به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 43
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 مرداد 93 [ 12:55]
    تاریخ عضویت
    1392-6-27
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    772
    سطح
    14
    Points: 772, Level: 14
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رتبه برتر کنکور ارشد خواستگار من است

    با سلام.. من در یک سمینار شرکت کردم و با کسی آشنا شدم...
    ایشون دانشگاه تهران روزانه دارن یک رشته سخت مهندسی رو میخونن
    مرتب سمینار میدن... مقاله و ثبت اختراع دارن... فوق العاده از نظر اخلاقی خوب و بافرهنگ هستن
    درست رفتار میکنن.. همش درس میخونن و به هیچ وجه به من پیشنهاد خانه خالی و ... ندادن
    و به خانوادشون در مورد آشنایی ما اطلاع دادن... مسئله اینجاست که ایشون شرایط ازدواج نداره نه سربازی نه کار فعلا... نه خانه... من بدبخت که الان برام موقعیت پیش آمده باید چکار کنم؟؟؟

    من 23 و ایشون 25... من نمیخوام این موقعیت خوب رو تو این قحطی خواستگار از دست بدم
    خواهش میکنم کمکم کنید....

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    یعنی ایشون با اینکه اصلا موقعیت ازدواج رو نداره بهت پیشنهاد ازدواج داده؟ یا همینکه با هم ارتباط دارین میگین خواستگارمه؟ بین این آشنایی ها و ازدواج خیلی راهه. سعی کن آروم باشی و این مساله که از نظر علمی بالاست خیلی تو رو تحت تاثیر قرار نده. اکثر کسانی که توی تحصیل خیلی موفقند متاسفانه توی بعضی دیگه از جنبه های زندگی عقب میفتند (مثل ایشون که از نظر کاری و اقتصادی عقب افتاده) هر چقدر هم یک نفر در این زمینه موفق باشه باز هم برای زندگی نیاز به یک شرایط اولیه ای هست که نمیشه ازش گذشت. پس چندتا چیز رو در نظر بگیر:
    هر وقت ایشون با خانواده به منزلتون اومد ایشون رو یک خواستگار محسوب کن و جدی بهش فکر کن.
    زندگی شعار نیست. اگه کار و پول برات مهم بوده همیشه ب ببین که خانوادش حاضر به حمایت هستن یا نه و خودت چقدر توی این زمینه میتونی صبور باشیو با شرایط کنار بیای تا اوضاع درست بشه؟
    خوب بودن در زمینه ی علمی دلیل نمیشه توی همه ی زمینه ها بشه یک نفر رو تایید کرد. دقت کن که شناختت تحت الشعاع این مساله قرار بگیره

  3. 14 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 19 تیر 93), Eram (پنجشنبه 19 تیر 93), Farzane-F (پنجشنبه 19 تیر 93), khaleghezey (پنجشنبه 19 تیر 93), m.reza91 (چهارشنبه 18 تیر 93), reihane_b (پنجشنبه 19 تیر 93), salehe92 (چهارشنبه 18 تیر 93), فدایی یار (پنجشنبه 19 تیر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 18 تیر 93), گل گیسو (پنجشنبه 19 تیر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 19 تیر 93), آزرم (چهارشنبه 18 تیر 93), خانوم شین (پنجشنبه 19 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 دی 00 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    7,040
    سطح
    55
    Points: 7,040, Level: 55
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 288 در 108 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    24
    Array
    سلام

    الان برام موقعیت پیش آمده باید چکار کنم؟؟؟
    مسئله اینجاست که ایشون شرایط ازدواج نداره نه سربازی نه کار فعلا... نه خانه...
    یکم بیشتر در مورد این موقعیت توضیح میدید؟!

