به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: مشکوکم

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 مهر 87 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1387-6-16
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    3,462
    سطح
    36
    Points: 3,462, Level: 36
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکوکم

    چون توی تاپیک قبلی کسی من رو راهنمایی نکرده بود و موضوع واسه من کمی فوریه این بود ه مجبور شدم یه تاپیک جدید باز کنم.
    موضوع ازین قراره که اعتماد من نسبت به شوهرم تقریبا صفر شده مرتب مترصد اینم که مچش رو بگیرم البته اون نمی فهمه ها . یکبار هم موفق شدم که مچگیری کنم ازش و دو سه تا sms ناجور توی موبایلش دیدم و بدون رو در باسی گذاشتم جلوش و اونم کلی دروغ تحویلم داد و اینا . می گفت اینا مربوط به خیلی وقت پیشه و ....
    دیروز هم یه sms با اسم hasanzade توی موبایلش بود که نوشته بود " شما چرا مسائل کاری رو با مسائل دیگه قاطی می کنین ؟ واسه کار هم دیگه باهاتون تماس نگیرم؟"
    من هم سریع شماره رو یادداشت کردم و بعدا که شوهرم بیرون رفت با یک شماره نا شناس(ایرانسل) با اون شماره تماس گرفتم فهمیدم که خانومه و اصلا حسن زاده هم نیست موبایل هم واسه خودشه .
    حالا کار شوهر من عمرا عمرا با یک زن ارتباط نداره .
    تو رو خدا بگین این یکی رو دیگه کجای دلم بذارم ؟؟
    نمی خوام مثل دفعه قبل بی خیال شم چون این موضوع واسه من خیلی خیلی مهم و غیرقابل تحمله . راهنمایی م کنین چطور شکم رو برطرف یا تایید کنم .
    ممنون از همگی

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 مهر 87 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1387-6-16
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    3,462
    سطح
    36
    Points: 3,462, Level: 36
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکوکم

    این مطلب مربوز به مچگیری دفعه پیشه که توی یکی از فروم ها نوشته بودم و راهنمایی خواسته بودم .
    موبایل شوهرم چند ماه بود که قفل بود یعنی براش پسورد گذاشته بود تا اینکه چند روز پیش متوجه شدم که بازه و طبق معمول توش فضولی کردم و همینجوری از سر کنجکاوی بود آذم رو از هر چی منع کنن بهش حساس میشه دیگه . توی inbox یه smsای بود که الان هر چی فکر میکنم یادم نمی یاد چی نوشته بود فقط یادمه یه "عزیزم" توش بود و واسه من مشکوک بود من هم شماره ش رو یادداشت کردم . تا رسیدم به send . اونجا 7-8 تا sms خیانت آمیز بود که دو تاش رو که یادمه براتون می نویسم
    "manam nistam. vesale to bishtar azina miarzid"
    "pasfarda miyay khooneye khodam"
    و دو تا اس ام اس آخری هم این بود که دیگه نمی خوام ببینمت یا صداتو بشنوم (خوب یادم نیست) و برو گمشو و ...
    اونقدر اون دو تا اس ام اس که نوشتم من رو هول کردن و دست و پام رو لرزوندن که دیگه همه چی یادم رفت اسم اون طرف هم توی موبایل lary نوشته شده بود . فوری رفتم که شماره ش رو پیدا کنم که توی شماره ها نبود فقط یه شماره با اسم la بود که اون رو هم نوشتم .
    چند ثانیه همونطور نشستم که چه کار کنم اون هم توی اتاق پای کامپیوتر بود طاقت نیاوردم و رفتم دستشو گرفتم و آوردمش پای موبایلش و ازش پرسیدم اینا چیه ؟؟
    هیچ جواب درست حسابی هم به من نداد فقط تاریخش رو نشون داد که مال یک سال پیشه اینا . همه حرفش این بود که این دوست دختر زمان مجردیشه و گیر داده بهش اینم از ترس اینکه اون چیزی به من نگه قصد داشته دست به سرش کنه و در مورد اون دو تا اس ام اس هم می گفت که یادش نیست اونا رو در چه موردی نوشته اما به جون کی به جون کی من کسی رو نیاوردم خونه و گریه و زاری و ...
    (اون تاریخی که اون می گفت واسه زمانی بود که من خونه نبودم و رفته بودم شهرستان خونه بابام)
    خلاصه بعد از دو روز دعوا و کم محلی بهش گفتم که صدقه سر این بچه می بخشمت ولی دفعه دیگه اگه بفهمم یک دقیقه هم صبر نمی کنم نتیجه این شد که اون به من خیانت نکرده و فقط در حد sms بوده .
    شماره ای که به اسم la بود رو مجبورش کردم جلوی من زنگ بزنه و روی پخش بذاره که ظاهرا همدیگه رو نمی شناختن .
    شماره دوم تا امروز خاموش بود امروز که از شماره خونه زنگ زدم یه خانوم بود و چون ندونستم چی بگم قطع کردم .
    حالا از شما دو تا راهنمایی می خوام
    1- شماره دوم رو از چه طریقی می تونم بفهمم که صاحبش کیه ؟؟
    2- چطور می تونم بفهمم که اون راست میگه . می دونم که الان مشکلی نداره البته امیدوارم ولی همون یکسال پیش می خوام بدونم آیا واقعا غلطی کرده یا نه .
    در ضمن من سعی کردم برای نگهداشتن زندگیم دیگه رفتارمو عادی کنم و راجع به اون مسئله حرف نزنم اما برام مهمه که اگه خیانتی در کار بوده کشفش کنم .

