به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1389-4-13
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خسته شدم از مجردی از خوشبختی دیگران...

    سلام تابیک های قبلیمو که خوندم دیگه داشت خندم میگرفت انگار من تبدیل شدم به یه ادم دیگه
    دیگه نه از شکست عشقی خبریه نه مشکل فن بیان دارم و نه بیکارم
    حالا یه درد جدید شایدم کهنه بهم اضافه شده یه درد جدیده تکراری که تا الان نگفته بودم
    اره من یه دخترم یه دختر 26ساله در استانه ورود به 27سالگی یه دختر بالغ
    خدایا خسته شدم از مجردی این جا تابیک های زیادی مثل خودم خوندم و انتظار جوابهای تکراری هم مشخصه که دارم اما همین که دردمو بگگن یکم سبک میشم و اروم موقعیت کاری خوبی که دارم الان تقریبا 2سال و نیمه که سرکارمیرم اونم یه جای خوب و اینده دار اوایل از همکارا و جو راضیتر بودم اما الان 3 یا 4ماهه که دیگه حس ثابق رو ندارم راستش ادمای عوضی و فتنه انگیز زیاد داره کسایی که ظاهرشون خوبه اما باطنن ازروی قصد و غرض طرح صمیمیت برای ادم میریزن و از طرفی از سادگی ادم سواستفاده میکنن مثلا یکی از همکارام که شرایط زندگی خیلی بدتری نسبت به من داره همینطوریه اما خب من بنا به دلایلی مثلا همکار بودن و این حرفا ترجیح میدم مزخرفاتشو گوش کنم راستش از حاشیه و حرفای کلیشه ای که مثلا فلانی داره شوهر میکنه شوهرش فلانیه و این حرفا اصلا خوشم نمیاد ازطرفیم نمیتونم بکشم کنار یعنی یکم سخته برام چون تایم کاریم جوریهکه وقت اضافه دارم و بالاخره باید کسایی باشن که من وقتمو باهاشون بگذرونم چون نمیتونم همش توخودم باشم یا بشت میز نمیدونم شایدم اشتباه میکنم و باید خودمو بکشم کنار ازاین محیط راستش از اینکه بعضی وقتا اگاهانه ساده بازی احمقانه درمیارم ازخودم بدمیاد ازیانکه مثلا فلانی هنو چیزی نگفته من نمیتونم جلو خودمو بگیرم و رابرت میدم بدونه که بخوامها دست خودمم نیست انگار حرف کم میارم که اینجوری میگم بعد که میشینم فکر میکنم میبینم چقدر ساده بازی در میارم الان طرف برمیگرده میگه چقدر فلانی دهن لقه .. این حرفا
    حالا بگذریم از این مشکلات خیلی عمده نیستن
    داشتم راجب یه مشکل عمده حرف میزدمکه خیلی ها دچارشن مثلا بی شوهری
    بابا خسته شدم بس که همه همکارام دوستام همسایه ها ازدواج کردن رفتن و من موندم فقط حس شرمندگی دارم جلوی بابام مامانم خیلی عذاب میکشم بخدا تاکی اخه
    چندوقت بیش تو یه شرکت بیمه ای رفت و امد داشتم بابت بیمه یه بسری بود که به ظاهر اخلاقش بد نبود و یه جورایی بهم توجه میکرد بیش خودم گفتم خب شاید ازمن خوشش امده اما همش توهم بود خسته شدم بس برای خودم توهم ساختم دارم بیر میشم چروکیده میشم اما کسی دراین خونه رو نزده تا الان دیگه خجالت میکشم این سایتای همسریابی هم مفت نمی ارزه بس تکلیف من چیه به ظاهرمم میرسم همیشه مرتب هستم ولی فایده نداره اینده من چی میشه

  2. 2 کاربر از پست مفید mojde تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 26 تیر 93), فدایی یار (شنبه 24 خرداد 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 08:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-21
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,911
    سطح
    26
    Points: 1,911, Level: 26
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نگران نباشید صبر تمام مشکلات رو حل می کنه صبر ولی ای کاش خودم صبور بودم
    یه سوال اون، شما چه انتظاری از اون پسری که شما رو دیده بود و بنظر خودتون از شما خوشش می امد داشتید

  4. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یک سری به سایت گیس گلابتون بزن. آنجا به احتمال زیاد جوابت را پیدا می کنی. به شرطی خوب تمام مطالب سایت را نگاه کنی.
    یه وبلاگ بامزه اون موقع ها می خواندم به نام من و خواستگارانم و صاحبت اون وبلاگ الان ازدواج کرده و یک وبلاگ جدید داره به نام ترشی هفت لشکر درونم. می توانی این دوتا وبلاگ را هم بخوانی و البته آرشیو و نظراتش را هم نگاه کن.
    یه چیزی بهت بگم منم هم سن خودت هستم و مجردم با این تفاوت که تو از من جلوتری و دوساله که کار آبرومند و خوبی داری. یعنی یک پشتوانه داری برای ازدواج. پس شرایط تو آنقدرها هم بد نیست و از خیلی ها جلوتری.

