به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 43
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array

    میخوام همسرم شب ها زود بیاد خونه ...

    سلام.
    من مدت هاست عضو سایتم اما ماههاست که سر نمیزنم.
    من 28 و همسرم 34 ساله هستیم هر دو هم فوق لیسانس.سال 90 عروسی کردم و مدتی بعد همسرم دیگه سر کار رسمیش نرفت چون از کارمندی خسته شده بود...اما روند در اومدنش از اون اداره دولتی خیلی طول کشید و هنوز که هنوزه باهاش تسویه حساب نکردن. این کارش تبعات وحشتناکی داشت که براتون می نویسم:
    1- خیلی برام توضیح نمیداد چکار میکنه و من به شدت عصبی بودم که سر کار نمیره و بحث و دعوا و قهر و طلاق و .... که دوباره آشتی کردیم و برام توضیح داد و به نظر من دلایلش واسه سر کار نرفتن تا حدودی قانع کننده اومد.
    2- خونوادش مخصوصا پدرش به شدت با این کارش مخالف بودن و بینشون دعوا شد و رابطه اش با پدرش خراب شد همین طور با خونواده من که نمیدونستن چرا اینقدر من رو اذیت میکنه.
    3-از دوست های خوبی که سر کار داشت جدا شد و با افرادی شروع به کار کرد که در شانش نیستن و اهل دود و دم که همین رفت و آمدها خیلی مشکلات ایجاد کرد.
    4- من دوبار یه بار تو خونه یه بار تو کیفش مواد دیدم هر دوبار گفت مال دوستاشه و به شدت از اینکه من بهش شک کردم عصبی شد و من همیشه تو این شک موندم که آیا مواد میکشه یا نه؟
    5- برنامه کاری منظمی نداره و هرشب تا بیاد خونه 11-12-1 شب شده و این موضوع رو اعصاب منه و نمیتونم با این بی نظمی کنار بیام.
    6- من همه راه ها رو رفتم... محبت درمانی... قهر... بحث مستقیم... خواهش.... بی توجهی...
    اما هیچ تغییری تو روال کاریش نمیده و عاشقانه دوستاش رو میپرسته و هر ساعت شبانه روز که بهش زنگ بزنن میره سراغشون حتی اگه من در حال مرگ باشم هم من رو ول میکنه و میره.

    من خودم شاغلم.
    جدیدا به لحاظ مالی هم تحت فشار نیست چون میبینه من پول دارم.
    من خسته ام.
    اما راضی به طلاق نمیشه... تغییری هم تو وضعیتمون ایجاد نمیکنه... میخوام که کمکم کنین

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,367 در 1,792 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. خانم گل آرا

    ."قدرت ومهارت شما"در قانع کردن شوهرت،و"آمادگی شوهرت برای گوش کردن"، تعیین کننده نوع واکنش شماست.

    .اگرتوانش رو داری بامنطق نرم و کاربردی و هم حسی باهاش صحبت کن..

    مضرات این شیوه از زندگی و عواقب اون،رو باهاش درمیان بگذار.اینکه شوهرت راغب به مشارکت و بیان احساسات واقعی خودش ازاین روند باشه بسیارکمک به حل اون خواهد کرد...


    نگرش شمابه اصل مسأله بایدپخته عمیق ومحکم باشه تا آنچه از رفتارشوهرت نیازبه تأثیرگزاری ازطرف شمادارد مهیا شود..


    ازتجسس درامورشخصیش بپرهیز این مسأله کمکی به حل دوستیش با دوستان اهل مواد نخواهدکرد بجزاینکه او رو دربرای شرایطی که درآینده نیازبه تلنگرازجانب شما دارد،واکسینه ومقاوم خواهد کرد.


    هرجاکاری از دستت برنمیاد واحساس سستی وبی دانشی دراون موردمیکنی اقدامی انجام نده وصبرکن تا دانش وحکمت اون موضع بیاد دستت یأ او خودش تغییرکند.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  3. 9 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), heaven65 (جمعه 26 اردیبهشت 93), maadar (دوشنبه 26 خرداد 93), mahasty (جمعه 26 اردیبهشت 93), گل آرا (شنبه 27 اردیبهشت 93), مهربونی... (سه شنبه 13 خرداد 93), مامان فربد (سه شنبه 20 خرداد 93), بی نهایت (جمعه 26 اردیبهشت 93), شهراز (جمعه 26 اردیبهشت 93)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    به نظر من گل آرا جان باید سعی کنی اعتماد همسرت را به دست بیاری اینکه باهات احساس صمیمت کنه و بتونه اگه درگیر مشکلی شده بهت بگه.