    و به هیچ وجه به من پیشنهاد خانه خالی و ... ندادن
    این جمله یعنی چی؟؟!! شما با همین واحد سنجش به نتیجه زیر رسیدید؟؟
    فوق العاده از نظر اخلاقی خوب و بافرهنگ هستن
    درست رفتار میکنن
    و اینم توضیح بدید که اون اقا با نداشتن موقعیت ازدواج حداقل توی 2 سال اینده میزان موقعیت ازدواج شما پایین تر میاد یا اینکه یه دختر به دور از هر گونه وابستگی(عاطفی،وابستگی،تعه ،و....) باشید و بذارید انواع خواستگار بیاد براتون ؟؟

    شما به این سوال جواب بده:ایا میخوای با خوده شخص ازدواج کنی یا با موقعیت اجتماعی ،معروفیت،موفقیتش یا رتبه کنکورش؟!

    از اینکه یک فرد که در ظاهر ادم موفقی به نظر میرسه احساس با حالی به ادم دس میده که من اسمشو میذارم طمع

    بهتون توصیه میکنم که هوشیار باشید نذارید عنوان شخص شمارو گول بزنه و به یک رابطه دوستی و عاطفی بکشونه
    اینکه خانواده اون میدونه که با شما اشناس دلگرم نباشید دو فردا شمارو گذاشت و رفت با یه قلب شکسته خانواده اون جزء گفتن جمله (پسرم چرا دختر مردمو اذیت کردی دیگه اینکارو نکن قربونت بشم گناه دارن)چیزی واسه شما ندارن

    در پاسخ جمله
    من بدبخت که الان برام موقعیت پیش آمده باید چکار کنم؟؟؟
    باید بگم اگه میتونن بیان خواستگاری و ازدواج .... که حله و اگرن نمیتونن وایسن به وقتش که همه شرایط جور شد بیان
    در این مدت هیچگونه ارتباط احساسی برقرار نکنید با فکر اینکه به زودی ازدواج رخ خواهد داد
    دوستی و رابطه عاطفی و عاشقنه .... به هیچ وجه چون = جدی جدی بدبختی

    احساستون همیشه بهاری
    ویرایش توسط احساس بهاری : چهارشنبه 18 تیر 93 در ساعت 22:42

  5. 13 کاربر از پست مفید احساس بهاری تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 19 تیر 93), Farzane-F (پنجشنبه 19 تیر 93), khaleghezey (پنجشنبه 19 تیر 93), m.reza91 (چهارشنبه 18 تیر 93), reihane_b (پنجشنبه 19 تیر 93), salehe92 (چهارشنبه 18 تیر 93), sara 65 (چهارشنبه 18 تیر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 18 تیر 93), گل گیسو (پنجشنبه 19 تیر 93), واحد (پنجشنبه 19 تیر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 19 تیر 93), آزرم (چهارشنبه 18 تیر 93), خانوم شین (پنجشنبه 19 تیر 93)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام گل گیسو جان.

    سارا و احساس بهاری خیلی راهنمایی های درست و منطقی بهت کردند. به جز اینکه حرفهای آنها حرف های من هم هست. من از پستت احساس خوبی در مورد اینکه به پختگی در ازدواج رسیده باشی حس نکردم. و خیلی حس می کنم هیجان زده ای. انگار مدتی با هم بودین و همین امروز بهت پیشنهاد داده و تو هم بلافاصله تاپیک زدی. دقیقا این حس بهم دست داد.

    تاپیک قبلیت تا حدودی تو ذهنم هست. یادمه از ازدواج می ترسیدی . کلا حس می کنم آدم احساساتی و هیجانی باشی.

    یکم آروم باش و سعی کن با آرامش تمام جنبه ها را در نظر بگیری. و معیارهایت را بشناسی و درست ارزیابی کنی.

    این که می گی پسر خوبیه چون پیشنهاد خونه خالی بهت نداده واقعا خیلی سطحی نگریه!!! یعنی تو همین سطح را خوب ارزیابی می کنی؟

    بعد در انتها می گی:

    نمی خوام این موقعیت خوب را در این قحطی خواستگار از دست بدم!