    - - - Updated - - -

    راستی چرا فکر می کنی اگر همکارت خبر ازدواج کسی را می دهد آدم عوضی و سوء استفاده گری است و فکر می کند تو ساده ای ؟ فکر نمی کنی داری دچار بدبینی می شوی ؟

  5. 3 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 26 تیر 93), sara 65 (شنبه 24 خرداد 93), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 26 تیر 93)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1389-4-13
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ببخشید با تاخیر امدم
    مرسی که دلگرمم میکنید
    خب من از اون ادم انتظاری نداشتم اما خب انقدرم که فکر نمیکردم بی تفاوت بگذره ازم چون خیلی کم میرم اونجا و شاید دیگه منو نبینه اصلا چی میگم تو توهمم انگار
    نوبوی عزیز من نگفتم که همکارم خبر ازدواج همکارو بهم میده که سو استفاده کنه فقط ازاینکه بعضی ها فکر میکنن که خیلی زرنگن و منو احمق ساده لوح فرض میکنن ناراحت میشم مثلا طرف واقعا چی بیش خودش فکر میکنه که میخواد ازمن راجب دیگران حرف بکشه این ناراحتم میکنه یکم
    و اینکه الان من فقط دوست دارم تو یه جو اروم باشم یه کسی که دلمو خوش کنه تا ابد کنارم بمونه خیلی انتظار زیادیه؟
    همه بسرها دنبال دخترای خوشگلن
    بخدا راست میگم دیگه کمتر به اصل یه ادم توجه میکنن یکم غصه دارم بخدا چرا یکی بهم بیشنهاد نداده در حد یه معرفی ساده حتما یه عیبی دارم دیگه

  7. 2 کاربر از پست مفید mojde تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 26 تیر 93), پونیو (شنبه 24 خرداد 93)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 دی 95 [ 15:53]
    تاریخ عضویت
    1390-5-23
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    4,339
    سطح
    41
    Points: 4,339, Level: 41
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    12

    تشکرشده 48 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    mojde اگه خداوند رو قبول داری و بهش اطمینان داری پس غصه نخور.
    اگه شما 26 سال پاک زندگی کردی و همون طور که تو قران اومده خداوند برای هر مردی ، زنی را آفرید
    مطمئن باش کار خدا دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
    من الان 22 سالمه و 4 ساله عاشق دختری هستم ولی تا این سن از خدا نامردی ندیدم
    الان ما در استثنایی ترین سن زندگیمون هستیم وقتتون رو به کاری مترکز کنید تا آینده ی شما تضمین شود
    این شوهرم که میخواین خودش میاد
    من بهت قول میدم نازگل

  9. 2 کاربر از پست مفید medaso تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 26 تیر 93), man-bedoone-sahar (چهارشنبه 28 خرداد 93)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 مهر 93 [ 14:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-23
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    233
    سطح
    4
    Points: 233, Level: 4
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 7 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام مژده جان من تازه عضو انجمن شدم ، تمام احساساتتو درک می کنم منم 28 سالمه و امسال میرم توی 29 سالگی، چیزایی که گفتی در مورد منم صدق می کنه، دیگه چیزی برام جذابیت نداره و همه چیز برام تکراری شده و رندگیم خسته کنندس ،اگر تاپیک منو بخونی( چه طور احساس دوست داشتنم را نشان دهم) می فهمی که منم دنبال یه حس جدید توی زندگیم می گردم و فکر می کنم که همه دخترا توی این سن و سال این احساسارو دارن و همش هم طبیعیه و البته به علت دختر بودن باید خیلی از احساساتتو نشون ندی و نگی و منتظر باشی تا یه نفر تورو انتخاب کنه تا غرورت خدشه دار نشه و در آینده سرکوفت نخوری، به نظر من صبر از همه چیز بهتره ،شاید توی فردا بهترین هدیه زندگیت نهفته باشه ( خدا به سه طریق جواب می دهد: می گوید بله و آنچه که خواسته اید را به شما می دهد، می گوید نه و چیز بهتری را به شما می دهد، می گوید صبر کن و بهترین را به شما می دهد.)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام دوست خوب.
    چند تا سوال دارم.خودت میگی خسته شدم از مجردی، از خوشبختی دیگران.
    دیگران چون مزدوج هستن خوئشبختن؟ هر کی مجرده بدبخته؟
    چه تصوری داری از دنیای بعد از ازدواجت؟ لطفا تصورت رو بنویس.

