به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بی احساس شدن یا تغییر نوع محبت؟

    سلام دوستان
    من اسم تاپیک قبلیم "شوهرم زده زیر قولش بود" ! که deljoo-deltang عزیز لطف کردند و منو راهنمایی کردند.

    البته باید بگم غیر از این مسائل ی سری مسایل دیگه هم هست
    مثلا اینکه احساس می کنم اوایل عقد چقد با هم خوب بودیم. چقدر نسبت به من حساس تر بود
    اما الان که 2 سال از عقدمون می گذره همه چی داره عوض میشه. البته ما هنوز نرفتیم سر خونه زندگیمون. شایدم یکی از عللش این باشه.
    دیگه خیلی به من زنگ نمیزنه. و چون ما با هم تئی ی خونه زندگی نمی کنیم همش مجبوریم یا من برم خونه اونا یا اون بیاد پیش من که این خودش باعث میشه اختلاف بوجودمیاد

    - - - Updated - - -

    البته غیر از اینا باید بگم فوق العاده متشنج شده. تا مین ی چیزی می گم داد میزنه یا فحش میده. عصبی شده. دلیلشو نمیدونم.

    - - - Updated - - -

    عبی شده. داد میزنه . سر هر چیزی داد می زنه فحش میده
    حوصله حرف زدن نداره. تا می خوام سر صحبت رو باز کنم بیشتر از 2 دقیقه تحمل نداره

    - - - Updated - - -

    گاهی وقتا هم نه اینکه بزنه اما ی جوری دستشو به پام می کوبه که اشک من در میاد

    - - - Updated - - -

    کلا خیلی تغییر کرده و اینکه ما همیشه پیش هم نیستسم وضعیت رو بدتر میکنه
    دیروز باهاش حرف زدم و گفتم اگه بد دهنی کردناش و رفتارای زشتش ادامه پیدا کنه منم باهاش ی برخورد جدی می کنم

    - - - Updated - - -

    از طرفی سر هر چیزی خیلی زود قهر می کنه. من آدمی هستم که از قهر کردن متنفرم.
    اصلا دلم نمیاد قهر کنم. اصلا یادم میره چه کارایی کرده. هم دوسش دارم هم بهش وابستم. اما احساس می کنم وابستگیش بهم کم شده. وقتایی که من مسافرتم و ازش دورم بیشتر قدر منو می دونه ، بهم زنگ میزنه منم بهش زنگ می زنم. اما وقتی خودش میره مسافرت دو روز هم بگذره زنگ نمیزنه. منو فراموش می کنه. یادش میره زن داره.

    اگه پشت تلفن حرفمون بشه هر وقت دلش بخواد تلفن رو قطع می کنه یا تا هر وقت دلش بخواد به تماسهای من جواب نمیده. دلش مثه ی تیکه سنگ شده.
    نمیدونم باید چیکار کنم
    واقعا نمیدونم با این رفتاراش چیکار کنم

    - - - Updated - - -

    می خوام تصمیم بگیرم اگه دفه دیگه تلفن رو قطع کرئ دیگه بهش زنگ نزنم نازشو نکشم تا خودش زنگ بزنه

    - - - Updated - - -

    من خیلی گذشت می کنم فکر کنم زیاد از حدش شده

    - - - Updated - - -

    من خیلی گذشت می کنم فکر کنم زیاد از حدش شده

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما دوسال باهم عقد هستید بانو این اصلا خوب نیست خبو چرا ازدواج نمیکنید؟

    بهتره یکم اطلاعاتتان را نسبت به آقایون افزایش بدید.

    تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

    استقبال از شوهر، چرا؟

    و دوم در تکمیل لینک بالا نوشته های مدیر همدردی عزیز

    وابستگی همسرم به خانواده اش

    و در آخر :

