به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 00:44]
    تاریخ عضویت
    1393-1-28
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    308
    سطح
    6
    Points: 308, Level: 6
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 68 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رابطه برادر متاهلم با دختر دایی متاهلم

    سلام. برادری دارم که حدود دو سال قبل با خانمی ازدواج کرد که انتخاب خودش بود و یکسالی با هم دوست بودن و به اصرار هر دوشون و موافقت خانواده ها ازدواج کردن.
    خانم برادرم یه مقداری رفتارهای خاصی داره . مثلا یه دنده و لجوجه . کله شقه . اصلا اهل کوتاه اومدن نیست . حرف ، حرف خودش هست . و ....
    البته اینها برداشت هاییه که من ازش دارم. با وجود اینکه همه ما می دونیم اونا معمولا با هم مشکل دارن و در هفته یکی دو روزی قهر هستن ، اما دقیقا نمی دونیم مشکلشون چی هست. در واقع یکی دو باری هم شده که بپرسیم. اما تمایلی نداشتن جواب بدن و ما هم بی خیال شدیم و گفتیم خب زن و شوهر هستن و آشتی می کنن خودشون. در کل ما اصلا اهل دخالت کردن تو زندگی اونها و هرکس دیگه ای نیستم.

    اما جدیدا اتفاقاتی افتاده که من تا حدی نگران شدم

    من دختر دایی ای داشتم که از کوچیکی برادرم رو دوس داشت و برادرم هم اون رو. اون ها دو تا همبازی خوب بودن برای هم. همین موضوع باعث شد که فامیل از کوچیکی اسم اینها رو روی هم بذارن و بگن اینها وقتی بزرگ شدن با هم ازدواج می کنن. به مرور که اینها بزرگتر شدن این حرفها بیشتر شد. البته برادرم یه مقداری مخالفت می کرد.

    تا اینکه برادرم در محل کارش با خانم فعلیش آشنا شد و ازدواج کردن. ازدواج اونها کاملا عاشقانه بود. اما به مرور ما رگه های اختلاف رو تو زندگیشون دیدیم.

    در این فاصله دختر دایی من هم که از ازدواج برادرم ناراحت بود ، ازدواج کرد. این دختردایی با یکی از دوستان من صمیمی هست.
    هفته پیش دوستم خبری برام آورد که شوک آور بود برام.
    متوجه شدم که برادرم به دخترداییم زنگ می زنه و با اون صحبت می کنه و از مشکلات زندگیش میگه .

    این طور که دخترداییم به دوستم گفته بود برادرم بیشتر از لجبازی و یه دنده بودن و توو روو ایستادن و احترام نذاشتن ، شلخته بودن و مغرور بودن خانمش به دخترداییم شکایت کرده .

    و گفته چون انتخاب خودم بوده روی اینکه به خانواده بگم رو ندارم.

    اونها دو سه باری بیشتر با هم حرف نزدن. اما من به شدت نگران هستم.

    هم نگران زندگی برادرم که دوس دارم براش سنگ صبور باشم و کمک کنم زندگیشون اصلاح بشه .
    هم نگران زندگی دخترداییم. چون اون یه دختر هست و صحبت کردن با عشق قدیمیش می تونه برای اون وابستگی بیاره و از زندگیش سردش کنه.
    ضمن این که برادرم هم نباید درد دلش رو به اون بگه و باید همت کنه و زندگی خودش رو اصلاح کنه .

    حالا چون مستقیم چیزی به من از هیچ طرفی گفته نشده ، نمی تونم این وسط کاری کنم.

    به نظر شما بهترین کمکی که من می تونم بکنم چی هست ؟

    ضمنا از کل خانواده فقط من در جریان این موضوع هستم.

