به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مرداد 94 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    897
    سطح
    15
    Points: 897, Level: 15
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    دخالت مادرشوهر

    سلامم من نه ماهه که عروسی کردم ویه سال ونیمم عقدبودم مادر شوهرم فضوله ودرباره همه چیز زندگدم میخادبدونه دوست داره هرجاخاستیم بریم ببریمش حتی مسافرت هم که میخایم بریم به شوهرم میگه تاحالامنومسافرت نبردی حقم گردنته درصورتیکه شوهرم هنوز بعدعروسیمون منویه مسافرتم نبرده اگر توهفته یه شب دیروزود شد که بریم خونشون گلهدمیکنه ازمون خیلی غرغروهه باوجود اینکه شوهرم خیلی احترامشونوداره من دلم میخادتنهایی بریم مسافرت ولی میدونم بعدش دعواراه میندازه نمیدونم چیکارکنم خیلیم حسودیمومیخوره

  2. کاربر روبرو از پست مفید گلواژه تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 05 خرداد 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    به همدردی خوش آمدید

    شما تازه ازدواج کردید شوهر شما سالهای متمادی پسر ایشون بوده و الان داره احساس میکنه ازش جدا شده و مادرهای ایارنی هم بسیار پسدوست هستند و بعنوان پشتوانه خودشان بهش نگاه میکنند.
    یکم از حساسیتت نسبت به این موضوع کم کنید بانو.زندگی مشترک فقط زندگی با همسر یا شوهر نیست بلکه شما با خانواده ایشون هم رابطه برقرار کردید و جزو یک خانواده شدید

    ایشالله وقتی بعدها ادر شدی بهتر متوجه حال امروز مادرشوهر خودتان میشوید.
    و این یه جمله زیبا و کاملا کاربردی برای شما

    دقت دق ات میدهد

    لطفا صبور باشید بانو کم کم درست میشه همه چیز یه سری نکات کلی هستش در مورد برخورد با مادرشوهر برای شما مینویسم دانستنش خیلی به شما در ادامه زندگی مشترکتان کمک میکنه:


    مادر شوهر



    سعي کن خودتو بالاتر از شوهرت و مادرشوهرت نشان ندي و اين را مطرح نکني

    سعي کن هيچوقت پشت سر خانواده شوهرت جلوش حرف نزني به ضررت تمام ميشه

    اول اينکه به هيچ عنوان کار رو نبايد به بحث باهاش بکشوني

    دوم اينکه تا مي توني احترام بذاري تا بهت احترام بذارند

    سوم اينکه از پسرش تا مي توني جلوش تعريف کني و بديهاي پسرشو به هيچ وجه جلوش نگي

    تا مي توني تاييدش کني حالا شده الکي

    حتما روز تولدش يادت باشه و شده يه کادوي کوچيک براش بخري

    و وقتي بهت بدي مي کنه پيش خودت بگي مادر شوهر ديگه و من به خاطر مادرشوهرم محبت و احترام نکردم بلکه به خاطر زندگيم و همسرم اينکارو کردم

    بقول معروف دوري و دوستي

    يک چيز رو من ميگم براي هميشه آويزه گوشت کن. گلم هيچ وقت زندگي ات رو به خاطر نفر سوم تلخ نکن .
    چون اون ها از خراب شدن زندگي ات لذت مي برن پس شادشون نکن .

    وقتي از حرفا و شوخيايي که ناراحت ميشن ديگه نگو. ديگه باهاشون شوخي نکن.
    اگه خيلي اذيت ميشي خب باهاشون کمتر حرف بزن بيشتر شنونده باش.
    سعي کن از حرفايي که ممکنه برداشت بد بشه استفاده نکني.


