به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: چند جلسه آشنایی را برای انتخاب همسر کافی میدانید؟

رأی دهندگان
11. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • 2 جلسه کافیست

    0 0%
  • 3 یا 4 جلسه

    3 27.27%
  • 5 یا 6 جلسه

    3 27.27%
  • بیشتر از 6 جلسه

    5 45.45%
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 بهمن 95 [ 01:55]
    تاریخ عضویت
    1393-3-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh رفتار پسر در جلسات خواستگاری ( مخصوصا جلسه اول ) چگونه باید باشد؟

    سلام به همه دوستان
    من پسری تقریبا خجالتی و کم حرف هستم . تا حالا با جنس مخالف رابطه نداشتم به همین دلیل مخصوصا در صحبت کردن با خانم های نامحرم مشکل دارم.
    به زودی اولین جلسه ی خواستگاریم رو میرم و سوالاتی داشتم:
    رفتار پسر در جلسه چگونه باشه که نه رفتار کاملا منفعلانه باشه نه فکر کنن خیلی پر روئه ؟
    تیپ و ظاهرم چگونه باشه آیا خودم باشم و یا تو این جلسه یه چیز خاص باشم ؟
    نگاه کردن به دختر خانم چطور ( میترسم یه وقت رفتارم حمل بر بی ادبی بشه ) ؟
    در گفتگو آغازگر صحبت باشم یا منتظر دختر خانم بمونم بیشتر شنونده باشم یا صحبت کنم ؟
    اگر آغازگر من باشم از چه موضوعی شروع کنم تا اون جو رسمی حالت خشکی که هست رو تبدیل به یک فضای مناسب برای گفتگو کنه ؟

    از آقا پسر ها خواهش می کنم تجربیاتشون رو در اختیار من بذارن
    همچنین دختر خانم ها انتظار دارن پسر چگونه رفتار کنه

    با تشکر از همه دوستانی که برای پاسخ وقت میذارن

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام مبارکه

    تو خاستگاری قرار نیست فیلم بازی کنی فقط قراره خودت باشی
    البته با رعایت اداب و اصول روابط اجتماعی
    اینکه خانومای تالار از چه مدل رفتار خاستگار خوششون میاد این سلیقه ایه .

    من ازخاستگاری خوشم میاد که وقتی اومد تو خونه بلند سلام بده و احوال پرسی کنه و من صداشو بشنوم .
    و وقتی رو مبل میشینه خیلی صاف و با اعتماد به نفس بشینه وقتی کسی خودشو جمع میکنه میفهمم دست پاچست و از چشم میفته حتی بعضیا رو دیدم که میلرزیدن موقع حرف زدن گناه دارن ولی خوشمان نیامد.

    حالا اگه رفتی تو اتاق با عروس حرف بزنی سعی کن اول احوال پرسی کنی و شروع کننده صحبت باشی
    برای شروع بهتره سوال نپرسی کمی از خودت بگی یه بیوگرافی کلی که خودش خیلی سوال پیش میاره
    بعضیا میشینن عین ماست زمینو نگاه میکنن اصلا خوب نیست اما بعضیا چنان جلسه رو بدست میگیرن که ادم کیف میکنه ازین مدیریت خب همه این ها نشونه ان .

    خب باید طبیعی نگاهش کنی میخ نشی خیلی هم بی توجه نشی
    یه پسری اومده بود خونمون جلسه اول اصلا یکبار هم نگام نکرد رنگ چشاشو ندیدم ولی خب اون منو با فنون خاص دیده بود دیگه . اما جلسه دوم که اومد راحتتر بود و عادی ارتباط چشمی داشت
    خوشم اومد
    برعکس پسری بود که همون جلسه اول انقدر میخ نگاهم میکرد که اصلا باهاش حرف نزدم خیلی از نگاهش اذیت شدم و 5 دیقه هم نشد حرفام.
    سعی کن ترو تمیز و مرتب لباس بپوشی ادوکلن خوب بزنی جوراب پاره نپوشی(تا حالا کسی بهت نگفته بود نه) راستی جوراب قرمز هم نپوش
    اگه سلیقه منو میخایی از خاستگار خیلی براق خوشم نمیاد اونایی که ته ریش کوچولو میذارن بهترن