  2. 3 کاربر از پست مفید negaran تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 12 اردیبهشت 93), کاغذ بی خط (شنبه 13 اردیبهشت 93), گل شب بو (شنبه 13 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    تشویقش کنین برن پیش مشاور حتی شده تنهایی.کار خاصی نمیتونی انجام بدی و بهتره با خانوادت مطرح نکنی.
    تنها راه رفتن پیش مشاوره تشویقش کن بگو خوب برید پیش مشاور و راهنمایی بگیرید

    کار خاصی نمیتونی انجام بدی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    negaran (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 00:44]
    تاریخ عضویت
    1393-1-28
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    308
    سطح
    6
    Points: 308, Level: 6
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 68 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیشه خاله قزی عزیز
    گفتم که. اونا در مورد مشکلاتشون با من یا کسی حرف نمی زنن که ارجاع بدیم به مشاور
    نمیشه که من همینجوری یه کاره یه کاره به داداشم بگم برو پیش مشاور!!!!

  6. 2 کاربر از پست مفید negaran تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (شنبه 13 اردیبهشت 93), گل شب بو (شنبه 13 اردیبهشت 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-11-30
    نوشته ها
    297
    امتیاز
    6,423
    سطح
    52
    Points: 6,423, Level: 52
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    625

    تشکرشده 345 در 183 پست

    Rep Power
    51
    Array
    نیازی نیس شما به برادرت بگی
    به اون دوست صمیمی دختر داییتون که رفیق شما هم هست بگید دختر داییو پر کنه که به داداشت بگه بره مشاوره
    چقد نسبت فامیلی و دوستی ریختم این وسط!!!

  8. 3 کاربر از پست مفید baitollah-abbaspour تشکرکرده اند .

    negaran (جمعه 12 اردیبهشت 93), کاغذ بی خط (شنبه 13 اردیبهشت 93), گل شب بو (شنبه 13 اردیبهشت 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 03:38]
    تاریخ عضویت
    1392-8-02
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    1,121
    سطح
    18
    Points: 1,121, Level: 18
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsSocial1 year registered
    تشکرها
    441

    تشکرشده 556 در 137 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلام

    دوست عزیز میتونی به طور غیر مستقیم بهش بگی، زمانی که خونتون هستن موضوعی رو مطرح کنی و از حسن های مشاور بگی، مثلا بگی برادر دوستم تو زندگیش خیلی مشکل داشت خودش رفت مشاور و از جلسات بعدی با همسرش رفت الآن از زندگیش راضیه و مشکلی با خانومش نداره، میتونی از همین روش بذای نهی از رابطه با دختر داییت استفاده کنی، از صفحه حوادث بهره ببر.







    با آرزوی سعادت و نیکبختی برای شما
    قَالَ وَ مَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّآلُّونَ﴿حجر۵۶
    کیست که مأیوس شود از رحمت پروردگار به جز گمراهان

  10. 3 کاربر از پست مفید شهراز تشکرکرده اند .

    negaran (جمعه 12 اردیبهشت 93), کاغذ بی خط (شنبه 13 اردیبهشت 93), گل شب بو (شنبه 13 اردیبهشت 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 00:44]
    تاریخ عضویت
    1393-1-28
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    308
    سطح
    6
    Points: 308, Level: 6
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 68 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کلی فکر کردم. می دونم حتی اگه مستقیم هم وارد عمل بشم نمی تونم بفرستمشون مشاوره
    چون زنداداشم که مثل کبک سرش رو کرده زیر برف و همچنان داره به بازی هاش ادامه میده و با یه دندگی به همه چیزی که می خواد می رسه و نمی دونه داره چه آتیشی تو زندگی خودش و بقیه می اندازه .
    داداشم هم که اصلا اهل مشاوره رفتن نیست (مثل همه مردها ، مردها حتی حاضر نیستن وقتی راه رو اشتباه می رن از کسی آدرس بپرسن. چه برسه به اینکه بیای بهشون بگی داری مسیر زندگیت رو اشتباه می ری . از یکی دیگه کمک بگیر !!)

