به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    479
    سطح
    9
    Points: 479, Level: 9
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    در دوران نامزدی هستیم. و اون خواسته که طلاهامو برا رفع مشکل کاریش بهش بدم تا بفروشه.چکار کنم؟

    سلام و عرض ادب به همگی دوستان عزیز و مشاوران گرامی.

    من الان سردرگمم و نمدونم چکار باید کنم؟

    من و همسرم یکسال و هشت ماهه نامزدیم و هنوز خونه خودمون نرفتیم. اما مراسم رو همون ماه های اول توی تالار گرفتیم و دیگه مراسمی نخواهیم داشت. سر مراسم عروسی مادر شوهر و پدرشوهرم مثل همه پدرشوهرا و مادرشوهرای دیگه و طبق رسم و رسوم بهم سرویس طلا کادو دادن.

    فامیل هم کلی پول و سکه کادو دادن. که همسرم فرداشب همه پول هارو گرفت و فقط برای من همین سرویس باقی موند.

    حالا شوهرم قرض بالا اورده و از من خواسته سرویس رو بدم تا بفروشه.

    من بهش گفتم : مامان بابام نارحت میشن و هیچکی تو دوران عقد طلاهای زنشو نمیفروشه.
    اونم گفت: به هیچکسی ربطی نداره! همه غلط کردن دخالتی داشته باشن.

    منم گفتم : تا تو عقدیم به خانواده ها هم بعضی چیزا ربط داره دیگه. بعدشم برو از مامان بابات بگیر ، همه پسرا تو عقد به مشکلی بخورن مامان باباهاشون به دادشون میرسن.
    خلاصه اونم داغ کرد و گفت مامان بابات از من برات مهم ترن و باهام سرسنگین شد.

    مامان بابای من خیلی حساسن به اینکه کسی کادویی بهم بده و بعدش پس بگیره. البته وقتی سر خونه زندگیمون بریم دیگه مامان بابام نمتونن دخالت کنن و کلا مجبورم یکروز اینو بفروشم ولی حالا تو این دوران واقعا میدونم که ناراحت میشن. چون سر کادوهای عروسیمون هم که شوهرم همه رو
    با خودش برد و سر کادوی تولد و سالگرد عروسی و عیدی هم که خانواده شوهرم بهم سکه دادن و همون شب شوهرم ازم گرفت، مامان بابام حسابی داغ کردن و مامانم همش فکر میکنه زیر سر مادرشوهرمه و کلی رفت حرف به مادرشوهرم زد.

    حالا فکرشو بکنین اگه بفهمن این سرویس رو هم شوهرم ازم گرفته چه غوغایی به پا بشه




    و حالا:

    _آیا این کار شوهرم طبیعیه؟
    من و شوهرم سه سال قبل ازدواج باهم دوست بودیم. شاید این دوستی باعث شده تا اینقدر باهام صمیمی بشه که الان همچین درخواستی ازم داشته باشه . نه؟




    _آیا شوهرم حق داره و چون تو مشکله باید کمکش کنم و سرویس رو بهش بدم؟
    اگه بهش بدم و مامان بابام بفهمن آشوب به پا میشه.




    _یا اینکه داره پررو گیری میکنه و اصلا همچین کاری نکنم؟
    میدونم اگه ندم بهش تاآخر عمر سرکوفت میزنه که تو منو دوس نداری و بقیه برات مهم تر از منن.


    ویرایش توسط نوعروس : پنجشنبه 18 اردیبهشت 93 در ساعت 20:45

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    این کاملا بستگی به روابط شما و همسرتون داره. همسرتون چقدر از مخارج شما رو تامین می کنن؟ کی قراره با هم ازدواج کنین؟ چقدر به فکر پس انداز برای شروع زندگی مشترک هستن؟ اطرافیان از نظر عرف جامعه اونقدر شما رو زن و شوهر می دونن که نظرات پدر و مادرتون دخالت در زندگی مشترکتون محسوب بشه؟

    اگر به همسرتون کمک کنین تضمینی میده که بعدا جبران کنه؟

    اگر این کارو بکنین در حقیقت بهش لطف کردین. اگر هم ندین وظیفه ای نداشتین. این چیزی نیست که بخواین به خاطرش سرکوفت بشنوین. دوست داشتن و فداکاری باید دو طرفه باشه.