    در کل برای من اون اعتماد به نفس و صدای راسخ و حرفای سازمان دهی شده خیلی مهم ان و تشکر و خداحافظی که در اخر با خانوادم میکنه .
    یکی از خاستگارای دیگه خیلی از رفتارش خوشم اومد همه اینار و بلد بود و برای اولین بار بود دیدم پسری با خودش یادداشت اورده خیلی خوشم اومد
    حرفاش رو تو اون کاغذ نظم داده بود تا ازم بپرسه این نشون دهنده این بود که کارش دیمی نیست و با برنامه ریزی میره جلو

    دیگه چی بگم؟!!!!!

    اها راستی خجالتی بودن برا پسر اصلا خوب نیست بهتره با حیا و متین باشه خجالت چیه!!! ادمو ناامید میکنه ! بازم میگم نظر شخصیم بود ...
    راستی یکی از دوستام میگفت یک خاستگاری داشته با کت و شلوار کفش اسپرت پوشیده بوده خیلی ضایع است!

    اگه چیزی یادم اومد برات مینویسم
    فعلا

    - - - Updated - - -
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  3. 7 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    ArBon (سه شنبه 27 خرداد 93), mobin31080 (چهارشنبه 28 خرداد 93), pasta (سه شنبه 27 خرداد 93), فدایی یار (جمعه 23 مرداد 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 27 خرداد 93), مصباح الهدی (سه شنبه 27 خرداد 93), بابک 1369 (چهارشنبه 28 خرداد 93)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 تیر 94 [ 00:45]
    تاریخ عضویت
    1393-3-08
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    911
    سطح
    16
    Points: 911, Level: 16
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    91

    تشکرشده 37 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    اگه یه چرخی تو نت بزنید میتونید چگونگی سوالات وآداب برخورد رو پیدا کنید.
    سعی کنید خودتون باشید.
    چه طور که تو یه مهمانی رسمی لباس میپوشید ورفتار میکنید جلسات اول خواستگاری اونجوره به نظرم.
    خوبه که وقتی رفتین یه گوشه صحبت کنید سر صحبت رو شما باز کنید .
    بالاخره دارید همسر آیندتون رو انتخاب کنید وباید نگاهشون کنید وبعدها نگید من چشم آبی میخواستم اینکه چشاش قهوه ایه .

  5. کاربر روبرو از پست مفید هیام " تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 27 خرداد 93)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آذر 93 [ 01:28]
    تاریخ عضویت
    1393-1-03
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    435
    سطح
    8
    Points: 435, Level: 8
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 72 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام داداش

    انقدر نظرات متفاوت تو این سایت خوندم نمیشه نظر قطعی داد

    چند جا خواستگاری بری دستت میاد!

    در ضمن، خانم فرشته اردیبهشت به یادداشت کردن سوالات اشاره کردند که برای افرادی که سوالات در ذهنشون سازماندهی شده هست کاربرد نداره و لزوما نوشتن سوال به معنای هدف مند بودن نیست!

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 بهمن 95 [ 01:55]
    تاریخ عضویت
    1393-3-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان این متن رو توی یکی از مقالات سایت پیدا کردم
    (نوشته ی abi.bikaran) گفتم شاید بد نباشه اینجا بذارمش.


    حالا شما در شب خواستگاری قرار دارید. احتمالا تا صبح خوابتان نمی برد و اگر هم خوابتان ببرد، کابوس اینکه پدر عروس بزند له و لورده تان کند، رهایتان نمی کند. نکته کنکوری اینکه از زمان آغاز بحث های اولیه تا روز خواستگاری، خوردن سیر و پیاز و غذاهایی مثل میرزاقاسمی را بی خیال شوید. خواستگاری می روید. شمال که نیست!

    خب چی بگویم؟ قرار است در جلسه اول کمی با هم آشنا شوید. این کمی هم یعنی با سلایق و علایق هم آشنا شوید نه اینکه بردارید همان اول بحث نظر طرف مقابل را در رابطه با حرکت جوهری ملاصدرا و اصالت اخلاق بپرسید.