    خلاصه:
    1 - صبوري و استفاده از بستر زمان
    2 - حفظ آرامش و گسترده کردن ديدت نسبت با ساير زمينه هاي مثبت زندگيت
    3 - بي توجهي ( نه قهر، چون قهر خودش يک توجه منفي هست) به رفتار و گفتاري از مادرشوهرت که نابهنجارانه و مداخله جويانه هست.
    4 - ارتباط غني و احساسي با شوهرت و انرژي گذاشتن روي او به جاي مادر شوهرت

    خانواده همسرت هيچ وقت رقيب تو نيستند سعي کن کنارشون باشي نه در مقابلشون .
    شما الان عضوي از خانواده اونها هستيد و همسرتون هم عضوي از خانواده شما .
    پس مادر اون بايد مثل مادر خودت برات قابل احترام باشه نه به چشم رقيب بهش نگاه کني
    هر چقد هم که رفتاراش زشت باشه باز نبايد انتقام بگيري يا از شوهرت بخواي يکي رو انتخاب کنه چون اثرات منفيه زيادي داره


    شما تنها همسر اون هستيد . پس تنها عشقش هستيد .
    مادر و خواهر و خانواده اش رو رقيب خودتون ندونيد اونا خانواده شن قبل از شما بودن . بعد از اين هم خواهند بود .
    پس اگه تلاش کنيد که همسرتون رو از اونا جدا کنيد تلاش عبثيه و نتيجه عکس ميده .
    در عوض بايد سعي کنيد به عنوان جزيي از خونواده بشيد و خودتونو جدا از اونا ندونيد . ميدونم زندگي با خونواده مادر شوهر سخت هست
    و شما استقلال کامل نداريد و جدا زندگي کردن بهتر هست .
    همسرتون هم به خاطر حضور خانواده اش نمي تونه محبت واقعي اش رو به شما نشون بده
    و فکر ميکنه اينجوري انگ زن ذليلي بهش ميزنن.


    به خاطر يه حرف مادر شوهر دلخور بشيد و اين دلخوري رو بخواهيد سر همسرتون خالي کنيد
    اين باعث دوري شما از همديگه ميشه و اين سيکل معيوب اونو بيشتر به طرف خونواده اش سوق ميده .
    پس اگه ميخواهيد مستقل بشيد نبايد بزاريد شوهرت ازت فاصله بگيره .
    .مردا هم نياز دارن حداقل از لحاظ عاطفي به يه زن تکيه کنند
    پس چه بهتر که اون زن شما باشيد



    در مورد مادر شوهرت اينطور که به نظرم اومد انگار هميشه يه چيزاي ثابتي تکرار ميشه که تو رو ناراحت مي کنه.
    اول از همه مي توني اين چيزايي که تکرار ميشنو شناسايي کني.
    حالا که شناسايي کردي ديگه مي دوني تو از چه موقعيت هاي مربوط به مادر شوهرت اعصابت خورد ميشه
    . حالا که مي دوني ديگه مي توني اين اعصاب خوردي اي که مياد رو رد کني و نگهش نداري پيش خودت.
    بعد که کمتر حرص بخوري کلا اين کاراش برات بي اهميت ميشه.
    يعني اينطوري تو روالي رو که هميشه تکرار ميشه و تو دوست نداريش از بين مي بري


    خانواده ي شوهرت رو لازم داري ! يه روزي مياد که به بودن و حمايت اون ها احتياج پيدا مي کني.

    يکي دو سال اول زندگي نوع ارتباطت با خانواده شوهرت به شدت روي زندگيت تا آخر عمر تاثير مي ذاره.

    اعصاب خودت رو با رفتارهاي خانوادش خورد نکن.
    تمام تمرکزت رو بذار روي شوهرت. اونه که تعيين کننده است.


    نذار رودربايستي هاي اول زندگي بين تو و خانواده شوهرت از بين بره.
    خيلي باهاشون صميمي نشو. کمتر حرف بزن.
    توقع نداشته باش دوستت داشته باشن ! هيچ توقعي ازشون نداشته باش !!




