر میشی
    جلو شوهرمم همش از هیکلش تعریف میکردم که عزیزم خوش هیکل شدی و قربون صدقش میرفتم.
    تا اینکه تموم شد رفت .
    دراین جور مواقع اگه حرفی از جانب خانواده شوهر میشنوی همه چی رو بنداز به گردن شوهرت تا خودش جواب مادرش رو بده
    بیخیال باش

  8. 7 کاربر از پست مفید مونا1988* تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 01 مرداد 93), khaleghezey (چهارشنبه 01 مرداد 93), terme00 (پنجشنبه 02 مرداد 93), کاغذ بی خط (پنجشنبه 02 مرداد 93), بابک 1369 (چهارشنبه 01 مرداد 93), ساحل75 (پنجشنبه 02 مرداد 93), شاپرک 114 (چهارشنبه 01 مرداد 93)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    به خودت اینقدر سخت نگیر
    این چیزا اصلا مهم نیست با یه کم مهارت و شیرین زبونی همه شو جمع و جور میکنی.
    یه روز خندت میگیره که سر چه چیزایی حرص می خوردی
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  10. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 02 مرداد 93), terme00 (پنجشنبه 02 مرداد 93), کاغذ بی خط (پنجشنبه 02 مرداد 93), شاپرک 114 (جمعه 03 مرداد 93)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 دی 93 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-7-08
    نوشته ها
    352
    امتیاز
    3,876
    سطح
    39
    Points: 3,876, Level: 39
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    555

    تشکرشده 496 در 196 پست

    Rep Power
    48
    Array
    عزیزم دیباجان سلام اینقد حرص نخور اینقد سخت نگیر برو تاپیکای آرام دل رو بخون دقیقا همین مشکل رو داشت همه تاپیکاشو بخون بدردت میخوره ببین عزیزم آقای خاله قزی این حرف خوب رو همیشه میزنن ازشون به یادگار داشته باش هیچوقت بخاطر نفرسوم زندگیتو تلخ نکن تویی و شوهرت بذار هرچی دوست دارن بگن بخدا مادرشوهرمن از اینا بدترشم میگفت اولاش منم خیلی برام تحمل حرفاشون سخت بود حتی باهاشون برخورد تند میکردم ولی کم کم فهمیدم که هرچی بیشتر توجه نشون بدی اونا بدتر میکنن حرفتو باسیاست بهشون بزن به بقیه حرفاشونم اهمیتی نده زمستون میگذره و روسیاهی برا زغال میمونه پس بذار اونا زغال باشن تواینقد رو این مسایل حساس شدی که شوهرتو زندگی مشترکتو ازبین میبری خراب میکنی اینجوری شوهرتم ازت زده میشه ترجیح میده با دوستاش باشه ترجیح میده وقتشو بیرون ازخونه بگذرونه ولی درکنارتونباشه که غرغراتو گوش کنه اون نمیتونه خونوادشو بندازه دور نمیتونه عوضشون کنه ولی تومیتونی، اول باید آروم باشی خودت به آرامش برسی اینقد حرص نخوری بعد این آرامشتو باشوهرت قسمت کنی کمتر رو رفتار خونوادش زوم کنی کمتر بهش گیر بدی توقعاتتو ازش کم کنی بدونی مردا همین مدلین کتاب مردان مریخی زنان ونوسی رو بخون میفهمی من چی میگم مردا طرز فکرشون طرز رفتارشون ابراز احساساتشون زمین تا آسمون با ما زنا فرق میکنه پس همینجوری که هست قبولش کن همینجوری دوسش داشته باش خودت به خودت توجه کن گدایی محبت نکن بذار خودش بیاد طرفت، اینقد خوب باش که اون کبوتر جلد تو بشه بذار بحال خودش باشه تونخواه تغییرش بدی بذار خودش با تغییر تو توو رتاراش تجدیدنظر کنه عزیزم وقتی میگن زندگی دست زنه خوب و بدش دست زن خونه است درسته زن مدیریت زندگی رو بعهده داره پس سعی کن به بهترین نحو زندءیتو رفتارتو مدیریت کنی. سخت نگیر گلم هرقلبی یه دردی داره فقط نحوه ابرازشون فرق میکنه.
    بعضیا این درد رو تو چشماشون پنهون میکنن بعضیا تولبخندشون پنهون میکنن پس سعی کن تو از دسته دوم باشی بقولی گفتنی بخند به روی دنیا دنیا به روت بخنده و واقعا هم میخنده اینا شعار نیست واقعیت محضه امتحان کن

    - - - Updated - - -

    عزیزم دیباجان سلام اینقد حرص نخور اینقد سخت نگیر برو تاپیکای آرام دل رو بخون دقیقا همین مشکل رو داشت همه تاپیکاشو بخون بدردت میخوره ببین عزیزم آقای خاله قزی این حرف خوب رو همیشه میزنن ازشون به یادگار داشته باش هیچوقت بخاطر نفرسوم زندگیتو تلخ نکن تویی و شوهرت بذار هرچی دوست دارن بگن بخدا مادرشوهرمن از اینا بدترشم میگفت اولاش منم خیلی برام تحمل حرفاشون سخت بود حتی باهاشون برخورد تند میکردم ولی کم کم فهمیدم که هرچی بیشتر توجه نشون بدی اونا بدتر میکنن حرفتو باسیاست بهشون بزن به بقیه حرفاشونم اهمیتی نده زمستون میگذره و روسیاهی برا زغال میمونه پس بذار اونا زغال باشن تواینقد رو این مسایل حساس شدی که شوهرتو زندگی مشترکتو ازبین میبری خراب میکنی اینجوری شوهرتم ازت زده میشه ترجیح میده با دوستاش باشه ترجیح میده وقتشو بیرون ازخونه بگذرونه ولی درکنارتونباشه که غرغراتو گوش کنه اون نمیتونه خونوادشو بندازه دور نمیتونه عوضشون کنه ولی تومیتونی، اول باید آروم باشی خودت به آرامش برسی اینقد حرص نخوری بعد این آرامشتو باشوهرت قسمت کنی کمتر رو رفتار خونوادش زوم کنی کمتر بهش گیر بدی توقعاتتو ازش کم کنی بدونی مردا همین مدلین کتاب مردان مریخی زنان ونوسی رو بخون میفهمی من چی میگم مردا طرز فکرشون طرز رفتارشون ابراز احساساتشون زمین تا آسمون با ما زنا فرق میکنه پس همینجوری که هست قبولش کن همینجوری دوسش داشته باش خودت به خودت توجه کن گدایی محبت نکن بذار خودش بیاد طرفت، اینقد خوب باش که اون کبوتر جلد تو بشه بذار بحال خودش باشه تونخواه تغییرش بدی بذار خودش با تغییر تو توو رتاراش تجدیدنظر کنه عزیزم وقتی میگن زندگی دست زنه خوب و بدش دست زن خونه است درسته زن مدیریت زندگی رو بعهده داره پس سعی کن به بهترین نحو زندءیتو رفتارتو مدیریت کنی. سخت نگیر گلم هرقلبی یه دردی داره فقط نحوه ابرازشون فرق میکنه.
    بعضیا این درد رو تو چشماشون پنهون میکنن بعضیا تولبخندشون پنهون میکنن پس سعی کن تو از دسته دوم باشی بقولی گفتنی بخند به روی دنیا دنیا به روت بخنده و واقعا هم میخنده اینا شعار نیست واقعیت محضه امتحان کن

  12. 2 کاربر از پست مفید Nilofar mordab تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (پنجشنبه 02 مرداد 93), شاپرک 114 (جمعه 03 مرداد 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.