  3. 3 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    kamran2007 (جمعه 19 اردیبهشت 93), نوعروس (پنجشنبه 18 اردیبهشت 93), هم آوا (جمعه 19 اردیبهشت 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    479
    سطح
    9
    Points: 479, Level: 9
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به شما مهستی عزیز
    ممنونم از توجه و وقت گذاشتنتون برای مطلب من.

    همسر من مخارجمو تامین نمیکنه . هیچی. چون من پولای هفتگیمم به اون میدم. ولی وقتی نهاری چیزی میبرم بیرون یا برام چیزی میخره. جوری عنوان میکنه که انگار کلی خرجش شده . پولشو اون داده.
    مثلا با خانوادش عید رفتیم مسافرت. مامان بابام 200 تومن پول بهم دادن. اون ازم گفتش. و منم کلی چیز تو مسافرت خریدم. که شد 150 تومن. بعد سفر به شوخی بهش گفتم عیدی امسال هم چیزی ندادیا. گفت اون همه چیزی برات تو مسافرت خریدم!
    قراره هنوز دوسال دیگه بریم سر خونه زندگیمون!

    خیلی به فکر پس انداز و کسب درآمد هست و به هردری برای پول دراوردن میزنه و خیلی کاری و فعاله.

    نه اطرافیان در اون حد زن و شوهر نمیدونن و مخصوصا مامان بابام اصلا خوششون نمیاد اون واسه هرکارم نظر بده و هنوز مارو جدا از هم میدونن.

    همسرم خیلی دوسم داره و میدونم اگه پول دستش باشه همه چیو برام فراهم میاره.
    برای مثال پارسال برام یک تولد خوب گرفت با آتیش بازی و هدیه اش هم انگشتر طلا بود.
    ولی خب کلی سکه ها و پولایی که بهم داده بودنو تا اون موقع ازم گرفته بود. و شام هم با مامانم بود. و جاش هم باغ یکی از دوستاش. واسه همین من احساس میکردم کار خاصی انجام نداده.

    ولی اون وظیفه میدونه دادن سرویس رو. و اگه ندم فکر میکنه بهش بی احترامی کردم و دوسش ندارم!



    حالا سرویس دست مامانمه اگه بخوام بدم یکجوری باید رش دارمو اگه بشه بدل از روش خرید و گذاشت سریع جاش خوبه نه؟
    ویرایش توسط نوعروس : پنجشنبه 18 اردیبهشت 93 در ساعت 22:03

  5. کاربر روبرو از پست مفید نوعروس تشکرکرده است .

    هم آوا (جمعه 19 اردیبهشت 93)

  6. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    پولهای هفتگیتون را به همسرتون ندید.
    وقتی پدر و مادرتون به شما عیدی می دن،
    اون را به همسرتون ندید و حتی برای مسافرت اون پول را همراهتون نبرید که دم دست باشه و خرج بشه.

    این حرف را بنابر برداشتی که از رفتار همسرتون داشتم می زنم.
    همراهی و کمک به همسر باید در جای درست و به موقع انجام بشه.
    اما همسر شما گویا از نظر برنامه ریزی اقتصادی خیلی ضعیف هستند. تا جایی که پول هفتگی شما را هم می گیرند !!!

    باید آروم آروم این مشکل را حل کنید و گرنه هر روز بدتر و بدتر می شه.

    از این کمکها و خرجهای کوچیک شروع کن و سعی کن عادات همسرت را عوض کنی.

    در مورد سرویس طلا هم برداشتن اون و گذاشتن سرویس بدل به جاش، اصلا کار درستی نیست.
    اگر خواستی بدی، خیلی راحت به همسرت بگو سرویس دست مادرم هست و امشب بهشون می گم که بدن.
    به مادرت هم راستش را بگو و بذار با مشورت و نظر اونها باشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 8 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    del (شنبه 03 خرداد 93), khaleghezey (جمعه 19 اردیبهشت 93), sanjab (جمعه 19 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (شنبه 20 اردیبهشت 93), فرشته مهربان (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), نوعروس (جمعه 19 اردیبهشت 93), هم آوا (جمعه 19 اردیبهشت 93), yasi_20 (شنبه 20 اردیبهشت 93)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    با این حساب به نظرم سرویستو ندی بهتره. گرچه به نظرم مشکل فراتر از یه سرویس طلاس.
    چرا باید اجازه بدین پولی رو که خونوادتون دادن بردارن و بعد پشت سرشون هم حرف بزنن. تکیه گاه و خونواده واقعی شما در حال حاضر پدر و مادرتون هستن پس «به هیچ عنوان» بهشون دروغ نگید یا چیزی رو ازشون پنهان نکنید.

