عرض ادب و احترام خدمت دوستان عزیز
پسری هستم سی ساله شدیدا مسولیت پذیر با تحصیلات مقطع لیسانس که حدودا ده سال با عذاب روحی و فکری زیاد زندگی میکنم بطوریکه در اثر استرس و فشار روحی تقریبا پنجاه درصد موهای من سفید شده اند که البته زمینه ارثی نیز در این مورد بی تاثیر نبوده است و دچار وسواس فکری شدید و پانیک و تردید نیز هستمکه به دلیل تردید و دودلی که تقریبا از زمان انتخاب رشته در دبیرستان آغاز و تا کنون ادامه داشته علی رغم پتانسیل خوب تحصیلی نتوانستم به جایگاه مورد .
شب یکی از روزهای پاییزی سال 82 یا 83 به دلیل کلافگی و استرس ناشی از فشار خانواده جهت قبولی در کنکور و برای عوض شدن فضای فکری اقدام به رانندگی بی هدف در محله نمودم در حال عبور از خیابانی ناگهان و بدون برنامه ریزی تصمیم به پیچیدن داخل کوچه ای که دو نفر در وسط دهانه ورودی کوچه ایستاده که یکی از آنها کنار موتور یا دو.
امکان عبور از کوچه های بالاتر نیز وجود داشت از قبل هم همین تصمیم را داشتم چون بی هدف همونطوری که عرض کردم رانندگی میکردم ولی به دلیلی که هنوز دقیقا نمیدونم ( ویراج ، جلب توجه ) ناگهان تصمیم به عبور از کنار این دو نفر گرفتم و به سمت کوچه پیچیدم شیب خیابان به سمت بالا بود سرعت نسیتا قابل کنترل بود ماشین پژو پرشیا ،شیشه ها بالا و پخش ماشین روشن بود .
چون کوچه با خیابان زاویه نود درجه داشت برای چرخش ناگزیر از توقف کامل بودم و با توجه به سربالایی بودن خیابان ماشین راحتر متوقف شد ولی هنوز مقداری انرژی جنبشی در ماشین مانده بود با باقیمانده انرژی و بدون گاز دادن به سمت کوچه پیچیدم زمانی متوجه رفتار نا ایمنم شدم که دیدم زیر نور ماشین موقع چرخش یکی از اون اشخاص برای خارج شدن از مسیر عبوری ماشین به سمت دیگر سریع حرکت کرد ولی چون خیابان تاریک بود و منم میبایست به جلو نگاه کنم نتونستم تا اخرین لحظه و رسیدن به نقطه مطمئن ، جابه جایی اون شخص رو ببینم در وافع من قصد عبور از حد فاصل محل قرارگیری اون دو نفر و منتها الیه سمت چپ کوچه که معمولا جدول آبرو وجود داره داشتم به دهانه کوچه که رسیدم کاملا ترمز گرفتم دنده عوض کردم و گاز دادم وتا حد امکان از کنار و منتها الیه سمت چپ کوچه حرکت کردم و تونستم عبور کنم دو تا کوچه اونورتر کلی فکر اومد تو ذهنم که نکنه چون شیشه های ماشین بالا بوده پخشم روشن بوده منم اونو زیر گرفتمو متوجه چیزی نشدم اصلا چرا اونی که با دوچرخه بود چرا با دوستش جا به جا نشد این بود که برگشتم با ماشین که شکم برطرف شه ولی چون تو اون خیابون پشت سرم ماشین می اومد ایندفعه نتونستم مکث کنم اونجایی که میخوام چیز خاصی هم معلوم نبود تاریک بودخلاصه برگشتم خونه حتی اون شب زیر ماشینم نگاه کردم ببینم خونی آثاری چیزی می بینم نه به خاطر اینکه پنهانکاری کنم به خاطر اینکه شکم برطرف شه اگر مطمئنا به اطمینان می رسیدم که کسیو به خاطر بی توجهی خودم از بین بردم تا حالا هزار باره یه بلایی سر خودم آورده بودم حلا به مدت دو سال خیلی بد شد بعد از اون قضیه مشکل روحی شدیدی گرفتم درس نتونستم بخونم بیشتر بیمارستان بودمو آرام بخش با هرکسیم صحبت میکردم زیاد جدی نمیگرفت میذاشتن به حساب استرس کنکورم هفته بعد از اون قضیه زنگ یکی از اون خونه های محدوده رو زدم خانمی گفتش نبوده باز شک کردم نکنه اون خانواده اون شب اصن در جریان نبودن، یا باز شک کردم کوچه بالایی بود یا یه کوچه دیگه ،رفتم کلانتری قسمت پیشگیری از جرایم گفتن یه مورد بود راننده رو گرفتن دیگه موردی نبوده تو اون محدود ه ای هم که من بودم نبودهدیگه از اون روز همش احساس گناه میکنم فک میکنم باید منو دار بزنن نکنه خانواده ایو عزا دار کردم چون تو زندگیم تا حالا کسیو اذیت نکردم خیلی برای من مهمه که تو زندگی آزارم به کسی نرسه هر چند وقت یکبار اینقدر حالم بد میشه پیش روانشناس و روانپزشکم میرم ارومم نمیکنن تا حالا پنج دفعه مراجعه کردم معاونت اجتماعی ناجاکلانتری محل و پلیس راهور همینطور پیش روحانی مسجد محلهمشتصور میکنم چون اونا فکر میکنن مشکل روحی دارم قضیه رو زیاد جدی نمیگیرن
اگه کسی میتونه یا میدونه باید چیکار کنم ترخدا کمکم کنید فک نکنم تا چند ساله دیگه دوام بیارم خیلی دارم عذاب میکشم الان ده سال شده همش فک میکنم خدا میخواد بهم بفهمونه که من یکیو کشتم فیلم میبینم توش تصادف نشون میده روزنامه مطالعه میکنم توش تصاویر اعدامو و تصادف هست با دوستام صحبت میکنم میگن فهمیدی فلانی زیر گرفتع شده منم همش فک میکنم یکی میخواد بهم بفهمونه که اینکارو کردم
ببخشید این اخر جمله بندی متن خوب نبوده خیلی کلافه شدم دیگهاگه کسی میتونه کمکم کنه وضع مالیم خوب نیستش ولی حاضرم هر کاری که بخواد ما به ازاش انجام بدم ده سال از بهترین سالهای جوونیم به خاطره کاری که نمی دونم کردهم یا نه تلف شده چیزیم نبوده که بخوام مخفی کنمبه خیلیا این موضوعو مطرح کردم ناامیدم ناامید
علاقه مندی ها (Bookmarks)