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 88 [ 16:30]
    تاریخ عضویت
    1387-3-06
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    3,899
    سطح
    39
    Points: 3,899, Level: 39
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکوکم

    سلام مامان میم
    میفهمم چی میگی؟
    خیلی سخته، آدم واقعا کنجکاو میشه وحساس
    نمیدونم چی بگم ؟ ما عضوهمدردی ها همه یک جوری شبیه به هم دیگه هستیم ومیخوایم به هم دیگه به نحوی کمک کنیم
    ببین عزیزم واقعا سخته که آدم بخواد این طوری زندگی کنه؟
    همش تردید دودلی ، شک کردن به شوهرت
    به نظر من بهتره که از این موضوع هم اول خوب مطمئن بشی بعد بهش گیر بدی؟
    مردها رو هر چی که بیشتر بهشون سخت بگیری بدتر میشن ،
    میدونی چی میگم که اعصابشون خوردمیشه
    شما بایدیک کار بکنی؟
    باید انقدر علاقه بهش نشون بدی که به زن دیگه ای فکر نکنه
    یا اگه خیلی کنجکاو هستی
    شماره رو برداروچند باراز جاهای مختلف تماس بگیر؟
    هر دفعه هم یک منزل الکی یک فامیل الکی بگو فقط این وسط شوهرت چیزی نفهمه که کار خراب میشه
    بعد که مطمئن شدی میتونی از اون خانم بپرسی که با شوهرتون چه کار داره؟
    باید مثل خودش باشی؟
    اگه خدای ناکرده حدست درست بود باید بجنگی برای به دست آوردن همسرت
    فقط خواهش میکنم تا مطمئن نشدی کارخلافی انجام ندی/
    فعلا تا مطئن نشدی اخلاقت خوب باشه باهاش بیخودی دعوا نکن
    خوب خواهر خوبم من به نوبه خودم راهنمایی کردم نمیدونم نظر بقیه چیه؟
    شاید راه حل بهتری سراغ داشته باشن
    به هر حال هر چیزی شد نتیجه خوشحال میشم بدونم
    به امید روزی که همه بی غم وغصه باشن

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 مهر 87 [ 18:41]
    تاریخ عضویت
    1387-6-21
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,299
    سطح
    35
    Points: 3,299, Level: 35
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکوکم

    سلام مامان میم حواستونو جمع کنید بیگدار به اب نزنید .صبر کنید اگر شوهرتان خدای نکرده در فکر خیانت به شما باشه بلاخره همه چی مشخص میشه و لو میره یا به قول خودمون یگاف میده چون ماه پشت ابر نمیمونه حواست باشه اگر جایی گاف داد اونجا یعنی سر بزنگاه مچشو بگیر که نتونه زیرش بزنه تورو به خدا شما منو راهنمایی کن به نظرتون اعتماد بکنم؟؟؟. با خوندن تایپیک شما خیلی نگران شدم من 7 ماه با اقایی اشنا هستم چند وقت پیش متوجه شدم چت میکنند ایدیشو خودش به من داد پسوردش هم داد. بعد از مدتی یک ایدی ساختم و با ایدیه ایشون قرار چت گذاشتم متاسفانه توی اون چت ایشون به من که به صورت فرد ناشناس چت میکردم شماره تلفنشون هم دادن که نتونستم جلوی خودمو بگیرم همون جا خودمو معرفی کردم گریه کردند و دلایل کارشونو گفتن و قسم خورد دیگه هیچ وقت این کا را نکنه البته غیر اون مورد بدی ازش ندیدم پسر خوبی هستش به نظر شما ممکنه بعد ازدواج هم بازم به من خیانت کنه چون بعد ماه رمضون قرار شده که بیان خونمون با خانوادم صحبت کنن البته این خواستگاری و قرار ازدواج قبل از اون چت بود. تو رو به خدا کمکم کنید.از نگرانی دارم میمیرم.

