به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 72
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مرداد 93 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1393-4-17
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    268
    سطح
    5
    Points: 268, Level: 5
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 28 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Laughing2 بدبینی به رابطه جاریم و همسرم

    سلام من 22ساله وهمسرم25 ساله س راستش یک سالو سه ماهه عقد کردم وبا روابط همسر وجاریم مشکل دارم راستش اونا خیلی راحتن باهم روبوسی میکنن دست میدن با تاپ شلوارک جلو شوهرم میگرده و همیشه تو حرفاش شوهرمو مخاطب قرار میده حتی اگه همه نشسته باشن حتی شوهرش فقط به شوهر من محل میذاره و میگه میخنده از شوهرم خواستم روابطشو کنترل کنه ولی هربار که میگم قاطی میکنه و میگه من هرجور دلم ببخواد رفتارمیکنم اینم بگم فقط سر این موضوع اینجوریه سر مسایل دیگه همیشه مشکلاتو باهم حل کردیم حالا تصمیم دارم من حساسیتمو کم کنم چون شوهرم کوتاه نمیاد لطفا بگید چجوری به این ماجرا حساس نباشم چون وقتی میبینمشون به شدت تپش قلب میگیرم و معده درد و تا چند روز بهم میریزم در ضمن جاریم 2سال از شوهرم بزرگتره

    - - - Updated - - -

    چجوری کنار بیام با این موضوع

  2. 3 کاربر از پست مفید پر پری تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 18 تیر 93), دختر بیخیال (سه شنبه 24 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93)

  3. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    لطفا در مورد سبک زندگی خودتون، ارزشهای خانوادگیتون، مسائل فرهنگی و مذهبی حاکم بر خانواده ها بیشتر صحبت کنید.
    آیا اساسا شما فردی هستید که مقید به احکام دینی هستید مثلا خودتون حجاب رعایت می کنید؟ نزد نامحرم خودتون را می پوشانید و آرایش نمی کنید؟ خانواده اتان چگونه هستند؟
    خانواده ایشون چه سبکی هستند.
    مقیدات دیگر مذهبی مثل نماز و روزه و واجبات و محرمات در خانواده شما چگونه رعایت می شود؟
    باید در این مورد ها بیشتر هم از خودتون، هم همسرتون و هم خانواده های هردوتون صحبت کنید تا بستر مشکل شما روشن شود و ظرفیت های شما ارزیابی گردد.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  4. 16 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (پنجشنبه 19 تیر 93), Esssssi (چهارشنبه 18 تیر 93), khaleghezey (چهارشنبه 18 تیر 93), mohammad6599 (چهارشنبه 01 مرداد 93), paiize (سه شنبه 24 تیر 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 24 تیر 93), کامران (یکشنبه 05 مرداد 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 25 تیر 93), پر پری (پنجشنبه 19 تیر 93), هم آوا (چهارشنبه 25 تیر 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 18 تیر 93), آرام دل (چهارشنبه 18 تیر 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 25 مرداد 95), داود.ت (سه شنبه 24 تیر 93), دختر بیخیال (سه شنبه 24 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array
    میتونم تصور کنم دید جاری شما به همسرت چطوریه!
    چون موقع ازدواج اونا، همسر شما مجرد بوده و خوب برادرشوهر مجرد و کوچکتر ،مثل برادر آدمه!البته این دلیل بر رعایت نکردن لباس و پوشش مناسب نیست!!!!
    در کل شما زیاد حساس شدی به احتمال زیاد جاری شما کلا رفتارش این طوریه و برای جلب توجه همسر شما این کارارو انجام نمیده!پس برای تلخ نشدن کامتون بیخیال شو
    [size=medium][align=center]کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
    چـیزی که نپرسند تو از پیش مـــگوی
    دادنـد دو گــوش و یـــک زبـان از آغــاز
    یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی[/align]
    [/size]

