به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چیکار کنم خواستگارم آسیب نبینه؟

    سلام دوستان. ممنونم از همهٔ کسانی‌ که من را در تاپیک قبلیم راهنمایی‌ کردن. علت این که اون تاپیک را ادامه ندادم این بود که احساس کردم مرور گذشته و حرف زدن در مورد اون آقا صرفا خواهش دل من را بیشتر می‌کند. من با راهنمایی‌های شما دوستان و به خواسته خانواده‌ام که خواستگار جدید من رو شایسته این دیدند که برای شناختنشون وقت بذارم، دارم سعی‌ می‌کنم که این کار رو انجام بدم و همچنین به شدت با خودم مبارزه می‌کنم که به اون آقای قبلی‌ فکر نکنم و تمرکزم رو از روی ایشون بردارم. البته مورد نظرم هست که از این خواستگار جدید به عنوان ابزاری برای فراموش کردن اون آقا استفاده نکنم. به این آقا از اولش گفتم که این پروسهٔ شناخت یک پروسهٔ کوتاه مدت نیست، و ممکن هم هست به نتیجه‌ای نرسه، و رابطه عاطفی نباید به وجود بیاد توی این بازه، و فکر کن ۲تا آدمیم که داریم با هم دوستانه تبادل نظر می‌کنیم که به شناخت برسیم و ببینیم می‌شه کنار هم باشیم یا نه.

    مساله اینجاست که احساس می‌کنم ایشون توی ذهنشون تصویرسازی کردن که ما با هم ازدواج خواهیم کرد، چون ایشون یک مقدار اضافه وزن دارن و موهای وسط سرشون ریخته، دیشب به من گفتن که تصمیم گرفتن با کنترل غذایی و تردمیل وزنشون رو کاهش بدن و تصمیم گرفتن که کاشت مو انجام بدن(من برخلاف ایشون ریزنقش هستم و به گفته اطرافیان چهره خیلی‌ زیبایی‌ دارم، جهت شفاف سازی عرض می‌کنم) چون در ادامه این حرفشون به من گفتن که تو در کنار من مثل اسکارلت در فیلم بر باد رفته هستی‌( کسانی‌ که فیلم رو دیدن میدونم چی‌ میگم) منظورشون این بود که به لحاظ ظاهری من خیلی‌ سر تر هستم و ایشون میخوان سعی‌ کنن متناسب تر بشن. این حرفها من رو به فکر باز داشت و نگرانم کرد.

    خصوصیت و شرایط ایشون، ۲۸ساله، فوق لیسانس،استخدام شرکت نفت(۲هفته هستند ۲هفته میرن جنوب)، در آمد کافی/ خانوادشون به ما میخورند/ چهره خیلی معمولی‌ صورتشون مهربان و معصوم هست، موهاشون ریخته چاق هم هستن تا حدی،پاک هستن، من اولین دختر زندگیشون هستم(اینو خودم فهمیدم)، با دکترا خوندن من مشکلی‌ ندارن/ توی ذهنشون هست که شاید یک روزی بخوان مهاجرت کنند که من مطمئن نیستم این رو بخوام./اختلافن سنی ما 1سال هست ولی ظاهرا به نظر میسه من 7-8سال کوچکتر باشم/ مهربان و احساسی-منطقی هستن

    لطفا راهنماییم کنید چطور ادامه بدم که آسیبی متوجه من یا ایشون به لحاظ روحی‌ نشه.
    ویرایش توسط خانوم شین : چهارشنبه 18 تیر 93 در ساعت 13:26

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 دی 00 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    7,040
    سطح
    55
    Points: 7,040, Level: 55
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 288 در 108 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    24
    Array
    با سلام
    وقتی اقایی با خانومی اشنا میشه که شرایط خانوم از نظر ظاهری خیلی خوبه و فرد خودشو کمتر میبینه اون فرد مشتاق میشه که حتما حفظش کنه (چون فرد با ارزشی رو بدست اورده) و اگر دوسش داشته باشه هرچی خانوم سعی کنه دورتر بشه اون اقا میخواد رابطش نزدیکتر و نزدیکتر بشه تا به وصال ختم بشه
    چون شما رابطه قبلی داشتید و هنوزم درگیر اونید زیاد این رابطه روتون تاثیر نداره و خونسردانه میتونید تصمیم بگیرید اما اگه اون اقا عاشقتون شده باشه (یا بشه) اونی خودشو نشون میده که شما میخوایید و با تمام خواسته هاتون باهاتون راه میاد

