به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 مرداد 01 [ 00:35]
    تاریخ عضویت
    1393-3-17
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,664
    سطح
    62
    Points: 8,664, Level: 62
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    54

    تشکرشده 56 در 36 پست

    Rep Power
    26
    Array

    عاشق دختری شدم و میخوام با او ازدواج کنم ، چکار کنم ؟؟

    من نمیدونم چیکار کنم): قبلا هیچ حسی نسبت به هیچ زن و دختری نداشتم اما امروز یک دختر دیدم .میخواهم با او ازدواج کنم.چیکار کنم؟از کجا شروع کنم؟چیکار کنم؟ نه خواب دارم نه خوراک لطفا بگید چیکار کنم؟هرکاری باشه میکنم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 تیر 93 [ 09:09]
    تاریخ عضویت
    1393-4-22
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    43
    سطح
    1
    Points: 43, Level: 1
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 18 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

  3. کاربر روبرو از پست مفید sohrub99 تشکرکرده است .

    bichare22 (یکشنبه 05 مرداد 93)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    یه روانپزشک برو
    یکی از دوستان اینجا می نوشت که دکتر ظهیرالدین مطبش سمیه است تو تهران خوبه اگه تهرانی برو یا یه روانپزشک خوب پیدا کن خودت

  5. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    bichare22 (یکشنبه 05 مرداد 93), Mr.Anderson (شنبه 28 تیر 93)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1392-10-14
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    2,611
    سطح
    31
    Points: 2,611, Level: 31
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    448

    تشکرشده 166 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array
    بابا دمت گـــــــــــــــــرم
    چ عكس العملي داري
    يه روزه به فر چاره افتادي؟
    خيلي عاليه
    مينوش خانوم درست ميگه
    برو پيش روانشناسي چيزي تا كمكت كنه
    البته
    خيلي هم نترس
    ماها همه شديم
    هنوزم زنده ايم
    نه ميميري
    يه هالاك ميشي
    يه زندگيت تموم ميشه
    نه بدون اون بدخبت ميشي
    حالا ايشالا كه اصلا خيلي قبل از اين مزخرفات تكراري مشكلت حل شه

  7. کاربر روبرو از پست مفید Mr.Anderson تشکرکرده است .

    bichare22 (یکشنبه 05 مرداد 93)

  8. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دوست عزیز

    چند سال دارید؟
    شغلتان چیست؟
    چقدر درآمد دارید؟
    سربازی رفتی خونه داری؟
    معیارت واسه ازدواج چیه؟

    عشق در یک نگاه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    bichare22 (یکشنبه 05 مرداد 93)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    این حرفو توی یه پست دیگه زدم ولی شاید باید اینجا تکرار ش کنم البته مخاطبم یه خانم بودن:
    توی پست قبلی یه سر طناب(خوب سر نخ نبود دیگه-یه عشق شدید که بعد هفت هشت سال خاطره اش توی ذهنم کمرنگ شد ) از خودم دادم و امیدوارم مِزاحم رو خیلی به دل نگرفته باشین .

    خب میخوام فرض کنم شما حالا میخواید از من یه سئوال بپرسید و اون اینه که الآن بعد از گذشت این همه مدت احساستون در اون مورد چیه و اینکه دوست نداشتید همون موقع شرایط وصالتون با هم جفت و جور میشد؟

    جواب سئوال اولتون رو اینجوری میدم که با اینکه برای اون احساسم احترام قائلم (شخصا الآن اسمشو عشق نمیذارم با اینکه به شدت در درون خودم به اون پر بال داده بودم و به قول شما تمام خیال آیندمو توی ذهنم با اون میساختم ولی هیچ کس از درونم خبر نداشت البته جز مادرم که با یه نگاه همیشه همه چیزو از درونم میخونه ) ولی با عنوان یه تجربه خام و بدون درک درست ابعاد موضوع تا حد زیادی بهش لبخند همراه با شکرگزاری میزنم.

    جواب سئوال دوم رو هم یه جورایی توی همون جواب اولم پاسخ دادم.واقعیت اینه که الآن خیلی خدا رو شکر میکنم که شرایطم برای ازدواج اونقدر غیر ممکن بود که حتی نمی تونستم مسئله ام رو با کسی در میون بذارم با این که قلبم زیر بار اون احساس تا سال ها به شدت زخمی و غصه دار بود!!!!!!!!!!!