    میدونم الان شاید بگی توروخدا این حرفای کلیشه ای رو ول کنین.
    اما خوشبختی و احساس خوشبختی نه در مجردی نهفته اس، نه در متاهل بودن، نه در فرزند دار شدن، نه در بی فرزندی و نه در هیچ یکگ از نعهوت های پروردگار.
    احساس خوشبختی در هنر ماست از لذت بردن از نعمتی که در یک مقطع از زمان در اختیار ما قرار میگیره.
    مجرد بودن آمیخته اس به لذت و سختی.
    متاهل بودن آمیخته اس به لذت و سختی.
    بچه دار نبودن آمیخته اس به لذت و سختی.
    بچه دار بودم آمیخته اس به لذت و سختی.
    توی این عالم پاتو هرکجاااااااااااا که بذاری محاله کنار خوشیت سختی نباشه. هر کسی هر کدوم از شرایط رو که داشته باشه به دلیل اینکه با تمام پوست و گوشتش داره اون سختی ها رو تحمل میکنه به بقیه ی گزینه ها به چشم تماما لذت نگاه میکنه و احساس حسرت میکنه.مجرد حسرت متاهل رو داره. متاهل حسرت مجرد رو.
    اونی که بچه نداره میگه ای کاش بچه ای داشتم. اونی که بچه داره به بقیه سفارش میکنه که یه وقت خل نشن بذارن بچه گیرشون بیادهاااااا..!!!!

    خلاصه ما ادمها همیشه خوشی یه چیزی رو میخوایم ولی سختیش رو نه. برای همینه که حسرت ولمون نمیکنه. در حالی که گل بی خار در این عالم نمی رویبد عزیزم.
    لذت و بدی تک تک نعمت های این عالم با همه. هر چیزی که تصور کنی.
    پس از مجردیت لذت ببر. هر موقع کسل بار بودن و سختی هاش هم اذیتت کرد به خوبیهاش فکر کن که در متاهل بودن نداری و نخواهی داشت. دیر یا زود متاهل میشی این دنیا رو هم تجربه خواهی کرد . فکر کردی 26-27 سال خیلیه؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید فرخ رو تشکرکرده است .

    man-bedoone-sahar (پنجشنبه 26 تیر 93)

