به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 اردیبهشت 93 [ 13:41]
    تاریخ عضویت
    1387-2-17
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 نگرانی از تفاوت فرهنگی و شغل دخترخانم

    قبل از هرچیز بهتره ابتدا درباره خودم مختصری توضیح بدم
    پسری هستم 28 ساله مهندس و متخصص، مدیرعامل یک شرکت تازه تاسیس، تنها پسرخانواده. سطح فرهنگی و اجتماعی خانواده ای متوسط به بالا و از نظر اقتصادی متوسط به پایین.
    تفکرات بسیار به روزی دارم و تقریبا از نظر اجتماعی کامل و در حد یک شهروند اروپایی سعی کرده ام که رفتار کنم.
    ایده و پروژه های خوبی در حال برنامه ریزی و انجام دارم و به جهت تفکرات و تخصصی که دارم از نظر شغلی مشکلی ندارم.
    روحیاتم طوری است که اگر با جایی کار کنم ولی طبق تفکرات نباشه حتی اگر درآمد خوبی هم داشته باشه خارج میشم.
    اطرافیانم که با روحیات و توانمندی هایم آشنا هستند بسیار قبولم دارن ولی همیشه از اینکه برخوردهای قاطعی در مورد مسائل مختلف کاری و شغلی دارم نگرانند.
    به پاکی و سلامت فکری از من یاد میشه و هرکس که شناختی نسبت به من داره آرزو کرده که همسری خوب و لایق نصیبم بشه.
    باوجود اینکه خودم خیلی از لحاظ تکنولوژی و رفتاری بسیار به روز هستم ولی همیشه دوست داشتم بخاطر عدم تجربه و تصمیم گیری سختی که در زمنیه ازدواج هست به صورت سنتی برم جلو و از کانال خانواده اقدام کنم.
    بعداز خدمت سربازی دو بار خواستگاری رسمی رفتم. یکی اش تقریبا 1 سال و نیم قبل بود و دیگری همین 8 ماه قبل.
    الان از نظر مالی در شرایط ایده الی نیستم و تمامی فکرم روی یکی از پروژه هام هست که انشااله سال آینده به بار خواهد نشست.
    پدرم با یکی از آشنایان خونه ای داره که نصفش متعلق به ماست و الان در رهن است. بعده ازدواج میرم اونجا. دفتر شرکتم اجاره ای است و یک ماشین هم دارم.
    حقیقتا من همیشه دوست داشتم که همسرم از یک خانواده مودب، کم جمعیت(هرچند خودمون پرجمعیت هستیم)، بی حاشیه و از لحاظ فرهنگی متوسط به بالا و چارچوب محکمی داشته باشه. خودش هم از نظر زیبایی متوسط به بالا و به دل بنشینه، از خودم سن و تحصیلاتش پایین تر و مثل خودم هیچگاه تا قبل از ازدواج باکسی ارتباط نداشته باشه.
    حالا موردی برام پیش آمده که شرایط خاص خودش رو داره و یکبار هم به واسطه یک رابط مطمئن و با اطلاع خانواده هامون باهم صحبت کردیم.

    این خانم یکسال از من کوچیکتر و 27 سال سن داره
    رشته تحصیلی لیسانس تربیت بدنی و معلم به صورت پیمانی
    تعداد اعضای خانواده اش مثل خانواده ما 7 نفر است
    همشهری نیستم ولی یکسالی هست که به شهر ما مهاجرت کردن (به دلیل اینکه دوست نداشتن در اون شهر به دلیل فرهنگ و اجتماعی که الان داره زندگی کنن)
    از یک قومیت هستیم ولی تاحدی از لحاظ لهجه باهم تفاوت داریم
    قد متوسطی داره و از نظر قیافه و اندام مشکلی باهاش ندارم
    من فررند دوم و اون فرزند چهارم است.
    پدرش بازنشسته فرهنگی و مادرش سیکله.
    اهل جهیزیه آوردن و مهریه سنگین نیستن و از داماد هم سخت نمیگیرن(کلا ازدواج رو آسون میگیرن)
    برخلاف تیپ شخصیتی خودم، آدم سرزنده و پرانرژی به نظر میاد که فکرکنم بخاطر رشته و شغلش هست.

