به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New 07 راهي وجود داره كه حافظه قوي ام را مهار كنم؟

    با سلام و ممنون كه اومدين.


    من اصلا از اون دسته افراد نيستم كه دائم به روزهاي قديم فكر ميكنند و خاطرات خوب و بدشون رو مدام نبش قبر ميكنند. اما مشكلي دارم كه من رو بي نهايت اذيت ميكنه. من حافظه فوق العاده قوي دارم، در تمام زمينه ها حافظه ام بصورت غير عادي قوي هست.


    مشكل من اين هست كه با وجود اينكه اصلا و ابدا به سمت ياداوري خاطرات بد قديمي نميرم، اما هر عنصر بسيار ريزي كه روزانه باهاش برخورد كنم و به نوعي به ماجرايي در قديم مربوط باشه، باعث ميشه تمام و كمال اون اتفاق بد به يادم بياد وتلخي اش رو با تمام وجود مثل همون روز اول حس كنم. البته سعي ميكنم از سيستم توقف فكر هم استفاده كنم، اما مشكل من اين نيست كه مدت طولاني به اين خاطرات فكر ميكنم كه حالا سعي كنم با توقف فكر مشكلم رو حل كنم.


    يك مثال ميزنم: مثلا يكي از عزيزانم كه بسيار فرد محترم و منطقي و دوست داشتني هست، يك روز كه جايي با هم بوديم از حال ميره و نيمه بيهوش ميشه، برديمش دكتر و تشخيص دادند كه در اثر دوز بالاي داروي ارام بخش مسموم شده و خطر بسيار جدي تهديدش ميكنه. خيلي جو وحشتناكي بود و همه شكه شده بودند و اشك و ناراحتي و از اين داستانها. دكتر كشيك دارويي اورد و ميخواست ايشون بخورند حتما، اما اصلا نميتونستن راضيش كنند به اين كار و حالا تصور كنيد اين همه ادم دارن التماس ميكنند به ايشون كه دارو رو ميل كنه و خلاصه بسيار اوضاع ناراحت كننده اي شده بود. داخل اين دارو كه دكتر تجويز كرد مآده اي شبيه به زغال بود و حتي خود دكتر اين كلمه زغال رو به زبون أورد.. خلاصه اون روز ماجرا به خير و خوشي خاتمه يافت، ايشون هم حالشون خوب شد. من هفته قبل مهمون بودم جايي و قرار شد بريم زغال بخريم براي كباب، لحظه اي كه كلمه زغال رو به زبون اوردن، تمام اين ماجراي تلخ از اول تا اخرش در ذهنم به صورت خيلي شفاف و دردناك به تصوير دراومد واقعا حتي از روز اول هم ناراحت كننده تر بود.


    ببخشيد كه طولاني شد، حالا اين فقط يك مثال بود، من هر روز و هر روز اين ماجرا برام اتفاق ميوفته و خيلي اذيت ميشم. اصلا نميدونم راهي وجود داره كه اينها در ذهنم نياد يا نه..


    منتظر نظراتتون هستم. ممنون

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تا اين حد مشكلم غير قابل حل هست كه نظري نميشه داد در موردش؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام
    این اتفاق همیشه برای من میفته اما تا حالا فکر نکردم که یک مشکله و سعی نکردم باهاش مقابله کنم! یه آهنگ، یه کلمه، مخصوصا یک عطر و بو.... در کل فیزیولوژی مغز خیلی پیچیده و ناشناخته ست و این هم یکی از ویژگی های مغزه که واقعا حیرت انگیزه! تا جایی که در حیطه ی علم من هست راهی نیست که اینو متوقف کرد از نظر روانشناسی رو نمیدونم!

  4. کاربر روبرو از پست مفید sara 65 تشکرکرده است .

    شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    آیا در اتفاقات خوب هم همینقدر حافظتون خوب کار می کنه. یعنی وقتی کلمه زغال رو می شنوید یاد بهترین خاطره ای که درش زعال استفاده شده هم میوفتید (مثلا برای کباب بیرون بودید)؟
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  6. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 18 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون سارا و دلجوی عزیز که جواب دادید

    بله هم خاطرات خوب و هم خاطرات بد.. اما بیشتر خاطرات بد هست که اینطور ناراحتم میکنه.

