به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 95 [ 12:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-25
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    2,272
    سطح
    28
    Points: 2,272, Level: 28
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 38 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New با توجه به شرایط من آیا انتخاب درستی؟اگر این دختر شهرستانی باشه باید چیکار کنم؟(علاقمند به انتخاب همکلاسی)

    سلام
    محمد هستم 26 ساله از مشهد

    دانشجو لیسانس حسابداری(دانشگاه غیر انتفاعی) هستم و یک ترم مانده تا درسم تمام بشه و بعد اون دیگه فعلا قصد ادامه تحصیل ندارم.

    پدرم فوت شدن سال 82 و از اون زمان با مادرم و یک خواهر زندگی می کنم و البته خواهرم یک سالی هست که تو عقد به سر میبره.

    معافیت کفالت دارم.

    از سال 84 سر کار میرفتم و الان شغل نرم افزار کاری موبایل دارم در یکی از واحد های بازارچه موبایل مشهد که البته 5 ماه هست مشغول این کار هستم و به این کار به چشم شغل دایم نگاه می کنم.

    در حال حاضر هم حقوق آنچنانی ندارم 500000 تومان ماهانه و پس انداز هم ندارم فعلا به دلیل فوت پدر مجلور بودم در منزل خرج کنم ولی الان چند ماهی هست که بالاخره داره پولام جمع میشه

    ----------------------------------

    واقعیتش خیلی وقته فکر انتخاب همسر هستم تا اینکه حدود یک ماه پیش دختری رو سر کلاس دیدم که هم رشته ای من هست و حسابداری می خونه و 22 سالشه و همچنین ترم 2 هستش

    زمانی که ایشون رو دیدم واقعا برای اولین بار حس کردم یک نفر واقعا می خوام و حس خیلی خوبی نسبت بهش دارم و پی گیر شدم تو راه دانشگاه چند باری تعقیبش کردم تا ببینم چطور دختری هست ایا واقعا دختری مومنی هست یا نه هر چند چیز زیادی دستگیرم نشد ولی تا حدودی فهمیدم

    در حال حاضر موضوع رو با دو نفر از دوستام در میان گذاشتم گفتن برو جلو و بهش بگو ولی چون من اصلا این کار رو درست نمیدونم با مادر و خواهرم در میان گذاشتم و قرار شد هفته دیگه بعد کلاس بیان دانشگاه و با دختر خانوم صحبت کنند

    من تا به اینجا از تصمیم خودم مطمین هستم و پای همه چیز هستم ولی خوب یک موضوع خیلی من رو درگیر کرده که نمیدونم ایشون مشهدی یا شهرستانی و محل سکونتشون رو نتونستم هنوز بفمم هر چند با چند نفر در میان گذاشتم از دوستاش بپرسن ولی خوب اگر شهرستانی باشه موندم باید چیکار کنم !لطفا راهنمایی کنین من رو و بگید آیا انتخاب من درست هست یا خیر

    ممنون
    ویرایش توسط Gholamzadegan : پنجشنبه 25 اردیبهشت 93 در ساعت 08:16

  2. 4 کاربر از پست مفید Gholamzadegan تشکرکرده اند .

    anahita -a (جمعه 26 اردیبهشت 93), khaleghezey (پنجشنبه 25 اردیبهشت 93), pasta (جمعه 26 اردیبهشت 93), فدایی یار (پنجشنبه 25 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    به همدردی خوش آمدید دوست عزیز



    لطفا عنوان را بر اساس مشکلي که داريد تغيير بديد.

    دوستان تا وقتي عنوان گوياي مشکل کاربر نيست از گذاشتن نظرات خود داري کنيد

    کاربر گرامي لطف کنيد از طريق تماس با ما (بالاي سايت) يا پايين کادر روي مثلث مشکي(کنار کلمه تشکر) کليک کرده و عنوان مناسب را به مديريت سايت اطلاع دهيد با سپاس

    اينکار سه تا حسن داره يکي اينکه مديران و مشاورين سايت به تاپيک شما سر ميزنن
    دوم اينکه شما با فکر کردن و متمرکز کردن افکار خودتان دليل اصلي مشکل خود را بيان ميکنيد اينجوري متوجه مي شويد واقعا مشکل شما چيست و خودش خيلي به شما در حل جواب کمک ميکند
    و دليل سوم با مشخص شدن دقيق مشکل کاربران سايت بهتر مي توانند شما را راهنمايي کنند.