  13. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mojde نمایش پست ها
    سلام تابیک های قبلیمو که خوندم دیگه داشت خندم میگرفت انگار من تبدیل شدم به یه ادم دیگه
    دیگه نه از شکست عشقی خبریه نه مشکل فن بیان دارم و نه بیکارم
    حالا یه درد جدید شایدم کهنه بهم اضافه شده یه درد جدیده تکراری که تا الان نگفته بودم
    اره من یه دخترم یه دختر 26ساله در استانه ورود به 27سالگی یه دختر بالغ
    خدایا خسته شدم از مجردی این جا تابیک های زیادی مثل خودم خوندم و انتظار جوابهای تکراری هم مشخصه که دارم اما همین که دردمو بگگن یکم سبک میشم و اروم موقعیت کاری خوبی که دارم الان تقریبا 2سال و نیمه که سرکارمیرم اونم یه جای خوب و اینده دار اوایل از همکارا و جو راضیتر بودم اما الان 3 یا 4ماهه که دیگه حس ثابق رو ندارم راستش ادمای عوضی و فتنه انگیز زیاد داره کسایی که ظاهرشون خوبه اما باطنن ازروی قصد و غرض طرح صمیمیت برای ادم میریزن و از طرفی از سادگی ادم سواستفاده میکنن مثلا یکی از همکارام که شرایط زندگی خیلی بدتری نسبت به من داره همینطوریه اما خب من بنا به دلایلی مثلا همکار بودن و این حرفا ترجیح میدم مزخرفاتشو گوش کنم راستش از حاشیه و حرفای کلیشه ای که مثلا فلانی داره شوهر میکنه شوهرش فلانیه و این حرفا اصلا خوشم نمیاد ازطرفیم نمیتونم بکشم کنار یعنی یکم سخته برام چون تایم کاریم جوریهکه وقت اضافه دارم و بالاخره باید کسایی باشن که من وقتمو باهاشون بگذرونم چون نمیتونم همش توخودم باشم یا بشت میز نمیدونم شایدم اشتباه میکنم و باید خودمو بکشم کنار ازاین محیط راستش از اینکه بعضی وقتا اگاهانه ساده بازی احمقانه درمیارم ازخودم بدمیاد ازیانکه مثلا فلانی هنو چیزی نگفته من نمیتونم جلو خودمو بگیرم و رابرت میدم بدونه که بخوامها دست خودمم نیست انگار حرف کم میارم که اینجوری میگم بعد که میشینم فکر میکنم میبینم چقدر ساده بازی در میارم الان طرف برمیگرده میگه چقدر فلانی دهن لقه .. این حرفا
    حالا بگذریم از این مشکلات خیلی عمده نیستن
    داشتم راجب یه مشکل عمده حرف میزدمکه خیلی ها دچارشن مثلا بی شوهری
    بابا خسته شدم بس که همه همکارام دوستام همسایه ها ازدواج کردن رفتن و من موندم فقط حس شرمندگی دارم جلوی بابام مامانم خیلی عذاب میکشم بخدا تاکی اخه
    چندوقت بیش تو یه شرکت بیمه ای رفت و امد داشتم بابت بیمه یه بسری بود که به ظاهر اخلاقش بد نبود و یه جورایی بهم توجه میکرد بیش خودم گفتم خب شاید ازمن خوشش امده اما همش توهم بود خسته شدم بس برای خودم توهم ساختم دارم بیر میشم چروکیده میشم اما کسی دراین خونه رو نزده تا الان دیگه خجالت میکشم این سایتای همسریابی هم مفت نمی ارزه بس تکلیف من چیه به ظاهرمم میرسم همیشه مرتب هستم ولی فایده نداره اینده من چی میشه
    من فقط در مورد خط آبی مینویسم.
    وقتی رفتم خواستگاری همسرم و عقد کردیم ایشون 28 سالش بود و شرایطش تقریبا مثل شما.ان شاء الله قسمت شما و بقیه دختران و پسران ایران یه ازدواج خوب و موفق بشه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    مژده جان سلام

    قضیه ازین قراره که دختر بالغ باید تا 24 25 سالگی ازدواج کنه همینم شاید زیاده دوستان دارن گولت میزنن ...
    واینکه بیقرار میشی طبیعیه

    دوستان بیاین واقع بین باشیم اینکه الان عادی شده دخترا تا حتی تا سی سال مجرد بمونن چیزی رو عوض نمیکنه طبیعت همون طبیعته.
    اینکه بدونی خیلیا مثل خودتن دیگه بدتر .

    یه دختر دوس داره بعد از یه سنی تو خونه خودش باشه مستقل شه نیاز عاطفیش برطرف بشه .
    البته سن مناسب برا هر دختری متفاوته اینکه کی بخان ازدواج کنن شاید برا خودت مناسب ترین سن همینه یعنی تازگیا شروع به خسته شدن از مجردی کردی!

    بهرحال سعی کن موقعیت ازدواج برای خودت جور کنی و صبر کن تا وقتش برسه.


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرخ رو نمایش پست ها

    خلاصه ما ادمها همیشه خوشی یه چیزی رو میخوایم ولی سختیش رو نه. برای همینه که حسرت ولمون نمیکنه. در حالی که گل بی خار در این عالم نمی رویبد عزیزم.
    فرخ رو ی عزیز خیلی زیبا نوشتید ولی فک میکنم مساله لذت نیست ازدواج ... ازدواج یه دوره ای هست برا کامل تر شدن با همه سختی هاش بهتره باشه .
    همه اون ادمایی ام که میخان ازدواج کنن به سختی ها و مسوولیت هاش واقفن . یعنی احساس خوشبختی و نیاز به ازدواج درسته که مرز باریکی دارن ولی جدا باید بررسی بشن
    اما در مورد حس خوشبختی با شما موافقم.
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  15. 4 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 26 تیر 93), man-bedoone-sahar (پنجشنبه 26 تیر 93), omid65 (پنجشنبه 26 تیر 93), تیام (سه شنبه 27 آبان 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نداشتن حتی یک خواستگار
    توسط veis در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 04 مهر 94, 18:28
  2. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  3. لطفا راهنمایی کنید ، کم رو و خجالتی هستم ،نگران آینده ام هستم
    توسط saratanha در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 آبان 92, 15:48
  4. مشکل با خواستگاری سنتی!!
    توسط rooyan در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 17:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.