با سلام
مدتی هستش یک اتفاقاتی افتاده برای یک نفر که هیچ کس نمیدونه جز من و اون
به چند نفر که اطلاعاتشون بالا تر بوده گفتم ولی پیشنهاد ی ندادن به خاطر حساسیت موضوع
بزارید به صورت داستان کوتاه کامل توضیح بدم اگه پیشنهاد و راهنمایی دارید حتما بگید خیلی اساسی هستش
داستان از اونجای شروع شد که
چندسال پیش توی یکی از شهر های شمال یک دختر عمو و پسر عمو عاشق هم میشن بعد کلی دردسر با خونواده هاشون با هم ازدواج میکنن و بعد چندسال صاحب یک دختر و پسر خوشگل میشن مادره خونه دار و خیلی اروم، پدر استاد دانشگاه
بچه هاشون هفت ساله که میشن دختره دچار مریضی میشه که بعد بررسی متوجه میشن دیابت گرفته از هفت سالگی به اون طرف باید روز چند بار انسولین تزریق کنه که میدونی هزینه امپول انسولین خیلی بالاست و بیماری ناخوشایندی هستش
چند سال بعد این جریان بابای دختره با یک همکارش که مجرد بوده میریزن رو هم و اون دختر به حساب عشق بابای میره خونه مامانه و کلی جیغ داد میکنه اون روز مادر دختره یک سکته خفیف میزنه ولی به خاطر بچه ها دو طرف کوتاه میان و بابا دیگه نمیره دنبال اون دختر (راستی یادم رفت گبم به خاطر شغل پدر خونواده از شمال اومدن مشهد و توی مشهد جز همکار هاشون با کسه دیگه ای ارتباط ندارن)
چند سال از این جریان گذشته و الان دختره شده 21 ، دختره چند وقت قبل اتفاقی میره گوشی باباشو برمیداره و میره توی اسمس ها ، شاید باور کردنش سخت باشه ، شماره صمیمی ترین دوست مادرش که مادرش از خواهرش بیشتر دوسش داره میبینه که با باباش ریختن رو هم اون زنه هم یک بچه 6 ساله داره و شوهرش که وضعشم خوبه
یک زن بچه 7 ساله دار و شوهر خیلی خوش اخلاق و وضع مال خوب به شوهرش خیانت میکنه با یک مرد که استاد دانشگاه و دو بچه بزرگ داره و یک همسر خونه دار آروم و سربه زیر
برای درست کردن و بهم نریختن این خونواده ها باید چکار کرد
دلم نمیخواد به خاطر عشق بازی دو نفر نادون خونوادهاشون داغون بشن دختره اگه تذکر بده میفهمه باباش شوهرش میده یا سرشو زیر اب میکنه کسی نفهمه ، اگه به زنه بگه بازم به گوش باباش میرسه و ...
اگه مامانش بگه احتمال داره این بار سکته خدای نکرد ...
داداششم خیلی عصبی هستش اگه بفهمه همه چیزو بدتر میکنه به نظرتون چکار میشه کرد
لطفا کمک کنید خیلی ضروری هستش
اگه اطلاعات بالا کافی نیست برای راهنمای اینا هم بخونید
حال روحی دختره خیلی بهم ریخته هستش لطفا کمک کنیدوضع مال دو طرف خوبه و خونواده های گرم و صمیمی دارن
هر دو خونواده حداقل یک روز خونه همدیگه هستند
زمان این رابطه احتمالا 6 ماه ی میشه شایدم بیشتر
عمق رابطه توی اسمس ها تا ... بود (خیلی این موضوع سنگین بود برای دختره)
کسی هم نیست تو خونواده دختره بگه
داداشمم بفهمه بدتره چون باید با احتیاد عمل بشه چون احتمال داره حال مادرش بد بشه
راستی چند ماهی میشه پدر و مادر دختره همش با هم درگیر میشن و مادره چون میرن داره زود پاشو کنار میکشه و از سردرد و گاهی بالا پایین رفتن فشار کنار میکشه خودشو از دعوا
اون دختره یک دوست هستش و فقط من میدونم این جریانو
منتظر هستم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)