    سارا جان دقیقا تمام مواردی که اشاره کردین برای من هم هر روزه اتفاق میوفته و واقعا انرژی روانی زیادی رو از آدم میگیره
    ویرایش توسط Sarvin : سه شنبه 17 تیر 93 در ساعت 22:04

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سروین خیلی راحت شرطی میشی پس.
    وفک میکنم خیلی احساساتی هستی که وقتی یه چیزی به یادت میاد مثل همون روز دوباره حسش میکنی.
    فک کنم مساله حافظه نیست احساساتتو باید تعدیل کنی
    مثلا اون روز که فامیلو بردین دکتر این همه اشک و ناراحتی لازم بود؟بلخره دکتر کارشو بلد بود ومشکل هم خیلی جدی نبوده.
    خانومی شما؟
    خب سارا جان این طبیعت ادماس که با بوی عطر اهنگ یاد یه چیزی میافتن
    قرار نیس به دید مشکل بهش نگاه کرد همه اینطورن
    یه ادوکلنی دارم هر وقت بوشو میشنوم یاد دوران دانشگاه و یه اتفاق خاصی میافتم فک کنم همه اینطورن.
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  10. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93), شهراز (پنجشنبه 19 تیر 93)

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    به نظر من راه حلش اینه که هر وقت خاطره بدی رابطه با شی یا مکانی سراغت اومد خاطره های خوب مربوط به اون رو هم به ذهنت بیاری همزمان تا اثر هم رو خنثی کنند.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  12. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    شهراز (پنجشنبه 19 تیر 93)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون فرشته ارديبهشت و دلجوي عزيز


    بله من خانم هستم. اتفاقا تا اونجا كه خودم خودم رو ميشناسم اصلا احساساتي نيستم.. اون داستان رو كه تعريف كردم منظورم اين نبود كه من خيلي ناراحت و ناارام شده بودم، عرض كردم جو خيلي بدي بود.. اون اقا شوهر خالم بود و خاله و دخترخالم بسيار بيتابي و ناراحتي ميكردن، در واقع فكر ميكردن ايشون خواسته خودش رو بكشه و از اونجا كه ايشون بسيار إنسان معقولي بودن همه توي شك بودن و جو ناراحت كننده اي بود. اخر سر هم خود من باهاش صحبت كردم و راضيش كردم دارو رو بخوره، دليلش هم اين بود كه من هميشه كمتر از همه تحت تأثير احساسات قرار ميكيرم و در تمام شرايط اروم و خونسرد و منطقي هستم، اونجا هم زماني كه ديدن ايشون راضي نميشن، از من خواستن كه باهاش صحبت كنم، درواقع مطمئن بودن فقط من از عهده اينكار برميام..


    به هر حال.. خوب ميدونم كه براي خيلي از ماها اين ياداوريها ايجاد ميشه، اما براي من تمام جزييات و زير و بم ماجرا مثل جت در كسري از ثانيه در ذهنم نقش ميبنده، نميدونم ميتونم منظورم رو برسونم يا نه، يعني اصلا به من زمان نميده كه به قول دلجوي عزيز بتونم با ياداوري خاطرات خوب، از تلخيش كم كنم. ميخوام بدونم براي همه اينطوره يا نه.

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 6 فن قوي براي آرامش روحي
    توسط meinoush در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 خرداد 93, 00:07
  2. لطفا روي مخم راه نرو!
    توسط samir65 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 خرداد 93, 17:52
  3. حساس شدن روي قد همسر
    توسط gonjeshk در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 اسفند 91, 02:13
  4. همسرم جلوي بچه هايم با من معاشقه مي كند.
    توسط عشرت در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 آبان 89, 02:25
  5. قضاوت از روي ظاهر (از داستانهاي مثنوي)
    توسط fnh63 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 فروردین 87, 04:07

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.