    باید همسرت را از این بابت مطمئن کنی که در هر شرایطی حامی اون هستی وبهش کمک خواهی کرد. وتنهاش نمی ذاری. البته در صورتی که باهات صادق باشه .

    زمانی که اون شما رو یار همراه خودش ببینه راحت تر برخی تغییر ها رو می پذیره.

    من هم پیشنهاد می کنم تجسس را کنار بذارید اما سعی در جذب حداکثری ایشون داشته باشید.

    فقط اینکه به نظر من لازمه قبل از هر چیزی با خودت صادق باشی اینکه تا کجا حاضری برای حفظ زندگی ات هزینه کنی؟ اگه آمادگی داری و می خواهی که باید بدونی ممکنه راه سختی در پیش داشته باشی.

    با توجه به بسته مواد که به اون اشاره کردی باید حساب شده تر قدم برداری.
    بهتره با یک مشاوره به صورت حضوری در این مورد صحبت کنید.

  5. 8 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    ammin (جمعه 26 اردیبهشت 93), heaven65 (جمعه 26 اردیبهشت 93), maadar (دوشنبه 26 خرداد 93), mahasty (جمعه 26 اردیبهشت 93), toojih (جمعه 26 اردیبهشت 93), گل آرا (شنبه 27 اردیبهشت 93), مامان فربد (سه شنبه 20 خرداد 93), شهراز (جمعه 26 اردیبهشت 93)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 خرداد 94 [ 09:42]
    تاریخ عضویت
    1391-6-27
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    2,008
    سطح
    27
    Points: 2,008, Level: 27
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 59 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به نظر من كه معتاده
    وگرنه چه لزومي داره كه مواد تو كيفش بذاره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 1
    دير اومدناشم صددرصد مربوط به همينه عزيزم

  7. کاربر روبرو از پست مفید hajes تشکرکرده است .

    toojih (شنبه 27 اردیبهشت 93)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    تا جایی که من می دونم زحمت خیلی زیادی کشیدی که روابطتون بهتر شه
    حیف نیست بخوای رها کنی ؟
    راستی خواهرتون چطوره ؟
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    گل آرا (پنجشنبه 15 خرداد 93)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 تیر 93 [ 00:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-24
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    319

    تشکرشده 338 در 136 پست

    Rep Power
    32
    Array
    اگر می‌توانید دل خود را راضی کنید تا وقتی که یقین پیدا نکردید حرفش را قبول کنید مبنی بر اینکه این مواد متعلق به خودشان نبوده و نیست.
    اما اگر نمی‌توانید شک را کنار بگذارید در مرحله اول از او بخواهید شفاف عمل کند و رفتار مشکوک نداشته باشد، اگر قبول نکرد می‌توانید پیگیری کنید این کار یکی از این سه نتیجه را در بر دارد؛
    اول: بفهمید که این مواد متعلق به همسرتان نبوده و ایشان معتاد نیست که در آن صورت شما شرمنده می‌شوید.[زیرا به همسرتان شک کردید و...]
    دوم: نتوانید بفهمید که ایشان معتاد است یا نه؟ چون همسر شما ممکن است اجازه کنکاش را ندهد؛ پس شک مثل خوره شما را می‌خورد در حالی که ممکن است، همسرشما واقعا مواد مصرف نمی‌کند، امّا شما به جهت شک داشتن نسبت به زندگی دلسرد شوید و زندگی شما خراب شود.
    سوم: مطمئن شوید که همسر شما گاهی اوقات مواد مصرف می‌کند؛ که در اینصورت شما تصمیم به جدایی بگیرید، ولی شاید او ناخواسته گیر این مشکل افتاده باشد که باید به او کمک کنید تا نجات پیدا کند، از طرفی چه بسا جدا شدن بدتر باشد بخاطر اینکه ممکن است تا آخر عمر مجرد بمانید.
    لذا بهتر است محیطی گرم و دلچسب برای همسر درست کنید تا جذابیت شما برای ایشان بیشتر شود و کم‌کم بتواند با شما درد دل کند و با گفتگو کند، و در نهایت بتوانید به اتفاق هم مشکل را حل کنید.

