سلام دوستان من ستاره ام دوباره اومدم.الان دیگه 23 سال و 11 ماهمه.انشالا یه ماه دیگه مهندس میشم.ارشد مجاز شدم انتخاب رشته کردم ولی همچین چشمم اب نمیخوره با اون رتبه روزانه قبول شم به خاطر همین دیگه میخوام بعد امتحانا بکوب بخونم.تو فکر اینم هستم که با مدرک فنیم یه کار هرچند کوچیک هم شده برای خودم راه بندازم...
حالا اصل ماجرا که مزاحمتون شدم.من تو دانشگاه با پسرها اصلا حرف نمیزدم تا اینکه ورودی جدیدها اومدن و تو ترم پایینی هامون دوتا پسر بودن که همش درسهای ترم بالایی هارو برمیدارن و ماهم اکیپن چون اون دوتا هم از نظر سنی وهم ترمی ازمون پایینتر هستند یکم باهاشون حرف میزدیم البته تو دانشگاه و درمورد درسها و گاهی ازمون کتاب میخواستن بهشون میدادیم.من توی یکی از کلاسها شدم نماینده ی استاد برای هماهنگی بازدید به خاطر همین شمارهدوست این اقارو برای هماهنگ کردن بابقیه ی پسرها گرفتم خوب از همون روز اول هم دوستشون علاقه ای به یکی از دوستامون داشتن و خداروشکر الانم ازدواج کردن باهم.
من تعریف از خود نباشه حس ششمم در مورد احساسات جنس مخالف زیادی قویه در حدی که نشده تاحالا حدسام اشتباه باشه.حدودا یه ماه پیش من پیامی دریافت کردم از این اقا که درمورد یکی از کتابهامون سوال داشت یکم پیامش مشکوک بود چون از طرفی اکثر پسرها این درس رو داشتن از جمله همون دوست این اقا که با دوست ما ازدواج کرد و خیلی هم باهم صمیمی هستند.ولی ایشون درمورد این کتاب به جای اینکه از دوستشون بپرسن شماره ی بنده رو ازایشون گرفته بودن واز من پرسیدن بعد اون هم تو دانشگاه یکم رفتارهاشون تغییر کرد.حالا موضوع اینه که این اقا دوسال از من کوچیکتره و اینکه اگه من تاحالا هم باهاش سلام داشتم روحساب این بودکه خوب جای برادر کوچیکترم بود و من اصلا فکر نمیکردم روزی بخواد به من حس پیدا کنه.میخوام بدونم الان تکلیفم چیه من سعی کردم تو رفتارهام مثل همیشه باشم و اصلا نشون ندم که چیزی فهمیدم مثل همیشه برخورد میکنم.ولی نمیدونم اگه ایشون قصدشون رو جدی اعلام کنن من باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟
ایا به نظرتون این امر شدنیه با اینکه من ازشون دوسال بزرگترم ؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)