    چون شناخت در مورد فرد مورد نظرتون سخت میشه بهتون توصیه میکنم برید پیش
    مشاوره برای ازدواج
    از رابطه نزدیک و صمیمی پرهیز کنید یادتون باشه شما برای شناخت نزدیک میشید نه برای ایجاد رابطه عاطفی متوجه باشید دو هفته سختی توی جنوب، شما دو هفته بعدی رو واسش تبدیل به دو هفته شادی و خوشحالی نکنید(نقشی نداشته باشید)

    موفق باشید

  3. 7 کاربر از پست مفید احساس بهاری تشکرکرده اند .

    Nilofar mordab (دوشنبه 23 تیر 93), sara 65 (دوشنبه 23 تیر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 18 تیر 93), مقیمی (چهارشنبه 18 تیر 93), خانوم شین (چهارشنبه 18 تیر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 18 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز. مرسی به خاطر راهنمایی ارزشمندتون. من دارم سعی میکنم که رابطه را پله پله جلو ببرم. مثلا ایشون درخواست داشتن که با هم بیرون بریم من مقاومت کردم. چون نمیخوام خاطره ساز بشیم برای هم. و به حضور هم در زندگی یکدیگر عادت کنیم. ایشون هم اول ناراحت شدن و گفتن که شما برای یک دیدار ساده دارید خیلی برای من شرط میگذارید ولی بعدش استدلال من رو پذیرفتن. ممنونم. اگر راهنمایی دیگری هم داشتید خوشحالم میکنید.

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    خانم شین بنظرم مشکل شما اینه که هنوز نتونستید خواستگار قبلی رو فراموش کنید و اون موضوع رو خاتمه بدید و تمام شده بدونید و همش منتظر برگشتن اون مرد هستید و...

    پس وقتی قلب و ذهنتون جای دیگه ای گیره نباید پای یک نفر دیگه رو توی این آشفته بازار ذهنتون باز میکردید ، متاسفانه شرایط بدی برای این آقا محیا کردید و کسی که این وسط داره بیشتر از همه لطمه میخوره این آقاست
    (باور کنید پسر ها هم مثل دختر ها احساسات و عاطفه دارن و رباط و آدم آهنی نیستند)
    .................................................. .........................
    اما علت ترستون اینه که
    شما با همکلاسیتون از وابستگی به ازدواج رسیدید
    ولی این آقا فرق داره و از اول بنام ازدواج اومدن جلو

    مثل این میمونه که یک نفر دستش زخم بشه و کم کم چرک کنه بعد مجبور بشه دستشو قطع کنه و شرایط روحی روانی بدی رو تحمل کنه
    حالا مجدد اون یکی دستش زخم کوچکی برداره و طرف مقابل بجای درمان زخم سریع بره اون یکی دستشو زودتر قطع کنه تا شرایط سخت قبلی رو تجربه نکنه !!!!!
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم شین نمایش پست ها
    ایشون درخواست داشتن که با هم بیرون بریم من مقاومت کردم. چون نمیخوام خاطره ساز بشیم برای هم. و به حضور هم در زندگی یکدیگر عادت کنیم. ایشون هم اول ناراحت شدن و گفتن که شما برای یک دیدار ساده دارید خیلی برای من شرط میگذارید ولی بعدش استدلال من رو پذیرفتن
    لطفا هیچوقت رابطه قبلی با شرایط کاملا متفاوت و اتفاقات خاص رو با این رابطه مقایسه نکنید

  6. 7 کاربر از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده اند .