    دقت کنید: قرار است یک عمر با هم زندگی کنید، پس به رفتار و گفتار همدیگر دقت کنید نه اینکه حواستان به گل قالی و مارک تلویزیون و پرده های قشنگ اتاق باشد. مثلا موقع حرف زدن توجه کنید ببینید که طرف مقابلتان می تواند چهار تا جمله درست و حسابی بگوید؟ اگر نه که کلا بی خیال شوید.

    موبایل خاموش: همان اول کار، موبایلتان را خاموش کنید تا نشان دهید برای بقیه اهمیت قائل هستید نه اینکه مدام سرتان توی موبایل و پیامک دادن و انگری بردز باشد.

    خودتان باشید: شما هر چقدر هم که بازیگر خوبی باشید، بالاخره یک روز لو می روید. پس سعی کنید خودتان باشید و دروغ نگویید. غلو هم نکنید. شما با ۲۵ سال سن نهایتا دو سال سابقه کار دارید. کسی از شما توقع بیل گیتس بودن ندارد. دخترها هم الکی کلاس نگذارند که هر روز ۲۰۰ تا خواستگار دارند، تابلو می شوند.

    لابی کنید: خانواده تان را نفروشید اما اگر نظرتان درباره هم مثبت بود، یکسری قرار و مدار را همانجا توی جلسه دو نفره تان بگذارید. مثلا همانجا سر تعداد مهریه با هم به توافق برسید. البته توافق نهایی قطعا با نظر پدر و مادرتان انجام می شود.

    اونوقت چی بپوشم؟ خواستگاری، مخصوصا جلسه اول، یک مجلس بی نهایت رسمی است. برای همین بی خیال تیپ های اسپرت مثل شلوار قرمز و تی شرت سفید کوتاه بشوید. خواستگاری است، پارک که نمی روید! پوشیدن کت و شلوار یا شلوار یا کت تک، به شدت پیشنهاد می شود.

    میگی با کی بروم؟ کوه که نمی خواهید بروید کله صبح راه افتاده اید. هنوز هم آنقدر صمیمی نشده اید که ناهار را مهمان مادر زن جان باشید. برای همین قرار را برای بعدازظهر بگذارید. مثلا اگر در نیمه نخست سال هستید، ساعت ۵ و ۶ و اگر در نیمه دوم سال هستید، ساعت ۳ و ۴.

    پس با چی بروم؟ اگر ماشین دارید که هیچی اما اگر ماشین ندارید، بهترین راه گرفتن آژانس است. نه اینکه ۵ نفری سوار موتور سی جی ۱۲۵ پدرتان شوید و گل و شیرینی را هم در خورجین موتور بگذارید. فکر اتوبوس و مترو را هم از سرتان بیرون کنید. هم بوی دود می گیرید هم تیپتان به فنا می رود به علاوه گل و شیرینی.

    یعنی با کی بروم؟ جنگ که نیست یک ایل راه بیندازید. تازه جلسه اول است. خودتان و پدر و مادر و نهایتا خواهر و برادر بزرگتران کافی است. از آوردن هرگونه بچه هم خودداری کنید، به خصوص بچه ای که به شما علاقه وافری دارد.

    با خودم چی ببرم؟ خدای نکرده مجلس ختم نیست که تاج گل سفارش بدهید. یک دسته گل کوچک و شیک، به علاوه یک جعبه شیرینی تر، کارتان را راه می اندازد. خسیس بازی هم در نیاورید که شیرینی تر ضرر دارد و کیک یزدی برای سلامتی مفید است!

    اونجا چکار کنم؟ فقط عادی باشید. نه آنقدر ساکت و سر به زیر باشید که همه فکر کنند هنوز دهنتان بوی شیر می دهد یا خدای نکرده لال هستید، نه آنقدر خودمانی شوید که با هر جمله بی مزه پدر عروس، هارهار بخندید و با دست به پشتش بزنید، در ضمن در تمام مدت باید یک چشمتان به عروس هم باشد و البته، اینکه تمام ظرف میوه جلویتان را بخورید و از مامان جدید بخواهید یک چای لیوانی هم برایتان بریزد، نه تنها نشانه کول بودن و صمیمیت شما نیست، بلکه نشانگر شخصیت شما است.

