به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اردیبهشت 93 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1393-2-20
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    افکاری که از ذهنم بیرون نمیره و داره داغونم می کنه!

    سلام

    من تازه عضو این سایت شدم و وقتی داشتم برای پیدا کردن راه حل مشکلم می گشتم این سایت رو دیدم و تصمیم گرفتم بیام و مشکلم رو همینجا مطرح کنم، مشکلی که تو دنیای واقعی از بیان کردنش ترس دارم.

    بله! متاسفانه من هم گرفتار مشکل خیانت شدم، اما بر خلاف همیشه که مردها بیشتر عامل این ظلمند، اینبار من قربانیم.

    می خوام فراموش کنم اونچه که خوندم، می خوام باور نکنم که زنی که همه زندگیم رو وقفش کردم و از صمیم قلبم دوسش دارم به کس دیگه ای فکر می کرده و من ساده لوحانه دل خوش بودم به خانه، که شاید سرای ارامشم باشه، ولی چقدر ساده بودم چون به سادگی تمام ان ارامشی که داشتم ازم گرفته شد.

    داستان از اونجا شروع شد که من حدود یکسال پیش بصورت کاملا اتفاقی و نه از روی تجسس متوجه ایمیلی از یکی از بستگان دور شدم که برای همسرم فرستاده بود و بیشرمانه در اون ایمیل به همسرم گفته بود که چون خودت خواستی دیگه از ساعت 6 عصر به بعد بهت پیام نمی دم و از همسرم خواسته بود شماره تلفنش رو براش بفرسته و قول داده بود که بچگی نکنه، شاکی شده بود که چرا در فلان مجلس عروسی از او روی برگردونده بوده و نهایتا گفته بود، بیشتر بیا اینجا تا با هم حرف بزنیم، آن زمان علیرغم اینکه معلوم بود همسرم با اون اینترنتی چت می کرده مسئله رو بزرگ نکردم و گفتم حتما طبق روال معمول مزاحمت اما اینبار از بستگان باشه، چند روزی با این مسئله کلنجار رفتم و خودخوری کردم نهایتا تصمیم گرفتم خیلی خونسرد از ایشون قضیه رو بپرسم، دخترم مشغول تلویزیون دیدن بود، ازش خواستم به اتاق بیاد و خیلی اروم بهش گفتم این پسره کیه؟ چی می خواد؟ برا چی باهاش صحبت کردی و به من نگفتی؟ ولی دریغ از جواب، فقط سکوت حتی کتمان هم نکرد، گفتم صحیح نیست تو فامیل فردا می پیچه هر چی بوده همینجا تمومش کن خوبیت نداره و ... سکوت ... ! کوتاه اومدم نخواستم سر وصدا راه بندازم تا حرف ازش بکشم، بلد نیستم از اینکارا کنم، می ترسیدم دخترم متوجه بشه، خودم گفتم و ازش خواستم تکرار نکنه، اما نه تایید کرد نه رد، نه قولی داد نه حرفی زد، هیچ! مثل همیشه سکوت!

    پیش خودم فکر میکردم تمام شده، اما بعد از یک مدتی پنهان کردن گوشی تلفنش و اس دادن های مداوم پیش اومد، که هربار به شوخی و کنجکاوی ازش می پرسیدم کیه؟ می گفت به تو کار نداره و از جواب دادن طفره می رفت من هم خو ب می گفتم ادم که به زنش شک نمی کنه احمق تو چه بد دلی ... و روزگار می گذشت و من خوش خیال فکر می کردم تمام شده تا اینکه روزی اتفاقی به من گفت نرمافزار واتساپ رو روی گوشیش نصب کنم من هم نصب کردم و ... بدنم یخ کرد متن صحبتهاش با خواهرش که مدتی بود به طور کاملا عجیبی از هم قهر کرده بودن بالا اومد که در اون خواهرش بهش نصیحت کرده بود که دست برداره از ارتباط با اون پسره و شوهرت از لحاظ قیافه و اخلاق چیزی کم نداره و بترس که بفهمه، مطمئن باش بچه ات رو ازت می گیره، زندگیتو خراب نکن و ... نگو قهر اینا سر این بوده که خواهرش چیزای می دونسته که نباید می دونست و به روش اورده بوده، من هم چون کلا تو مسائل خانواده خانمم دخالت نمی کنم اون موقع پیگیری نکرده بودم قهرشون واسه چیه!