    ببینین شاید ظاهرا به نظر برسه محبت زیاد به یه نفر باعث جذب میشه. اما لطف همیشگی میشه وظیفه و عدم توانایی در انجام وظیفه دلخوری به وجود میاره. این وضعیت یه شبه به وجود نیومده تا یه روزه تمومش کنید. باید مسیری رو که طی این سالها رفتین برعکس طی کنین تا همسرتون یاد بگیره ازدواج کرده و مسئولیت شما هم باهاشه. نه این که به خودش اجازه بده کادویی رو که داده از شما پس بخواد و اینو حق طبیعی خودش بدونه.

  9. 8 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    kamran2007 (جمعه 19 اردیبهشت 93), khaleghezey (جمعه 19 اردیبهشت 93), sanjab (جمعه 19 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (شنبه 20 اردیبهشت 93), فرشته مهربان (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), نوعروس (جمعه 19 اردیبهشت 93), هم آوا (جمعه 19 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 19 اردیبهشت 93)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    به نظرم بهتره از زبان خودت بگی خواسته خودت رو نه از زبان مادر و پدرت. اینطوری همسرت رو علیه پدر و مادرت قرار میدی. شما بهتره مهارت گفتگو را یاد بگیرید. می تونستید بگید این یادگار جشنمونه و برام خیلی عزیزه و یا صحبتهایی از این دست.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  11. 6 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    del (شنبه 03 خرداد 93), khaleghezey (جمعه 19 اردیبهشت 93), terme00 (شنبه 20 اردیبهشت 93), نوعروس (جمعه 19 اردیبهشت 93), هم آوا (جمعه 19 اردیبهشت 93), شمیم الزهرا (شنبه 20 اردیبهشت 93)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array
    سلام،

    متأسفانه چون شما احساسی‌ درگیر شده اید، خیلی‌ از مسائل را نمی‌بینید. در زندگی‌ مشترک گذشت، فداکاری و عشق باید دو طرفه باشد. تحت فشار قرار دادن طرف مقابل با این اهرم که اگر این کار را نکنی‌ یعنی‌ دوستم نداری، تفاوت چندانی با قلدری کردن ندارد. حدسم این هست که در دوران ۳ ساله دوستی‌ تان هم وضعیت به همین صورت بوده است. قاعدتا، نامزد شما به صورت پیوسته از این شیوه استفاده کرده اند و پاسخ هم گرفته اند، به همین علت تا بدین روز، چنین نحوه رفتاری ادامه پیدا کرده است.

    به هر حال در پاسخ به شما، از دیدگاه افرادی که از بیرون، منطقی‌ و بدون درگیری احساسی‌ به مشکل شما نگاه میکنند، چنین رفتاری نه تنها از روی صمیمیت و دوست داشتن نیست، بلکه در واقع سو استفاده از احساسات شما هست. چنین طرز تفکر و نگاهی‌، مطمئنا فقط به همین مورد محدود نخواهد شد. من اگر جای شما بودم به صورت جدی در مورد درستی‌ این ازدواج شک می‌کردم و بیشتر فکر می‌کردم.


    سربلند باشید،

    کامران
    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد


  13. 8 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    del (شنبه 03 خرداد 93), khaleghezey (جمعه 19 اردیبهشت 93), sanjab (جمعه 19 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (شنبه 20 اردیبهشت 93), نوعروس (جمعه 19 اردیبهشت 93), هم آوا (جمعه 19 اردیبهشت 93), yasi_20 (شنبه 20 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 19 اردیبهشت 93)

  14. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    بزار یکچیز را کلی بهت بگم متوجه بشی چه خبره.

    1.ایشون به هیچ عنوان مدیریت در مخارج ندارن
    2.ایشون معنای استقلال داشتن مالی و فکری را هنوز نمیدانند
    3.سواستفاده مالی ایشون از شما

    میمونه دوتا مورد:
    آیا در دوران دوستی هم ایشون همینگونه برخورد میکردن؟

    اینم یه جمله که فکر کنم لازمه به شما بگم:
    این چاهی که این بنده خدا کنده حالا حالا ها پر نمیشه و شما مسئول اشتباهات ایشون نیستید تجربه کردم که بهت میگم هرچی همب هش بدید بازم فردا بدهی بالا میارن.
    شما بهتر با خانوادش بشینید خیلی مفصل حرف بزنید.ولی قبلش به خودش بگید بعد خانوادش افاغه نکرد با پدرتان مطرح کنید که با ایشون و یا پدرشان جدی حرف بزنن.