    الان من نفهمیدم. چون خواستگار نداری می خوای ازدواج کنی یا چون موقعیت خوبیه؟

    و اینکه واقعا نمی خوای از دستش بدی؟

    راستی تحصیلات و سطح علمی خودت در چه سطحی است؟

    و اینکه به نظر من از نظر طرز تفکر و تحصیلات یکم باید هم سطح باشید. نمی گم مخترع باشی ها! ولی وقتی یکی مخترعه همسرش باید تحصیلاتش مثلا دانشگاه خوبی باشه یا فوق لیسانس یا چیزی باشه. نکنه فردا باهاش ازدواج کنی و تحقیرت کنه یا اینکه همش حس کنه بهتر از توست و تو درکش نمی کنی و...

    از معیارهای خودت در مورد ازدواج بگو و اینکه در مورد ازدواج چقدر با این آقا صحبت کردین؟

    و آیا قصد خواستگاری آمدن به منزل شما را داره یانه و اینکه زیر نظر خانواده ها با هم آشنا بشین؟

    این را هم بگم درک مشترک تو زندگی مشترک خیلی مهمه.مهمترین قسمتش مشترک بودن درکه! اگر دو نفر دیدگاهشون شبیه نباشه حتی هر دو خیلی هم نابغه و تیزهوش باشن، درک مشترک ندارن و اصلا به هیچ دردی نمی خوره.

    پیشنهاد می دم در ادامه این تاپیک عمیق شدن در چرایی ازدواج و معیارهای یک انتخاب درست را در پیش بگیری.

    موفق باشی
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  7. 10 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 19 تیر 93), Farzane-F (پنجشنبه 19 تیر 93), khaleghezey (پنجشنبه 19 تیر 93), m.reza91 (پنجشنبه 19 تیر 93), sara 65 (پنجشنبه 19 تیر 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 19 تیر 93), واحد (پنجشنبه 19 تیر 93), مقیمی (پنجشنبه 19 تیر 93), آزرم (پنجشنبه 19 تیر 93), خانوم شین (پنجشنبه 19 تیر 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 مرداد 93 [ 12:55]
    تاریخ عضویت
    1392-6-27
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    772
    سطح
    14
    Points: 772, Level: 14
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر که راهنماییم کردین.. بله من همخ امسال رتبه برتر کارشناسی ارشد شدم و به امید خدا میرم ارشد در یک دانشگاه دولتی
    سر کار هم میرم... الان که اکثر دوستام بیکار هستن من در یک موسسه هم زبان و هم کامپیوتر درس میدم... یعنی در واقع آدم کمی نیستم من هم برای خودم
    ما هفته ای یک بار میریم بیرون فوقش 2 ساعت و با هم صحبت میکنیم... از اول خرداد آشنا شدیم... ببینید من که الان نمیتونم بگم با خانوادش بدوه بیاد
    آخه اول باید ببینم خودم میتونم باهاش کنار بیام... نمیتونم....میگم که...پسرهایی که دیدم قبلا.. همه منحرف بودن اکثرا...همه رابطه جنسی میخواستن... اینجور که از دوستام دیدم و شنیدم
    ولی همهههه از ایشون خیییلی تعریف میکنن... از نظر اخلاقش و طرز برخوردش... حالا من باید چکار کنم....
    دیدگاه همون هم تا این جا شبیه هست..هر دو اهل درس و کار و پیشرفت هستیم...
    تو خیلی مسائل دیدگاه مشترک داشتیم... تورو خدا بگید چکار کنم
    ویرایش توسط گل گیسو : پنجشنبه 19 تیر 93 در ساعت 08:23

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب بهشون بگید زیر نظر خانواده ها باشدی و ایشون بیان جلو قرار نیست اتفاق خاصی بیوفته میرید مشاوره با هم حرف میزنید دیدید تناسب دارید مراسم را رسمی تر برگزار میکنید یک یا دوسال عقد بمانید بعد هم ان شاء الله ازدواج کنید.

