به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 تیر 93 [ 11:02]
    تاریخ عضویت
    1393-2-20
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    104
    سطح
    2
    Points: 104, Level: 2
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    New 1 قدرت و مهارت نه گفتن به احساسات عاطفیمو ندارم

    سلام دوستان

    دوستان الان که اومدم اینجا واقعا آخر خطم حس میکنم دیگه هیچ امیدی ندارم
    من تا حالا مشکلمو به کسی نگفتم چون همیشه در موردش فرافکنی کردم و گفتم که خودش حل میشه

    من یه دختر 24 ساله هستم
    خیلی خجالتی ام و علی الخصوص در برخورد با جنس مخالف مهارت برقراری ارتباط درست رو ندارم به خاطر همین همه روابطم با جنس مخالف از اینترنت شروع شده ولی متأسفانه به اینترنت تموم نشده

    اولین باری که با یه پسر دوست شدم 20 سالم بود
    حس میکردم عاشقم و از طرفی ام به خاطر عدم مهارتم تنها بودم و دوست زیادی نداشتم
    رابطه مون با چت و اس ام اس بود ولی حرفایی از طرف اون پسر مطرح میشد که واقعا برای من شرم آور بود
    با این وجود سعیمو میکردم که اونجوری حرف بزنم که اون خوشش میاد
    نمیخواستم منو ول کنه

    بعد از یه مدت جدا شدیم ، من خیلی چت کردم با پسرای مختلف چند باری ام چند تاشون رو دیدم
    دنیای چت دنیای کثیفی بود و منو روز به روز داغونتر کرد
    ولی من نیاز جنسیم زیاد نبود
    فقط برای نیاز عاطفیم دوست میشدم ولی نمیدونستم که راهش این نیست و اصن نمیدونستم که راهش چی میتونه باشه چون فوق العاده خجالتی ام و خونواده هم جوری نیستن که روابط مناسبی داشته باشن و من بتونم به کمک اونا ازدواج کنم
    دلیل خواستگار نداشتنم هم همین بود که اونا واقعا روابطی با کسی نداشتن و خونواده مون خیلی بسته بود

    الان که اینا رو براتون مینویسم باید بگم خیلی داغونم
    چرا باید اینجوری باشه من یه دختر با احساس و تنها بودم ولی تجربیاتم بیشتر شبیه آدمای بد هستش
    هرگز از دوستی با پسر خوشم نمیاد ولی تنهایی زیاد و خجالتی بودنم و اینکه کلا تفکراتم با بقیه فرق داره باعث شده که فقط اونا بتونن منو دوست داشته باشن هر چند که باور اینکه منو برای جسمم میخوان همیشه برام سخت بوده و سعی کردم فکر کنم اینجوری نیست

    دیروز با یکی از همکلاسیام رفتم بیرون
    رابطه ما در حد چت بود همکلاسی بودیم ولی در دنیای واقعی رابطه ای نداشتیم
    رفتیم بیرون و من فکر میکردم که اونی رو منو درک میکنه پیدا کردم
    ولی آخرش کار به بغل کشید
    اصلا نمیدونم چی شد
    باور کنین که از دیشب تا حالا دارم گریه میکنم
    میترسم حس میکنم که بی حیا شدم
    نمیدونم چی کار باید کنم
    از خدا همیشه خواستم که اونی رو که به من بخوره بهم بده ولی ...
    از دیروز دارم به خودکشی فکر میکنم چون دیگه نمیدونم باید چی کار کنم
    حس میکنم همه چی بدتر میشه ولی بهتر نیمشه
    حس میکنم به خاطر این نیاز عاطفیم دارم پاکیمو از دست میدم


    من خیلی آدم بد و نفرت انگیزی ام؟
    مگه همه آدما همین نیازای منو ندارن؟
    همین که بخوای یکی بغلت کنه و بهت محبت کنه و بهش محبت کنی

  2. کاربر روبرو از پست مفید faramoosh تشکرکرده است .

    پونیو (شنبه 20 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    اعتماد به نفست کمه. روش کار کن.
    این دو تا تاپیکو هم بخون که می گی نه نمی تونی بگی:
    http://www.hamdardi.net/OLD/thread-19883.html
    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
    انقدرم خودتو سرزنش نکن. هر کار کردی تا حالا فدای سرت. الان دیگه خودتو جمع و جور کن و سعی کن قوی و محکم بشی.

    در کل من در مورد خودم فکر می کنم اینکه خیلی میخوام محبت کنم به بقیه مال کمبود عاطفی هاییه که توی کودکی و البته کلا تو عمرم داشتم. ولی من خیلی برام مهم نیست که محبت به اون اندازه هم بگیرم. البته یه مقداریش هم به خود ادمه. یعنی ادم به ادم فرق می کنه بعضیا بیشتر حساس و عاطفی ترن.
    زیاد خودتو کنکاش از نوع سرزنش نکن. روی اعتماد به نفست روی دوست داشتن خودت (هی خودتو سرزنش می کنی یعنی اینم باید روش کار کنی) و روی جراتمند کردن خودت کار کن.
    همه خوبن. تو هم خیلی خوبی. بی خودی به خودت بد نگو.
    راستی اینطوری با این وضعیت که انقدر اعتماد به نفست کمه بری با یه پسرم نمی تونه نیاز عاطفیتو تامین کنه. بیشتر وابسته میشی و داغون میشی. پس حتما شروع کن خودتو دوست داشته باشی بیشترو بیشتر و روی اینایی که گفتم کار کن.
    موفق باشی.
    ویرایش توسط meinoush : شنبه 20 اردیبهشت 93 در ساعت 12:36

  4. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    faramoosh (شنبه 20 اردیبهشت 93), pasta (شنبه 20 اردیبهشت 93), پونیو (شنبه 20 اردیبهشت 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.