    فهمیدم که بعد از اون جریان اول ارتباطش هنوز بر قرار بوده ... اما نمی دونم تا چه حد؟

    به خودش چیزی نگفتم، پیش خودم گفتم شاید کم توجهی کردم ، شاید محبتم کم بوده، شاید درگیر کار بودم ازش فاصله گرفتم، شروع کردم به توجه بیشتر اما الان دلم اروم نیست
    همش فکرم میره به این سمت که چرا؟ چرا برای من؟ من چی نداشتم که اون داشت؟ الان به همه اتفاقاتی که از قبل برامون افتاده یه علامت سوال ایجاد شده! الان همش می گم نکنه اصرارش به اینکه بچه رو بفرستم مهد برای این بوده که خودش راحت باشه، نکنه می گفتم من میرم ماموریت چند روز نیستم برو خونه بابات اینا و نمیرفت واسه این بوده که راحت بتونه باهاش حرف بزنه! دلم نمی خواد به این فکر کنم که به کار به جاهای دیگه کشیده، یعنی می ترسم، از ابرو ریزیش، از اینکه بی عرضه جلوه کنم، خدایا چرا اینکارو با من کرد؟ برام تعجبه که اونی که باهاش حرف می زد متاهله! خدایا با این مشکل چه کنم؟
    میگم برم پرینت تلفنش رو بگیرم دلم نمیاد چون خیلی دوسش دارم، حتی با این ظلمی که در حقم کرد دلم نمیاد مچشو بگیرم، دلم نمی خواد کوچیکش کنم، حتی دلم نمی خواد سرش داد بزنم، چون دوسش دارم، من مستاصلم کمکم کنید!

  2. 2 کاربر از پست مفید tonio_m2000 تشکرکرده اند .

    Aram_577 (شنبه 20 اردیبهشت 93), گل شب بو (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    ببخشید خیلی رک و صریح دارم نظر میدم بهت دوست عزیز،اخه کسی رو که داره بهت خیانت میکنه از چیش خوشت میاد و دوستش داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من وقتی میفهمم کسی داره خیانت میکنه به جای طرف مقابلم امپرم میره روی 400 برام جالبه شما با خنده ازش سوال پرسیدید بعدشم سکوت کرده قضیه رو ول کردید.خیلی بده زن متاهل با وجود بچه وشوهر دوست پسر داشته باشه،من عمرا همچین زنی رو نگه ندارم،زنی که نمک میخوره و نمکدون میشکونه رو باید از زندگی حذفش کرد،زنی که وقتشو جای عشق به بچش و شوهرش صرف عشق و حال با یه نامحرم میکنه مثل یه دندون خراب باید کندش و انداختش بیرون،ببخشید اینقدر رک نظرمو گفتم
    ویرایش توسط samanft : شنبه 20 اردیبهشت 93 در ساعت 16:26

  4. 4 کاربر از پست مفید samanft تشکرکرده اند .

    toojih (شنبه 20 اردیبهشت 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 20 اردیبهشت 93), گل شب بو (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), شایسته89 (شنبه 20 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,880 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام دوست عزیز

    باید عنوان مناسب انتخاب کنید که گویای مشکلتون باشه خبر بدید تا تغییرش بدن.

    راستش من اولش فک کردم که یه خانم اینو نوشته
    شما خیلی احساسای برخورد کردید کمی از عقل و منطق هم کمک بگیرید ناسلامتی مردی گفتن


    اما چیزی که به ذهنم رسد اینه که درسته که اون اشتباه کرده ولی نه تنها همون بار اول جدی برخورد نکردید بلکه بارهای بعدی هم هیچ تلنگری ازتون ندیده
    نه تنها روی بد و حالت تنبیه نشون ندادی بهش محبت کردی و اون جری تر شده تقویت شده (البته میدونم که خاستی کمبود محبت نداشته باشه )
    اما گاهی باید قاطع تر و محکم تر بود.