    من این وسط اصلا و ابدا حس خوب ینسبت به این موضوع ندارم شاید البته به تجربه شخصیم برگرده ولی نظر شخصی من اینه که یه جار کار بدجوری میلنگه(این نظر شخصی منه )
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  15. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    sanjab (جمعه 19 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (شنبه 20 اردیبهشت 93), نوعروس (جمعه 19 اردیبهشت 93), هم آوا (جمعه 19 اردیبهشت 93), مهربونی... (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 19 اردیبهشت 93)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    479
    سطح
    9
    Points: 479, Level: 9
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و تشکر فراوون از همگی شما عزیزان بخاطر وقت گذاشتن برای حل مساله پیش اومده برای بنده و سپاس فراوان از راهنمایی های سودمندتون.
    پس با این حساب همگی کار شوهرم رو اشتباه میدونن و من باید فکری به حال خودمو زندگیمون و همسرم بکنم.
    خانوادم از ابتدایی که بحث ازدواج ما پیش اومد گفتن این سنش پایینه و سربازی نرفته و داره درس میخونه و بعید میدونیم بتونه حالا حالاها گلیم خودشو از آب بکشه بیرون. و خودمم تو دلم با اونا موافق بودم....
    با توجه به اینکه همسرم اون موقع 20 سال سن داشت و در حال حاضر 23 سال بیشتر نداره. و باهم همسن هم هستیم.
    الان من خیلی ناراحتم و فکر میکنم زندگیم تباه شده، توروخدا دلداریم بدین. دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    پولهای هفتگیتون را به همسرتون ندید.
    وقتی پدر و مادرتون به شما عیدی می دن،
    اون را به همسرتون ندید و حتی برای مسافرت اون پول را همراهتون نبرید که دم دست باشه و خرج بشه.

    این حرف را بنابر برداشتی که از رفتار همسرتون داشتم می زنم.
    همراهی و کمک به همسر باید در جای درست و به موقع انجام بشه.
    اما همسر شما گویا از نظر برنامه ریزی اقتصادی خیلی ضعیف هستند. تا جایی که پول هفتگی شما را هم می گیرند !!!

    باید آروم آروم این مشکل را حل کنید و گرنه هر روز بدتر و بدتر می شه.

    از این کمکها و خرجهای کوچیک شروع کن و سعی کن عادات همسرت را عوض کنی.

    در مورد سرویس طلا هم برداشتن اون و گذاشتن سرویس بدل به جاش، اصلا کار درستی نیست.
    اگر خواستی بدی، خیلی راحت به همسرت بگو سرویس دست مادرم هست و امشب بهشون می گم که بدن.
    به مادرت هم راستش را بگو و بذار با مشورت و نظر اونها باشه.

    با شما کاملا موافقم و همه راهنمایی هاتون رو مو به مو اجرا خواهم کرد.
    ولی می ترسم به مامانم راستش رو بگم. مامانم فقط کافیه قضیه سرویس گرفتنو بدونه. آشوب به پا میکنه بخدا.




    نقل قول نوشته اصلی توسط mahasty نمایش پست ها
    با این حساب به نظرم سرویستو ندی بهتره. گرچه به نظرم مشکل فراتر از یه سرویس طلاس.
    چرا باید اجازه بدین پولی رو که خونوادتون دادن بردارن و بعد پشت سرشون هم حرف بزنن. تکیه گاه و خونواده واقعی شما در حال حاضر پدر و مادرتون هستن پس «به هیچ عنوان» بهشون دروغ نگید یا چیزی رو ازشون پنهان نکنید.

    ببینین شاید ظاهرا به نظر برسه محبت زیاد به یه نفر باعث جذب میشه. اما لطف همیشگی میشه وظیفه و عدم توانایی در انجام وظیفه دلخوری به وجود میاره. این وضعیت یه شبه به وجود نیومده تا یه روزه تمومش کنید. باید مسیری رو که طی این سالها رفتین برعکس طی کنین تا همسرتون یاد بگیره ازدواج کرده و مسئولیت شما هم باهاشه. نه این که به خودش اجازه بده کادویی رو که داده از شما پس بخواد و اینو حق طبیعی خودش بدونه.