    امیدوارم به زودی مشکلتان حل شود.
    ویرایش توسط mostafavi9090 : شنبه 27 اردیبهشت 93 در ساعت 21:52

  11. کاربر روبرو از پست مفید mostafavi9090 تشکرکرده است .

    گل آرا (شنبه 27 اردیبهشت 93)

  12. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    مرسی دوستان.

    در پاسخ به آقای آمین: متشکرم. کاملا متوجه منظور شما شدم بابت دو خط آخری که فرمودین خیلی ممنونم چون دو راهکار عملی بود مخصوصا آخری. خیلی دلم میخواد صبور باشم خیلی شده زمان گذشته و مشکل به خودی خود شفاف شده منتها اکثر مواقع صبور نیستم.
    همین کم صبری و واکنش آنی من خیلی جاها کار دستم داده و باعث شده رفتاری نسنجیده و ناپخته نشون بدم و شرمنده بشم.
    اما توضیحات اول پستتون رو با اینکه متوجه شدم اما راهکاری براش ندارم. من به اون اندازه بلد نیستم گفتگوی مؤثری رو شروع کنم و همسرم متقابلا در برابر هررررنوع گفتگو مقاومت می کنه. وقتب بفهمه من رو یه مسئله حساسم به هیچ طریقی وارد مذاکره نمیشه. لطفا برای این مورد بیشتر راهنماییم کنید.

    بی نهایت جان، خودم میدونم همسرم بیشتر از من به دوستاش اعتماد داره و این موضوع به شدت منو شکنجه میده اما نمیدونم چه جوری اعتمادش رو جلب کنم؟ تو کاراش هم نمیتونم تجسس کنم چون چیزی دستگیرم نمیشه دیالوگ هاش با دوستاش از طریق تلفن فقط آره و نه است.
    هیچ وقت هم هیچ اس ام اسی تو گوشیش نیست. البته این اخلاق از زمانی که شاغل بوده براش مونه و دست خودش نیست. رفتار مشکوکی هم نداره فقط از در که میاد خیلی اسپری زده و آدامس میجوه که فهمیدم پنهانی سیگار میکشه.
    چون به مدت دو هفته با هم مسافرت بودیم و دائم جلو چشمم بود و فقط میتونست یواشکی که من نفهمم سیگار بکشه.

    ممنون هاجس.
    من با قاطعیت شما نمیگم معتاده. فقط شک دارم. چون درباره انواع مواد تو نت سرچ کردم و همسر من هیچ تغییر مشخصی نداره هیچ علائمی مبنی بر مصرف مواد تو رفتار و تن و روحش نیست غیر از اون دوباری که دیدم که یه بارش رو گفت فلانی اینجا بود مال اونه و یه بارش هم تو کیفش بود که تازه از سفر برگشته بود و گفت مال فلانی بوده داده به من از پلیس راه رد کنم چون قیافه خودش تابلوئه بهش شک میکنن اما به من که شک نمیکنن...دیگه هم هیچی ندیدم اما حس بدش باهام موند.
    و اینکه همیشه به خاطر وجود دوستاش که دورش هستن و اهل مواد در عذابم.

    زندگی موفق عزیز، حقیقتش نخواستم سر دوستان رو درد بیارم اما زندگی من در مجموع تو این چند سال رو به بهبود بوده وضع الان من خیلی با اوایل ازدواج فرق داره حرفامو راحت میزنم و از اون قسم درگیری ها مطلقا پیش نمیاد منتها همین رفتار همسرم خستم کرده خیلی هم خسته شدم.
    خواهرم هم خوبه با نی نی کنار اومد.