    ایا خانومتون شاغل هست یا خانه دار؟
    رفت و امد با فامیل ها دارن یا اکثرا منزل تنهان؟


    خیلی از خانوم ها(البته هرکسی) که بیکارن و اهل فعالیت و بیرون رفتن و معاشرت نیستن با وجود اینترنت و گوشی خیلی به این مسایل دچار میشن چون بیکاری نتیجه ای جز بیراهه نداره .
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : شنبه 20 اردیبهشت 93 در ساعت 16:38

  6. 4 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    گل شب بو (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), میشل (شنبه 20 اردیبهشت 93), خانوم شین (شنبه 20 اردیبهشت 93), شایسته89 (شنبه 20 اردیبهشت 93)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز. این خیلی خوب بود اگر برخورد اول شما که توام با آرامش بوده به جای اینکه از سر ناتوانی و ترس از رویارویی با واقعیت باشه، از سر قدرت می بود! خانوم شما سکوت کرده و قول نداده چون شما قاطع برخورد نکردی! در دفعات بعد هم به نوعی به شما گفته دخالت نکن. شما حتی الان هم ترس داری که با واقعیت مواجه بشی. برای همین هست که نمیری پرینت بگیری. لطفا بفرمایید که رابطتون با هم چطور هست؟

  8. 2 کاربر از پست مفید خانوم شین تشکرکرده اند .

    toojih (شنبه 20 اردیبهشت 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 20 اردیبهشت 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    43
    Array
    به نام خدا
    سلام
    به همدردی خوش آمدید.

    تک تک کلمات و حس و حال شما رو با تمام وجودم درک میکنم و با شما همدردی میکنم.

    اولین توصیه من به شما دوست گرامی اینه که در این شرایط اولین اولویت زندگیت ، خود خود خودت باید باشه!

    تا وقتی که خودت مسلط به حفظ آرامشت نشی نمیتونی محیطت رو مدیریت کنی. پس اینجا بیشتر بیا و درد و دل کن و برونریزی کن تا راحتتر بشی و کم کم با هم ببینیم که چه کارهایی باید بکنی و چه کارهایی نباید بکنی!

    این حالات شما کاملا طبیعیست. گاهی انکار اتفاق ، گاهی مقصر دانستن خویش و گاهی خشم و نفرت نسبت به طرف مقابل. به هیچ عنوان فکر نکن که شما یکنفر در عالم دچار این تردیدها و سوالات و ضعفها میشوی! خیر این تبعات ابتدایی مواجه شدن با موضوعاتی اینگونه است!

    فعلا هیچ عملی صورت نده ! چرا که تصمیم گرفته شده در شرایط بحرانی به نفعت تمام نخواهد شد. نه برنامه جدید برای افزایش محبت و نه از کوره در رفتن و نه در دلت مرثیه سرایی برای دخترت بکن!!! اول آرامشت بعدا بقیه امور دنیا !!!!!

    ورزش و هوا خوری بسیار برایت لازم است نزار دچار رخوت جسمی شوی چرا که در بحرانی شدن روحت نیز اثر خواهد داشت.

    از زندگیت بیشتر بگو تا با نگاه بهتری بتوان از آن میان راهی یافت.

    منتظریم!
    .
    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا

  10. 3 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    meinoush (شنبه 20 اردیبهشت 93), میشل (شنبه 20 اردیبهشت 93), شایسته89 (شنبه 20 اردیبهشت 93)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط samanft نمایش پست ها
    ببخشید خیلی رک و صریح دارم نظر میدم بهت دوست عزیز،اخه کسی رو که داره بهت خیانت میکنه از چیش خوشت میاد و دوستش داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من وقتی میفهمم کسی داره خیانت میکنه به جای طرف مقابلم امپرم میره روی 400 برام جالبه شما با خنده ازش سوال پرسیدید بعدشم سکوت کرده قضیه رو ول کردید.خیلی بده زن متاهل با وجود بچه وشوهر دوست پسر داشته باشه،من عمرا همچین زنی رو نگه ندارم،زنی که نمک میخوره و نمکدون میشکونه رو باید از زندگی حذفش کرد،زنی که وقتشو جای عشق به بچش و شوهرش صرف عشق و حال با یه نامحرم میکنه مثل یه دندون خراب باید کندش و انداختش بیرون،ببخشید اینقدر رک نظرمو گفتم
    دوست محترم جسارتا! شما که نمیدونید خانومشون چرا خیانت کردن لطفا سریع نسخه جدایی نپیچید! مخصوصا که پای یک طفل معصوم وسط هست. طلاق همیشه آخرین راه هست. توی همین تالار هستند خیانت دیده هایی که برگشتن به زندگیشون. خیانت هیچ جوری توجیح نمیشه ولی شاید یک زندگی ارزش گذشتن، بخشیدن و دوباره ساختن رو داشته باشه. شاید خانوم ایشون از روی جهل و نا اگاهی و بیکاری با یه مرد متاهل هوس باز چت و اس ام اس بازی کرده...