    تمام حرفاتون رو قبول دارم. کاملا درست میگید مقصر خودم بودم که به این شیوه عادتش دادم. ولی حالا آخه چجوری این خرابکاری رو درست کنم؟
    ولی باورتون نمیشه شوهرم نه تنها دوس داره به خانوادم دروغ بگم بابت هرچی بلکه دوس داره باهاشونم بدرفتاری کنم و همه چیو با زور و دعوا ازشون بگیریم


    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang نمایش پست ها
    به نظرم بهتره از زبان خودت بگی خواسته خودت رو نه از زبان مادر و پدرت. اینطوری همسرت رو علیه پدر و مادرت قرار میدی. شما بهتره مهارت گفتگو را یاد بگیرید. می تونستید بگید این یادگار جشنمونه و برام خیلی عزیزه و یا صحبتهایی از این دست.
    آخ راستی ها کاش اینجور میگفتم خیلی بهتر بود.



    نقل قول نوشته اصلی توسط kamran2007 نمایش پست ها
    سلام،

    متأسفانه چون شما احساسی‌ درگیر شده اید، خیلی‌ از مسائل را نمی‌بینید. در زندگی‌ مشترک گذشت، فداکاری و عشق باید دو طرفه باشد. تحت فشار قرار دادن طرف مقابل با این اهرم که اگر این کار را نکنی‌ یعنی‌ دوستم نداری، تفاوت چندانی با قلدری کردن ندارد. حدسم این هست که در دوران ۳ ساله دوستی‌ تان هم وضعیت به همین صورت بوده است. قاعدتا، نامزد شما به صورت پیوسته از این شیوه استفاده کرده اند و پاسخ هم گرفته اند، به همین علت تا بدین روز، چنین نحوه رفتاری ادامه پیدا کرده است.

    به هر حال در پاسخ به شما، از دیدگاه افرادی که از بیرون، منطقی‌ و بدون درگیری احساسی‌ به مشکل شما نگاه میکنند، چنین رفتاری نه تنها از روی صمیمیت و دوست داشتن نیست، بلکه در واقع سو استفاده از احساسات شما هست. چنین طرز تفکر و نگاهی‌، مطمئنا فقط به همین مورد محدود نخواهد شد. من اگر جای شما بودم به صورت جدی در مورد درستی‌ این ازدواج شک می‌کردم و بیشتر فکر می‌کردم.


    سربلند باشید،

    کامران

    بله بنظرم اون خیلی قلدر بازی درمیاره. و مقصر خودمم که دفعات اول جلوش رو نگرفتم.
    بله از زمان دوستی همینطور بوده و حتی ازدواجمون وقتی من با مخالفت شدید خانوادم روبه رو شدم و ناراحتی شدید مادر پدرمو دیدم بهش گفتم که کنار بکشه اما اون با زور....
    و هنوزم اینو تو سرم میزنه که تو منو نمیخواستی و من مجبورت کردم به ازدواج و تو عاشقم نیستی
    خب الان من در مورد این ازدواج شک کنم یعنی چی؟ یعنی ازش جدا بشم آخه؟
    با این حرفتون من رو واقعا از همسرم سردتر کردید. نمیدونم الان باید چکار کنم. احساس میکنم بدبخت شدم. باید چکار کنم؟؟؟؟؟
    من خودم از اولش به این ازدواج شک داشتم. درسته دوسش داشتم ولی میدونستم موقعیتش به ازدواج نمیخوره و میتونستم فراموشش کنم. اما اون مجبورم کرد، هم منو و هم خانوادمو... حتی بابام اشک ها ریخت شب و روز


    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود بانو

    بزار یکچیز را کلی بهت بگم متوجه بشی چه خبره.

    1.ایشون به هیچ عنوان مدیریت در مخارج ندارن
    2.ایشون معنای استقلال داشتن مالی و فکری را هنوز نمیدانند
    3.سواستفاده مالی ایشون از شما

    میمونه دوتا مورد:
    آیا در دوران دوستی هم ایشون همینگونه برخورد میکردن؟

    اینم یه جمله که فکر کنم لازمه به شما بگم:
    این چاهی که این بنده خدا کنده حالا حالا ها پر نمیشه و شما مسئول اشتباهات ایشون نیستید تجربه کردم که بهت میگم هرچی همب هش بدید بازم فردا بدهی بالا میارن.
    شما بهتر با خانوادش بشینید خیلی مفصل حرف بزنید.ولی قبلش به خودش بگید بعد خانوادش افاغه نکرد با پدرتان مطرح کنید که با ایشون و یا پدرشان جدی حرف بزنن.