  6. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 24 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مرداد 93 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1393-4-17
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    268
    سطح
    5
    Points: 268, Level: 5
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 28 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشبد تا الان ج ندادم هرکاری کردم نتونستم پیغام بزارم
    راستش از لحاظ مدهبی خانواده شوهرم ادعاشون میشه مومنن ولی میگن برادرشوهرمو جاریم مثل خواهر برادر میمونن من خودم جلو برادرشوهرم مثل هر نامحرم دیگه ای پوشبده میگردم انقدر پوشبده که با همون پوشش میتونم بیام بیرون
    جاریم روزه ام نمیگیره میگه این کارا معنس نداره ولی من هم نماز میخونم هم روزه میگیرم شوهرمم هم روزه میگیر ه هم نماز میخونه
    به شوهرم گفتم هرجوری میخوای باش اخه زنئگیمو سیاه کرده بود بخاطر این قضیه که چرا نمیزارم با زنداداشش راحت باشم بعد تویه مهمونی دیدمشون از هم چشم بر نمیداشتن انگار از قفس ازاد شده بودن فقط باهم میگفتنو میخندیدن به بقیه ام اجازه دخالت نمیدادن منم یه گوشه تنها نشسته بودم اصلا براش مهم نبود دارم دق میکنم تو این ماه مبارک تنها حاجتم اینه حساسیتم به این زن از بین بره

  8. 3 کاربر از پست مفید پر پری تشکرکرده اند .

    نازنین2010 (سه شنبه 24 تیر 93), دختر بیخیال (سه شنبه 24 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام

    شما با پست آخرتون دارین میگین شوهرتون و جاریتون با وجود داشتن خانواده مذهبی، اما جاریتون واجباتشون هم رعایت نمیکنن و شوهرتون یسری از اعتقادات و اخلاقیاتو رعایت نمیکنن یا احتمالا قبول ندارن و با شما تفاوت دارن.

    شاید همسرتون همسری میخواستن تو سطح جاریشون، نه به سطح شما.
    این مسایلی که میگین ممکنه تو زندگیتون هیچوقت حل نشه، و برای همیشه براتون بمونه و باعث آزار و اذیتتون بشه، شما ازدواج کردین که به آرامش برسین یا میخواین با ازدواج آرامش و از خودتون سلب کنین؟

    تا حالا چه روش هایی و پیش گرفتین؟
    چند راه پیش روتون هست؟؟ شما تصمیم دارین به شوهرتون بفهمونین که اشتباه میکنن درسته؟ حالا ایشون یا میفهمن یا همونطور که مثه قبل نشون دادن نمیفهمن و شمارو محکوم میکنن.

    تصمیم شما تو هردو این مورد چیه؟ یعنی چه بفهممن چه نفهمن شما باز هم میخواین ازدواج کنین؟؟
    اگه که جوابتون منفیه، بنظرم یک فرصتی و بخودتون و ایشون بدین و باهاشون جدی و منطقی اما آروم صحبت کنین بگین این درست نیست که همسرتونو و تو مهمونی تنها بذارین و رابطه اینقد صمیمانه با یک زن غریبه برقرار کنین

    بهشون بگین نمیتونین این وضعیت و تحمل کنین اگه که نمیخواین رعایت کنن و نمیتونن خودشون کنترل کنن شما مجبورین یک تصمیم جدی دیگه ای بگیرین.

    رفتارشون حتما جلو خانواده شما و خودشون پر واضحه ک تفاوت شما دوتا کاملا معلومه، اگه نیست کم کم خانواده هاهم میتونین در جریان بذارین.

    اما اگه تصمیمتون هیچ جوره از ازدواج برنمیگرده، چه ایشون این رفتار و داشته باشن چه نه!! پس باید صبرتون خیلییییییییییی زیاد باشه، چون این رفتارها ممکنه حتی بدتر هم بشه، با رفتاری هم که همسرتون در مقابل اعتراض شما داشته طوری که شما مجبور به کوتاه اومدن شدین کاملا مشخصه، که احتمال تغییر ایشون در آینده خیلی کمه.
    پس اگه میخواین به امید تغییر ازدواج کنین بهتره اینکارو نکنین، اول سعی کنین مشکل و حل کنین بعد ازدواج کنین.
    تاپیک های زیادی هست که مثه مشکل شما رو داشتن میتونین سرچ کنین و بخونینشون، بعضیا از شما جلوتر بودن بعضیا تو عقد بودن. موردی که یادمه اکثرا تو عقد، ولی هیچکدوم تا آخر تاپیک و پیش نبردن تا مشخص بشه شوهرشون تغییر کردن یا نه.بازم میتونین مورد های جلوتر و بخونین از مشکلات احتمالی در آینده باخبر بشین ببینین میتونین تحمل کنین یا نه.

    این تفاوت مذهبی و موقع انتخاب ندیدین؟ اصلا تو جلسات خواستگاری در مورد اعتقادات و مذهب صحبتی نکردین؟
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 24 تیر 93 در ساعت 10:50

  10. 8 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 24 تیر 93), paiize (سه شنبه 24 تیر 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 24 تیر 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 25 تیر 93), پر پری (سه شنبه 24 تیر 93), هم آوا (چهارشنبه 25 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93), شهراز (چهارشنبه 25 تیر 93)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شوهرمم هم روزه میگیر ه هم نماز میخونه
    خوب شوهر شما مرجع تقلید دارن یا از روحانی یا فرد مذهبی حرف شنوی دارن میتونید از این مسیر اقدام کنید.