    باید چند بار بروم؟ مذاکرات ۱+۵ نیست که هی جلسه بگذارید و شیرینی و گل و میوه و چای. نهایتا سه جلسه برای آشنایی کافی است. برای وزارت اطلاعات که نمی خواهید نیرو استخدام کنید.

    زیاد حرف نزنید: اصلا بزرگتر برده اید برای چه؟ آثار باستانی که با خودتان حمل نمی کنید. بگذارید آنها بیشتر صحبت کنند و هر جا نظرتان را خواستند وارد بحث شوید تا در مورد همان باقالی ها که گفتیم حرف بزنید.

    آرایشگاه بروید: همسر آینده به ظاهر شما اهمیت می دهد. برای او مهم است که شما هم "مرد" باشید هم خوشتیپ. برای همین سعی کنید قبل از خواستگاری آرایشگاه بروید و خلاصه صفایی به سر و رویتان بدهید. این درست است که شما اهل کتاب و مطالعه هستید ولی خب قطعا هیچ دختری حاضر نیست با بن لادن ازدواج کند.

    عطر بزنید: واقعا مهم است. اینکه بوی خوبی بدهید در نظر طرف مقابل تاثیر بسیار زیادی دارد. حالا اگر عطر و ادکلن دم دستتان نبود، لااقل ۵ هزار تومان بدهید یک ضد عرق بخرید، مخصوصا در فصول گرم سال، به شدت توصیه می گردد.

    پوآرو نشوید: تحقیق بکنید اما به اندازه. نروید توی تمام نقاطی که خانواده طرف مقابل یک روز از آنجا رد شده و از مردم پرس و جو کنید. هیچ کس در طول زندگی اش بدون اشتباه نبوده، برای همین بی خودی مته به خشخاش نگذارید که چرا پسرعمه داماد بزرگتان دو روز در بازداشتگاه بوده؟

    جنبه داشته باشید: شما که بهترین انسان روی کره زمین نیستید، پس یک درصد هم احتمال بدهید که خانواده عروس، با این وصلت مخالفت کنند. برای همین جنبه داشته باشید و از خودتان ژانگولر درنیاورید. چیزی که زیاد است، دختر خوب دم بخت.

    کم بخورید: این یک توصیه دوستانه است. قبل از اینکه بخواهید بروید خواستگاری همه کارهایتان را در خانه بکنید! مفهوم؟! آنجا هم آنقدر نخورید که مجبور شوید با خجالت آدرس دستشویی را بپرسید. اگه نمی دونید بدونید که خواستگار که دستشویی نمی رود!

  8. 5 کاربر از پست مفید ArBon تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (جمعه 20 تیر 93), mobin31080 (چهارشنبه 28 خرداد 93), فدایی یار (جمعه 23 مرداد 94), اقای نجار (پنجشنبه 27 فروردین 94), بابک 1369 (چهارشنبه 28 خرداد 93)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    پوشیدن کت تک شیک تر از کت و شلواره ...

    اره واقعا بچه اوردن تو خاستگاری اونم بچه وابسته وضعی میشه

    یکی از خاستگارا خواهر زادشم بود تا اخر هرکاری کرد از اتاق بره بیرون نرفت تازه ازش میخاست باهاش بازی کنه اخرش بامن رفیق شد و موقع خداحافظی طوفانی بپا کرد اخه میخاست بمونه خونه ما تازه خودش تنها نه میگفت منو دایی میمونیم خونه خاله همه خندیدن !

    خیلی هم لازم نیست بترسید که خاستگاری چیه مثل یه بازی میمونه من که اینطور میبینم.

    -
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  10. 4 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    mobin31080 (پنجشنبه 29 خرداد 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 28 خرداد 93), آزرم (چهارشنبه 28 خرداد 93), بابک 1369 (چهارشنبه 28 خرداد 93)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام به همه دوستان

    به نظرم تایپیک خیلی مفیدی هست حداقل برای من.

    خواهشم از همه دوستان اینه که نظرات و تجربیاتشونو رو بگن. آدم نسبت به اتفاقات واقعی خیلی بهتر میتونه شرایطو درک کنه.

