به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمیدونم رفتن من از این خونه بهتره یا موندن؟؟؟؟؟داریم به گناه الوده میشیم

    سلام
    من مشکلاتم زیاده
    این سایت رو اواخرزندگی سابقم اشنا شدم و فهمیدم چه مفت زندگیمو از دست دادم
    هر چی تو همدردی خوندم و ازش ترسیدم کاملا به صورت تلقین انگار همش تو زندگی جدید من برام اتفاق افتاد
    از همه جی
    بهم گفتن همسرم دکتر بیاد و اقا کاملا با زبون بازیم داد و الان یک ماهه که نیومده و همش امروز و فردا میکنه
    دکتر بهم گفت دوقطبی نیست و این تیب شخصیتیش هست و به احتمال زیاد شخصیت مرزی یا نمایشی هست
    ولی باز ویزیتش کنه اول روانشناس
    الان مشکل اصلی من اینه که از هم دور شدیم کاملا هر کدام داریم کاری میکنیم ادامه دادنش گناه بیشتر و بیرون اومدنش سخت میشه
    اون رفته مسافرت و معلوم نیست چه میکنه
    منم مثلا با یکی از دوستهای قدیمی که یک زبان عاشقم بود دارم اس میدم
    کاملا به اشتباه کارم واقفم ولی حس انتقام یا چیزی که باعث بیخیالیم بشه نیاز دارم و دارم خودمو گول میزنم
    حالا اقا 5شنبه تشریف میاره...من خیلی دوچاره چه کنم چه کنم شدم
    نمیدونم برم از خونه تا به حرفام گوش بده...اخه پیشش هستم همش با دروغ گولم میزنه
    یا بمونم تو ارامش حلش کنم
    نزدیک دوماه رابطه جنسی تقریبا نداریم
    هیچ حسی به همسرم ندارم...اصلا دوست ندارم بهم نزدیک بشه
    خانوادم هم همش میگن شوهرت فلان و بمانه...این جور کن و اون جور کن
    دلم نمیخاد جدا بشم....بهم راهکار بگید اومد بهش چی بگم؟؟؟؟
    برم از خونه؟؟؟
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر روبرو از پست مفید mina64 تشکرکرده است .

    meinoush (دوشنبه 16 تیر 93)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    شما در مشاوره خصوصی از مدیر راهنمایی بسیار دقیق و مهمی گرفته اید ، چقدر به کار گرفتید ؟ به نظر می رسد فقط خواندید و حتی عمیق نشدید . اگر انتظار دارید که با معجزه مسائل حل شود هیچوقت تحقق نمی یابد . هم عجله دارید ، هم می خواهید راه راحت و بدون تلاش و زحمت و طی زمان را برای حل مشکلات پیدا کنی ولو طلاق باشد یا رابطه برقرار کردن با عاشق سابقت که بتواند مسکنت باشد که مطمئن باش در این حد نمی ماند و کار به جاهای باریک و مشکلات جدید می کشد .

    بهتره است از زوم روی شوهرت بیرون بیایی دنبال کنترل او در مسئولیتهایش نباشی و همانطور که مدیر گفتن خانم خونه باشی و روی خودت کار کنی .

    هدف از راهنمایی خواستن چیست وقتی عملگرایی نیست ؟

    اگر موافقی تا نقل قول پستهای مدیر را در همینجا قرار دهم تا به کمک دوستان بتوانی بر اساس ان برنامه ریزی کنی . آیا موافقی اگر آره خودت هم می توانی نقل قول بگیری و بیاوری

