سلام
من خودم یه دخترم.و یکی از سوالاتی که تو خواستگاری می پرسم اینه که اگر شما وارد منزل بشید و گرسنه باشید و خانومتون هم غذا درست نکرده باشه چی کار می کنید؟
بعد صبر می کنم ببینم آقا چی میگه.
یکی میگه خب من کمک می کنم با هم درست کنیم اشکال نداره. یکی گفت: این برای چندمین باره که این اتفاق افتاده؟!!!!!!!! یعنی واقعا حس کردم براش خیلی مهمه.
که بعد صادقانه خودم را گفتم.
منم واقعا دوست ندارم همسرم انتظارات سطح بالا داشته باشه. چون حالا شاید این عیب از من هم باشه ولی من مثل مادرم کدبانو نیستم.
نه اینکه هیچی بلد نباشم ولی خب بعضی وقتها هم تو آشپزی یه اشتباهاتی دارم.
اتفاقا به نظرم اصلا خوب نیست اول زندگی یک دختر مثل یک زن کامل کدبانو باشه! اون شور و هیجان اول زندگی را از کم می کنه!
تازه بعضی از خرابکاری های اول زندگی تو آشپزی و... بعدا خاطره می شه!!! مامان و بابای من هنوز از همون خاطرات اول زندگیشون که مامانم غذا را شور شور درست کرده بود یا یک بار زیادی فل فل زده بود و یک بار یادش رفته بود تو آش رشته لوبیا بریزه با خنده تعریف می کنند!!!
ولی الان مامانم تو خانه داری و آشپزی تکه!و هیچ کس به گردش نمی رسه!
اگر از همون اول تک بود این خاطرات که نبود!!! و این کدبانو گری که به چشم نمیومد!
خیلی های دیگه هم دیدم که اول زندگی آشپزی بلد نبودن(حتی در حد من که یکمی بلدم)؛ولی تو زندگی راه افتادن و الان حرفه ای هستند!
حالا یکی بیاد خواستگاری من و بعد به خاطر یه کدبانو گری که بعدا هم اصلاح می شم؛ منو نپسنده!!!
البته بهتر که نپسنده چون من دوست دارم یه دوست برای همسرم باشم نه آشپز. و دیدگاه طرفم به شریک زندگی برام خیلی مهمه.
اتفاقا به نظر من اوایل زندگی یه چیزی که کمک می کنه طرفین به هم نزدیک بشن کمک کردن به هم در کارهای خونه است.
موفق باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)