    من خودم شب نیمه شعبان رفتم خواستگاری. ایراد اولم این بود که چون خانواده دختر خانم زمان جلسه رو اعلام کرده بودند خیلی به زمانش فکر نکردم.

    ساعت 10 شب . فکر کنید توی این ترافیک کی راه افتادم . تازه کلی هم از کوچه و پس کوچه رفتم تا ترافیک کمتر بشه.

    قبلشم حوالی ساعت 6 بازم توی اون ترافیک رفتم یه سبد گل گرفتم که یعنی سر ساعت به جلسه برسم.

    تیپ اسپرت سبک زدم. کت تک پوشیدم. قبلش هم یه دستی به سر و روی ماشینم کشیدم. خیلی کثیف بود.

    حالا رفتیم داخل منزل و سلام وتعارف اولیه و نشستیم.

    متوجه شدم پدر خانواده خیلی جوونه. بعد که عروس خانوم تشریف آوردن فهمیدم که سن ایشونو هم اشتباه گفته بودن. کمی سنشون کم بود.

    از یه طرف پدر ایشون صحبت میکرد و از طرف دیگه بابا جوابهای یه کلمه ای میداد. از بس که بابا کم حرف میزد پدر دختر خانم به من میگفت " خوب شما خودتو معرفی کن" !

    یه بار چیزی نگفتم و یه لبخند کوچیک زدم. بعد چند دقیقه دوباره خواستند خودمو معرفی کنم که اینبار بابا یه سری توضیح دادند. در ادامه من هم کمی در مورد کار شرکت صحبت کردم.

    بعد دخترش رو صدا زد که بابا چایی بیار! من فقط توی فیلمها دیده بودم دختر چایی بیاره. بنده خدا دستش میلرزید. بعد مامانش بهش میگه کنار حاج خانوم (مامان من) بشین.

    تازه وقتی نشست باباش میگه "خوب باباجان خودتو معرفی کن" . آدم یاد کمپ معتادای تازه ترک کرده میافته که تک تک خودشونو معرفی میکنن.

    به ترتیب اسم،سن، رشته تحصیلی و مدرک و دانشگاه شونو گفت.

    نمیگم این رفتارها اشتباهه یا ایراد داره ولی با شرایط زندگی و فرهنگی که من توش بزرگ شدم سنخیت نداشت.

    عروس خانوم با چادر تشریف آورده بودند و سعی داشتن حجاب کامل رو رعایت کنن. از استرس هم رنگ صورتشون قرمز شده بود که برای منی که اصلا استرس نداشتم یه مقدار ناخوشایند بود.

    البته وقتی رفتیم صحبت کردیم متوجه شدم که آدم پخته ای هستن هر چند سن زیادی نداشتن. 24 ساله بودن. به نظرمن و طبق صحبتهاشون دوران زندگی در خوابگاه دانشجویی ایشونو ساخته بود.

    ایراد سوم من این بود که جلسه خواستگاری رو با یه جلسه کاری اشتباه گرفته بودم. بعد از حدود 40 دقیقه که صحبت کردیم ایراد چهارم و پنجم مشخص شد.

    اول اینکه ساعت 11:20 بود و همچنان صحبت میکردیم. خیلی دیر شده بود.

    دوم اینکه وقتی متوجه شدم که چقدر دیر شده و باید صحبت جمع بشه هنوز هیچ دیدی نسبت به این خانوم پیدا نکرده بودم.

    یه لحظه به خودم گفتم باید تصمیم بگبری که آره یا نه یا یه جلسه دیگه . اینجا ایراد ششم پیدا شد که خیلی هم اساسی بود.

    این که اصلا از نظر ذهنی برای خواستگاری آماده نشده بودم. من هیچ سوالی از ایشون نپرسیدم و فقط جواب سوالات ایشونو میدادم. چون هیچ فکری در این مورد نکرده بودم.

    خلاصه یه شب پر اشتباه برای اولین جلسه خواستگاری بعد 2 سال . روز بعد هم مامان زنگ زد و گفت که قسمت نبود باهم فامیل بشیم.