    *****************************************

    خدا رحمت کنه پدر شما را و همینطور درود بر شما بخاطر مردانگی که داری و پشت خانوادت هستی این خیلی خوبه

    درآمدت خوبه برای اول کار ان شاء الله بیشترم میشه کار خوبی کردی به خانوادت اطلاع دادی از طریق خانواده اقدام کردی.
    لطفاب رای دفعات بعدی برای هرتصمیمی که میخوای بگیری یا به متخصص مراجعه کن یا به یه فرد باتجربه تا نتیجه بهتری بگیری

    1.آیا شما از خودت منزل داری؟اینو پرسیدم چون نوشتی پس انداز نداری
    2.معیارهای شما برای انتخاب همسر چیه؟
    3.یکم از خصوصیات اخلاقی و شخصیتی خودت بیشتر بگو تا باهات آشنا بشیم.لطفا توضیح کوتاه نباشه اینجوری بهتر میتوانیم راهنمایی کنیم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : پنجشنبه 25 اردیبهشت 93 در ساعت 08:43

  4. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Esssssi (شنبه 27 اردیبهشت 93), Gholamzadegan (پنجشنبه 25 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 95 [ 12:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-25
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    2,272
    سطح
    28
    Points: 2,272, Level: 28
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 38 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود

    به همدردی خوش آمدید دوست عزیز



    لطفا عنوان را بر اساس مشکلي که داريد تغيير بديد.

    دوستان تا وقتي عنوان گوياي مشکل کاربر نيست از گذاشتن نظرات خود داري کنيد

    کاربر گرامي لطف کنيد از طريق تماس با ما (بالاي سايت) يا پايين کادر روي مثلث مشکي(کنار کلمه تشکر) کليک کرده و عنوان مناسب را به مديريت سايت اطلاع دهيد با سپاس

    اينکار سه تا حسن داره يکي اينکه مديران و مشاورين سايت به تاپيک شما سر ميزنن
    دوم اينکه شما با فکر کردن و متمرکز کردن افکار خودتان دليل اصلي مشکل خود را بيان ميکنيد اينجوري متوجه مي شويد واقعا مشکل شما چيست و خودش خيلي به شما در حل جواب کمک ميکند
    و دليل سوم با مشخص شدن دقيق مشکل کاربران سايت بهتر مي توانند شما را راهنمايي کنند.

    *****************************************

    خدا رحمت کنه پدر شما را و همینطور درود بر شما بخاطر مردانگی که داری و پشت خانوادت هستی این خیلی خوبه

    درآمدت خوبه برای اول کار ان شاء الله بیشترم میشه کار خوبی کردی به خانوادت اطلاع دادی از طریق خانواده اقدام کردی.
    لطفاب رای دفعات بعدی برای هرتصمیمی که میخوای بگیری یا به متخصص مراجعه کن یا به یه فرد باتجربه تا نتیجه بهتری بگیری