    موفق باشی





  4. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 17 تیر 93), khaleghezey (شنبه 21 تیر 93), mina64 (سه شنبه 17 تیر 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 17 تیر 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 17 تیر 93), کاغذ بی خط (شنبه 21 تیر 93), پونه (سه شنبه 17 تیر 93), واحد (شنبه 21 تیر 93), شیدا. (سه شنبه 17 تیر 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسي فرشته جون
    حق دارين هر جي بهم بكيد
    تو ظاهر اصلا باهاش كاري ندارم،ولي غر ميزنم بعضي وقتا
    خوب داره كاراش بدتر ميشه
    هر روز يك كار و برنامه جديد
    خانوادم و مادرش ميكن تقصير منه كه بيخيالش شدم
    طلبكار بهم زنك ميزنه مكه خانومش نيستي جرانمي دوني
    جواب همه رو بايد بدم
    نميخام طلاق بكيرم
    جي كار كنم؟آقاي مدير كفتن كاري باهاش نداشته باشم؟
    قبول تا كي؟الان اومد جي بكم و جه جور برخورد كنم؟
    مثلا دنبال اقامته
    نميدونم بول از كجا داره
    كار هم كه 3ماه نداره
    به همه حساس و بدبينه
    نميدونم باسخ آقاي مدير رو جه طور اينجا بيارم
    ممنون ميشم برام بزاريد اينجا
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. 3 کاربر از پست مفید mina64 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 21 تیر 93), کاغذ بی خط (شنبه 21 تیر 93), دختر بیخیال (سه شنبه 17 تیر 93)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mina64 نمایش پست ها
    نميدونم باسخ آقاي مدير رو جه طور اينجا بيارم
    ممنون ميشم برام بزاريد اينجا

    سلام عزیزم این روش و من یکبار برای یکی از دوستان توضیح دادم ، نقل قولشو براتون اینجا میذارم


    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها

    این کار به دو روش انجام میشه:

    1.اگه کل متن و میخواین بیارین اینجا ، یک صفحه جدید باز کنین و برین تو اون پستی که میخواین کادرش کنین ، نقل و قول بزنین بعد کپیش کنین بیارین قسمتی که میخواین پاسخ و ارسال کنین paste کنین.

    2. اگه فقط یک قسمت متن و میخواین نقل قول بزنین میتونین ، متنتونو کپی کنین بیارین قسمتی که میخواین پاسخ بدین paste کنین بعد ردیف دوم کادر پاسخ، یک آیکون داره به شکل نقل قول که روی آن هم نوشته شده " پوشش برچسب بر متن" اونو بزنین متنتون به شکل کادر میشه. یعنی هر قسمت متنتونو انتخاب کنین و این آیکونو بزنین به کادر تبدیل میشه.
    اینم عکسش :


    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 17 تیر 93 در ساعت 09:16

  8. 7 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 17 تیر 93), khaleghezey (شنبه 21 تیر 93), mina64 (سه شنبه 17 تیر 93), roze sepid (شنبه 21 تیر 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 17 تیر 93), واحد (شنبه 21 تیر 93), شیدا. (سه شنبه 17 تیر 93)

  9. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    از داخل همین پستهای مدیر به خوبی می توانی پاسخ سئوالت کنونی ات را در بیاری


    نقل قول نوشته اصلی توسط mina64 نمایش پست ها
    از شما کمک میخام
    1-این اخلاقاش نشان دو قطبی بودنش هست؟
    2-چه طور با مسایل کاریش کنار بیام و چی بهش بگم؟
    3-مسایل مالی رو چه طور کنترل کنم؟
    4-اهل بیرون اومدن و خرید با من نیست و مهمانی هم نمیاد .....
    5-تو بورس بارها شکست خورده و پولشو هدر داد باز ادعا داره میره و هر سری بهم قول میده نمیرم باز میرم...البته این سری دیگه با دلیل خودش فهمید که دیگه نره...چه طور این مساله رو کنار بیام و باهاش برخورد کنم؟
    ببخشید اگه زیاد نوشتم
    خیلی از زندگی احساس عقب افتادگی دارم



    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها



    با سلام و احترام
    ضمن تشکر از صبر شما و اعتماد شما به همدردی


    یکم: برای هر چیزی بهایی هست. و برای کسب هر چیزی هزینه ای نیاز دارد.
    آیا شما برای آنچه می خواهید هزینه روانی آن را تقبل می کنید. یا دوست دارید یک صفحه من برایتان بنویسیم و بدون هزینه مشکلتون کاملا حل بشه؟!!!! به مانند آنچه فال بین ها می گویند!!!!
    خلاصه اینکه پیش آگهی مسائل شما خوب هست. یعنی این میزان عدم تطابق ها حتی طبیعی هست و مشکل نیست یا کم هست. و اگر مدیریت کنید حتما تحت کنترل در می آید. البته هزینه روانی نیاز دارد که طی بندهای بعدی می آورم.





