سلام
دادگاه منع اشتغالم رای رو به نفع او صادر کرد و من اونروز که این خبرو شنیدم خیلی داغون شدم و همش گریه کردم تمام روز سرکارم حتی وقتی داشتم به ارباب رجوعم جواب میدادم اشکام ناخوداگاه میریخت
چند روز بعدش بابای آیدا اس داد که بچه رو بردم روانشناس و کلی نفرین
بعد هم با اس ام اس کلی حرفها آزاردهنده بهم زد
امروزم که زنگ زدم حال بچه رو بپرسم کلی باهم حرف زدیم
گفت که درخواست ازدواج مجدد داده و یکی هم پیدا کرده که بچه داره بچه های همو قبول کردن
به منم گفت حتی اگه مهریه تو ببخشی سرتا پای منو پر پول کنی دیگه نمیخواهمت
نه طلاقت میدم نه میذارم بری سر کار و نه میذارم آب خوش از گلوت بره پایین
حتی اگه از کارت هم استعفا بدی دیگه تو خونه راهت نمیدم
بچه هم ازت متنفره همش میگه مامان سرکار منو ول تازه هیچکی هم اینو یادش نداده
یا میگه مامان جیغ منو بیرون
نمیخوام تحت تاثیر حرفهاش قرار بگیرم ولی حرفهاش خیلی آزارم میده نمیتونم فکر و خیال نکنم
چند شبه دارم خوابهای پریشون میبینم
علاقه مندی ها (Bookmarks)