خدایا دیگه میخوام آدم باشم میخوام عادی باشم معمولیه معمولی خدایا کمکم کن اینقدرتند تند دلم نخوادمسیرموعوض کنم
تشکرشده 126 در 49 پست
خدایا دیگه میخوام آدم باشم میخوام عادی باشم معمولیه معمولی خدایا کمکم کن اینقدرتند تند دلم نخوادمسیرموعوض کنم
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
عنوان تاپیکت را خوندم خنده ام گرفت
دیگه نمی خوام داروسازی بخونم .....
کاش روانشناسی بلد بودم، کمکت می کردم. نمی دونم کجای کارت ایراد داره.
یک خانم موفق که همسر خوبی داره، تحصیلات خوبی داره، فرزند خوبی داره، شغل خوبی داره و ...... همه اش ناراضیه!!!
کمالگرایی؟؟؟
جاه طلبی؟
حسادت؟
منتظر می شم ببینم تاپیکت به کجا می رسه.
موفق باشی
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
salehe92 (شنبه 14 تیر 93), فرهنگ 27 (شنبه 14 تیر 93), مامان فربد (شنبه 14 تیر 93), آویژه (شنبه 14 تیر 93)
تشکرشده 7,555 در 2,378 پست
سلام خوبی؟
فکر می کنم دلیل اینکه حالتای دمدمی داری واسه این چیزا همون افسردگی باشه که می گفتی داری و تحت نظر پزشک هستی
به خودت زیاد ایراد نگیر
فعلا کارایی که باید بکنی رو بکن وضع موجودتو بهتر کن چندماه دیگه احتمال زیاد ثباتت بیشتر میشه
به روحیه ات برس
به جسمت با ورزش و تقویتش و تغذیه مناسب
به ذهنت برس با مطالعه بیشتر
به احساساتت برس با اینکه وقتی خیلی احساساتت بالا پایین می ره از نظر رفتاری هم باهاش همگام نشی خیلی و بعضی وقتا صبورانه نگاه کنی احساساتتو
کم کم بهتر میشی
ammin (یکشنبه 15 تیر 93), parsa1400 (شنبه 14 تیر 93), مامان فربد (شنبه 14 تیر 93), مصباح الهدی (شنبه 14 تیر 93), بی نهایت (یکشنبه 15 تیر 93), شیدا. (یکشنبه 15 تیر 93)
تشکرشده 2,698 در 675 پست
مامان فربد سلام
اولا که خدارو شکر آدمی دوما عادی و معمولی هم هستی الان در این سطح از زندگی که شما ازش بهره مندی خیلیا در این سطح هستن حتی دو یا سه سطح بالاتر هم باشی بازم عادی و معمولیه
واما سوما خب مامان من میخوایی تند تند مسیرتو عوض نکنی همین جا فرمونتو قفل کن وبه همین مسیر ادامه بده نه اینکه ترمز بگیر رو تحصیل و افکارت چون خله ایجاد میشه و مجبور به تغییر مسیر میشی یه کروز کنترلم وصل کن تا سرعتت تغییر نکنه با آرامش کامل برسی مقصودت که همون آرامش و کمال وجودی شماست
روزهای خوبی داشته باشی بدرود
ammin (یکشنبه 15 تیر 93), مامان فربد (شنبه 14 تیر 93), مصباح الهدی (شنبه 14 تیر 93), بی نهایت (یکشنبه 15 تیر 93), شیدا. (یکشنبه 15 تیر 93)
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
سلام
راستش من تاپیک قبلی شما را کامل نخوندم.چون ایرادی که به شما وارد هست به من هم وارده.
احتمالا اگر تو اون تاپیک راهنماییتون می کردم الان شما را به خواندن داروسازی ترغیب می کردم و می گفتم کوتاه نیایید! که دیدم بهتره جلوی خودم را بگیرم و راهنمایی اشتباه نکنم.
یعنی من خودم خیلی ایده آل گرا و کمال طلب هستم متاسفانه.
الان البته من از ایده آلگرایی خودم ناراضی نیستم ها. یعنی خودم فکر می کنم مشکلی برام نداشته تا حالا. ولی همین ایده آل گرا بودن از کیفیت زندگی آدم واقعا کم می کنه.(البته فقط در بعضی زمینه ها ایده آل گرام.مثلا تحصیلی)
به نظر من آدمای معمولی بهترین زندگی را دارند.چون قانع هستند.
قناعت بهترین ثروته. آدمای معمولی مثلا همین که نمره قابل قبول بگیرن خوشحال می شن.ولی یک ایده آل گرا ناراحت که باید نمره من بالا می شد!!!
آدمای معمولی انرژیشون سر چیزای بی خود هدر نمی ره. سر رشته دانشگاه. سر نمره. سر فلان شغل و...
آدمای معمولی انرژیشون را سر مسائل مهم زندگی صرف می کنند و بقیه اش یا شاید حواشیش را رها می کنند.
خیلی دوست دارم از تاپیک شما استفاده کنم که ببینم خوشبختی را چه جوری میشه بیشتر حس کرد! با امکانات کاملا معمولی و با انرژی خیلی معمولی.که این هنره!
خوشحالم برات که تصمیم قشنگی گرفتی! بالا بردن آرامش و رضایت از زندگی!