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 شهریور 90 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,810
    سطح
    44
    Points: 4,810, Level: 44
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: مشکوکم

    مي دونم كه تو يك شهر ديگه غريب هستي و زندگي برات سخت شده ولي يك راه اينه كه بدون شوهرت مسافرت نري .هر وقت قصد كردي بري شهر خودت با شوهرت برو و با شوهرت برگرد.
    به نظر من حق داري نگران باشي . مي توني با آرامش و مهربوني از شوهرت بخواي كه راز پيامك ها رو بهت بگه .در صورتي كه پيامك ها جديد باشند با شماره تماس بگير و خيلي آروم باهاش صحبت كن .
    به نظر من يه مسائلي باعث شده شوهرت از اين كارها بكنه . شايد بدون اين كه خودت متوجه باشي شوهرت رو از خودت دلسرد كرده اي .و شما كه واقعا" شوهرت و زندگيت رو دوست داري شايد لازم باشه توي بعضي از اخلاق و رفتارات تجديد نظر كني . آخه مردها هم دوست دارن مورد توجه همسران خود باشند.

  6. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 91 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1386-7-17
    نوشته ها
    1,333
    امتیاز
    16,003
    سطح
    81
    Points: 16,003, Level: 81
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 347
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 498 در 242 پست

    Rep Power
    150
    Array

    RE: مشکوکم

    سلام عزیزم
    فکر نمیکنی یه کم باید بیشتر به زندگیت برسی
    وقتی مدام افسرده باشی باید احتمال این مسائل رو هم بدی
    سعی کن بیشتر به خودت برسی شوهرتو تحویل بگیر با اون بخند افسردگی زندگیتو از هم میپاشونه عزیزم
    درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور

    نکرده است\"


  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 مهر 87 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1387-6-16
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    3,462
    سطح
    36
    Points: 3,462, Level: 36
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکوکم

    ممنون از لطف همه .
    اوضاع افسردگی من اونقدرها هم که شما فکر می کنید بد نیست بیشتر این افسردگی درونیه . اینطور نیست که من صبح تا شب یه گوشه کز کنم و زانوی غم بغل بگیرم . من با دخترم کلی در طول روز بازی می کنم و با شوهرم هم معمولا زیاد حرف می زنم و کلا آدم خنده رویی هستم اما واقعا احساس خوشحالی نمی کنم و اینها ظاهریه .
    شوهرم زیاد اهل حرف زدن نیست و معمولا با کامپیوترش مشغوله و توی اینترنت .
    در مورد مسافرت هم هزار بار به شوهرم می گم نمی خوام زیاد بمونیم مثلا چهارشنبه بریم شنبه یکشنبه برگردیم اما اون با این بهانه که خونه مامانم اینا حوصله ش سرمیره حاضر نمی شه حتی دو سه روز هم بمونه با این اوضاع تکلیف من چیه ؟؟ یعنی من نباید خونواده م رو ببینم اونجوری که دق می کنم !!!
    شوهر من مورد توجه من بود زیادی هم بود یعنی واقعا فکر می کنم جنبه این همه توجه و محبت و حرف شنوی من رو نداشت . الان دیگه واقعا حوصله ش رو ندارم !! یعنی مردها نباید به زنشون توجه کنن ؟؟ نباید اون رو به زندگی دلگرم کنن ؟ همه ش غر و نق و ایرادگیری ؟؟؟ این همه تاپیک یه جا نخوندم که یکی به یک مرد بگه تو باید به همسرت توجه کنی باید محیط خونه رو واسش آروم کنی . همه ش زنها ؟؟ دیگه خسته شدم .

  8. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 مهر 87 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1387-6-16
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    3,462
    سطح
    36
    Points: 3,462, Level: 36
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکوکم

    اسما جان در مورد اون sms ها هم گفتم که دفعه پیش گلی دروغ تحویلم داد که خودشم نفهمید چی گفت . من هم چون کاری از دستم برنمی اومد مثلا باور کردم . یه روده راست تو شکمش نیست.

  9. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    197
    Array

    RE: مشکوکم

    به شوهرت بگو كه موضوع رو فهميدي و خيلي جدي ازش بخواه بهت جواب بده. اين حق توئه كه بخواهي از او اين سئوال را بپرسي.

  10. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    197
    Array

    RE: مشکوکم

    به او بگو كه مجبوري بزرگترها را در ميان بگذاري و به آنها پاسخگو باشي


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.