    دوم: این اخلاقاش نشان دو قطبی بودنش هست؟
    نه. این خصوصیات که شرح دادید ، دوقطبی بودن را نشان نمی دهد. بلکه ایشون یک خصوصیات شخصیتی دارد. که البته بعضی قسمتهایش هم با ضعف همراه هست که در زندگی زناشویی به تدریج و با روش صحیح، می تواند قابل حل باشد.





    سوم: چه طور با مسایل کاریش کنار بیام و چی بهش بگم؟
    2 نکته بسیار ساده و بسیار ظریف برای اینگونه مواردهست. وچون این نکات هم ساده هستند و هم اینکه مراجعان باور ندارند معمولا به کار نمی گیرند. وقتی این نکات به کار گرفته شود و مدتی صبوری و تحمل هم چاشنی آن شود، نتیجه آرامش بخشی را خواهد داشت.

    نکته اول:
    در تقسیم وظایف بین زوجین ، بهترین حالت اینست که زوجین به صورت فعال و اکتیو در کار دیگری دخالت نکنند. و فقط وقتی درخواستی انجام شد ، مساعدت کنند.
    مسئولیت شغلی مرد خانه باخودش هست. شما نبایداین زحمت را متقبل شوید. اینکه می تواند کار پیدا کند یا نکند؟ اینکه کارش را از دست می دهد یا نه؟ اینکه مشکلات کاری دارد؟! همه اینها مربوط به خودش هست.
    شما خودت را آسوده نگاه دار. شما آرام باش. و در این موارد احساس مسئولیت نکن.
    مگر اینکه همسرت از شما درخواست کرد راهنمایی اش کنی. یا نظرخواهی کرد.

    نکته دوم
    : شاید با خواندن نکته قبل برایت سئوال پیش بیاید که به هر حال اشتباهات کاری او روی زندگی ما اثر منفی میگذارد.
    جواب:
    الف) اول اینکه طبق بند اول یک هزینه های روانی باید پرداخته شود تا مسائل صحیح پیش برود و ارامش کسب شود. شما هم با تحمل این وضعیت زمینه آرام سازی زندگی را فراهم می کنید.

    ب) مهم:
    روشهای اثر گذاری زوجین روی همدیگر به خصوص روی آقایان به هیچ وجه کوتاه مدت، دستوری و کلامی نیست.
    تغییرات و اصلاحات رفتار یک آقا نیاز به زمان و ظرافت دارد. باید صبور بود و درست عمل کرد.مهارتهای ارتباطی ، توقع آقایان از خانمها، از جمله لینکهایی هست که در این مورد می توانید مطالعه و به کار بگیرید.

    پس در نکته دوم گفتیم برای تغییر همسرتان نخست بایدنشان دهید با او همراه هستید. او را پذیرفته اید. به او اعتماد دارید، برای او احترام قائلید ، او را ارزشمند میدانید؛ او راتایید می کنید. در کارش مداخله ندارید. و مستقیم و غیر مستقیم او را با خودتان یا دیگران مقایسه نمی کنید. و به او نصیحت نمی کنید. راهکار یادش نمی دهید. و آزادی عمل در نحوه کارش را به او می دهید.






    چهارم: مسایل مالی رو چه طور کنترل کنم؟
    دقیقا جواب سوال قبل اینجا هم هست. یعنی مسائل مالی خانواده را به عهده همسرت بگذار ، و بر کم و زیادش و نحوه مدیرتش نظارت نکن. کم خرج کرد یا زیاد خیلی مداخله نکن.
    اگر قصد جهت دهی رفتارش دارید. صرفا وقتی خوب عمل می کند بیشتر تعریف و تمجیدش بکن. اما در ولخرجی ذوق نشان نده. و هیجان بروز نده.
    همچنین اگر کم آورد و مشکل مالی پیدا کرد سرکوفت نزن و سرزنشش نکن.

    اما نکته مهم:

    نباید اگر شما هم در آمد دارید ایجاد مشکل کنه.
    شما اگر فعالیت می کنید و در آمد دارید. نباید به خاطر درآمدتان مشکل و تضاد مالی با همسرت پیدا کنید و بگویید این سهم من هست. و آن سهم تو!!!
    همچنین نباید او به درآمد شما وابسته شود. تا سهم کاری خود را کاهش دهد.
    به ظرافت باید دست خودت را از پول خالی کنی.
    مثلا خرید سنگین و قسط ماشین، آپارتمان، ثبت نام سهام یا ....، به طوری که برای همسرت توقع این نباشد که هر ماه حقوقت را بهش بدهی.
    چون امکان دارد به خاطر سخاوت و بریز بپاش خودش ، کم بیاورد و توقع از شما داشته باشد. اگر در دستت پول باشد درست نیست که مقاومت کنی و بگویی نمی دهم.