    Nilofar mordab (دوشنبه 23 تیر 93), sanjab (چهارشنبه 18 تیر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 18 تیر 93), واحد (دوشنبه 23 تیر 93), veis (چهارشنبه 18 تیر 93), خانوم شین (پنجشنبه 19 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام خانم شین خوبی

    اگه رابطه اشنایی عاقلانه و بدور از حرفای احساسی باشه مشکل از شما نیست
    اما متاسفانه با رعایت همه نکات اقا پسرها تو خاستگاری دل میبندن و این خیلی کارو سخت میکنه.

    اشتباهی که خودم خیلی مرتکبش شدم همین بود مثلا چند بار حرف میزدم و بعد که میدیدم طرف داره ابراز علاقه میکنه و وابسته شده دیگه ادامه نمیدادم چون همیشه یه ترسی داشتم مسوول ناراحتی دیگری نباشم

    کاملا این فکر من اشتباه بود فهمیدم وقتی من درست رفتار کنم لزومی نداره نگران کسی باشم هرکسی مسوول احساسات و رفتار خودشه

    شما هم که چند بار گوشزد کردی که نباید احساساتشو خرج کنه با خیال راحت بررسیش کن و ببین به چه نتیجه ای میرسی .

    در مورد شرایط ظاهری اصلا بر اساس اینکه قراره لاغر بشه مو بکاره ازدواج نکن مجبور که نیستی
    همینطوری ببین چه احساسی به ظاهرش داری؟البته بهتره بعد از چند جلسه قضاوت کنی احساسات اولیه معمولا کاذبند و غیر قابل اعتماد.

    - - - Updated - - -

    حواست باشه بخاطر جبران جای خالی مورد قبلی تن به یه رابطه ندی.
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  8. 5 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    Eram (چهارشنبه 18 تیر 93), sanjab (چهارشنبه 18 تیر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 18 تیر 93), خانوم شین (پنجشنبه 19 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. ممنون از همه دوستان. دوست عزیز معاون کلانتر. مورد قبلی هم از اول برای ازدواج بود. مشاوره ها یی که رفتیم . صحبت هایی که کردیم. اون قسمتی از نوشته من رو که گذاشتید توو کادر و خطاب قرار دادید متوجه نشدم!

  10. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم شین نمایش پست ها
    سلام. ممنون از همه دوستان. دوست عزیز معاون کلانتر. مورد قبلی هم از اول برای ازدواج بود. مشاوره ها یی که رفتیم . صحبت هایی که کردیم. اون قسمتی از نوشته من رو که گذاشتید توو کادر و خطاب قرار دادید متوجه نشدم!

    شین عزیز،
    درک می کنم تو چه شرایط احساسی سختی هستید.
    اما برای تاپیکت سعی کن مدیریت خوبی داشته باشی. خودت بحث را منحرف نکن.
    اگر کسی حرفی می زنه که نیاز می بینی از خودت و رابطه قبلی و ... دفاع کنی، سعی کن نادیده بگیری و رد بشی. هدف این تاپیک چیز دیگری است.

    به اون قسمتهایی دقت کن که برای این تاپیک کمکت می کنه.
    بذار آقایون هم حرفهاشون را بزنند. چون خیلی کمک می کنه که متوجه بشی یک مرد به این موضوع چطور نگاه می کنه.

    یک نکته ای که من حس کردم از تاپیکت این هست که
    همونقدر که شما ترسیدی که آقای خواستگار گویا موضوع ازدواجتون را تمام شده می بینه،
    من هم دلم یه جوری شد که شما انگار مطمئنی که نخواهد شد!


    عزیزم،
    جوابی که به آقای کلانتر دادی، می تونه به نوعی علیه خودت استفاده بشه ( ببخشید جمله لطیف تر بلد نبودم ...... کی می شه من لطیف بشم )
    شما می گی رابطه قبلی به قصد ازدواج و با مشاوره و ... بود که آخرش اینطور شما را به هم ریخت.
    مواظب باش همون بلایی که سرت آمده، سر این آقا نیاری. به قصد آشنایی و مشاوره، ایشون عاشق نشن و شما هم مجبور به رفتن.