    تغييرات در بستر زمان به دست مي آيد

    لطفا صبور باشید بانو
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 19:31]
    تاریخ عضویت
    1393-2-26
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    267
    سطح
    5
    Points: 267, Level: 5
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 43 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیزم تاپیک قبلیت درمورد مشروب خوردن همسرت رو خوندم. فکرمیکنم همسرشما تا حد زیادی شبیه نامزده منه. من هم دقیقا مشکل شما رو دارم که واقعا برام یه معضل شده. کاملا احساسی که توی نوشتت هست رو درک میکنم. من1سال و نیمه که عقد کردم و هنوز سرخونه زندگی نرفتیم. میدونستم نامزدم توی مراسم مشروب میخوره به مقدار کم. اما من چون خیلی حساس بودم روی این مساله ازش قول گرفته بودم که اگه میخوایم ازدواج کنیم باید بطور کل بذاره کنار.اون هم قول داد .اوایل نمیخورد یعنی من متوجه نمیشدم اگرهم میخورد. همیشه میگفت اگه بخوام بخورم بهت میگم من هم میگفتم هیجوقت این کارو نکن اما این اواخر چندبار متوجه شدم که خورده. وقتی دهنش بوی الکل میده ازش بیزار میشم حتی دلم نمیخواد ببینمش. راههایی که دوستان گفتن خیلی خوبه اما من هم مثل شما واقعا نمیدونم باید چیکار کنم همه راهها رو امتحا ن کردم درمورد مضراتش بهش مطالبی نشون دادم،با مهربونی تشویش کردم که نخوره گفتم وقتی دهنت بوی الکل بده حتی نمیتونم بهت نزدیک بشم،توی رابطه سرد میشم. محبت کردم بازم نشد،حتی یه بار که متوجه شدم کلی گریه کردم، گرچه توی ظاهر ناراحت میشه و قول میده اما به این نتیجه رسیدم که توی مراسم وقتی پدرش و برادرش و کل فامیلشون میخورن امکان نداره این نخوره. اطافیانم میگن اینقدر حساس نباش اما واقعا نمیتونم بنظرم حرامه و برکت از سفره ادم میره...
    درمورد نامزد من که هیچی جواب نداد. حتی به خاطر این مسایل و مشکلات دیگه ای که توی تاپیکم نوشتم(با عنوان نمیدونم به رابطه بانامزدم ادامه بدم یا جدا شم) دارم به جدایی هم فکرمیکنم.....
    اما درمورد شما به نظرم تلاشتون رو بکنید،بهش محبت کنید بگید اگه تو واسه من یه قدم برداری من 100قدم واست برمیدارم بگو وقتی میبینم خواسته ام واست ارزش داره و مهمه خیلی احساس خوشبختی میکنم. و وقتی ازتون اجازه میگیره ناچارا اجازه ندید.موفق باشید واست دعا میکنم امیدورارم مشکلت حل بشه

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان خوب و مهربونم
    از شما ممنونم بخاطر همدردی و همراهیتون

    همسر من غیر از مشروب خوردن ایرادای دیگه هم داشت .مثلا بددهنی یا عصبانیت ، دیکتاتوری و .....
    اما من شروع کردم الان 3 روزه با آرامش کامل دارم باهاش رفتار می کنم،
    بهش چشم می گم
    حرفشو گوش می دم
    اگه داد بزنه سکوت می کنم
    اگه فحش بده می بوسمش
    و خلاصه خیلی بهش محبت کردم
    دارم همه انرژیمومی زارم
    و خوشبختانه اونم آرومتر شده خیلی بهتر شده. من می خوام این کارارو تا 3 ماه انجام بدم و انشالا که نتیجه بگیرم.
    تا قبل از اینکه بزنه زیر قولش فکر می کردم که چقدر بدبختم و فحش و بددهنی و ... خیلی بده و خلاصه کلی نا امید بودم . نمی گم اینا چیزای کمی هست ، اما الان که شوهرم رو آورده به مشروب خوردن، میگم که ای کاش مشکلم همون مشکلای قبلی بود

    مشروب خوردنش داره داغونم می کنه. مشکلات دیگه برام قابل حل شده و به پای این مشکل، اونا برام هیچهههههه
    چند روز پیش بهش گفتم ، ی آدم چطوری باید بفهمه با اون کسی که می خواد ازدواج کنه اهل مشروب هست یا نه! گفت باید ازش بپرسه. گفتم منم ازت پرسیدم و تو گفتی دیگه نمی خورم اما الان.....
    بچه ها اون زد زیر قولش. اونم این مسئله که برای من واقعا مهم بود . احساس می کنم از درون شکستم

  5. کاربر روبرو از پست مفید maryam_sh تشکرکرده است .

    maral1392 (چهارشنبه 07 خرداد 93)

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 11 مهر 93 [ 10:30]
    تاریخ عضویت
    1393-2-01
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    452
    سطح
    9
    Points: 452, Level: 9
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 26 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام .میخوام تابیک بزنم اما ارسال نمیشه.از دوستان با تجربه میخوام کمکم کنن.مریم عزیز شرمنده که فضای تابیک شما رو اشغال کردم.

  7. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط افتابگردون نمایش پست ها
    سلام .میخوام تابیک بزنم اما ارسال نمیشه.از دوستان با تجربه میخوام کمکم کنن.مریم عزیز شرمنده که فضای تابیک شما رو اشغال کردم.
    هر کاربر عادی روزانه می تواند 3پست وارد کنه نه بیشتر احتمالا شما بیاد فردا تایپیک بزنید

    البته فکر کنم اینجوری باشه سوالات خودتان را از طریق تماس با ما بالای سایت از مدیران بپرسید اینجوری زودتر به جواب میرسید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    مریم جان خیلی متاسف شدم زمانیکه تاپیک شما رو خوندم.

    شما هنوز عقد هستید و وارد زندگی نشده اید واین مشکلاتی که به اون اشاره کردید سر نخ هایی است که نشونه های خوبی ندارد.