    حالا 6موردی هست که بسیار من رو نگران کرده:
    1- باتوجه به شناختی که یکی از خواهرام از فرهنگ و رفتار اجتماعی منطقه اونا داره. میگه که هرچند از یک قومیت هستیم ولی تفاوت فرهنگی داریم که ممکنه بعدا واست قابل قبول نباشه. به همین دلیل بشدت مخالف این وصلت هم هست.
    هرچند خانواده وی به گفته خودش خاطر شرایط فرهنگی و اجتماعی شهرشون مهاجرت کردن و الان یکسالی هست که شهرما هستند ولی قطعا یکسری آداب و رسوم و رفتارهای خاص خودشون رو دارند و ایشون 25 سال در اون شهر زندگی کرده. البته منظورم از این نگرانی خدای ناکرده برتری فرهنگی یا اجتماعی نیست فقط تفاوت فرهنگی است.
    شهرما مرکز استان است و شهر این خانم از شهرهای کوچک استان همجوار است.

    2- در صحبت های که داشتیم از وابستگی به خانواده خودش گفت و اینکه تمایل داره هرجا خونه پدری اش باشه اونجا زندگی کنه و اینکه احتمال داره از شهر ما هم مهاجرت کنن یا برمیگردن شهرشون یا میرن یه شهر دیگه.
    هرچند این برای خانوم های که در شرف ازدواج هستن یه بهانه طبیعی است که وابسته به خانواده خود هستند ولی برای من نگران کننده است.
    اینکه من از نظر روحیه به هیچ عنوان نمیتونم در شهری که از نظر امکانات کمتر و از نظر فرهنگ متفاوت باشه زندگی کنم و همون موقع هم بهش گفتم که این مورد برام پذیرفتنی نیست و همسرم باید تابع محل کار من باشه. حالا این ممکنه شهر خودم یا مثلا حتی تهران باشه.
    حقیقتا وقتی گفت که ممکن از شهر شما هم بریم نسبت به تفاهم باهمدیگه بیشتر ناامید شدم. از این نظر که فکر میکردم تصمیم به اقامت دائم گرفتن و از سوی دیگه نگران از این تصمیمات و مهاجرت های سریع خانواده اش.

    3- من با شاغل بودنش مشکلی ندارم ولی باتوجه به شغلش که ممکنه براساس نیاز به شهرهای دیگه استان بفرستن یکی دیگه از نگرانی های من است. حقیقتا من بهش هم گفتم که به هیچ وجه دوست ندارم که همسرم در طول روز یا هفته دورتر از خودم کار یا زندگی کنه و دوست دارم وقتی از سرکار برمیگردم حتما باهم خونه باشیم نه اینکه نگران اینکه الان ماشین گیرش اومده. در گرما و سرما الان مشکل خاصی براش پیش اومده یا نه. ایشون گفتند به کارشون علاقه دارند ولی نمیتون الان جواب این سوال رو بدم که آیا در صورت انتقال شغلم رو رها میکنم یا نه؟

    4- بهشون گفتم بخاطر شرایط اقتصادی ممکنه تا دو سال در خونه پدری که در طبقه مجاز و عبور کاملا جدا و حتی عبور در خیابان دیگه، زندگی کنیم که خیلی موافق این موضوع نبود ولی با توضیح من که خودم هم تمایل به استقلال کامل در زندگی ام دارم به محض بهتر شدن وضع اقتصادی ام در یک محل و مکان دیگه زندگی خواهیم کرد.

    5- خانواده ما براساس فرهنگ غالب شهرمون برای دوخواهرام که ازدواج کردند جهیزیه فرستادن و نیاوردن جهیزیه از طرف دخترخانم رو کسر شان می دانند البته خدارو شکر خانواده ما در این مسئله زیاد حساس نیست. ولی باتوجه به شرایط و فشار اقتصادی خانواده ام میگن که اگر جهیزیه داشت بهتر بود. هرچند که خانواده این خانم اصلا اهل ریخت و پاش و هزینه تراشیدن برای داماد نیستند.

    6- به این رابط ما گفته بود که در صحبت هایم خیلی آدم جدی و منطقی به نظر میرسم و گویا این باعث نگرانی وی شده بود. هرچند حدس ایشان تا حدی درست است چراکه من تیپ شخصیتی ایده آل گرای دارم و معمولا تمایل دارم همه چی درست و منظم پیش بره ولی همیشه به شخص برای اعتدال در زندگی ام هیچگاه دوست نداشتم با هم تیپ خودم ازدواج کنم و بیشتر از خانم های سرزنده، شوخ و خوش اخلاق علاقه داشته ام.