- - - Updated - - -
سلام جمله بالام را می خوام اصلاح می کنم.
آدمهای معمولی اشتباهه. آدم هایی که ایده آل گرا نیستند و غرق در حاشیه نمی شن درسته
آدمی که با قناعت و امکانات عادی یا حتی پایین تر حس خوشبختی می کنه(حتی بیشتر از کسایی که مثلا خیلی درجه بالایی دارن یا امکانات بالایی) می تونه آدم فوق العاده ای باشه!!!!!!! نه معمولی!!!!
دیدن خوشبختی و شکرگزاری هم هنر می خواد.
اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرطبدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای
یا ضامن بی ضامن ها...!!!
حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛
کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟
با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
ویرایش توسط مصباح الهدی : شنبه 14 تیر 93 در ساعت 23:55
تشکرشده 6,365 در 1,791 پست
سلام مامان فرید
.وقتی فکر رشته ی داروسازی اومد به ذهنت یعنی باهوشی واستعداد داری نه اینکه لزوما داروسازی بخونی.
استعداد داری و زندگی یکنواخت وروزمره رو نمیپذیری.خب این خیلی خوبه امابایدمدیریتش کنی.
.چطورمدیریتش کنی؟بامتفاوت فکرکردن وتاجایی که میتونی متفاوت زندگی کردن..
متفاوت فکرکردن یه کارتدریجی هست از زمان باستان انسانهای دانا ووارسته دنبال تفکرمتفاوت بودند ازفیثاغورث،تاسقراط تا ارسطوتابسیاری از بزرگان خودمون.حتی زال پدر رستم متفاوت فکرکرد ونگفت حتما بایدرودابه مادر رستم بازایمان طبیعی بچه رو دنیابیاره وسزارینش کرد.بامتفاوت فکرکردن جون دو نفرو نجات داد و یک اسطوره(رستم)تقدیم تاریخ یک ملت کرد...
نکته مهم اینه متفاوت فکرکردن بدعت های ناجورآوردن نیست متاسفانه بعضیا دراین راه خوب ،بی راهه میرن مثلاکی گفته شراب بده کجاش بدهست حالا یه ذرش اشکال نداره،کی گفته گوشت خوک حرامه مگه چی میشه مریض که نمیشیم خیلی ام خاصیت داره،یامثل بعضی شبکه های ماهواره شلواروزیرپوش یه پاچه کوتاه و یه پاچه بلندمیپوشن (اینا آفت تفکر متفاوت ومتفاوت بودن هست.)
تفکرمتفاوت وعمل متفاوت ماروبادنیای نو وتازه ای روبرو میکنه که جذاب ورشددهنده است
.کی گفته فقط بایدبه عیادت بیماران آشنا رفت چرا به کودکان بی سرپرست سرنزنیم چرابه عیادت سالمندان غریبه نریم.
کی گفته حتما انسانهای مشهور خوشبختند.چرا نباید فکرکنیم یک کارگر گمنام خوشبخته.
کی گفته حتماباید جای دولتی استخدام شد.چراحتمابایدبه دست بقیه نگاه کرد.
کی گفته برای هر هدفی فقط یه راه وجودداره.
کی گفته هرشب بایدبانورلامپ زندگی کرد چرا یه شب شمع وچراغ قدیمی روامتحان نکنیم
په قول سهراب سپهری
من کودکی رادیدم ماه رابومیکرد.قفسی بی در دیدم که درآن روشنی پرپرمیزد.
من زنی رادیدم که نوردرهاون میکوفت ظهر درسفره آنان نان بود سبزی بود،دوری شبنم بود،کاسه داغ محبت بود.
من گدایی دیدم دربه درمی رفت آوازچکاوک می خواست...
شاعری دیدم هنگام خطاب به گل سوسن میگفت"شما "
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت،ازیادمن وتوبرود...
واژه باید خودباد،خودباران باشد...
پرده رابرداریم بگذاریم که احساس ،هوایی بخورد ..."
ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
ویرایش توسط ammin : یکشنبه 15 تیر 93 در ساعت 00:58
مامان فربد (یکشنبه 15 تیر 93), مصباح الهدی (یکشنبه 15 تیر 93), بی نهایت (یکشنبه 15 تیر 93), سپیده ی تاریک (یکشنبه 15 تیر 93), شیدا. (یکشنبه 15 تیر 93)
تشکرشده 126 در 49 پست
دوستان اصلا شادنیستم احساس رضایت وآرامش ندارم
آهای خوشبختها بگید چطوری میشه احساس خوشبختی کرد
آیا فقط باپول وبی نیازی
آیا با یه خونواده اصیل ونجیب وصلت کردن
اگه هیچ کدوم اینها نباشه خوشبختی نمیتونه باشه
خدایاچقدرمستاصل ودرماندم
دوستان احتیاج دارم به همدردیتون
تشکرشده 14,121 در 2,560 پست
ammin (جمعه 03 مرداد 93), مامان فربد (جمعه 03 مرداد 93), تیام (جمعه 03 مرداد 93)
تشکرشده 76 در 26 پست
ماکه سر از کار شما در نیاوردیم بانو
مامان فربد (جمعه 03 مرداد 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)