  12. 2 کاربر از پست مفید خانوم شین تشکرکرده اند .

    گل شب بو (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), میشل (شنبه 20 اردیبهشت 93)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    http://www.hamdardi.net/payments.php
    در کنار این تاپیک می تونین به طور خصوصی از راهنمایی کارشناسان با اشتراک ازاد کمک بگیرین.

  14. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    toojih (شنبه 20 اردیبهشت 93), میشل (شنبه 20 اردیبهشت 93)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم شین نمایش پست ها
    دوست محترم جسارتا! شما که نمیدونید خانومشون چرا خیانت کردن لطفا سریع نسخه جدایی نپیچید! مخصوصا که پای یک طفل معصوم وسط هست. طلاق همیشه آخرین راه هست. توی همین تالار هستند خیانت دیده هایی که برگشتن به زندگیشون. خیانت هیچ جوری توجیح نمیشه ولی شاید یک زندگی ارزش گذشتن، بخشیدن و دوباره ساختن رو داشته باشه. شاید خانوم ایشون از روی جهل و نا اگاهی و بیکاری با یه مرد متاهل هوس باز چت و اس ام اس بازی کرده...
    ببخشید کار بد چه توجیهی داره که شما خودتون دارید براش نسخه میپیچید؟؟؟؟ایا ادمی که گرسنه هستش به نظر شما باید بره دزدی کنه؟؟؟؟؟؟ ایشون حتی اگر از لحاظ عاطفه هم برا خانمش کم گذاشته باشه(که طبق گفته خودش نذاشته) باید خانمش پای کس دیگه رو به زندگیشون باز کنه؟؟؟؟خانم ایشون حتی با وجود اینکه فهمیده شوهرش بو برده از کارش بازم دست از کارش بر نداشته ،ایا برای چیزی به این بدیهی بازم نسخه پیچیدن نیازه؟؟؟؟؟؟؟ میگید از روی جهل و نادانی رفته؟؟؟؟پس حکم عقل چی میشه این وسط؟؟؟؟؟اونم برای موردی به این وازهی،اون طفل معصومی که ازش نام میبرید اگز مادرش فکرش بود به شوهرش اصرار نمیکرد که ببرش مهد کودک بذارش و بعد خودش....جای اون وقتش میذاشت برای تربیت اون و رسیدگی به شوهرش!!!!خانم محترم هوس توجیه نداره،کار نادرست توجیه نداره و نادرسته،شما میدونید امثال خانم ایشون باعث شدن من به شخصه از زن گرفتن میترسم و نمیتونم به کسی اعتماد کنم،چون اوقدر دارم میبنم این چیزها رو که دیگه انگیزه ای برای ازدواج برام نمونده،مردی که میره سر کار از صبح تا شب ایا باید دلش قرص باشه یا نه که یه وقت زنش با کسی نره؟؟؟؟؟؟ خانم ایشون که خوبن ،من کسی رو میشناسم که با داشتن 3 تا بچه با کس دیگه ای ریخته رو هم،ایا این چیزها ترس نداره؟؟؟؟؟؟؟؟ ادم میشناسم تو عقد که بهترین دوران زندگی هست رفته با کس دیگه،خب این ادم هدفش از ازدواج چیه؟؟؟؟برای یه مرد هیچی بدتر از این نیستش که بفهمه ناموسش با کس دیگه ارتباط داشته،حتی اگر اون مرد بدترین ادم دنیا باشه،من نظرم اینه ادم توی زندگی اگر مشکلی داره همه تلاششو میکنه تا زندگیشو درست کنه و اگر نشد به عنوان اخرین راه طلاق میگیره،نه اینکه نون ونمک کس دیگه رو بخوری قلبت و فکرت پیش کس دیگه باشه،جالبه خیلیها تو زندگی مشکلی ندارن و باز هم میرن سراغ این چیزها،این آیا نیاز به نسخه پیچیدن داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
    ویرایش توسط samanft : شنبه 20 اردیبهشت 93 در ساعت 17:45

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام، برداشت من فقط از همین یک پست شما هست. از بیرون که ماجرای شما رو میخونم راستش من هم زیاد ازتون خوشم نیومد. یه جورایی به خانمتون حق دادم که شما رو نخواد! هرچند این دلیلی برای اینکارش نمیشه.