    این وسط من موندم و دلشوره هام
    مثل علی و حوضش !!
    مثل یه آدم کت بسته و زبون بسته که هیچ کاری ، مطلقا هیچ کاری ، نمی تونه بکنه . به جز دیدن.

    می ترسم از انتهایی که ممکنه شوم باشه . از اینکه شوهر دختر دایی بفهمه . از اینکه خانم داداشم بفهمه. از اینکه بهم وابسته بشن این دو تا . از اینکه دو تا زندگی بهم بخوره . از اینکه رابطه های فامیلی بهم بریزه

    می دونم الان اول کاره. الان فقط درد و دل ساده ست ! اما کدوم شوهری حاضره زنش پنهانی درد و دل کنه با مرد فامیلش که روزی خاطرخواهش بوده. یا کدوم زنی حاضره مردش با زنی دردو دل کنه که روزی عاشقش بود.

    می دونم این ماجرا مثل آتیش گرفتن کاغذ یا خیس شدن دستمال کاغذی خیلی سریع پیش میره .

    دارم دیوونه میشم.
    کمکم کنید.

  12. کاربر روبرو از پست مفید negaran تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    از کجا مطمئنید اون دوست مشترکتون حقیقت رو گفته؟ به نظرتون رابطه یه زن متاهل با یه مرد چیزیه که آدم به دوستش بگه؛ اونم همچین دوستی؟! جای شما بودم قبل از هرکاری جلوی دوستم رو می گرفتم که آبروریزی نکنه.

    برادرتون در مورد مشکلاتش با شما صحبت نمیکنه؛ خانمش چی؟ شما تا حالا با همسر برادرتون صحبت کردین؟ خودش شکایتی نکرده؟!

    چقدر با دختر دائیتون صمیمی هستین؟ نمی تونین از اون سوال کنین؟
    ویرایش توسط mahasty : شنبه 13 اردیبهشت 93 در ساعت 21:46

  14. کاربر روبرو از پست مفید mahasty تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)

  15. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    شما باید با برادرتان رابطه صمیمی بیشتری برقرار کنید و غیر مستقیم چنتا مثال بزنید از افرادی که به مشاور مراجعه کردن و نتیجه گرفتن در مورد مشکلات زندگیشان.به این موضوع مستقیم اشاره نکنید فقط تشویق به پیش مشاور رفتن
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  16. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام


    شما بسیار هیجانی هستید و خود را هم مسئول اعضاء خانواده می بینید و این به شما آسیب می زند . دقت کنید به عنوانی که انتخاب کرده اید ، به نظرتان با توجه به اصل محتوا و مسئله این عنوان چه اشکالی دارد ؟


    شما هیچ دخالتی نکن ، اصلاً ذهن خود را درگیر نکن و سعی کن اخبار مربوط به زندگی برادرت و همسرش و دختر داییت را نشنوی و دریافت نکنی و کاملاض تمرکز زدایی کن . شما هیچ مسئولیتی در این شرایط و با این روند زندگی برادرت در برابر آنها نداری و نگرانی شخصی تان را هم باید مدیریت کنی .

    عمده ترین کار از سوی شما صمیمیت با برادر هست که اگر مایل بود و احتیاج دید با یکی از اعضاء خانواده درد دل کند بتواند به شما اعتماد کند . دقت کنید صمیمیت برای اینکه او حتماً با شما حرف بزند نباید باشد همانطور که گفتم تجسس در مورد زندگیش نداشته باش و اخبار نشنو . هر زمان خودش تمایل نشان داد و درد دل کرد شما هم تشویقش کن به رفتن نزد مشاور و هیچ قضاوتی در مورد خانمش و خودش نکن فقط هم حسی و ارجاع به مشاوره حضوری .


    از تمرکز بر آنها بیرون بیا و بر خودت و بهینه کردن رفتار و افکارت تمرکز کن


    موفق باشی





  17. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), sanjab (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), حسين40 (چهارشنبه 07 خرداد 93), شیدا. (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.