    به جاي استفاده از توانايي هاي منطقي خودتون از اين به بعد صرفا توانايي هاي احساسي خود را رو کند.
    يعني به جاي ارائه راه حل، انتقاد، توصيه ، تحسين، و بحث هاي منطقي، به دنبال هم حسي و احترام به او برآئيد.
    ضعفهايش را ناديده بگيريد و احساسهاي مثبت خود را نثارش کنيد.
    در خلوت خودتون به او بگوئيد که عليرغم بعضي مشکلات دوستش داريد و به همسري با او افتخار مي کنيد.
    نه مستقيم نه غير مستقيم او را با هيچ کس مقايسه نکنيد. سعي کنيد زياد در آغوشش بگيريد
    و هنگاميکه مي خواهد بحث را به طرف منطق بکشاند شما با بوسيدن و لمس او ، بگوئيد هرچي تو بگي دلبرم.
    هنر شما در عشق ورزيدن و دلبري کردنه


    شما بايد ذره بيني برداريد و کوچکترين نقاط مثبت همسرتان را بيابيد.
    و آنها را در ذهن خود نگهداريد و هر وقت چنين رفتار و گفتار مثبت را مي بينيد
    آن را برجسته کنيد و بازخورد مثبت به او بدهيد
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : دوشنبه 05 خرداد 93 در ساعت 12:19

  4. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    hanie_66 (دوشنبه 05 خرداد 93), mercedes62 (سه شنبه 13 خرداد 93), شیدا. (دوشنبه 05 خرداد 93)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    این مشکلیه که خیلی از خانم ها اوایل ازدواج فکر می کنن مشکل مهمیه .
    ولی اصلا مهم نیست ... شما فط باید خوب شرایط رو مدیریت کنید
    اگه یه سری از نکات رو رعایت کنید به مشکل حادی بر نمی خورید
    1- احترامشونو داشته باشید و جوابشون رو ندید
    2- تند باهاشون برخورد نکنید
    3- پشت سر مادرشوهر یا کلا خانوادشون مخصوصا پیش همسرتون بد نگید
    4 - مدام گله نکنید و با این کار همسرتون رو از خودتون نرونید
    5 - عادی برخورد کنید تا برای اونها هم عادی شه مثلا یه بار با اونا برید مسافرت یه بار تنهایی برید ( پیشنهاد می کنم برای اینکه دل مادرشوهرتون رو بدست بیارید حتی خودتون تماس بگیرید و اازش بخواید با هم برید مسافرت ... ببین چقد روش تاثیر میذاره)
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  6. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    hanie_66 (دوشنبه 05 خرداد 93), khaleghezey (دوشنبه 05 خرداد 93), شیدا. (دوشنبه 05 خرداد 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مرداد 94 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    897
    سطح
    15
    Points: 897, Level: 15
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    سلام ازپاسخ همگی مچکرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود بانو

    به همدردی خوش آمدید

    شما تازه ازدواج کردید شوهر شما سالهای متمادی پسر ایشون بوده و الان داره احساس میکنه ازش جدا شده و مادرهای ایارنی هم بسیار پسدوست هستند و بعنوان پشتوانه خودشان بهش نگاه میکنند.
    یکم از حساسیتت نسبت به این موضوع کم کنید بانو.زندگی مشترک فقط زندگی با همسر یا شوهر نیست بلکه شما با خانواده ایشون هم رابطه برقرار کردید و جزو یک خانواده شدید

    ایشالله وقتی بعدها ادر شدی بهتر متوجه حال امروز مادرشوهر خودتان میشوید.
    و این یه جمله زیبا و کاملا کاربردی برای شما

    دقت دق ات میدهد

    لطفا صبور باشید بانو کم کم درست میشه همه چیز یه سری نکات کلی هستش در مورد برخورد با مادرشوهر برای شما مینویسم دانستنش خیلی به شما در ادامه زندگی مشترکتان کمک میکنه:


    مادر شوهر



    سعي کن خودتو بالاتر از شوهرت و مادرشوهرت نشان ندي و اين را مطرح نکني

    سعي کن هيچوقت پشت سر خانواده شوهرت جلوش حرف نزني به ضررت تمام ميشه

    اول اينکه به هيچ عنوان کار رو نبايد به بحث باهاش بکشوني

    دوم اينکه تا مي توني احترام بذاري تا بهت احترام بذارند

    سوم اينکه از پسرش تا مي توني جلوش تعريف کني و بديهاي پسرشو به هيچ وجه جلوش نگي

    تا مي توني تاييدش کني حالا شده الکي

    حتما روز تولدش يادت باشه و شده يه کادوي کوچيک براش بخري

    و وقتي بهت بدي مي کنه پيش خودت بگي مادر شوهر ديگه و من به خاطر مادرشوهرم محبت و احترام نکردم بلکه به خاطر زندگيم و همسرم اينکارو کردم