    ولی رابطه ای که زیر نظر خانواده ها نباشه و احساسی باشه شما دختر هستی و 23 سالته و احساساتی لطفا به حرف دوستان و نظر مدیر همدردی توجه کنید و اجازه بدید این رابطه از مسیر درست و عقلانی پیش بره همه دوستان هم موافق هستند.ایشالله هم به نتیجه برسید

    ما قصدا و عمدا چنین روابط عاشقانه ای رو تخریب می کنیم!!!!


    سئوال بعضی دختران و پسران جوان از همدردی :
    آ
    یا ندونسته روابط عاشقانه رو تخریب نمیکنین ؟؟؟




    با سلام و احترام
    ما کاملا دونسته و قصدا و عمدا روابط عاشقانه رو تخریب می کنیم

    البته روابط عاشقانه ای که متداول هست و خصوصیات ذیل را دارد:

    1- احساسات برانگیخته دختر و پسر نسبت به هم به صورت مخفی کاری

    2 - احساسات برانگیخته دختر و پسر بدون پشتوانه خانوادگی و تعهد افراد به آن

    3- احساسات برانگیخته در غیاب شناخت سایر فرایندها و معیارهای لازم برای ازدواج

    4 - احساسات برانگیخته بدون هدف گذاری رابطه که ادامه پیدا می کند شاید یه چیزی یه روز ازش در بیاید!

    5 - احساسات برانگیخته که مدت محدود، مشخص و تعیین شده ای ندارد. و جای شناخت را می گیرد.

    6 - احساسات برانگیخته که خانواده های دو طرف مخالف هستند. و در نهایت به درگیری و مشکلات با خانواده ها می انجامد.

    7 - احساساتی برانگیخته که مانع روند طبیعی پیشرفت تحصیلی، شغل، ارتباطات، تفریحات شده و صرفا فرد را به سوی خود می کشاند و به صورت تومور وار این چنین روابط عاشقانه یک فرد را فلج و بی خاصیت می سازد.

    8 - احساسات برانگیخته ای که به صورت موجی بین دختر و پسر بالا و پایین می شود و مانند یک بیمار دوقطبی، در فواصلی خلق بالا می رود و شاد می شود، و در لحظاتی هم خلق پایین می آید و توان فرد را می گیرد.

    9 - احساسات برانگیخته ای که همه معیارهای ازدواج را ذبح می کند. و تنهایی جای همه را می گیرد. بسان کسی که چشمان قشنگی دارد. اما دیگر بینی ، لب، صورت، پیشانی و گوش یا ندارید یا ریز هستند. در حالیکه باید هر چیزی وزن خودش را داشته باشد.

    10 - احساسات برانگیخته ای که وقتی راهش سد می شود. به افسردگی، فشارهای آسیب زای روانی، خودکشی، درگیری، اخراج از کار، ترک تحصیل ، به انزوا رفتن و .... را به فرد تحمیل می کند.

    11 - احساسات برانگیخته ای که اگر با اصرار و فشار که فرد دارد خانواده ها کوتاه بیایند و ازدواح کنند، بعد از ازدواج منشاء بدبینی، پشیمانی، و درگیری هایی می شود که به خاطر عدم شناخت کافی پیش آمده است.

    12 - احساسات برانگیخته ای که موجب می شود به خاطر طول کشیدن دوستی ها پیش بیاید و این توهم را ایجاد کند که دختر و پسر همدیگر را کاملا می شناسند. در حالیکه چنین احساساتی اساسا شناخت را به زیر صفر می رساند.

    13 - احساسات برانگیخته ای که کنترلش کم کم از دست طرفین می رود و از صحبت های عاطفی، به شوخی های عاطفی، لمس و گفتگوهای جنسی و کم کم به رفتار جنسی کشیده می شود.

    14 - احساسات برانگیخته ای که آن چنان سرعت می گیرد که اگر یکی از طرفین متوجه آسیب آن شد، قدرت ترک و قطع و فراموشی را از دست می دهد. و درمانده می شود.

    15 - احساسات برانگیخته ای که ساعت ها با چت، پیامک، ایمیل، فسبوک، تلفن، گشت و گذار، وقت دختران و پسران را می کشد. و در عوض به آنها توهم یک زندگی به جای یک زندگی می دهد.