    حال که این رابط ما که تصور میکنه که براساس تجربه دهها ازدواجی که بانی آن بوده ما در حد 60 تا 70 درصد به هم میخوریم وقتی نظرم رو جویا شد این موارد را به وی منتقل کردم و گویا ایشان هم نظرشون تا الان مخالف نیست و بحث ماندن در شهرما رو قبول کرده و قراره چند روزه آینده بازم هم باهم صحبت کنیم

    حالا از دوستان خواهش میکنم راهنمای کنند که اولا آیا مورد خوبی برای هم هستیم؟ دوما به 6 مورد نگرانی من جواب بدید و سوما در جلسه دوم چطور صحبت کنم که به جواب سوالاتم بخصوص از لحاظ تفاوت فرهنگی شناخت پیدا کنم. چه سوالاتی در جلسه دوم پرسیده میشه

    ببخشید متن من یه کم طولانی بود و وقت گرانبهای خود را برای بنده حقیر گذاشتید
    امیدوارم که هرچی از خدای متعال میخواید بهتون اعطا فرماید

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دادا

    اول اینو بگم خیلی عالیه قصد داری سنتی ازدواج کنی و زیر نظر خانواده و اینکه قبل از ازدواج رابطه نداشتی خیلی خوبه.اینکه رفتار و شخصیت و طرز فکر اروپایی هم داری بنظر عالیه ولی بشرطی که اخلاقیاتی که دارن هم گرفته باشی من کمالگرا نیستم ولی کلا با اینکه مرد هستم ولی از شخصیتت خوشم اومد

    لطفا لینک زیر را حتما مطالعه کنید

    http://www.hamdardi.net/thread-154.html

    شخصیت خانوم من کمالگرا هستش و منم احساساتی و نمایشی ولی جفتمون بعد ازدواج داریم معتدلتر میشیم و از نظر فکری و شخصیتی به همدیگه نزدیک میشیم ولی این مورد بستگی به داشتن انعطاف لازم داره که در وجود شما خوشبختانه هستش و این خیلی خوبه

    و اینم تیپ شخصیتی افراد بهمراه ویژگی هایی که دارن و اینکه آیا دوتیپ شخصیتی با همدیگه میتوانند یه زندگی مشترک خوب همراه با عشق و محبت داشته باشند یا خیر

    http://www.hamdardi.net/thread-22741.html


    کلا از افرادی که روی پای خودشان هستند و باهوش و باذکاوت مخصوصا بااخلاق هستن خوشم میاد.کلا پسر خوب یهستی ولی چون خودت گفتی انتقاد کنم میگم.یکم بهتره از شخصیت کمالگرایی که داری بقول معروف معتدلش کنی و انعطافت را بیشتر کنی.خوب شما تازه جلسه اول بوده و همیشه نگرانی وجود داره ولی اینم یادت باشه همیشه دختر خوب با خانواده خوب پیدا نمیشه

    در مورد شماره 1. انشالله در جلسات بعدی بهتر و بیشتر باهمدیگه آشنا میشید و در این مورد هم با ایشون یه صحبت کنید.

    2.خوب خداروشکری شما در یک استان هستید و نزدیک بهم پس خیلی فاصله ندارید و جای نگرانی هم نیستش

    3.اینو ایدت باشه در جلسات خواستگاری اینجور صحبت ها میادش وسط ولی وقتی وارد زندگی مشتریک میشید بانوان محترم خودشان به این نتیجه میرسند درسته شاغل بودن و مستقل بودن خیلی عالیه ولی نه به هر قیمتی و زندگی مشترک اولویت اوله

    4.سعی کن به حرفی که میزنی عمل کنی لطفا یا قول ندید یا اگر قولی میدید محکم روی حرفتان باشید.اگرم میخواید بر حسب سال عنوان کنید همه تلاشتان را بکنید که زیر قولتان نزده باشید

    5.چه بهتر اینجوری خرج دوطرف کمتر میشه و وسایل کمتری میخرن پول اضافی نمیدین واقعا دارم میگی بعضی از وسایل گرانقیمت جهیزیه دختر واقعا کارایی نداره شاید دوماه یکبار یا چند ماه یکبار ازش استفاده بشه


    خلاصه شما دوبار دیگه صحبت میکنید بعد میرید بیرون سوال و جوابی مانده باشه مطرح میکنید و در آخر حتما 2جلسه یا بیشتر به مشاور زبده مراجعه کنید.چه قبل ازدواج چه در دوران عقد حتما از نظر مشاور استفاده کنید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  3. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 27 اردیبهشت 93), پونیو (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  4. تفاوت سنی 8 سال، آیا از یک نسلیم؟
    توسط jodiabot در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 05 فروردین 90, 23:53
  5. تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت !!!
    توسط erfan25 در انجمن عشق
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 88, 13:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.