سلام دوستان
نميدونم داستان من رو خوندين يا نه؟؟ (تاپيك دروغ بخشش عشق)
خلاصه ي داستان من اين بود كه از طريق نت با يك آقا پسري آشنا شدم و چون ايشون ميدونست كه اگه به من راست بگه كه از من كوچيكتره من رهاشون ميكنم به من گفت كه سنش از من 1 سال بزرگتره و دانشگاه .... درس ميخونه و متعاقبا مجبور شد پشت سر اين دروغ دروغهاي ديگه اي هم بگه و بعد از 1 سال بنا به دلايلي خودش همه ي دروغهاش رو واسم فاش كرد كه از من يك سال كوچيكتره و .... و من هم كه تحمل اين ضربه ي سنگين رو نداشتم اونقدر گريه زاري راه انداختم كه مامان بابام فهميدن و .... آخر به من گفتن كه اين پسره يك كلاه برداره كه مياد دخترا رو گول ميزنه و ازشون سو استفاده ميكنه و ميره......
از زماني كه از هم جداشديم مدت زيادي نميگذشت كه دوباره به هم برگشتيم و با هم دوست شديم ولي ايندفعه ايشون خيلي مصمم براي ازدواج بودن .... قبلش چند بار خونمون زنگ زدن ولي مامانم خيلي بد با ايشون برخورد كرد و كوچيكشون كرد...
ايشون الان به من ميگن كه نميتونن با خانواده شون راجع به ازدواج صحبت كنن چون چند بار به خانواده گفتن و با برخورد شديد اونها روبه رو شدن خوب به خانواده شون حق ميدم كه نخوان واسه ي پسر دانشجوشون كه 19 سالشه و هنوز سربازي و سر كار نرفته بيان خواستگاري و بخوان خودشون رو كوچيك كنن....چون مادر و پدر من قطعا با اين شرايط مخالفن.... و من و اون قرار شد كه 3 سال منتظر بمونيم كه درس ايشون تموم بشه و بعد از اتمام درس در اوايل زماني كه ميرن سربازي براي ازدواج رسما اقدام كنن.......
مسئله الان براي من اين نيست . مسئله اينه كه :
امشب توي اخبار ساعت 10 يك گزارشي رو ديدم كه شايد شما هم ديده باشين... از دادگاه بود... راجع به دختر ها يي كه پسر ها گولشون زده بودن و هدفشون از گول زدن دخترا سو استفاده از اونها ( بيشتر سو استفاده هاي مالي ) بوده . يعني به دختره وعده و وعيد دادن و آخر سر پولش رو چاپيدن و از ايران رفتن .... توي اونها چندين مورد وجود داشت ..... يكي شون حتي 3 سال با پسره عقد كرده بوده و بعد از سه سال پسره دختره رو رها ميكنه و ميره خارج و ديگه ازش خبري نميشه .... حتي اونجا يك مرد هم بود كه از يك دختر ضربه خورده بود.....
كلا بعد از گذاشتن اون برنامه با توجه به اينكه مامان و باباي من هم زمينه اش رو داشتن ميتونستم از توي نگاهاشون نگراني و ترس رو ببينم و كلي واسه خودشون اظهار نظر كردن (البته اونها از رابطه ي الان من و دوستم هيچ خبري ندارن و فكر ميكنن همه چيز بين ما تموم شده)
ميخواستم ازتون راهنمايي بخوام.... ميدونين با اينكه من به دوستم اعتماد دارم ولي به خاطر دروغهايي كه اوايل دوستيمون از ايشون شنيدم و به خاطر حرفهاي پدر و مادرم يك كمي ترس وجودمو گرفته .... آخه اون زمان من اصلا فكر نميكردم كه اين دوستم به من دروغ گفته باشه و درست در همون زماني كه فكر ميكردم همه چيز داره خوب پيش ميره .... رويا هام تبديل به سراب شد.... اون موقع خوش بين بودن نسبت به همه چيز ولي الان چون چشمم ترسيده خيلي نميتونم خوشبين باشم . اون موقع اصلا احتمال نميدادم كه اين دوستم بهم دروغ گفته باشه ولي الان ديگه اون حس قبل رو ندارم و همش نگرانم
ببينين از نظر وضع مالي كه اين دوستم از ما وضعشون بهتره و هيچ موقع قصد سو استفاده مالي از من نداشته .... حتي بعد اين مدت 1 سال و نيمه از من تقاضاي سكس و سو استفاده جنسي هم نداشته البته نه اينكه شرايطش رو نداشته باشه چون معمولا مادر و پدرش خيلي مسافرت ميرن و اونو توي خونه تنها ميگذارن ولي اون هيچ موقع از من در خواست نكرده كه به خونشون برم يا درخواستهاي ديگه......
سوال من اينه كه از كجا بفهمم كه اين دوستم از اون آدم هاي كلاه بردار نيست ؟؟؟؟؟( ميدونم هيچ كدوم از اون آدم هايي كه توي اون گزارش سرشون كلاه رفته بود هيچ روزي اصلا فكرش رو هم نميكردن كه يك روزي سرشون كلاه بره و مورد سو استفاده قرار بگيرن)
البته ميدونم كه از اون آدم ها نيست ولي انگار يك جايي ازدلم مطمئن نيست .... ميخوام اول خودم كاملا مطمئن بشم و بعد وقتي كه موقع اش شد خانواده ام رو مطمئن كنم.... نميدونم اصلا با اين وضع جامعه كه اينهمه كلاه برداري زياد شده اصلا خانواده من حاضر به ازدواج من ميشن يا نه......
ازتون خواهش ميكنم اگه كسي راه حلي به ذهنش ميرسه .... هر چقدر هم كه مسخره باشه .... عنوان كنه .... شايد واسه من بهترين جواب رو بده......(فقط راجع به بي خيال شدن چيزي نگين . اگه راه حلي واسه مطمئن شدن از طرفم دارين بهم بگين)
خواهش ميكنم ..... اورژانسيه...... حالم خيلي بده ها ..... لطفا كمكم كنين
پيشاپيش ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)