    16 - احساسات برانگیخته ای که لذتهای آنی را برای مدتی به طرفین می دهد، لیکن در زندگی دراز مدت آنها نقش رنج دهنده ای را بازی می کند.

    17 - احساسات برانگیخته ای که اسم عشق یدک می کشد. اما قبله آن حس لذت درونی فرد هست. و هر وقت این احساس کم می شود. فرد مفعول عوض می شود. یا کس دیگری کنار آن می نشیند.

    18 - احساسات برانگیخته ای صفات دروغ و مخفی کاری را در پسر و دختر عادی و ارزشمند جلوه می دهد. و برای رسیدن به این هیجان حتی مادر وپدر و خانواده را به راحتی می فریبند.

    19 - احساسات برانگیخته ای که با قدرت خود حتی یک خانم تحصیل کرده، استاد دانشگاه، با موقعیت اجتماعی را هم به خطا می اندازد و او را ناتوان در هدایت مسیر زندگی و ازدواجش می کند.

    20 - احساسات برانگیخته ای که توقعات و انتظارات انتزاعی دختر و پسر را (اگر به ازدواج ختم شود)، به زندگی مشترک می برد و چون آنجا قابل انجام نیست. با یاس و سرخوردگی آنها را روبرو می کند.

    21 - احساسات برانگیختگی که دختر و پسر در قفل می کند و آنها را مقاوم نسبت به مشاوره و تجربه دیگران می کند. و آنها در برابر هر چیزی گارد گرفته ومقابله می کنند.

    22 - و اگر فرصت باقی بود به ازای هر کدام از این احساسات برانگیخته ای که بین دختر و پسری جریان داشت می شد مشکلش در بندی آورد....



    به نظرم من کسانی که در بند چنین احساسات برانگیخته ای قرار می گیرند و ازدواج هم می کنند و زندگی مناسبی هم دارند مانند کسانی هستند که با چشم بسته از عرض یک اتوبان و آزاد راه عبور کرده و سلامت به آن طرف رسیده اند. البته امکان ضعیفش هست. لیکن هر کس چنین ریسکی می کند باید عواقبش را بپذیرد. (چشم بسته در اینجا همان احساسات برانگیخته یا روابط عاشقانه ای هست که ما تخریبش می کنیم عمداً)




    =============
    لینک مرتبط:
    چرا در دوستی دختر و پسر وابسته می شویم

    لطفا به تجربه و تخصص مدیر همدردی توجه کنید و بکار ببندید
    آشنایی زیر نظر خانواده ها و با کمک و راهنمایی مشاور واقعا عالی و مورد تایید همگی دوستان و مشاورین سایت هستش.موفق باشید بانو
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. 9 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Eram (پنجشنبه 19 تیر 93), Esssssi (پنجشنبه 19 تیر 93), m.reza91 (پنجشنبه 19 تیر 93), sara 65 (پنجشنبه 19 تیر 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 19 تیر 93), واحد (پنجشنبه 19 تیر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 19 تیر 93), zendegiye movafagh (پنجشنبه 19 تیر 93), خیال تو (پنجشنبه 19 تیر 93)