    برخورد قاطع داشته باشید اینکه بگید هرکاری دوست داری انجا بده درست نیست.اینجوری ایشون فکر میکنه این رفتارش از نظر شما درسته درصورتی که شما اصلا از اینگونه رفتار خوشتون نمیاد.پس محکم و قاطع باشید یه زمانی را اختصاص بدید که اینکار را ترک کنند در صورت ادامه دادن اصرار کنید به رفتن پیش مشاور رواشناس یا مشاور مذهبی و در آخر اقدام قاطع و عملی این موضوع را جدی پیگیری کنید

    ابراز محبت و علاقه به شوهر را هم همزمان ادامه بدید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  12. 7 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    paiize (سه شنبه 24 تیر 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 25 تیر 93), پر پری (سه شنبه 24 تیر 93), نازنین2010 (سه شنبه 24 تیر 93), هم آوا (چهارشنبه 25 تیر 93), دختر بیخیال (سه شنبه 24 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مرداد 93 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1393-4-17
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    268
    سطح
    5
    Points: 268, Level: 5
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 28 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دقیقا شوهرم یکی رو میخواسته مثل جاریم چون خودش خیلی پر جنب و جوشه ومن ارومم البته وقتی خودمون دوتا هستیم منم شادمو کلی حرف باهم داریم ولی وقتی تو خانواده ها هستیم حرف مشترکی نمیبینم که دخالت کنم و چیزایی که اونا بهش میخنئن برای من خیلی بی مزه س
    با ارامش ازش خواستم با التماس ازش خواستم حتی اون اخلاقی که داره اینه که خیلی زود عصبی میشه و خیلی زود به خانواده ها میگه بارها خانواده ها از این موضوع مطلع شدن همونطور که گفتم خانواده ی خودش که حقو به اون میدن و میگن مثل خواهر برادرزن و خانواده ی منم میگن تو یه کم کوتاه بی اونم یه کم کوتاه بیاد که در جوابشون گفت من همینجوری رفتار میکنم به کسی ام ربطی نداره مامانم گفت پس این ازدواجو تمومش کنید حالا که کوتاه نمیای اون زن از زندگیت مهمتره اونم گفت باشه ولی چون خیلی دوسش دارم طاقت نیورئمو فرداش زنگ زدم گفتم هرجور میخوای باهاش رفتار کن من تحمل میکنم کلی خوشحال شد بالاخره به خواستش رسبده بود دبگه
    واسه ادامه دادن این زنئگی ام تمام تلاشم اینه که زنئگی کنم به امید اینکه وقتی بریم خونمون کمتر میبینیم اون زنو و مشکلاتمونم کمتر میشه و اینکه من تک فرزنئم وپدر مادر فوق العاده حساسی دارم من حتی دوست ندارم اونا ار ناراحتیم باخبر بشن چه برسه به اینکه با طلاقم باعث نابودیشون شم
    الان قطعا میدونم اون تغیییر نمیکنه و تمام تلاشم واسه تغییر خودمه و از این بابت کمک میخوام

  14. 5 کاربر از پست مفید پر پری تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 24 تیر 93), paiize (سه شنبه 24 تیر 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 25 تیر 93), دختر بیخیال (سه شنبه 24 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93)

  15. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا بشخصه موندم شما دخترها ببخشید اینو میگم عذر میخوام اصلا فکر هم میکنید وقتی خواستگار میاد یا همینجوری کیلیویی جواب میدید و الله بختکی؟!!!
    واقعا نمیدونم شما چطوری توی خواستگار یمتوجه تفاوت ها و اختلاف ها نشدید؟!!

    خیلی زود عصبی میشه
    ایشون مهارت کنترل خشم را ندارند

    خیلی زود به خانواده ها میگه
    از نظر فکر مستقل نیستند و هنوز اونقدر بزرگ نشدند که یاد بگیرند مشکل خودشان راب اید با کمک همدیگه حل کنند نه اینکه به خانواده ها بکشانند

    با نوشتید با ایشون عقد هستید خوب اگه اینجوریه اینو واضح بهت بگم:
    نجواهای دوران عقد بعد از عروسی تبدیل به فریاد میشه.برای ایشون که از همین الان فریاده چه برسه بعد عروسی.