    مصطفوی گرامی، ممنون. در اکثر مواقع توصیه اول شما رو اجرا میکنم و حالم خوبه ولی به محض این که با هم دعوا میکنیم و سر موضوعی دچار اختلاف میشیم تمامی اون افکار مسموم قوت میگیره یا فقط کافیه ببینم بوی سیگار میده یا تو وسایلش فندک هست یا زیاد عطر زده خیلی حالم بد میشه

    - - - Updated - - -

    میدونید همسر من نمیذاره قهر بمونم به هر قیمتی شده باید دوست شیم حتی با تشر و بد و بیراه و با اعمال زور ! همیم موضوع نمیذاره من مدتی رفتار مصمم و قاطع داشته باشم تا متوجه سردی من بشه و سعی کنه تو برنامش تغییری ایجاد کنه و شب ها زودتر بیاد.
    وقتی هم دعوا میشه میگه من دیر میام چون تو به من اعتماد نداری، تهمت میزنی، اعصابم رو خورد میکنی و .... و من برای اینکه باهات درگیر نشم ترجیح میدم وقتی بیام که خوابی... این در حالیه که من شاید دو هفته یه بار موضوعی پیش بیاد که بحث دوستاش رو کنم....خیلی شب ها ه خوبیم هم دیر میاد
    نمیدونم خسته شدم راهکار عملی میخوام چکار کنم ؟ دقیقا چه برخوردی داشته باشم و چی بگم؟

  13. 2 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    mostafavi9090 (یکشنبه 28 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  14. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,367 در 1,792 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم گل آرا.،

    خوبه که شوهرت باقهرمخالفه.معلومه روحیه ی حساس وعاطفی هم داره..بنابراین ،سردی،طعنه وکنایه رو در زندگی باهاش اسفاده نکن..

    دراموری که علم کافی نداری چاره ای جز صبروخویشتن داری نداری اینجاتمرین صبرکن وقتی رفتارهاش رو نمیپسندی وکاری ازت ساخته نیست اون موقع سرخودت روباکاری دیگه گرم کن وابدا کنترل گری نکن چون اومسئول انتخاب واراده ی خودش هست درک میکنم که رفتاراشتباه اوباعث آزارت میشه وفکرنکردن بهش ممکنه سخت باشه اماباتمرین وخواستن میتونی شرایط روآرامترکنی....


    اگرشوهرت جزو نزدیکان یادوستان من بودویک دوره نسبتاطولانی رفتارهاش رومیدیدم اینطوری باهاش صحبت میکردم هرجا ازمتن زیربرات کاربردی هست میتونی ازش الهام بگیری:


    "" .میدونم که گاهی اوقات سیگارمیکشی،شایدباشنیدن حرفم تعجب کنی یا احساس بدی بهت دست بده باخودت بگی من هیچ نشانه ای مبنی برسیگارکشیدن به جانگذاشتم وجلوچشم تو نکشیدم پس نبایددرموردم قضاوت کنی،یابه هر دلیلی انکارکنی،

    اماواقعیت اینه که من متوجه شدم سیگارمیکشی،به خاطر خودت نگران هستم احساس بد سیگارکشیدن و پایین اومدن عزت نفس بعدازهرنخ سیگارهست. حتمامتوجه شدی که سیگار به رابطت باخودت آسیب میزنه به اندازه ی هرسیگاری که میکشی ناخودآگاه ازخودت بدت میاد،بعدشم کلی بایدپیش همسرت پنهانکاری کنی، دوبار ازت مواد دیدم قضاوت نمیکنم که مصرف میکنی چون باچشم خودم ندیدم ولی همانطورکه خودت میدونی حمل مواد دوستات نشانه خوبی برای اعتمادبنفس یک فردتحصیلکرده ی ۳۴ساله نیست من ازت بیشترازاین انتظار دارم چون سوابق پشتکارگذشتت وموفقیت هات یه چیز دیگه رومیگه. کمک به خلاف کردن به دوستات اول خودت روپیش وجدان خودت مسئول میکنه..


    تصورمیکنم روالی که درپیش گرفتی وشبها اینقدر دیربه خونه ت میری و هربار یه جورتوجیه میکنی یابا خشم تقصیر روبه گردن همسرت میندازی، داری ازخودت فرارمیکنی، شایدخودت هم متوجه شدی این رویه پوچ و خسته کننده به نظرمیرسه.الان نیاز هست تجدیدنظرکنی و دنبال راههای صحیح ومنطقی برای بیرون اومدن ازاین شرایط باشی هرکمکی از دستم بیاد دریغ نمیکنم.هرصحبتی داری من گوش میکنم...""