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام الان دقیقا نگرانی تو چیه ؟
    این که رسمی بیاد خواستگارت ؟
    یا اینکه می بینی کار نداره سربازی نرفته ؟
    مورد اول رو خیلی راحت بهش بگید من دوست دارم آشنایی مون با اطلاع انواده ها باشه اگه قبول کرد که خانواده ها رو در جریان می ذارید و بیشتر اشنا می شید تا ببینید رفتارهای همو می پسندید یا نه
    مورد دوم هم حتما باید ازش بپرسی هدفت چیه؟ و اگر می تونی تو عقد صبر کنی تا ایشون سربازیش تموم شه یا کار پاره وقت داشته باشه و شما هم صبوری کنید
    چون این موقعیت سختی هست و بعدها ممکنه بیای بگی خسته شدم شوهرم نه کار داره نه سربازی
    ببین قدرت تحمل خودت چقدره
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  12. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 19 تیر 93), khaleghezey (پنجشنبه 19 تیر 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 19 تیر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 19 تیر 93)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گل گیسو نمایش پست ها
    دیدگاه همون هم تا این جا شبیه هست..هر دو اهل درس و کار و پیشرفت هستیم...
    تو خیلی مسائل دیدگاه مشترک داشتیم
    آیا تنها دیدگاه های شما درس، کار و پیشرفت هست؟
    دو تا پست گذاشتید ولی بنده هنوز نه اصول شما رو برای ازدواج فهمیدم و نه چیزی از ابعاد شخصیتی ایشون متوجه شدم در حالی که در شرایط عادی، هفته ای دو ساعت تویه یک ماه و نیم باید اطلاعات زیادی تونسته باشید بدست بیارید .لغت های مبهم وکیفیه پیشرفت،خیلی،مسائل و ... تویه پست شما هست؛ لطفا اینا رو دقیق توضیح بدید تا بشه بهتر معیارهای شما رو فهمید و وضعیت ایشون رو با این معیارها تطبیق داد. همون طور که میدونید توی دروس دانشگاه و یا قبل از اون در تحصیلات عمومی زندگی کردن رو یاد نمیدند(البته به سیستم عالی ایرادی نیست بلکه به سیستم عمومی ایراد هست و اونم ایراد جدی)،پس تحصیلات میتونه فقط و فقط یک امتیاز مثبت تلقی بشه البته در شرایط فرهنگی کشور ما دو طرف از این نظر باید به هم نزدیک باشند و این نزدیک بودن میتونه یه معیار در نظر گرفته بشه.
    مسئله ی بیکاری رو دسته کم نگیرید. فرض کنید عقد کردید و بعد عقد با توجه به اینکه شما سر کار هستید هزینه های جاری ( مثل رستوران ، سینما و...)رو شما متقبل بشید. خودتون بگید بعد یه سال چه اتفاقی ممکنه بیافته. مورد مشابهی رو از نزدیک دیدم که این مسئله باعث دعوا و قهرهای شش ماهه شده یا ایشون بعد عروسی چه برنامه ای داره برای تامین مالی خانواده؟ البته موقعیت تحصیلی ایشون روند پیدا کردن کار رو تسهیل میکنه ولی مسئله اینه که میخواد بعد از تموم شدن ارشد کار پیدا کنه یا اینکه بره دکتری بخونه شایدم بره خارج و تازه شما رو مانعی سر راه خودش بدونه؟
    خوب دقت کنید بعد تصمیم بگیرید.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  14. 7 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    Farzane-F (پنجشنبه 19 تیر 93), khaleghezey (پنجشنبه 19 تیر 93), reihane_b (پنجشنبه 19 تیر 93), sara 65 (پنجشنبه 19 تیر 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 19 تیر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 19 تیر 93), آزرم (پنجشنبه 19 تیر 93)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 مرداد 93 [ 12:55]
    تاریخ عضویت
    1392-6-27
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    772
    سطح
    14
    Points: 772, Level: 14
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و با تشکر... مشکل ما این است که ایون 1 سال و نیم از درسشون مونده و بنده 2 سال ارشد مونده... ایشون میگن کار برای ایشون بسیار فراوان است به دلیل مهارت های زیادی که دارن
    . کلی هم آشنا دارن به خاطر سمینار های علمی که شرکت میکنند...هم خانواده ایشون میدونن و هم خانواده من و ایشون با مادر من هم صحبت کردن مادر من نگرانیشون اینه که باید 3 4 سال به پای این پسر بمونم... نگرانیشون همینه... معیار هام رو باید بگویم؟؟؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید گل گیسو تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 19 تیر 93)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 شهریور 93 [ 19:25]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    368
    سطح
    7
    Points: 368, Level: 7
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    119