    من فکر میکنم که آدمها در مقابل دیگری فقط در یک حالت از خودشون ضعف نشون میدن و اونهم وقتی هست که دیگری نسبت به اونها خیلی بالاتر باشه و خودشون هم آگاهانه یا ناآگاهانه توی وجود خودشون به این موضوع اعتراف داشته باشند. توی همچین موقعیتی برای سرپوش گذاشتن به این ضعف و اینکه کمی آروم بشند از هر توجیهی استفاده میکنند. از اینکه طرف مقابل رو چون خیلی دوست دارند اینطوری رفتار میکنند تا اینکه مثلا بچه شون رو بهونه میکنند یا پدر و مادرشون یا آبروشون یا .... خلاصه هر بهانه ای که کمکشون کنه تا خودشون رو توجیه کنند که ضعیف نیستند بلکه آدم خوبی هستند که اینطور رفتار میکنند.

    ماجرای شما به من میگه که خانمت خیلی ازت سرتره و به همین خاطر در مقابلش ضعف نشون میدی. به او هم حق میدم که همچین شوهری رو نخواد هر چند این کارش خیلی اشتباهه و از نظر من غیرقابل بخشش. ولی دلم براش سوخت که به خاطر یک ازدواج غلط چرا باید یک عمر با یک آدم ضعیف زندگی کنه که ازش خیلی پایین تره؟ به خاطر ترحم؟! به خاطر حس مسئولیت؟! به خاطر بچه اش؟! آبروش؟! به خاطر کدومیک از این بهانه های قشنگی که شما می یاری؟

    برادر من، آستینها رو بالا بزن، همت کن. کمی روی خودت کار کن. مرد شو، قوی شو که بهت افتخار کنه نه اینکه ازت فراری باشه. یک مرد اینقدر ضعیف که ببینه زنش داره خیانت میکنه چشمهاش رو ببنده که بعدن پیش خودش اینطور توجیه کنه که من ندیدم!

  17. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    gole.hasrat (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اسفند 95 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-25
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    4,004
    سطح
    40
    Points: 4,004, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    223

    تشکرشده 333 در 122 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام دوست عزیز.بابت این اتفاقات متاسفم.شما خیلی خیلی خیلی خونسردانه برخورد کردی این از نظر من که یک خانمم خیلی ناراحت کنندست و دوس ندارم همسرم تا این حد باملاحظه باشه!با خودتون رو راست باشید اگر دوس دارین که از این بدتر نشه لازمه اقدام جدیتری کنید و با همسرتون حرف بزنید شما میگید همسرتون دوس دارید پس لازمه حرکتی برای هوشیار.کردنش انجام بدید. سعی کنید یک محیط دونفره ایجاد کنید خیلی جدی و سربسته موضوع عنوان کنید بگید چیزهای دیدم که باورش سخته و نمیتونم تحمل کنم سعی کنید خانومتونو به حرف بیارید شاید حرفا زده شد و.مشکلتون حل شد لطفا ایندفعه به سکوت راضی نشید جدی باشید

    - - - Updated - - -

    سلام دوست عزیز.بابت این اتفاقات متاسفم.شما خیلی خیلی خیلی خونسردانه برخورد کردی این از نظر من که یک خانمم خیلی ناراحت کنندست و دوس ندارم همسرم تا این حد باملاحظه باشه!با خودتون رو راست باشید اگر دوس دارین که از این بدتر نشه لازمه اقدام جدیتری کنید و با همسرتون حرف بزنید شما میگید همسرتون دوس دارید پس لازمه حرکتی برای هوشیار.کردنش انجام بدید. سعی کنید یک محیط دونفره ایجاد کنید خیلی جدی و سربسته موضوع عنوان کنید بگید چیزهای دیدم که باورش سخته و نمیتونم تحمل کنم سعی کنید خانومتونو به حرف بیارید شاید حرفا زده شد و.مشکلتون حل شد لطفا ایندفعه به سکوت راضی نشید جدی باشید

  19. کاربر روبرو از پست مفید mordad تشکرکرده است .

    gole.hasrat (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این ازدواج غلط افسرده و داغونم
    توسط raha69 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 خرداد 95, 22:49
  2. یک هفته از طلاقم میگذره خیلی داغون شدم
    توسط مینا 66 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 13 تیر 94, 22:36
  3. چی جوری با غول بدخوابی مبارزه کنم؟
    توسط سپیده سحر در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 91, 19:19
  4. داغونم کمکم نمی کنید؟
    توسط من تنهام در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 دی 91, 23:21

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.