    1.آیا شما از خودت منزل داری؟اینو پرسیدم چون نوشتی پس انداز نداری
    2.معیارهای شما برای انتخاب همسر چیه؟
    3.یکم از خصوصیات اخلاقی و شخصیتی خودت بیشتر بگو تا باهات آشنا بشیم.لطفا توضیح کوتاه نباشه اینجوری بهتر میتوانیم راهنمایی کنیم
    خیلی ممنون از لطف شما حتما
    1- خیر واقعیتش تو این سال ها نهایت حقوق من 700 بوده و چون شغلم فروشندگی بود اومدم تو شغلی که تخصص دارم تا متناسب با کارم پیشرفت کنم و حقوق بیشتری دریافت کنم در آبنده سر کار حسابداری هم می خوام برم ولی اول می خوام اینجا جا بیفتم و درسم تمام بشه.
    2- من خیلی ایمان و اخلاق و میانه رو بودن اهمیت میدم و همچنین تا حدی تحصیلات و زیبایی هم در کنار همه اینها و تفکرم اینه که اگر یک نفر رو انتخاب کردم تا اخر عمر باید باهاش بمونم و نزارم سختی بکشه و اذیت بشه و بهش وفادار باشم.
    خیلی شاد بودن و سر زنده بودن هم برام مهمه با ادم اخمو اصلا سازگاری ندارم که البته تو داشنگاه که از ایشون اخم و ناراحتی ندیدم.
    3- من ادم احساساتی هستم و کمی هم زودرنج ولی خوب همیشه سعی می کنم خودم رو با شرایط هماهنگ کنم اگر نتونم شرایط رو تغییر بدم یا ببینم الان نمیشه کاری کرد.
    واقعیتش تا الان اصلا با هیچ دختری رابطه نداشتم.
    ادم مذهبی هستم ولی میانه رو نه تندرو همیشه اگر مثلا خودم اعتقاد دارم اهنگ گوش کردن زیاد کار خوبی نیست و تاثیرات منفی داره ولی خوب هیچ وقت دیگران رو مجبور نمی کنم و اگر جایی باشم که اهنگ گوش میدن و من خوشم نمیاد بر حسب موقعیت اونجا رو ترک می کنم یا تحمل می کنم و یا اینکه اگر طرفم انسان منتقی باشه میگم اگر ممکنه صدای اهنگ رو کم کن یا خاموش کن.
    همیشه به فکر موقعیت بهتر هستم از نظر حرفه و شغل و درآمدی.
    آدم عجولی هستم ولی خوب سریع خودم رو کنترل می کنم تا مبادا کار دست خودم بدم.
    هیچ وقت دوست نداشتم و ندارم تنها برم جایی(مهمونی یا تفریح) و همیشه دوست دارم یک نفر همراهم باشه اگر همسر داشتم اول ایشون رو میبردم و الان هم که ندارم با یکی از بر حسب مکان با مادر یا خواهرم یا یکی از دوستان صمیمی میرم مگر اینکه مجبور باشم تنها برم.
    از حضور در جمع و صحبت کردن اگر صمیمی نباشم با اون جمع یکم ترس دارم ولی خوب همیشه خودم رو تا حد ممکن کنترل می کنم که خونسرد باشم.
    تا کسی رو خوب نشناسم سعی نمی کنم باهش رفت و امد کنم و تا ببینم ممکنه به انحراف کشیده بشم فورا از طرف دوری می کنم
    اهل سیگار هم نیستم

    دیگه نمیدونم چی رو باید توضیح بدم....
    ممنون
    ویرایش توسط Gholamzadegan : پنجشنبه 25 اردیبهشت 93 در ساعت 09:30

  6. کاربر روبرو از پست مفید Gholamzadegan تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 25 اردیبهشت 93)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی عالی توضیح دادی فقط میمونه یه سوال.

    حقوق شما نهایت 500یا بشه 700 چون پس انداز نداری هم میگم

    1.خرج و مخارج عقد و عروسی و خرید طلا و اینکه یه مقدار از جهیزیه به عهده پسره
    2.مشکل نداشتن مسکن و آیا اینکه قادر به اجاره و یا رهن منزل هستید یا خیر؟

    فکر کنم توی مشهد هم کمتر از ماهی 300یا 400 خانه برای اجاره نباشه.از این نظر سوال کردم

    محض آشنایی با قوانین تالار:هر فرد در روز میتواند نهایت روزانه 3 تا پست بزاره در سایت.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Esssssi (شنبه 27 اردیبهشت 93), Gholamzadegan (پنجشنبه 25 اردیبهشت 93), toojih (جمعه 26 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 25 اردیبهشت 93)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    دوست من فکر نمی کنم بیش از این نیاز باشه این جا خودتو معرفی کنی.