    بقول معروف دوري و دوستي

    يک چيز رو من ميگم براي هميشه آويزه گوشت کن. گلم هيچ وقت زندگي ات رو به خاطر نفر سوم تلخ نکن .
    چون اون ها از خراب شدن زندگي ات لذت مي برن پس شادشون نکن .

    وقتي از حرفا و شوخيايي که ناراحت ميشن ديگه نگو. ديگه باهاشون شوخي نکن.
    اگه خيلي اذيت ميشي خب باهاشون کمتر حرف بزن بيشتر شنونده باش.
    سعي کن از حرفايي که ممکنه برداشت بد بشه استفاده نکني.


    خلاصه:
    1 - صبوري و استفاده از بستر زمان
    2 - حفظ آرامش و گسترده کردن ديدت نسبت با ساير زمينه هاي مثبت زندگيت
    3 - بي توجهي ( نه قهر، چون قهر خودش يک توجه منفي هست) به رفتار و گفتاري از مادرشوهرت که نابهنجارانه و مداخله جويانه هست.
    4 - ارتباط غني و احساسي با شوهرت و انرژي گذاشتن روي او به جاي مادر شوهرت

    خانواده همسرت هيچ وقت رقيب تو نيستند سعي کن کنارشون باشي نه در مقابلشون .
    شما الان عضوي از خانواده اونها هستيد و همسرتون هم عضوي از خانواده شما .
    پس مادر اون بايد مثل مادر خودت برات قابل احترام باشه نه به چشم رقيب بهش نگاه کني
    هر چقد هم که رفتاراش زشت باشه باز نبايد انتقام بگيري يا از شوهرت بخواي يکي رو انتخاب کنه چون اثرات منفيه زيادي داره


    شما تنها همسر اون هستيد . پس تنها عشقش هستيد .
    مادر و خواهر و خانواده اش رو رقيب خودتون ندونيد اونا خانواده شن قبل از شما بودن . بعد از اين هم خواهند بود .
    پس اگه تلاش کنيد که همسرتون رو از اونا جدا کنيد تلاش عبثيه و نتيجه عکس ميده .
    در عوض بايد سعي کنيد به عنوان جزيي از خونواده بشيد و خودتونو جدا از اونا ندونيد . ميدونم زندگي با خونواده مادر شوهر سخت هست
    و شما استقلال کامل نداريد و جدا زندگي کردن بهتر هست .
    همسرتون هم به خاطر حضور خانواده اش نمي تونه محبت واقعي اش رو به شما نشون بده
    و فکر ميکنه اينجوري انگ زن ذليلي بهش ميزنن.


    به خاطر يه حرف مادر شوهر دلخور بشيد و اين دلخوري رو بخواهيد سر همسرتون خالي کنيد
    اين باعث دوري شما از همديگه ميشه و اين سيکل معيوب اونو بيشتر به طرف خونواده اش سوق ميده .
    پس اگه ميخواهيد مستقل بشيد نبايد بزاريد شوهرت ازت فاصله بگيره .
    .مردا هم نياز دارن حداقل از لحاظ عاطفي به يه زن تکيه کنند
    پس چه بهتر که اون زن شما باشيد



    در مورد مادر شوهرت اينطور که به نظرم اومد انگار هميشه يه چيزاي ثابتي تکرار ميشه که تو رو ناراحت مي کنه.
    اول از همه مي توني اين چيزايي که تکرار ميشنو شناسايي کني.
    حالا که شناسايي کردي ديگه مي دوني تو از چه موقعيت هاي مربوط به مادر شوهرت اعصابت خورد ميشه
    . حالا که مي دوني ديگه مي توني اين اعصاب خوردي اي که مياد رو رد کني و نگهش نداري پيش خودت.
    بعد که کمتر حرص بخوري کلا اين کاراش برات بي اهميت ميشه.
    يعني اينطوري تو روالي رو که هميشه تکرار ميشه و تو دوست نداريش از بين مي بري


    خانواده ي شوهرت رو لازم داري ! يه روزي مياد که به بودن و حمايت اون ها احتياج پيدا مي کني.

