به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array

    6 برای بچه بدنیا نیامده ام نگرانم (طلاق یا ادامه یه زندگی پر تنش )

    سلام
    امروز بعد از حدود یکسال دوباره اومدم تو این سایت شاید قدیمی تر ها کمی منو یادشون بیاد پارسال اختلافات شدیدی با همسرم داشتم و خیلی اینجا آه و ناله کردم تو اوج اختلاف ما و قهر چند ماهه مان همسرم به خاطر مهریه همسر قبلی اش که اجرا بود و باید ماهی نیم سکه می داد که نداده بود افتاد زندان .همون روزش کلی منو تهدید کرد فکر می کرد من لوش دادم منم که کلی دلم خنک شده بود رفتم مهریه ام رو اجرا گذاشتم خیلی اذیت و آزارم کرده بود از زندان مدام بهم زنگ می زد اما من تا دو ماه اول جوابش رو ندادم .راستش بازم دلم براش می سوخت شبها خیلی گریه می کردم . بعد از این که جوابش رو دادم بعد از چند باری که با هم دعوا کردیم خودم رفتم دنبال کارهاش و بعد از دو ماه دوندگی تو دادگاه و زندان و... با چند تا سکه از زندان درش آوردم و دوباره یه خونه اجاره کردم و به صاحب کارش زنگ زدم و کلی خواهش تمنا کردم تا دوباره سرکارش برگرده .
    اما راستش کیفیت زندگیمون هیچ فرقی نکرد و دوباره همون دعوا ها و همون مشکلاتی که من با اون داشتم و همون مشکلاتی که اون با من داشت تنها یه فرق بزرگ داشت اونم این بود که من باردار شدم الان حدودا 5 ماهمه و دو ماهه که دوباره از هم جدا شدیم و اون خونه مامانشه و من تنهام .بعد از یک دعوای سخت رفتیم محضر اون حق طلاق و حق حضانت بچه رو به من داد منم مهریه ام رو بخشیدم و نفقه بچه رو بر عهده خودم گرفتم .الان فقط دارم به جدایی فکر می کنم اما اون می گه بیا دوباره بریم پیش مشاور .نمی دونم واسه آینده بچه ام چی خوبه زندگی با من و حداقل با آرامش یا زندگی دوباره با اون و با دعوا و جر و بحث . در ضمن یکبار که خودم رفتم پیش مشاور گفت همسرم بیماری سایکوپت داره اینجور آدمها نه وجدان دارن نه تعهد و مسئولیت واقعا توی بد دوراهی گیر کردم خواهش می کنم کمکم کنید

    - - - Updated - - -

    الان با وجود بارداریم دو ماهه تنهام حتی به خانوادم هم نگفتم هچ تماسی هم از طرف اون نبوده فقط وقتی بهش پیام میدم که بریم دادگاه توافقی جدا شیم اینطوری دردسراش هم کمتره قبول نمی کنه و دوباره منو متهم میکنه که از خونه بیرونش کردم و زندگی رو بهم ریختم درصورتی که اینبار خودش جو گیر شد و از خونه رفت وسایلش رو جم کرد انتظار داشت جلوش رو بگیرم اما من اینکارو نکردم الان به شدت هم من ازون طلبکارم هم اون از من هیچ معذرت خواهی و یا پشیمونی هم عز طرف هی کدوممون صورت نمی گیره من بهش گفتم اگه میخوای زندگی کنم مهریه و نفقه بچه رو برگردو و حق طلاق رو یکساله داده دایمی کن و یه خونه اجاره کن من تو خونه ای زندگی کنم که برای تو باشه بهم می خنده و مسخره میکنه خونه گرفتن برااش چیز عجیبیه چون همیشه من این کار رو میکردم خواستم ازمشاورای عزیز کمک بگیرم ایا این اقا واقعا بیماری روانی سایکوپت داره کسی اططلاعاتی در این باره داره

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 مرداد 97 [ 03:33]
    تاریخ عضویت
    1388-10-22
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    6,529
    سطح
    52
    Points: 6,529, Level: 52
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    راستش من در مورد اين بيماري اطلاعي ندارم ولي توصيه مي كنم كه حتما خانوادت در جريان باشن: جون هم بشتوانه شما هستند و هم ممكنه شوهرتون حساب كار دستش بياد و شما را تنها نبينه كه به اين راحتي اذيتتون كنه.

    شما مي تونيد شوهرتون رو يه جورايي بترسونيد: مثلا به نظر من ازشون تعهد بكيريد شما را بي دليل اذيت نكنن: شايد رفتارش بهتر شه. با مشاورها هم در تماس باشيدز

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    از طرف دیگه هیچ اعتمادی بهش ندارم مطمئنم الان که نیست و خونه مادرشه دوباره با دوست دختر قبلیش ارتباط برقرار کرده . دختره همسایه مادرشه تو این چن ماه اخیر بیشترین دعواهامون سر این موضوع بود .چن ماه پیش از توگوشی اش شمارشو پیدا کردم و متوجه شدم هر روز وقتی از خونه می ره بیرون با این شماره تماس می گیره و در طول روز مدام با هم در تماسن اما وقتی می آد خونه دیگه هیچ تماسی از اون شماره نداره وقتی بهش گفتم دوباره جنجالی به پا شد و من به شدت با هاش برخورد کردم . به من می گفت تو شعورش رو نداری وگرنه بهت می گفتم اون دختره کیه . بعدش گفت من به تو هیچی نمی گم برو پیش مشاور وقت بگیر من به مشاور می گم که اون حالیت کنه من محلش نزاشتم و چن روز باهاش حرف نزدم اون خودش روفت پیش مشاور باهاش حرف زد و یه جلسه هم با هم رفتیم منتها مشاورش ناشی بود تو دفترش بیشتر ما رو با هم دعوا انداخت . از اون به بعد کلا دیگه دلم نسبت بهش چرکین شد و دیگه نتونستم ببخشمش

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    تو این شرایط که باردار هم هستید لطفا به طلاق به فکر نکنید .
    مادرش از ارتباط پسرش با همسایشون اطلاع داره ؟
    بهتره تو یه خونه زندگی کنید تا دوری از هم براتون عادت نشه
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    خانواده اش کلا کاری به کارش ندارن الان یکساله که حتی یه زنگ هم به من نزدن تو این دو ماه هم هیچ واکنشی نشون ندان مهمترین سوالات من تو این انجمن اینه لطفا از دید خودتون جواب بدین
    1- وقتی دو ماهه که ما از هم دوریم و هیچ دلتنگی هم بینمون وجود نداره در واقع من که آرامش بیشتری دارم و بدون این که حرص بخورم یا استرس دعوا و ... داشته باشم دارم زندگی می کنم
    2- برای دخترم که هنوز بدنیا نیومده زندگی با من و حداقل با آرامش و تنهایی بدون جنگ و دعوا بهتره یا زندگی با هر دومون در یک محیط پر استرس دعوا و تنش و بیزاری و تنفر ؟؟؟؟
    با توجه به اینکه این آقا اصلا مسئولیت پذیر نیست و هیچ تعهدی به هیچ کس نداره . تو این شرایط خرج و مخارج بارداری هزینه بیمارستان و هزار تا هزینه دیگه که همشون الان رو دوش منه ایشون در کمال بی خیالی 4 میلیون تومان پولی که از بابت فروش ماشین مانده بود رو داد یه گوشی یه ساعت و یه عینک خریده و مدام باهاشون پز می ده .
    به من بگین چیکار کنم ؟؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید rahaaaaaaa تشکرکرده است .

    کیانا 93 (شنبه 03 آبان 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.