    اما بگم شما میخواید ازدواج کنید و یه امری خوب وپسندیده هست به هر حال خدا پدرتون رو بیامرزه قطعا باعث شده سختی های بیش تری رو متحمل بشید به هر حال شما یه شرایطی رو دارید مهم این هست ببنید کسی شما برای ازدواج در نظر گرفتید شما رو با این شرایط قبول می کنند یا خیر و باید شرایطتتون رو برای ایشون شرح بدید و اگه قبول کردند که قسمت بودید خدا رو شکر اگه بازم مصلحت شما در چیز دیگه ای بود و نشد بازم خدا رو شکر کنید

    توصیه میکنم به هیچ وجه مادرو خواهرتون رو مستقیم نیارید از ایشون خواستگاری کنند چون اگه جواب ایشون منفی باشه غرور مادر و خواهرتون واقعا جریحه دار میشه مخصوصا این که شما پدرتون مرحوم شدند خیلی تاثیرش بیش تر میشه مخصوصا این که اون خانم ترم دو هستند و اکثرا دخترها تا ترم 4 یا 5 خیلی ایده ال گرا فکر میکنند و فکر میکنند یه خواستگار خیلی خوب دیگه براشون میاد و احتمال این که جوابشون منفی باشه بیش تره

    تمامی دانشگاه ها دفتری دارند که مربوط به مسایل ازدواج هستش شما اول مادرتون رو بفرستید دانشگاه تا ادرس و شماره ی ایشون ر وبگیرند بعدش اگه متوجه شدید غیر مشهدی هستند شاید بهتر باشه فراموشش کنید چون با شرایط شما واقعا کارتون سخت تر میشه و اگه دیدید نه اون مشکل رو ندارید میتونید از مادرتون بخواید به خونشون زنگ بزنند و خواستگاری کنند این طوری اگه جوابشون منفی هم باشه زیاد بهتون بر نمی خوره ..ضمنا این طوری متوجه میشید ساکن کدام قسمت شهر هستند و میتونید برید ببنید ایا از شما بالاتر هستند یا خیر و اگه دیدید محیط مسکونیشون و خونشون و.. خیلی از شما بالاتر هست شاید بازم بهتر باشه دیگه خواستگاری هم نکنید و فراموششون کنید...کلا یه چیزی رو بگم شما گفتید اولین باری هست که دلتون لرزیده و از دختری خوشتون اومده و.. من بهتون قول میدم اگه خویشتن دار باشید این اخرین بار هم نخواهد بود و اگه اون خانم رو فراموش کنید هستند دختر های خوب دیگه ای که باز شما از ایشون خوشتون بیاد و شرایطتتون هم بهتر شده باشه انشالله

    بازم تاکیید میکنم به هیچ وجه مادر و خواهرتون رو نبرید بعد کلاس از ایشون خواستگاری کنند.

    این که انتخاب شما درست هست یا غلط ما نه شما رو دیدیم و نه ایشون رو اگه اون دخت خانم از خانواده ی خیلی بالاتری از نظر مالی از شما باشند خب طبیعتا من میگم اشتباه چون احتمال جواب منفی بیش تره ولی یه موقع دیدی شرایط اونا مثل شما بود و یا پایین تر و این قدر از شما خوششون اومد که موافقت کردند.

    انشالله هر انچه خیر و صلاح شماست رقم بخوره.
    ویرایش توسط فدایی یار : پنجشنبه 25 اردیبهشت 93 در ساعت 10:33

  10. 2 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (پنجشنبه 25 اردیبهشت 93), toojih (جمعه 26 اردیبهشت 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 95 [ 12:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-25
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    2,272
    سطح
    28
    Points: 2,272, Level: 28
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 38 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فدایی یار نمایش پست ها
    دوست من فکر نمی کنم بیش از این نیاز باشه این جا خودتو معرفی کنی.

    اما بگم شما میخواید ازدواج کنید و یه امری خوب وپسندیده هست به هر حال خدا پدرتون رو بیامرزه قطعا باعث شده سختی های بیش تری رو متحمل بشید به هر حال شما یه شرایطی رو دارید مهم این هست ببنید کسی شما برای ازدواج در نظر گرفتید شما رو با این شرایط قبول می کنند یا خیر و باید شرایطتتون رو برای ایشون شرح بدید و اگه قبول کردند که قسمت بودید خدا رو شکر اگه بازم مصلحت شما در چیز دیگه ای بود و نشد بازم خدا رو شکر کنید