    مامانم گفت پس این ازدواجو تمومش کنید حالا که کوتاه نمیای اون زن از زندگیت مهمتره اونم گفت باشه ولی چون خیلی دوسش دارم طاقت نیورئمو فرداش زنگ زدم گفتم هرجور میخوای باهاش رفتار کن من تحمل میکنم کلی خوشحال شد بالاخره به خواستش رسبده بود دبگه
    اولا شما مستقل شدید و بهتره خودتان تصمیم بگیرید دیگه مجرد نیستید بانو متاهل شدید و قبول مسئولیت کردید مثل اینکه من بعنوان یه مرد متاهل بگم دیگه نمیرم سرکار و خرجی منزل را در نمیارم بنظرت این امکانش هست؟سعی کنید بزرگ بشید و عاقلانه تصمیم گیری کنید و رفتار کنید.

    مادر شما حرف درستی نزده اصلا و ابدا شوهر شما هم اونقدر بزرگ نشده که متوجه عواقب سخنان و کارهایی که میکنه بشه برای همین احساس یداره تصمیم گیری میکنه بدور از عقلانیت.

    مشکلات زیادی پیش رو دارید بانو
    تفاوت های فرهنگی
    مستقل نبودن ایشون
    نداشتن کنترل مهارت خشم
    تفاوت های شدید مذهبی
    نداشتن مهارت های ارتباطی هم شما و هم شوهرتان
    شخصیت منفعلی دارید بانو این اصلا خوب نیست
    نداشتن اعتماد بنفس لازم در وجود شما

    برطبق نوشته ای که بالا زدم عمل کنید و اینجا فکر کنم لازم باشه این نوشته بانو فرشته مهربان را برای شما قرار بدم


    شما محکم و جدي شرط مشاوره را تا اصلاح مسائل و تضمين ثبات و تشخيص اينکه مي توانيد زندگي مفيدي با هم داشته باشيد را قرار بده و بگو تا زماني که به کمک مشاور مسائلمون حل نشه و به نقطه روشني نرسيم حاضر به عروسي نيستم و کلاض نياز دارم به کمک يک مشاور بفهميم که آيا با هم مي توانيم زندگي مناسبي داشته باشيم يا خيز . شما نياز مبرم به مراجعه حضوري هردو به مشاور داريد

    موفق باشي
    البته این نظر منه و بهتره منتظر نظر جناب مدیر و مشاورین بمانید.
    یه سوال من بشخصه احسا میکنم شما با ایوشن قبل از ازدواج رابطه دوستی داشته اید البتهب رداشت من اینه درسته؟
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  16. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Darkness (سه شنبه 24 تیر 93), paiize (سه شنبه 24 تیر 93), پر پری (سه شنبه 24 تیر 93), دختر بیخیال (سه شنبه 24 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93), شقایق تنها (سه شنبه 24 تیر 93)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    شما الان انرژی داری
    انرژی ای که از احساسات نشات میگیره.
    و بخشیشم از اینه که امید داری شاید در آینده ارتباطات کم بشه شاید تغییر کنن.

    اما عزیزم شما وارد زندگی که بشی کم کم احساسات کم و کمتر میشه.
    بعدشم باتوجه به اینکه این شرایط و تحمل کردی مطمعنا دیگه ایشون تلاشی برای تغییر نمیکنن.

    شما الان کوتاه بیا بعدها برای مسایل بزرگتری باید کوتاه بیای.
    شوهرتم الان با خودش میگه پس این همه جوره حاضره کوتاه بیاد با همه چی من میاسازه و من نیازی نیست تغییر کنم اونه که باید عصبی بودن و راحتی منو تحمل کنه.

    بعد چند سال زندگی که مشکلات زندگی هم میاد روی تمام این مشکلاتی که الان داری، بازم تاب تحمل و داری؟ بازم میتونی بگی هرکار میخوای بکن من تحمل میکنم؟؟

    بعدشم پدر و مادرت خوشحالی و خوشبختی تورو میخواین مطمعنا الانم از اینکه قاطع صحبت کردن و تو همه چی و بهم زدی خودت رفتی زنگ زدی نه من با مامان و بابام موافق نیستم هرکار میخوای بکن من فقط چشم میگم. پدر مادرتو ناراحت کردی.
    مامان بابات الان شاید کمی ناراحت بشن اما در آینده بیشتر ناراحت میشن، اگه خدایی نکرده یا یک بچه به گزینه جدایی برسی
    .