    جدای از مشروب نوع رفتار همسرتون اون هم در دوران عقد(که یکی از خاطر ه انگیز وشیرین ترین دوران هر زوجی است) قابل تامل هست . وباید یه اون توجه کنید. البته شاید آستانه تحمل شما بسیار بالا باشد و بتونید این رفتار ها را در کنار خوبیهاشون تحمل کنید که البته لازمه به یک مشاوره مرا جعه کنید که ایشون بعد از انجام دادن یک سری بررسی ها به ، به صلاح بودن ادامه این زندگی رای می دهد یا خیر.
    اما در مورد مشروب خوردن ایشون ، اصلا روی قول ایشون یا اینکه روزی ایشان را با رفتار درست خودتون تغییر دهید فکر نکنید وایشون رو همین گونه که هست باید قبول کنید.نمی گم ایشون تغییر نخواهند کردند می گویم بر اساس اینکه در آینده ایشون همینی هستند که الان نشون می دهند تصمیمات مهم زندگی تان را اتخاذ کنید.

    هستند افرادی که شاید بتونند با مشروب خوردن همسرشون کنار بیایند اما آیا شما می توانید؟

    نکته دوم اینکه ببینید علت علاقه و وابستگی شما به ایشون چقدر بر پایه های منطقی استواره؟

    بهتره الان که هنوز وارد زندگی نشده اید برای آینده اقدام جدی کنید .

    تا زمانیکه به نتیجه قطعی و آگاهی لازم راجع به توانایی های خودتون در خصوص روبه رویی با شرایطی که در آینده در اون قرار خواهید گرفت نرسیده اید به هیچ وجه وارد زندگی با ایشون نشوید.

    مشاوره را جدی بگیرید.

    در اینجا به خانم نسترن س عزیز هم همین توصیه ها را دارم.

  9. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 10 خرداد 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 10 خرداد 93), شیدا. (شنبه 10 خرداد 93)

  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    با تشکر از توجه شما بی نهایت عزیز

    همه حرفاتون رو قبول دارم. اما من خیلی همسرم رو دوست دارم.

    - - - Updated - - -

    به هیچ وجه نمی تونم ازش جدا بشم. رفتارای اون انعکاسی از رفتارهای منه. با جرات می تونم بگم این یک هفته که من درست و با آرامش رفتار کردم. خیلی بهتر بوده

    - - - Updated - - -

    خوردن مشروب در بعضی از مجالس برای اون یک عیب به حساب میاد . من مجبورم باهاش کنار بیام. هرچند در ظاهر همیشه مخالفتم رو ابراز کردم. اما نمی خوام ازش جدا بشم.این کارش خیلی بده . نمی خوام خودمو قانع کنم اما منو اونو که توی ی قبر نمیزارن!
    ذهنم به شدت درگیره

    - - - Updated - - -

    سخته واقعا سخته که بخوام اینو قبول کنم و قبولم نمیکنم. من همیشه با مشروب مخالفم اما نمیتونم اسیرش کنم. مردا هر وقت هر کاری دلشون بخواد می کنن. واقعا غیر از اینه؟
    حالا ی خواهش دارم . منو تو این راه کمک کنین. به نظرتون با قبول این شرایط چطور باید رفتار کرد.دیگه نباید گله کنم؟دیگه نهی نکنمش؟ دیگه مخالفتمو ادامه ندم؟
    من نمیتونم خوبیهاشو مهربونیهاشو نادیده بگیرم
    نمیتونم ازش جدا بشم

    - - - Updated - - -

    اسلام دین زور و اجبار نیست
    لا اکراه فی الدین

    - - - Updated - - -

    نمی خوام به اجبار من مشروب نخوره . می خوام خودش بفهمه که حرومه
    خدایا کمکم کن. خدایااااااااا

  11. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سعیتو بکن مریم جان
    ولی این دوره قبل عروسی هم برا اینه که بفهمی میخایی با کی زندگی کنی یه عمر .خیلی دقت کن حواست فقط به وابستگیت بهش نباشه عاقلانه بهش فکر کن.

    که به نظر میرسه کل رابطه شما صرف انرژی برا تغییر ایشون هست... شاید بتونی یکارایی کنی ولی تغییر کلی نه.. اون حتما یسری اعتقادات همراستا با مشروب خودنم داره دیگه!
    مشروب صرفا خوردن یه نوشیدنی نیست میتونه سررشته خیلی کارهای غیر اخلاقی دیگه باشه یه مجموعه رفتاره که همدیگرو اقتضا میکنن علت و معلول همن.
    اونا رو میخایی چیکار کنی؟

    - - - Updated - - -

    یک خاهش دارم مریم عزیز
    اگه میخایی وارد زندگی باهاش بشی با اطمینان این کارو کن نه با حدس و گمان و انشالا و ماشالا و دوسش دارم
    چون در غیر این صورت یک مشکل الانت میشه هزار مشکل در اینده .
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میخواهم به خودم کمک کنم تا تغییر کنم و زندگی جدید شروع کنم
    توسط miss seven در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 20 آبان 96, 18:31
  2. چطوری میشه تغییرات اهسته اما پیوسته داشت؟
    توسط maryam.maryam در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 شهریور 95, 23:22
  3. من خیلی کم حرفم و شوهرم ازاین موضوع راضی نیست.چطور خودمو تغییر بدم؟
    توسط شارلوت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 آذر 92, 10:11

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.