    توصیه میکنم به هیچ وجه مادرو خواهرتون رو مستقیم نیارید از ایشون خواستگاری کنند چون اگه جواب ایشون منفی باشه غرور مادر و خواهرتون واقعا جریحه دار میشه مخصوصا این که شما پدرتون مرحوم شدند خیلی تاثیرش بیش تر میشه مخصوصا این که اون خانم ترم دو هستند و اکثرا دخترها تا ترم 4 یا 5 خیلی ایده ال گرا فکر میکنند و فکر میکنند یه خواستگار خیلی خوب دیگه براشون میاد و احتمال این که جوابشون منفی باشه بیش تره

    تمامی دانشگاه ها دفتری دارند که مربوط به مسایل ازدواج هستش شما اول مادرتون رو بفرستید دانشگاه تا ادرس و شماره ی ایشون ر وبگیرند بعدش اگه متوجه شدید غیر مشهدی هستند شاید بهتر باشه فراموشش کنید چون با شرایط شما واقعا کارتون سخت تر میشه و اگه دیدید نه اون مشکل رو ندارید میتونید از مادرتون بخواید به خونشون زنگ بزنند و خواستگاری کنند این طوری اگه جوابشون منفی هم باشه زیاد بهتون بر نمی خوره ..ضمنا این طوری متوجه میشید ساکن کدام قسمت شهر هستند و میتونید برید ببنید ایا از شما بالاتر هستند یا خیر و اگه دیدید محیط مسکونیشون و خونشون و.. خیلی از شما بالاتر هست شاید بازم بهتر باشه دیگه خواستگاری هم نکنید و فراموششون کنید...کلا یه چیزی رو بگم شما گفتید اولین باری هست که دلتون لرزیده و از دختری خوشتون اومده و.. من بهتون قول میدم اگه خویشتن دار باشید این اخرین بار هم نخواهد بود و اگه اون خانم رو فراموش کنید هستند دختر های خوب دیگه ای که باز شما از ایشون خوشتون بیاد و شرایطتتون هم بهتر شده باشه انشالله

    بازم تاکیید میکنم به هیچ وجه مادر و خواهرتون رو نبرید بعد کلاس از ایشون خواستگاری کنند.

    این که انتخاب شما درست هست یا غلط ما نه شما رو دیدیم و نه ایشون رو اگه اون دخت خانم از خانواده ی خیلی بالاتری از نظر مالی از شما باشند خب طبیعتا من میگم اشتباه چون احتمال جواب منفی بیش تره ولی یه موقع دیدی شرایط اونا مثل شما بود و یا پایین تر و این قدر از شما خوششون اومد که موافقت کردند.

    انشالله هر انچه خیر و صلاح شماست رقم بخوره.
    سلام خیلی ممنون از راهنمایی مفیدتون من رو به فکر واداشت

    ترمی که ایشون دارن درس می خونن ایشون ترم 7 هستن و من 9 من از اول لیسانس حساب کردم ولی خوب ایشون کاردانی رو مثل اینکه همین دانشگاه بودن من یک ترم دیگه دار و ایشون دو یا سه ترم دیگه

    من با مادرم این موضوعی که شما فرمودید رو در میان گذاشتم ولی خوب گفتن اشکالی نداره و اگر قرار بر رد کردن هست بهتر اینکه خود دختر خانم رد کنند.

    شهرستانی بودن یا مشهدی بودن رو هم سعی میکنم تا قبل یکشنبه متوجه بشم تا تصمیم بگیرم.

    سطح زندگی رو نمیدونم واقعیتش سخته برام این رو قبول کنم چون کسانی تو فامیل داریم که با خانواده بالاتر از خود وصلت کردند و مشکلی هم ندارن.

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    خیلی عالی توضیح دادی فقط میمونه یه سوال.