    يکي دو سال اول زندگي نوع ارتباطت با خانواده شوهرت به شدت روي زندگيت تا آخر عمر تاثير مي ذاره.

    اعصاب خودت رو با رفتارهاي خانوادش خورد نکن.
    تمام تمرکزت رو بذار روي شوهرت. اونه که تعيين کننده است.


    نذار رودربايستي هاي اول زندگي بين تو و خانواده شوهرت از بين بره.
    خيلي باهاشون صميمي نشو. کمتر حرف بزن.
    توقع نداشته باش دوستت داشته باشن ! هيچ توقعي ازشون نداشته باش !!




    به جاي استفاده از توانايي هاي منطقي خودتون از اين به بعد صرفا توانايي هاي احساسي خود را رو کند.
    يعني به جاي ارائه راه حل، انتقاد، توصيه ، تحسين، و بحث هاي منطقي، به دنبال هم حسي و احترام به او برآئيد.
    ضعفهايش را ناديده بگيريد و احساسهاي مثبت خود را نثارش کنيد.
    در خلوت خودتون به او بگوئيد که عليرغم بعضي مشکلات دوستش داريد و به همسري با او افتخار مي کنيد.
    نه مستقيم نه غير مستقيم او را با هيچ کس مقايسه نکنيد. سعي کنيد زياد در آغوشش بگيريد
    و هنگاميکه مي خواهد بحث را به طرف منطق بکشاند شما با بوسيدن و لمس او ، بگوئيد هرچي تو بگي دلبرم.
    هنر شما در عشق ورزيدن و دلبري کردنه


    شما بايد ذره بيني برداريد و کوچکترين نقاط مثبت همسرتان را بيابيد.
    و آنها را در ذهن خود نگهداريد و هر وقت چنين رفتار و گفتار مثبت را مي بينيد
    آن را برجسته کنيد و بازخورد مثبت به او بدهيد
    ولی من همه ی اینایی که گفتین رورعایت میکنم هیچوقت بهشون بی احترامی نکردم چون جراتشو ندارم باهاشون مسافرت هم رفتم شیرازخونه دارن میدونم که اگر باهم رفتیم مسافرت مزش زیردندونشون میره دیگه نمیزارن جایی تنهایی بریم همین الانشم نمیزاره یه خواهرشوهری دارم که به وقتش بدتراز مامانشه خونوادشون زن سالاری هست برعکس خانواده ما که مرد سالاری هست دلم میخادبتونم جواشونوبدم بدون اینکه مشکلی پیش بیادهرجمعه ای که خونشونیم اونا تصمیم میگیرن که کجابریم اصلا ازمن یه نظر هم نمیخوان اگر هم باهاشون نریم بدشون میادوباهام بدرفتاری میکنن نمیدونم من فقط میخام مسافرتمونو تنهایی بریم چیزدیگه ای نمیخوام