    بازهم تأکیدمیکنم توی ضعف هات عکس العمل خاصی انجام نده ‏
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  15. 4 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), heaven65 (شنبه 10 خرداد 93), maadar (دوشنبه 26 خرداد 93), مامان فربد (سه شنبه 20 خرداد 93)

  16. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام.
    ممنون آقای آمین. این دیالوگ الان که ما به شدت رابطه داغونی داریم عملی نیست و مصنوعی به نظر میرسه اول باید شرایط فراهم شه اما چطور؟
    اون شب اومد به زور دوست شد و قرار شد فرداش بریم سفر با خواهرم.
    تو سفر همه چی خوب بود فقط گاهی جیم میشد که تو ماشینش آدامس پیدا کردم دید تو لکم خودش لو داد یه سیگار نشون داد گفت به خاطر اینه؟ مال فلانیه خوش طعم بود گذاشتم فاز داد بکشم. منم روشنش کردم خودم کشیدم گفتم آره خوبه برای منم بخر. ازم گرفت پرت کرد گفت بیخود کردی. گوشیش رو چک کردم یه دوستش اس داده بود برام چند تا کپسول بفرست من اصفهانم. انگار گفته بود نمیتونم. که دوستش شاکی شده بود که مگه چه کار سختی ازت خواستم با یه فحش ناجور.
    کپسول چیه؟
    چه جور موادیه؟ نشونه هاش چیه؟ به شوهرم بگم این اس ام اس یعنی چی؟ یا نگم؟
    آخر سفر خبر دادن شوهر اون یکی خواهرم فوت کرده و برگشتیم شهرستان و من یه هفته ای پیش خواهرم موندم و ازش خواستم نره با دوستاش ویلا . اما رفت و گوشیشم خاموش کرده و تو مراسم هم بود اما کلی به من غر زد که دوتا خواهرت تحویلم نمیگیرن. راست میگه ولی من چکار کنم؟


    من الان چند موضوع درگیرم کرده چه جور باهاشون کنار بیام؟


    یکی کپسول

    یکی اینکه به شدت آزارم میده. از طرفی اصرار میکنه نرم تهران و پیش خواهر عزادارم بمونم اما تو مدتی که نیستم میره با دوستای ناجورش ویلا و گوشی خاموش میکنه که زجر ببینم و میگه چون اعتماد نداری این بلاها رو سرت میارم.

    من روانی شدم آرزوم اینه که بمیره . تو زندگیم مردم آزارتر از این موجود ندیدم. مدام اعصابم خورده.

    نمیشه باهاش حرف زد. مطلقا نمیپذیره کارش اشتباهه. بی محلی کنم؟ مهرم 1200 تاست. اجرا بذارم که سکته کنه؟ چکار کنم من بدبخت ؟

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,445 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام گل آراجان
    من تجربه ای دراین مورد ندارم اما فکرمیکنم باید بیشترحواست روجمع کنی.
    بعضی ازموادهای مخدر به شکل کپسول ا ند وخیلی راحت میشه ازشون استفاده کردمثل ترامادول که این روزها هم واقعا مصرفش زیاد شده وبه راحتی هم دردسترسه.
    شما باید مطمئن بشی که شوهرت چیزی استفاده میکنه یانه؟
    بهت پیشنهاد میدم اشتراک آزاد بگیری تا مشاورهای محترم کمک کنن.چون موضوع مهمیه ونباید بی خیال شد ازطرفی هم نمیشه بی گداربه آب زد.به راهنمایی تخصصی تری احتیاج داری.
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  18. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    صبا_2009 (سه شنبه 06 خرداد 93)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اردیبهشت 93, 11:43
  2. اهای جماعت من زود زود میگ میگی وابسته میشم.کمکم کنید
    توسط gheryeh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 خرداد 92, 15:29
  3. من آدم حساس و زودرنجی شدم چی کار کنم؟
    توسط saharnaz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 شهریور 90, 17:34
  4. زود رنج کیست و زود رنجی چیست؟
    توسط keyvan در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 اردیبهشت 88, 15:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.