    حقوق شما نهایت 500یا بشه 700 چون پس انداز نداری هم میگم

    1.خرج و مخارج عقد و عروسی و خرید طلا و اینکه یه مقدار از جهیزیه به عهده پسره
    2.مشکل نداشتن مسکن و آیا اینکه قادر به اجاره و یا رهن منزل هستید یا خیر؟

    فکر کنم توی مشهد هم کمتر از ماهی 300یا 400 خانه برای اجاره نباشه.از این نظر سوال کردم

    محض آشنایی با قوانین تالار:هر فرد در روز میتواند نهایت روزانه 3 تا پست بزاره در سایت.
    برای عقد که جور می کنم من هر ماه 300 تومان از حقوقم رو کنار میزارم الان هم 1000000 دارم

    برای بله بران هم فکر نکنم زودتر از بعد تابستان باشه اونم جور میشه اگر هم کم بیارم از اطرافیانم فعلا مقداری قرض می کنم

    خانواده عروس باید حداقل دو سالی مهلت بدند و تو عقد باشیم اگر این مقدار زمان رو بدند مسلما سرمایه مورد نیاز رو بدست میارم برای اجاره منزل و تالار

    خرید طلا و مابقی هم با مشورت با مادرم گفتن باید بگیم آخر کار خرید انجام میشه ولی من تا قبل موعد خرید رو انجام یدم

  12. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    غلامزاده دادا فکر نمیکنی داری یکم ساده میگیری؟!!!
    واسه یه عقد و عروسی و رهن خانه حداقل 30تومان لازمه شما با یک میلیون تومان فکر نمیکنی راه سختی در پیش داری؟!!فعلا پس انداز کن دادا
    سعی کن توی کارت زودتر پیشرفت کنی و درامدت را ببری بالا

    ببخشید دیگه خیلی رک گفتم چون ما مردا منطقی هستیم و دیدمون اینجوریه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  13. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Esssssi (شنبه 27 اردیبهشت 93), Gholamzadegan (جمعه 26 اردیبهشت 93), toojih (جمعه 26 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (جمعه 26 اردیبهشت 93)

  14. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خاله قزی اجازه هست مخالفت کنم؟

    1- مادر ایشون در جریان هست و برنامه گذاشته برای خواستگاری رفتن
    زنی که ده سال از فوت همسرش می گذره و مسئولیت بچه ها با خودش بوده، احتمالا حواسش به مسائل مالی هست و
    در جریان خرج و مخارج لازم برای این کار هست.
    مخصوصا که دخترشون هم الان عقد هست و از نزدیک در جریان مخارج هستن.
    شاید خودشون طلایی، پس اندازی کنار گذاشتن یا برنامه ای دارن.

    2- ایشون 26 سالش هست و حسابداری می خونه. شاید یه برنامه ای توی ذهنش هست.
    دیگه قرار نیست همه حسابهای مالیش را اینجا به من و شما پس بده

    3- یه ترم دیگه درسشون تمام می شه. هم شهریه نمی دن و اون پول می تونه صرف مخارج دیگه بشه
    و هم این که ساعت فراغت بیشتری دارند و بیشتر می تونن کار کنند.

    4- تا خواستگاری و بقیه برنامه ها انجام بشه این یک ترم هم گذشته.
    مخارج جشن عقد که معمولا با خانواده عروس هست.
    تا جشن عروسی هم بیش تر از یکسال وقت دارند.

    5- مهم ترین مساله و خرج برای خونه است.
    شاید فضای خونه طوری باشه که بتونن مدتی با مادرشون زندگی کنند
    شاید هم خودشون یا مادرشون برنامه ای برای این قسمت دارند.

    6- یعنی چی که جوان مردم را می ترسونی؟
    آقای غلامزادگان، خاله قزی روزی ده بار توی همین تالار پز همسر و دختر گلش را به ما می ده
    امروز نمی دونم چطور شد یهویی به شما می گه زوده !!
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. 8 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 26 اردیبهشت 93), Esssssi (شنبه 27 اردیبهشت 93), Gholamzadegan (جمعه 26 اردیبهشت 93), khaleghezey (جمعه 26 اردیبهشت 93), toojih (جمعه 26 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (جمعه 26 اردیبهشت 93), فرشته مهربان (شنبه 27 اردیبهشت 93), بی نهایت (جمعه 26 اردیبهشت 93)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بانو شیدا

    بخدا من بی تقصیرم اگه مثلا 3سال قبل بود بهش میگفتم با این درآمدا خوبه تشویقشم میکردم ولی الان وضعیت واقعا فرق کرده با چند سال قبل خوب خدا پدرتو بیامرزه نور به قبرش بباره وقتی پس اندازی نیست که نمیشه پاپیش جلو گذاشت.اگه مثلا یه خونه کوچیک هم باشه خوبه 40 متریشم باشه خوبه ولی الان شما اجاره را حساب کن الله وکیلی زیر 300 دیگه خونه پیدا نمیشه تازه این بنده خدا باید نزدیک محل کارشم بگیره تا خرجش کمتر بشه.ازدواج خوبه ولی بشرطی که یکمقدار پیش ضمینه هاشم جور باشه.