    من این وسط اصلا و ابدا حس خوب ینسبت به این موضوع ندارم شاید البته به تجربه شخصیم برگرده ولی نظر شخصی من اینه که یه جار کار بدجوری میلنگه(این نظر شخصی منه )

    بله در زمان دوستی هم همینطور بود. حتی پول تو جیبی هام رو بهش میدادم. و الان میگه:( اون زمان دوستیمون خدا پول میرسوند به دستم مثلا یبار مامانم یهو بهم پول میداد، یبار بابام یا....) ولی اسم منم نمیاره که آره اون همه پول که خرج اون دورانمون میشد همش از تو جیب من بود. حتی یبار 300 هزارتومان در زمان دوستی بخاطر چیزی به حسابم ریخته شده بود که اونم گرفت ازم. و حالا یادش نمیاد اون جاهای گرون که میرفتیم با اون پول بود نه با خرج خودش. همیشه میگه یادته فلان جا بردمت ؟ میدونی قیمت هر غذاش چقدر بود؟؟؟ ببین چقدر برات خرج میکردم با اون نداریم!

    ولی شما هم که دیگه واقعا منو سرد سرده سردتر کردید از همسرم. و حالا با این تفاسیر واقعا من پشیمون شدم از ازدواج باهاش و فکر میکنم اگر بخوام باهاش ادامه بدم تا ابد تو فقر و بی پولی خواهیم بود و همش باید قرض های اونو صاف کنیم.

    خانوادش جز سرو صدا و دعوا باهاش، نمیتونن کاری کنن و اون مغرورتر از اینه که به حرف خانوادش بکنه. اون به حرف هیچکس گوش نمیده و فقط خودشو قبول داره و قانون اصلی زندگیمون رو بی توجهی به نظر دیگران و انجام دادن هراونچه که دلمون میخواد، گذاشته.


    و درضمن چون این ازدواج زوری بود و پدرم اصلا موافق نبود و هنوزم میدونم تو دلش نمیخواد و پشیمونه، به همین دلیل اصلا دوس ندارم خانوادم بفهمن که اون اینجوره. میدونم بهم سرکوفت میزنن و اونم بیشتر از چشمشون میوفته.
    ویرایش توسط نوعروس : جمعه 19 اردیبهشت 93 در ساعت 16:27

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    پس اگر می خواهی به تنهایی پیش بری لازمه دو تا کار رو انجام بدی

    1- لازمه کمی پوست کلقت تر بشی و از ناراحتیهاش و از قهر کردنهاش نترسی و اگر فکر می کنی کاری درسته همون رو انجام بدی
    2- در عین اینکه کار درست رو انجام میدی باید مهارت های گفتگو رو خوب یاد بگیری تا با زبون نرم جلوی ناراحتی هاش رو بگیری و اون رو کم کم از اونچه که عادتش دادی دور کنی.

    این دو تا کار رو حتما حتما باید با هم انجام بدی چون یکی بدون دومی بدتر همه چیز رو خراب می کنه. زیاد نگران نباش همسرت سنش کمه و هنوز می تونه با کمک شما بعضی رفتارهاشو تغییر بده به شرطی که شما هم بتونی این دو تغییر اساسی رو در خودت بوجود بیاری.

    در زمینه مهارتهای گفتگو هم توی این تالار جستجو کن تاچیکها و مقالات زیادی می تونی پیدا کنی.

    - - - Updated - - -

    تاپیک زیر رو که لینکشو گذاشتم بخون. شرایطش کمی شبیه به شما بود ولی توصیه های دوستان خوب بود:

    http://www.hamdardi.net/OLD/thread-16096.html
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  18. 4 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 20 اردیبهشت 93), terme00 (شنبه 20 اردیبهشت 93), نوعروس (جمعه 19 اردیبهشت 93), هم آوا (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خواستگاری دخترکاردرستیه؟
    توسط سمانه73 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 08 اردیبهشت 91, 12:51
  2. در شرف جدا شدن هستیم
    توسط mahan31 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 تیر 90, 19:55
  3. تا چه سنی مسئول کار بچه ها هستیم؟!
    توسط ani در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 دی 88, 20:02
  4. گفتار نخستین در چارچوبه ی حقوق ما
    توسط آرمانخواه در انجمن حقوق ما...
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 خرداد 87, 19:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.