    پنجم: اهل بیرون اومدن و خرید با من نیست و مهمانی هم نمیاد .....
    این ها را به زمان واگذار کن. وطی این زمان روش صحیح را در برابر او به کار بگیر:
    اصرار نکن و فشار نیاور و مجادله نکن و بحث نکن.
    هرکسی یک خصوصیاتی دارد. سعی کن راههای دیگر را جایگزین کنی.
    اما با گذشت زمان با شناخت دقیق همسرت که از چه چیزها و هیجانهایی خوشش می آید و چه سلیقه ای دارد. و چه علاقمندیهایی دارد. می توانی رفتارش را در همان جهت شکل دهی.
    مثلا اهل فوتبال هست. ممکن است مهمانی باشد و چند تا آقایان با هم هماهنگ کنند بروند ورزش.
    یا مثلا اهل حرفهای سیاسی اجتماعی هست اگر در مهمانی آقایانی باشد که اهل ذوق این حرفها باشند ممکن است تمایل داشته باشد برود.
    یا برای خرید اگر بتوانید متوجه بشوید چه چیزی اذیتش می کند آنرا کاهش بدهید. مثلا وقت زیاد می گیرد. یا چیزی که شما می خواهید بخرید ایشون خیلی راغب نیست. یا...
    به طور کلی اینگونه خصوصیات شخصیتی هست. و مشکل نیست. بلکه افرادی کمتر میل به جمع دارند و باید پذیرش خود را در این زمینه بالا ببرید. نه اینکه این مسئله را به درگیری و جر و بحث بکشانیدو اصرار نباید بکنید.




    ششم: تو بورس بارها شکست خورده و پولشو هدر داد باز ادعا داره میره و هر سری بهم قول میده نمیرم باز میرم...البته این سری دیگه با دلیل خودش فهمید که دیگه نره...چه طور این مساله رو کنار بیام و باهاش برخورد کنم؟
    این هم مثل بند سوم و چهارم عمل کن.
    خودت را عقب بکش. و سعی کن مثل یک ملکه عمل کنی. او وظیفه اش کار و درآمد و خرید و ... هست. در جزئیات کارش دخالت نکن. حتی اگر ضرر کرد. اما اگر راهنمایی خواست کمکش کن.
    زیاد اعصاب خود را بر سر تربیت کردن اقتصادی او نگذار.

    اگر مستقیم وارد راهنمایی اقتصادی او بشوی ، شاید او درست مسائل اقتصادی را پیش ببرد اما مطمئن باش که فاصله شما زیاد می شود و جایگاه و اعتبار و ارزش شما از یک بانوی گرامی به یک مشاور اقتصادی تنزل می یابد.





    هفتم: خیلی از زندگی احساس عقب افتادگی دارم.
    این نشان می دهد که شما هم ضعف هایی در آگاهی ها و مهارتها دارید.
    اساسا عقب افتادن و جلو افتادن در زندگی نبایدمطرح باشد.
    بلکه باید صحیح گام برداریم. زندگی یک مسابقه و رقابت نیست که جلو بیفتیم یا عقب بیفتیم.
    در زندگی انسان همه هدفها شخصی و انحصاری هست. حتی اگر ازدواج کردید. شما باید اهداف متعالی شخصی خودتون را با توجه به اختیارات و شرایطت پیش ببری.
    اشتباهات همسرت او را از آنچه که هدفش هست عقب می اندازد. و این به شما آسیبی نمی زند.
    در واقع هدف واقعی هر کس. درست گام برداشتن و درست زندگی کردن و آرامش باید باشد
    نه اینکه به فلان تحصیل، یا شغل، یا سرمایه یا ... رسیدن. چرا؟
    چون نتیجه کار به بی شمار متغیر ربط دارد که در اختیار ما نیست.
    تنها در راه هدف آن قسمتی مهم هست که در اختیار ما هست و باید درست عمل کنیم.
    اگر اینگونه به زندگی نگاه کنید شما بر اساس اختیار خود تصمیم می گیرید و پیش می روید و لازم نیست برای رسیدن به آنچه تمایل دارید همسرتان را هم با خود هم عقیده کنید.