    من موافق صددرصد ازدواجم ولی حداقل ایشون باید یه 10 تومانی پس انداز داشته باشه آقا خرج عروسی رو بیخیال میرین کربلا یا مشهد کلا خرج عروسی خیلی کم میدید طلا هم نخرید جهیزیه هم خانومتان کمتر بیاره ولی دیگه خانه را که نمیشه کاریش کرد.

    راستی اولا خواهرتان چه وقتی ازدواج میکنه و مستقل میشه از شما؟
    و شماره 2.امکانش هست با مادرتان در یک مکان زندگی کنید؟

    پ.ن:یعنی خداوکیلی دختر پسرای امروزی خیلی گناه دارن و مظلوم هستن دل آدم براشون میسوزه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  17. 5 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Esssssi (شنبه 27 اردیبهشت 93), Gholamzadegan (جمعه 26 اردیبهشت 93), toojih (جمعه 26 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (جمعه 26 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 26 اردیبهشت 93)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 95 [ 12:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-25
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    2,272
    سطح
    28
    Points: 2,272, Level: 28
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 38 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از همگی
    مادر من شش میلیون پس انداز داره در بانک و میشه موقع ضرورت من بگیرم و بعد کم کم برگردونم از این جهت میدونم جایی هست که بتونم قرض کنم

    ولی باز هم پشت من به این پول گرم نیست

    مسلما میشه مدتی در کنار مادرم زندگی کنیم چون خواهر من نهایت شش یا هفت ماه دیگه عروسیشه و میره

    در ضمن قرار هست مکان کار من عوض بشه و میدونم اگر عوض بشه و بریم جای بهتر حقوقم سه برابر میشه

    از این جهت دارم پا پیش میزارم انشاالله خدا هم کمک میکنه خودم رو میکشم بالا واقعیتش با این وضع جامعه خیلی برام تنهایی سخت شده و واقعا نیاز به یک همدم دارم و دوست دارم سریعتر ازدواج کنم و از این وضع خلاص بشم

    من میدونم مخارج بالاست ولی من اگر صبر کنم 10 تومن جمع کنم باز اون موقع 10 تومن هیچی نیست و باید 100 تومن جمع کرد و مطمین هستم با این وضعیت هیچ وقت سرمایه لازم رو ندارم ولی اینطوری در بین طلا و همه چیز رو تا پول دستم اومد می خریم و این کاعش ارزش پولمون فاتحو کمتر می خونه از این جهت که فکر می کنم هر چه زودتر ازدواج کنم به نفعمه

    در ضمن من مطمینا دو شغله میشم و روز رو میرم سر کار حسابداری و بعداظهر موبایل چون کار موبایل صبح خبری نیست

    این مشکل سه پست در روز رو چطوری میشه حل کرد؟

  19. 5 کاربر از پست مفید Gholamzadegan تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 26 اردیبهشت 93), khaleghezey (شنبه 27 اردیبهشت 93), toojih (جمعه 26 اردیبهشت 93), بی نهایت (جمعه 26 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 26 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عشق سه ساله من به استادم و ناتوانی برای ازدواج با شخص دیگر
    توسط nazi93 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: جمعه 16 مرداد 94, 04:51
  2. داستان کوتاهی و بخشی از زندگیم . تورو خدا کمکم کنین.
    توسط maya-s در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 20 فروردین 88, 19:31
  3. هدیه تولبار همدردی؛ دسترسی هدایت شده و سریع به محتوای تالار
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 اسفند 87, 20:24
  4. داستان زنان" آنتوان چخوف
    توسط سارا جون در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 87, 09:22
  5. هدیه تولبار همدردی؛ دسترسی هدایت شده و سریع به محتوای تالار
    توسط مدیرهمدردی در انجمن کامپیوتر و اینترنت
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 بهمن 87, 13:46

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.