    می شه بی رحمانه گفت مقصر خودشه که عاشق شده!
    اما بی رحم نباش. مواظب دل دیگران باش. با احتیاط قدم بردار
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 18 تیر 93 در ساعت 18:42

  11. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Nilofar mordab (دوشنبه 23 تیر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 18 تیر 93), خانوم شین (چهارشنبه 18 تیر 93)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان مرسی که برام نوشتید. معاون کلانتر جان، من یک شکست عاطفی سنگین داشتم که پس لرزه هاش بعداز 9 ماه هنوز با من هست. دارم سعی میکنم که مدارا کنم. این که تصمیم گرفتم روی خواستگار جدیدم فکرکنم به راهنمایی دوستان همینجاوخانواده ام بود. لطفا کمکم کنید چطور عمل کنم؟
    شیدا جان: ممنون که درکم میکنی. دارم سعی میکنم عاقلانه رفتار کنم. باور کن من آدم اخلاق مداری هستم. خیلی برام مهمه دیگران از رفتار من دچار چه احساسی میشن؟ من دارم آنالیز میکنم که میشه یا نمیشه؟ فقط به خاطر اتفاقی که برام افتاده محتاط شدم. می ترسم. اون حال بد من رو نمیخوام کس دیگری هم تجربه کنه.
    ویرایش توسط خانوم شین : پنجشنبه 19 تیر 93 در ساعت 15:57

  13. کاربر روبرو از پست مفید خانوم شین تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 22 تیر 93)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    38
    Array
    خانم شین من دو مسئله جداگانه مطرح کردم

    اول اینکه نفر قبلی کاملا باید از ذهنتان بیرون آمده باشه تا بتونید به خواستگار جدید فکر کنید
    اگر فکر و دلتون با دیگری باشه نمیتونید تصمیم صحیح بگیرید

    دوم اینکه از بوجود آمدن وابستگی نترسید
    باید جلسات آشنایی رو زیاد کنید و در محل ها و شرایط متفاوت ایشون روببینید

    به نظرم درخواست ایشون کاملا منطقیه و ایرادی نداره که با هم بیرون برید اینطوری خیلی بهتر همدیگه رو خواهید شناخت

    اگر بحث سر مسائل جنسی و عاطفی نباشه خاطره ساز نمیشید و اگرم خاطره ساز بشید خاطره خاصی برای هم دیگه نمیسازید

    شما باید روی خودتان کار کنید تا به این راحتی وابسته نشید و طرف مقابل رو هیچی نشده همسر خودتون فرض نکنید !

    کاری که شما دارید انجام میدید پاک کردن صورت مسئله است (یعنی برای اینکه هیچ وابستگی بوجود نیاد پس اصلا هیچ ارتباطی هم نباشه !!! پس چطوری میخواهید ایشون رو بشناسید ، صرفا در طول چند جلسه متوجه میشید که فرد مناسبی برای ازدواجه ؟؟؟؟)

  15. 5 کاربر از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده اند .

    Nilofar mordab (دوشنبه 23 تیر 93), فرهنگ 27 (شنبه 21 تیر 93), واحد (دوشنبه 23 تیر 93), خانوم شین (شنبه 21 تیر 93), شیدا. (یکشنبه 22 تیر 93)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقای معاون. مرسی از راهنماییتون. من ادعا نمیکنم که نفر قبل کاملا از ذهنم بیرون آمده بلکه دارم هرروز بیشتر از روز قبل تلاش می کنم که به ایشون فکر نکنم. چون نمیخوام دلبسته کسی باشم که در زندگی من وجود نداره.
    درمورد دیدار هم به ایشون گفتم که من یک سری پیش فرض دارم در ذهنم و ترجیح میدم اول آنالیز کنم که اگر شما اونها رو دارید من سطح رابطه ام روبا شما بالا ببرم نظرتون چیه؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید خانوم شین تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 22 تیر 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  2. کاربرد سیاستهای زنانه در زندگی
    توسط maryam123 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 اردیبهشت 95, 14:55
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 08 اسفند 94, 17:18
  4. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  5. تدابیر و سیاستهای مردانه در همسرداری
    توسط maryam123 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 تیر 91, 22:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.