    تشکرشده 116 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    به نظر من داری اشتباه و عجولانه تصمیم میگیری
    منم موقعیت ازدواجم مثل تو بود یعنی شوهر من آدمی بود که ثبت اختراع داشت ربات اختراع میکردن و توی مسابقات رباتیک همیشه مقام اول میاوردن و توی سمینارها بود و میگفت استادام منو برای استادی میخوان به محض اینکه مدرکم به دستم برسه کار برام هست . وقتی اومدن خواستگاری گفتن تا 20 روز دیگه کار دارم برام کار ریخته . ازدواج کردم کلا 2 ماه بیشتر نتونستم اخلاقشو تحمل کنم فروردین رفتم شکایت کردم ازش الان کلا 6 ماهه گذشته هنوز که هنوزه بیکاره هر جا میره استخدام نمیشه .
    واسه اخلاق و شخصیت طوری با من رفتار میکرد قبل ازدواج که فکر میکردم این پسر چقدر با ادب و با شخصیته ..
    روزی که برای پا گشا منو توی خونه شون دعوت کردن باورت نمیشه انقدر حرفای نامربوط و فحاشیای زشت من شنیدم که از خجالتش صورتم قرمز میشد .
    میخوام بهت بگم چشماتو خوب باز کن عجولانه تصمیم نگیر و به ظاهر اهمیت نده . اینو بدون خیلی ها بازیگران خوبی هستن و برای جلب توجه فرد مقابلشون دست به هرکاری میزنن تا توجه طرفو بدست بیارن بعد که ازدواج کردن و همه چی تموم شد هر کاری دوست داشته باشن میکنن.
    به شخصیت توجه نکن به ریشه و ذات اون فرد و خانواده توجه کن .
    بعدشم هیچ وقت با مرد بیکار ازدواج نکن اونم هنوز سربازیشو نرفته .
    موقعیت های بهتری هم هست فکر نکن با 2 تا ثبت اختراع اینا یک شبه پولدار میشن نه .
    پدر شوهر من انقدر حرف مفت میزد شب خواستگاری دفتر چکهای پسرشو آورده بود . خب این یعنی چی ؟ یعنی بگه ما داراییمون زیاده و من پسرمو ساپورت میکنم .
    ولی بخدا دریغ از یک هزار تومان به پسرش نداد که خرج زنشو بده . مستقیم جلوی خودم میگفت دیگه ازدواج کرده به من چه من خرجیشو نمیدم برو بگرد دنبال کار ...
    ما دخترا چرا انقدر خودمونو دست کم میگیریم .
    فقط عجله نکن هنوز 23 سالته منم 23 سالمه ولی به خاطر تصمیم عجولانه م شدم مطلقه ...
    ( میتونستم با تحقیق بیشتر یک جواب نه محکم به اون خانواده بگم و حداقل شرافت مجرد موندن خیلی بهتره تا زن مطلقه باشی )
    درست و عاقلانه تصمیم بگیر من تجربه مو در اختیارت گذاشتم نذار خودت تجربه کنی دوستان هم راهنماییت کردن .
    اگه بازم نمیتونی و نمیدونی چطوری تصمیم بگیری برو پیش مشاوره .
    مشاوره رفتن قبل از ازدواج خیلی بهتره تا گرفتن وکیل بعد از ازدواج .
    (اگه این حرفارو زدم بخدا خودم درد زیادی رو تحمل کردم و خیلی صبوری کردم تو اشتباه منو نکن اینی که میگی موقعیت خوبی نیست ..)
    موفق باشی عزیزم .

  18. 11 کاربر از پست مفید Farzane-F تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 22 تیر 93), Eram (شنبه 21 تیر 93), khaleghezey (پنجشنبه 19 تیر 93), m.reza91 (پنجشنبه 19 تیر 93), mohammad6599 (جمعه 20 تیر 93), nafiseh joon (یکشنبه 05 مرداد 93), sara 65 (جمعه 20 تیر 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 19 تیر 93), مقیمی (پنجشنبه 19 تیر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 19 تیر 93), بابک 1369 (پنجشنبه 19 تیر 93)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 17 خرداد 93, 01:49
  3. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 فروردین 90, 07:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.