    داستان رو کامل نوشتم چون دلم میخواست نظر دوستان رو در موردش بدونم. ممنون میشم نظر بدین.
    ویرایش توسط mobin31080 : پنجشنبه 29 خرداد 93 در ساعت 00:16

  12. 4 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    ArBon (پنجشنبه 29 خرداد 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 29 خرداد 93), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 28 خرداد 93), بابک 1369 (پنجشنبه 29 خرداد 93)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام
    چقدر خوب توصیف کردین
    ولی من منظور از ایراد چندم چندم که نوشتین رو متوجه نشدم

    اینکه بی برنامه بی سوال و بیفکر رفتین خوب نبوده
    معرفی برای چی مگه قبلا نمیدونستین کجا میرین؟ اونا نمیدونستن کی میاد!کمپ معتاد!!!! چه حس جالبی داشتین!!
    بالخره همون اول دختر و پسر و جویا میشن دیگه سن و تحصیل و شغلش رو.

    ولی نکته مثبتی که داشتین این بوده که مادرتون خیلی مودبانه زنگ زدن و گفتن که قسمت نشده دوباره برین .این خیلی خوب بوده.
    درک میکنم ادم از کیس خجالتی که میلرزه و سرخ و سفید میشه اصلا خوشش نمیاد یعنی همونجا منصرف میشه
    حالا خوبه که مبادی اداب بودن و دختر خودش چایی اورده نه مثل من . من چایی نمیبرم مگه اینکه چند بار مجبور شدم ببرم و برای همین خاستگارها عنوان کردن که چقدر مغروری یعنی اشتباه تفسیر کردن.
    زمانی دوس دارم ببرم که طرف رو پسندیده باشم و بخام باهاش ازدواج کنم وگرنه بار اول که اصلا.. چون نمیدونم کیه.میدونم دلیل منطقی نداره ولی من اینطوری راحتترم.


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mobin31080 نمایش پست ها
    بعد مامانش بهش میگه کنار حاج خانوم (مامان من) بشین.

    تازه وقتی نشست باباش میگه "خوب باباجان خودتو معرفی کن" . آدم یاد کمپ معتادای تازه ترک کرده میافته که تک تک خودشونو معرفی میکنن.

    به ترتیب اسم،سن، رشته تحصیلی و مدرک و دانشگاه شونو گفت.

    چه اصراری داشتن. اگه قرار بود کسی ازش بخاد معرفی کنه پدر مادر شما باید از دختر خانم میخاستن .از طرف پدرش اشتباه بوده!!!دختر چه حرصی خورده
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  14. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    ArBon (پنجشنبه 29 خرداد 93), mobin31080 (پنجشنبه 29 خرداد 93), بابک 1369 (پنجشنبه 29 خرداد 93)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 بهمن 95 [ 01:55]
    تاریخ عضویت
    1393-3-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    در مورد اینکه باید سوالات رو از قبل آماده کرد ، راستش من خیلی در موردش فکر کردم نظرات مختلف رو هم در مورد دسته بندی سوالات و نوع سوالات دیدم و شنیدم خلاصه خیلی دربارش فکر میکنم اما
    شرایط واقعی خیلی فرق میکنه مدیریت کردن اون جلسه واقعا سخته جریان صحبت ها خود به خود شما رو با خود میبره و کنترل اون از دستتون در میره
    راستش من خیلی به خودم مطمئن نیستم که بتونم جلسه رو اون جور که باید کنترل کنم و توی جلسه اول نتیجه ای رو که باید بگیرم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکل با خانواده همسر مخصوصا خواهرشوهرم2
    توسط mmaryamm در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 مرداد 97, 09:46
  2. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 02 اسفند 93, 12:21
  3. از همه درخواست کمک دارم مخصوصا آقایان.حرمت های زناشویی شکسته شد!
    توسط leyla.M90 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 خرداد 92, 16:31
  4. مهارت های ارتباطی «خصوصا ارتباط کلامی»
    توسط baran.68 در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 شهریور 90, 07:36
  5. +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
    توسط green در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 76
    آخرين نوشته: یکشنبه 17 بهمن 89, 09:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.