  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گلواژه نمایش پست ها
    ولی من همه ی اینایی که گفتین رورعایت میکنم هیچوقت بهشون بی احترامی نکردم چون جراتشو ندارم باهاشون مسافرت هم رفتم شیرازخونه دارن میدونم که اگر باهم رفتیم مسافرت مزش زیردندونشون میره دیگه نمیزارن جایی تنهایی بریم همین الانشم نمیزاره یه خواهرشوهری دارم که به وقتش بدتراز مامانشه خونوادشون زن سالاری هست برعکس خانواده ما که مرد سالاری هست دلم میخادبتونم جواشونوبدم بدون اینکه مشکلی پیش بیادهرجمعه ای که خونشونیم اونا تصمیم میگیرن که کجابریم اصلا ازمن یه نظر هم نمیخوان اگر هم باهاشون نریم بدشون میادوباهام بدرفتاری میکنن نمیدونم من فقط میخام مسافرتمونو تنهایی بریم چیزدیگه ای نمیخوام
    سلام.
    سلام. خب چرا شما هرجمعه میرین خونه اونا، نمیشه یه بارم اونا بیان؟ چرا اونا شما رو دعوت به بیرون رفتن می کنن، نمیشه یه بارم شما اونا رو دعوت کنید؟ این سوالا رو با لحن دوستانه و با بیانی که صرفا میخواین محبت هاشون رو جبران کنین از همسرتون بپرسین و بگید که اجازه بدن هفته بعد شما بساط پیک نیک رو جمع کنید و همگی برین یه جایی که خودتون میخواین و احتمال میدین اونا نیان. کل هفته هم شوق و ذوق از خودتون نشون بدید. بعد هم همسرتون یا خودتون(جلوی همسرتون) زنگ بزنید و دعوتشون کنید. اگه اومدن که هم اینبار به انتخاب شما شده، هم همسرتون و شاید حتی خونوادش احترام بیشتری براتون قائل میشن. اگر هم نیومدن که ناراحتیتون رو بروز بدید و همسرتون رو راضی کنین که دوتایی برین. این پیروزی بزرگتریه.
    (صرفا تجربیات منه)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مرداد 94 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    897
    سطح
    15
    Points: 897, Level: 15
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام اینگا

    - - - Updated - - -

    اینکارم انجام دادم یه روزدعوتشون کردم خونمون بیرون هم باهم رفتیم وقتی اومدیم خونه خیلی خسته بودیم گفتن بریم نمایشکاه مبل من خسته بودم خواهرشوهرمم خسته بودنرفتیم بعدازاینگه اونارفتن شوهرم گفت الا وبالله بایدبریم نمایشگاه دونفری رفتیم بعدادوشب بعدش مامانش اینارم بردیم امانمایشگاه تمام شده بود بعدش باشوهرم دعواکرده بودکه چرامارواون شب نبردی اینم شده. زندگی مامامانش یه اخلاقی داره که ه مه اززبونش میترسن به قول معروف کولیه انگار مهستی خانم خوشحال میشم بیشترازتجربه هات برام بگی

    - - - Updated - - -

    من فکرمیکنم اون دوست نداره منوشوهرم باهم تنهابریم تفریح یامسافرت دلم میاخ

    - - - Updated - - -

    دلم میخادبتونم جوابشو بدم راهنماییم کنین لطفا

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مرداد 94 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    897
    سطح
    15
    Points: 897, Level: 15
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام کسی نمیخادکمکم کنه یه مقدارازتجاربتون برام بگین تااستفاده کنم مهستی جان خانواده شوهرشماهم همین طورین؟

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مرداد 94 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    897
    سطح
    15
    Points: 897, Level: 15
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    پس چی شد ناامیدم نکنید

  12. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بانو گلواژه نوشته های بالا برگرفته از تجربیات کلیه بانوان تالار همدردی در مورد این موضوع برخورد با مادر شوهر هستش پس لطفا چندین بار دیکه مطالعه کنید و بکار ببندید

    فکر کنم شما بهتره مقالات زیر را بخوانید

    خوب گوش دادن

    مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)

    این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

    (:) نکته های کاربردی عمومی >>>

    لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه


    مهارتهای ارتباطی

    چگونه منفعل نباشیم؟

    اینا هم تاپیک های she هستش.

    مشاوره تخصصی با جناب sci

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

    و مقاله زیر

    حل بحران در زندگی زناشویی

    حداقل روزی نیم ساعت تا یکساعت وقت بزار و بخوان.

    برای درست کردن زندگین نیاز داری به کسب مهارت+بکار بردنشان+تلاش و ناامید نشدن + صبوری کردن
    برای تغییر دادن زندگیت بهتره خودت تغییر کنی

    با خواندن خالی چیزی درست نمیشه بخوان بخوان بخوان و بکاربگیر و صبور باش

    فرمول دیگه ای نداره
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.