  10. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 17 تیر 93), khaleghezey (شنبه 21 تیر 93), mina64 (سه شنبه 17 تیر 93), فرخ رو (سه شنبه 17 تیر 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 17 تیر 93), سپیده ی تاریک (شنبه 21 تیر 93), شیدا. (سه شنبه 17 تیر 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی فرشتهپمهربان از اینکه پست اقای مدیر رو برام گذاشتی
    من به ظاهر کاری باهلش ندارم
    ولی تا کی بیخیال باشم
    رو خودم کار کنم یعنی چی؟؟؟؟
    چه طور خانم خونه باشم در صورتی که اون مرد خونم نیست
    اسم طلاق رو بیارم کم مونده دیگه خودکشی کنه
    ولی چه فایده همش دروغ و وعده میده
    چه طور کنترل کنم خودمو
    همین جور نگاش کنم فقط؟؟؟؟
    میخاد واسه اقامت اقدام کنه ولی کن اصلا امادگی الان ندارم ولی دوست هم دارم برم
    هیچی بهش نگم؟؟؟؟
    چه طور میشه هم خانم خونه بود و هم نامحسوس اونو به سمت درست هدایت کنم؟؟؟؟
    کارای اشتباه خودم رو کنترل کردم،از اس ام اس دادن به مثلا عشق قدیم که یک احساس لحظه ای بود
    و همچنین تاثیر پذیری از حرف دیگران هم تو خودم کم کردم

    - - - Updated - - -

    راهنمایی اقای مدیر خیلی خوب و دقیق هست و هربار که میخونم بیشتر میخام درست عمل کنم
    ولی توقع اطرافیان که زنش هستم و باید حواسم بهش باشه چی میشه؟؟؟؟
    چی کار کنم ؟؟؟؟؟
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  12. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    شما مسئول هدایت همسرت نیستی ، هیچ زنی این مسئولیت را ندارد و حتی هیچ مردی مسئولیت هدایت زنش را ندارد که کاملاً مخالف با اختیار قائل شدن هست . ما فقط وظیفه داریم خودمان درست رفتار کنیم و در رابطه با هم یک سری برنامه های مشترک و توافقات تفاهمی داشته باشیم و هرکدام برآن پایدار باشیم و اگر یکی رعایت نکرد تبعاتش را یادآور شویم .

    شما کنترلگری می کنی و با تندی و غرغر وقتی آنچه باب میلت نیست از او می بینی یا احتمال می دهی و متوجه می شوی زمینه را برای دروغگویی و پنهان کاری و .... فراهم می کنی .

    کار او ، مسئولتهای او بخصوص در بیرون منزل هیچ ربطی به شما ندارد و شما نباید کنترل و حتی سین جیم کنی این یعنی خانم بودن ، یعنی ملکه بودن .

    شما خودت را در جایگاه ، مشاور سمج و تحمیلگر اقتصادی ، بازجو ، پلیس مخفی ، کارآگاه و ..... قرار دادی که همه تخریب گر نقش زن بودن در زندگی هست و با این روند نقش او را به عنوان مرد هم تخریب می کنی . غرور مردانه را ازش می گیری ، نیاز به قدرت دادنش را نه تنها با رفتار زنانه تأمین نمی کنی بلکه میزان قدرت مردانه ای که دارد را هم تخریب می کنی ..... آنوقت بفرمایید چه می ماند که شما بخواهی بهش تکیه کنی ؟

    روش و نگرش شما به زندگی مشترک بسیار اشتباه هست .... در برابر حرفهای مدیر تمام حواس شما روی این متمرکز شده که تا کی نباید کار به کارش داشته باشی ؟ یعنی دنبال زمانی هستی که بتوانی کار به کارش داشته باشی ...... می گویی یعنی هیچ کاری نداشته باشم ..... یعنی آنقدر عادت کرده ای به کنترل گری و دخالت در مسئولیتهای او و خارج از نقش خودت بودن که تعجب می کنی از اینکه هیچ کاری نداشته باشی و احساس می کنی گویی اینجوری یک جای کار می لنگد و ....

