با عرض سلام خدمت دوستان مهربونم !
من سارا 19 ساله هستم .1 سالی میشه که نامزد کردم و امسال من کنکور داشتم و تلاش زیادی برای قبول شدن در دانشگاه روزانه کردم و همسرم و خانواده ام نیز در طی ان چند ماه پشتیبان خوبی واسم بودند ! همه ی افراد فامیل منتظر شنیدن قبولی من در بهترین دانشگاه را داشتند . در ضمن اینو باید بگم که خونواده ی همسرم به درس و تحصیلات اهمیت زیادی می دهند !
اما...! اکنون من در رشته ی روانشناسی غیر انتفاعی ...قبول شدم.مادر و پدرم به اقوام خودمون راستشو گفته بودند اماهمسرم به خونواده اش گفته که من در یکی از بهترین دانشگاه های شهر مون قبول شدم .چون همسرم از من خواسته بود که به خونواده ش این طور بگم و خودمم هم مایل نبودم کسی از اقوام ایشون از قبولی من مطلع شه واسه همین یک روز که به خونه شون رفته بودم حرف های همسرم رو تاکید کردم.
ترسم از اینه که خونواده ی همسرم از این موضوع خبر دار بشن و اون احترام و اعتماد اول رو نسبت به من نداشته باشند.ضمنا خونواده ی همسرم از اقوام دورمون هستند!
چی کار کنم که این اضطراب رو از بین ببرم اخه بد جوری احساس پشیمونی می کنم؟پیشاپیش از راهنماییتون سپاسگذارم :
علاقه مندی ها (Bookmarks)