نازنین جان گفته بودم بعدا نکته ای دیگر را هم میام می گم.نکته هایی که در مورد دروغ گویی به ذهنم رسید موارد زیر است :
بچه ها با ما آدم بزرگ ها خیلی فرق دارند.وقتی یک کار بد می کنند ناشی از خباثت نیست.ناشی از بدی درونشون نیست.
همه می دونند که بچه ها صادق هستند. نمیشه به یک بچه بگیم دروغ گو یا دزد. وقتی یه بچه ای دروغ میگه یا دزدی می کنه. این فقط ظاهرشه درواقع از روی بدی وجودیش این کار را نمی کنه. به خاطر این این کارها را می کنه چون ارزش ها را به خوبی نفهمیده.
پس هیچ وقت واژه دروغ گو را برای پسرت به کار نبر.
برای دروغ نگفتن بچه باید خیلی از نکات را رعایت کنی.فعلا چیزهایی که به ذهنم می رسه و از اطرافیانم یاد گرفتم را بهت می گم.
1) بچه ها عمدتا دروغ گوییشون از روی خیال پردازی هست. یعنی گاهی مرز خیال و واقعیت براشون گم میشه.
باید این مرز براشون مشخص بشه. مثلا گفتن قصه که مثلا این جور چیزها برای قصه هاست و واقعی نیست و ما که بزرگ شدیم باید بفهمیم و تو واقعیت این ها را نیاریم.و فقط اون نتیجه اخلاقی را ازش استفاده کنیم....
2) ارزش حقیقت براشون کم می شه. مثلا بچتون یک چیزی را می شکنه.اگر راستش را بگه تنبیه می شه.ولی وقتی دروغ بگه که نمی دونه چی شده و یا فلانی شکسته تنبیه نمیشه.
یا مثلا اگر به شما راستش را می گفت که حافظه تبلت خواهرش را برداشته تنبیه می شد!ولی وقتی شما ندونید که چه کسی اونو برداشته فعلا خطری تحدیدش نمی کنه پس راستش را به شما نمی گه.
3) پسرتون باید بدونه شما او را به عنوان فرد راستگو می شناسید و همین طور هر وقت هرچیزی گفت قبول کنید و نگید که راست می گی؟ چون باید بفهمه که شما بهش اعتماد دارید.
مثلا ازش می پرسید مشق هایت را نوشتی؟
می گه: بله نوشتم.
شما همونجا قبول کنید. نگید که پس اگه راست می گی دفترت را بیار ببینم؟
یا همچین سوالی ازش نپرسید و خودتون بگید پسرم دفترت را بیار ببینم. یا اگر پرسیدین دیگه به جوابش اعتماد کنید. بگید آفرین پسرم چه خوب! دوست داشتی دفترت را بیار ببینم.
نیاورد( یعنی داره دروغ می گه) ولی اصلا به روی خودتون نیارید.یه جوری برخورد کنید بعنی اینکه من کامل بهت اعتماد دارم.
4) اگر احیانا یه بار خواست چیزی را راستش را بگه که به ضررش هست؛با روی باز بپذیرید و بگید آفرین که راستش را گفتی!!! می دونستم پسر من راستگوست. حالا که راستش را گفتی در این باره زیاد تنبیه نمی شی.ولی دیگه این کار را تکرار نکن.باشه عزیزم؟ اونم می گه باشه.
5) اصلا جلوی بچه دروغ نگید. و صداقت را جلوش تحسین کنید.
مثلا با پدرش یک نقشه ای بکشید که مثلا بابا حواسش نیست یه چیزی را می شکنه. بعد مامان می گه بچه ها کسی لیوان منو ندیده؟ بابا میگه خانوم ببخشید راستش من حواسم نبود از دستم افتاد شکست.
یا راستش من لیوان را بی اجازه برداشتم. ببخشید اشتباه کردم. شما هم می گید.خواهش می کنم.خوب شد رستش را گفتی! مهم اینه که راستگو بودی.
6) برای بچتون کتاب های داستان با مضمون صداقت و مال حلال و دزدی بخرید و بخوانید. و پایان هر داستان با کمک هم نتیجه اخلاقی از اون داستان بگیرید.
7) به نظر من وقتی تو خونتون همون اتفاق که تعریف کردین افتاد باید این طوری برخورد می کردین:
دخترتون:کسی نمی دونه کارت حافظه من کجاست؟ بعد مامان می گه: نه من نمی دونم.اگر بدونم که حتما می گم.
بابا می گه: منم نمی دونم. بعد به تمام افراد خانواده اعتماد میشه و اولین جمله ای که می گن باور میشه.
پسرتون دو حالت داره:
الف) می گه نمی دونم. می گید خب هر کس بدونه حتما خودش میاد می گه دیگه. پس دخترم شما یکم بیشتر بگرد.
ب) من و من می کنه.می خواد یه چیزایی بگه ولی می ترسه.بهش اطمینان بدین که اگر بگه چیزی نمیشه.
مثلا با لحن مهربون بگید چیه پسرم چیزی می خوای بگی؟ بگو.راحت باش.
بعد می گه.شما می گی آفرین که صداقت داشتی و راستش را گفتی.
- - - Updated - - -
علاقه مندی ها (Bookmarks)