    ببین عزیز من .... حتی مادر در برابر فرزند بالغش هم حق این نوع رفتارها را ندارد ، مادری که خود را پاسخگو می بیند بعنوان تربیت کننده اما اینگونه حق رفتار کردن ندارد آنوقت می توانی بفهمی که در برابر همسر چقدر این رویه خطا و اشتباه هست . این روش روش برده داری هست یعنی گویی مالک همسرت هستی و اختیار داری که همه جوره کنترلش کنی ، مراقبش باشی و محافظت کنی ازش که کج نره و ..... ما حتی نسبت به اعضاء و جوارح خود هم مالکیت مطلق نداریم که هرطور بخواهیم باهاشون رفتار کنیم یا ازشون استفاده کنیم چه رسد به شریک زندگی

    لطفاً بارها و بارها پستهای مدیر را بخوان و دیگر راهنمایی های ایشان برای خانمهادر رابطه با همسرانشان را هم بخوان و اشتباهات خودت را استخراج کن و در پی اصلاح باش .

    شما فقط باید روی خودت متمرکز باشی و درست رفتار کنی و در رابطه با همسرت محبت و تکریم و تجاهل داشته باش ( تجاهل یعنی حتی اگه رفتار نامناسبی متوجه شدی به روی خودت نیار طوری که انگار ندیدی ) او را برانداز نکن و کنجکاوی نکن و نخواه که خبر از کارهاش داشته باشی





  13. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 21 تیر 93), mina64 (شنبه 21 تیر 93)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم فرشته مهربان از راهنماییتون
    قبول دارم اشتباهاتامو ولی خیلی سخته گنترل کردن خودم تو این وضعیت
    اتفاقی که برام افتاد وقتی اومد از مسافرت رو میگم
    من برادرم خونم بود زمانی که اقا نبودن و قرار شد شوهرم میاد حرفی واسه اینکه برادرت هست یا نه یا بره و نره نزنه
    از اون ماجرای دختره روش نمیشه خانوادمو ببینه بهشون پشت سرشون بی احترامی شدید و فحش میده
    اصلا حاضر نیست ببینتشون
    صبح زنگ یا برادرت میره از خونم بیرون یا ال می کنم و بل می کنم
    منم بهش گفتم اگه حرف اخرت اینه پس من میرم با برادرم از خونه و دیگه پشت سرمو نمیبینم
    کلی زنگ و التماس بیاین خونه و من میرم بیرون
    اخه مگه این میشه وضع؟؟؟؟برادرم تو شهر قریب به امید خواهرش اومد واسه کلاسش
    این قد بی انصاف
    منم بهش گفتم که اگه قراره خانوادم نباشن تو رو نمیخام
    صبحش با التماس برگردوند منو خونه،چون برادرم هم دیگه رفته بود خونه و کارش تموم شده بود
    حالا اقا یک دفعه بهم میگه واسه یک سری کارای اقامت میخام برم فلان کشور دو ماه طول میکشه بعد واسه کشور هدفش باهم بریم
    خوب من که نمیتونم برم
    از اون طرف این شده تصمیم یک دفعه؟؟؟؟؟؟چی کار کنم؟؟؟بهش گفتم حق طلاق و خارج رو بده و برو قبول نمیکنه
    برادرم هم قرار بود امروز دوباره بیاد
    نمیتونم به خانوادم بگم نیاد داداشم
    بدتر بشه شرایط که
    بعد گفت پس همین امشب میرم که برادرت و نبینم
    منم دیگه بهش هیچی نگفتم.گفت صبح میریم دفتر خونه فقط وکالت خارج و کارای ادرای میدم
    من هیچی نگفتم و قبول کردم
    تا صبح نخابیده بود
    صبح بهم گفت اول شرایط این طرف و خانواده رو اوکی می کنم و بعد اقدام میکنم ...حالا کی و چه طور رو نمیدونم
    بعدش به داداشت بگو حتما اینجا بیاد
    حالا من این رابطه خانواده که خیلی بد شده و قضیه مهاجرت فوری و دوریچندماهه که معلوم نیست اخرش چی بشه رو چه طور مدیریت کنم؟؟؟؟
    [SIGPIC][/SIGPIC]


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. باتهدید این پسراچیکارکنم؟؟؟؟؟شمابگید.
    توسط گلمریم در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.