    فکر میکنم جواب غیر منتظره ای بود برای همین بد نیست که در موردش کمی توضیح بدم.نمیدونم کی به این جواب برسید ولی با شناخت از همه ویژگی های مثبتی که از اون زمان خودم دارم خیلی راحت میگم مهارت همسر بودن و مدیریت روابط مختلف جدیدی که در زندگیم ایجاد میشد رو نداشتم و این عیبی بود که هم خودم از نزدیک شاهد از هم گسستن چه آدم هایی با چه عشق هایی تا حالا بودم و هم نمونه معضلات بسیارِ اون رو توی همین سایت هم خودتون میبینید.

    ساده بگم ازدواج با اون چیزی که الآن فکر میکنید خیلی فرق داره و شما باید با مطالعه و استفاده از تجربه دیگران با واقعیت این موضوع روبرو بشید. واقعیت اینه که فردا روز ممکنه شما با ویژگی های زنانه تون به خاطر بوی بدن همسرتون بعد از یه مدتی از شوهرتون زده بشید اگه همون آقا اهمیت این موضوع رو توی روابطش با یه زن ندونه ،و به حلش کم توجه باشه از همین جا میتونه دومینوی فروپاشی روابط شکل بگیره (اینها چیزهایی هست که وجود داره و در حدیث حضرت رسول هست که زنان یهود به خاطر رعایت نکردن نظافت شوهرانشون به سمت زناکاری رفتن)و از اون جایی که زنها مشکلاتشون رو دسته بندی نمیکنن این موضوع به طور ناخواسته به ابعادی از زندگی که ممکنه هیچ ربطی به این موضوع نداشته باشه کشیده بشه.(این یه مثال بود)

    حرفی که میخوام بزنم اینه که عشق مثل یه گل ظریفه که نیاز به مراقبت و تیمار داره و اگه آگاهی ها و مهارت های مراقبت از اون که در انواع بسترهای روابط دو فرد با خانواده هاشون ،دوستانشون و.......در افراد وجود نداشته باشه خیلی زود آسیب میبینه و حسرت و تاسف از یادآوری زیبایی های اون گل باقی میمونه.
    با این مقدمه شمارو به مطالعه و شناخت خیلی بیشتراز خودتون ،آقایون ،و شناخت درست ازدواج دعوت میکنم .انشاالله که خیر و سعادت هر دو دنیا شاملتون بشه.

  11. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    bichare22 (یکشنبه 05 مرداد 93)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مرداد 93 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1393-4-17
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    268
    سطح
    5
    Points: 268, Level: 5
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 28 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام بیچاره22 من خودم به شدت عاشق بودم و چشمم هیچی رو نمیدید حتی چیزایی که الان میفهمم خیلی واضح بوده و خیلی مهم که من نادیده گرفته بودمش در انتخاب همسرم میدونی چرا چون من تنها با دلم تصمیم گرفتم ولی از نظر منی که شاید هزار بار بیشتر از تو عاشق بودم علاوه بر دل عقلم باید دخیل کنیم و ملتمسانه ازت میخوام با چشم باز تصمیم بگیری به حرفه عزیزانت راجب این ازدواج گوش بده چون اونا با چشمه باز و از بیرون دارن به این ماجرا نگاه میکنن یه چیز دیگه ام بگم فکر نکن چون من به خواستم که اون موقع فقط رسیدن به همسرم بوده رسیدم بخاطر این خیلی راحت میگم اگه عقلت گفت نه توام به دلت بگو نه بخاطر تجربه م میگم منم بی نهایت عاشق بودم و تفاوتای فاحشمونو ندیدم و الان زندگیم تو منجلابه پس خواهش میکنم خواهش میکنم هزابار خواهش میکنم با چشم باز تصمیم بگیر
    موفق وخوشبخت باشی

  13. 3 کاربر از پست مفید پر پری تشکرکرده اند .

    bichare22 (یکشنبه 05 مرداد 93), khaleghezey (دوشنبه 30 تیر 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 30 تیر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من برگشتم و یه کار خلاف قوانین تالار کردم.چیکار کنم؟؟
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 16 خرداد 93, 18:23
  2. نمی دونم دوسش دارم یانه!؟؟ و البته اونم منو دوست داره!؟؟
    توسط ramin_ad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 00:16
  3. رفتارهاي كلي من در برابر خانواده ي شوهرم چه جوري باشه؟؟
    توسط مريم.م در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 مهر 90, 00:51
  4. آیا به یه خاین حق میدین؟؟
    توسط sogand در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 شهریور 90, 23:01
  5. چکار کنم شوهرم یار و همراهم بشه؟؟
    توسط مهسان-م در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 21:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.