سلام.

من با مادر شوهرم و جاری ام توی یه ساختمون سه واحده که مال پدر شوهرمه زندگی می کنیم.
خانواده شوهرم خوبن. فقط یه مسئله ای هست که من رو آزار میده. اونها چون خونه رو از خودشون می دونن، هر وقت بخوان میان و میرن. حتی اگر ما نباشیم.
مثلا اگر چیزی رو داده باشن من گذاشته باشم توی فریزر، خودشون کلید دارن میان بر میدارن و ...
من خیلی روی حریم خصوصی حساسم و این کارشون رو نمی تونم تحمل کنم. از فکر اینکه کل زندگی من رو میدونن چی کجاست و ... خیلی حالم بد میشه.

یه بارم غیرمستقیم گفتم: خونه ما مهمونی بود و چون جا نبود گفتیم مبل ها رو جابه جا کنیم. در نهایت گفتند بزارین خونه جاری که روبروی ماست. اما بنده خداها نبودن. مادر شوهرم رفت کلید بیاره. من گفتم درست نیست، راضی نیستن ما بریم توی خونشون. حتی هال و ...
که مادر شوهرم گفت نه گفته بودم اگر جا کم اومد شب مهمونها رو بیاریم اونجا. حتما الان که عصره جمع کرده و رفته بیرون.
خلاصه رفتن گذاشتن. که خودم نرفتم تو. ولی خوب مبل های ما رو بردن گذاشتن وسط هال اونها.
باز پایین با خواهر شوهرها و مادر شوهرم داشتیم کارها رو میکردیم، گفتم خیلی ناراحتم که این کارو کردیم و ... رفتیم توی خونه اش! یه وقت راضی نباشه ..
که خواهر شوهرام همچین با لحن بدی گفتن: مگه میتونه راضی نباشه، اینجا خونه بابای خودمونه!! رفتیم توی خونه بابای خودمون.
خلاصه یعنی یه همچین اخلاقی دارن و من نمی دونم چطوری بگم دوست ندارم این کارشون رو.
هیچ جوری هم شرایط مالی مون اقتضا نمی کنه که بریم جای دیگه اجاره کنیم یا ...
لطفا این سئوال رو فوری بررسی کنین. تحملش برام سخت شده و این روزها چون ما تازه از مکه اومدیم و مهمون داریم و ... زیادتر پیش میاد. میخوام زودتر بفهمم چیکار کنم.
یه فرصت خوبی که پیش اومده اینه که قفل درب ورودی خراب شده و الان باید یه فکری به حالش بکنیم. اینم بگم که مادر شوهرم کلید درب ورودی و هر دو تا اتاق ما رو داره. و این یعنی نقض آشکار حریم خصوصی اینجانب.
منم حساس شدم و شدیدا فکرای منفی می کنم. مثلا خواهر شوهرم توی کارتی که قبلا دوست شوهرم بهمون کادو داده بود، اسم اون رو خط زده و اسم خودش رو نوشته و بهمون کادو داده. بعد میگه ببخشید کارت نداشتم. من موندم این کارته که توی خونه ما بود، دست اون چیکار میکنه؟! و خلاصه خیلی اعصابم میریزه به هم.
ضمن اینکه شوهرم خیلی خانواده اش رو قبول داره، نمی دونم چطوری این مسئله رو بهش بگم که قبول کنه. و به جای تعمیر قفل، بره اون رو عوض کنه و کلید رو هم به هیچ وجه به مادرش نده.
چند بار قبل بهش گفتم من دلم استقلال میخواد، کاش یه جای دیگه زندگی میکردیم، میگه مگه چه بدی ای از خونواده من دیدی؟ هیچی نگفتم.
ضمنا باید جوری هم برخورد نکنیم که ناراحت بشن. چون خیلی کارها هم واسمون کردن واسه همین کنار هم بودن. مثلا وقتی من مریض شدم مادر کلی واسم جوشونده درست کرده، یا خونه نیستم، واسه شوهرم غذا میاره. یا خیلی روزها یه ظرف غذا ما میدیم به اونها، اونها به ما.
یه مسئله دیگه هم اینه که قبل ما جاری بزرگم 7 سال اونجا زندگی کرده و قفل ها هم همین بودند و کلید ها رو مادر شوهرم داشته. الان باید یه جوری برخورد کنم که این مسئله غیرعادی جلوه نکنه.
اول که ازدواج کردیم، شوهرم دستگیره درب رو عوض کرد که از بیرون باز نشه و فقط زنگ بزنند. هنوز نمی دونم از اون ناراحت شدند یا نه. البته جاری ام همیشه درب رو از تو قفل میکرده که بچه ها یکهو درب رو باز نکنند، ولی من و شوهرم عادت نداشتیم و یادمون میرفت. واسه همین عوضش کردیم.
حالا اگه قفل رو هم عوض کنیم، میترسم باهامون بد بشن.
خدا وکیلی مادر شوهرم خوبه، فقط یه مقداری این مسئله حریم خصوصی براش روشن نیست.
من نمی خوام حتی وقتی خونه ام نامرتبه، کسی بیاد خونه. و مشغله ام هم زیاده، ممکنه خیلی وقت ها خونه رو نیمه مرتب رها کنم برم سر کار.
دوست ندارم کسی این وسط بیاد بره سر یخچال. یا ... چه برسه به اتاق خواب و ... که خیلی روش حساسم.
راستی این رو هم بگم که هنوز رابطه ام با جاریها جوری نیست که بتونم چنین چیزی رو ازشون بپرسم.
چون خیلی اینطوری هستند که زیرآب اینجانب که فعلا بهترین عروس مادرشوهر جان محسوب میشم رو بزنند.
ضمن اینکه مادر شوهرم به طور محسوسی، شوهرم رو خیلی بیشتر دوست داره و اونها از همون اول، حسادت شون برانگیخته شده بود. حالا هم که من از لحاظ ظاهری، مالی و .. از اونها بالاترم، و یک مقداری هم مهربون ترم و مادر شوهرم چند بار گفته همه عروسها یک طرف، این جدیده یک طرف، باعث شده که به بهانه های مختلف پشت سرم غیبت کنند تا دل مادر شوهرم رو بزنند.
مثلا یک وسیله ای جزء خریدهای عروسی خریدیم که 7 سال پیش به این صورت نبوده، میروند به مادر شوهرم می گویند که ما قانع بودیم این یکی چرا اینطوریه و .. چقدر بریز بپاش کرده و ... در صورتی که خدا شاهده اصلا بریز و بپاشی نبوده، اختلاف یک عروسی در 7 سال پیش تا الان بوده فقط. ضمن اینکه رسم اونها اینه که هزینه ها تماما با داماد هست یعنی نه موقع اونها پدرشوهرم کم کاری کرده نه واسه ما پر کاری!!
الان مسئله اصلیم همون نداشتن حریم خصوصی هست. کسی هست بتونه کمکم کنه؟