    اما در کل اگه تصمیم نهاییتو گرفتی باید خیلی صبوری کنی .

    من الان داشتم با خواهرم سر مشکل شما صحبت میکردم، خواهرم میگفت یسالی زاننده سرویسش میگفته با یک ترک ازدواج کرده بوده که روابط آزادی داشتن.
    این خانوم خودشو تغییر داده و مثه شوهرش شده یعنی اینم همون دست میداده و...( یعنی اعتقاداتشو تغییر داد متاسفانه)
    میگفته بعد مدتی شوهرم خودش دیگه میگفته حق نداری با فلانی دست بدی یا.... یعنی دیگه کم کم خودش رعایت کرده.
    اینجا هم.یکبار خوندم زنی از چت کردن شوهرش با دخترای مجازی دلخور بوده، اما میره با شوهرش با دخترا چت میکنه یعنی کنار شوهرش میشینه و همیاریش میکنه بعد و دخترا و سرکار میذاره بعد کم کم شوهرش خودش این روش و کنار میذاره.

    راستش من خودم این رویه و اصلا قبول ندارم خصوصا اولی و که اعتقاداتشو کنار گذاشته، آخه زندگی به چه قیمتی؟؟
    امیدوارم شما هم منظورتون از کوتاه اومدن این روش ها نباشه.
    بنظرم با روش های دیگه هم میشه این مشکل و حل کرد.


    بنظرم شما اصلا تغییر نکن یعنی سر اعتقادات خودت بمون. فقط دلخوریتو اعلام کن، اما زن نمونه باش، بهشون محبت کن .
    و وظایفتو انجام بده.
    وقتایی که رعایت میکنن بهشون جایزه بده یعنی مهربون تر بشو خیلی تحویلش بگیر، بگو میدونم بخآطر من بود مرسی که بخاطر من رعایت کردیو...

    اما زمانی که رعایت نمیکنن دعوا نکن بحث هم نکن فقط نمیخواد خیلی تحویلشون بگیری و با محبت باشی، یعنی یجورایی رفتارت متفاوت تر از قبل باشه.

    کم کم این پاداش دادنا بهشون روحیه بیشتری میده و ممکنه سعی کنن بیشتر رعایت کنن.
    بنظرم حتی اگه کوچیکترین تغییر هم میبینی خوشحال بشو و تحویلشون بگیر.مثلا همون تغییر کوچیک حتی اگه میدونی بخاطر تو نبوده مثلا دلخور بودن از هم و... تو بخودت بگیر. و بگو میدونم بخاطر من بوده. و حالا میخوام بهت یک جایزه بده.

    درمورد شوخ طبعی هم بنظرم یک گوشه نشین، وقتی میبینی شوهرت تو مهمونیا میره سمت جاریت تو برو جلو، وقتشو بگیر و باهاش بگو و بخند، به جاریت فرصت هیچ حرکتی و نده.
    خودت موضوع و عوض کن. سعی کن به همون به مزه ها بخندی.

    اگه میخوای زندگی کنی بهتره فقط نشینی یک گوشه تا شوهرت بیاد جلو هیچوقت این اتفاق نمیوقته تو خودت برو جلو و به جاریت فرصت هیچکاری و نده..سخته ولی اگه بخوای زندگی کنی چاره ای نداری.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 24 تیر 93 در ساعت 12:01

  18. 4 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 24 تیر 93), paiize (سه شنبه 24 تیر 93), پر پری (سه شنبه 24 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    1,226
    سطح
    19
    Points: 1,226, Level: 19
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 74 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز وقتی همسرت الان حاضر نیست سر یک مسئله کوچک یه ذره کوتاه بیاد و قلدری میکنه رفتی زیر یه سقف توقع هیچی ازش نداشته باش.اگه میخواسته هرجور دلش خواست رفتار کنه پس چرا به فکر تشکیل خانواده افتاده. بعد ازواج من به ما تغییر میکنه. کمی واسه خودت و عقایدت ارزش قائل باش درست و غلطش رو نمیدونم ولی اگه فکر میکنی این رابطه زیادیه پس قاطع باش و بگو باید کمش کنه این حرف که هر کار خواستم میکنم بی معنیه و خطرناکه

  20. 4 کاربر از پست مفید شقایق تنها تشکرکرده اند .

    paiize (سه شنبه 24 تیر 93), پر پری (سه شنبه 24 تیر 93), دختر بیخیال (سه شنبه 24 تیر 93), سرگشته دوست (دوشنبه 13 مرداد 93)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.