به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 29
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 13:55]
    تاریخ عضویت
    1393-2-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    100
    سطح
    1
    Points: 100, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy ابا من مشکل بی احساسی دارم

    سلام
    من قبلا تو تاپیک قبلیم از دوستان و مسولان وسرپرستان محترم سایت همدردی کمک و راهنمای گرفتم و از همه کسای ک کمک کردن همیشه دعاشون کردم.راستش من تازگی یه مشکلی رو از یه خانومی ک رفته بودم خواستگاریش درباره خودم شنیدم .یعنی قبلا از این ک ایشون به مامانم این موضوع رو بگه خودمم میدونستم ولی میله تغییر در خودم ایجاد نمیکردم یا نمیتونستم ایجاد کنم.واقعیتش مامانم یه دختر واسم پیدا کرده بود برا ازدواج . یه روزقرار گذاشته بود برن خونشون.مامان دختر خانوم گفته بودن ک اول خودتون بیاین و عکس پسرو هم بیارین.خونوادم رفتن دیدن دو سه روز بعد زنگ زدن ک ببینن دوباره بریم یا نه.قرار گذاشتن منم برم رفتیم دیدیم خانومو و ایشونم ک قبلا عکس منو دیده بودن .خلاصه بگم رفتیم تو اتاف حرف زدیم یک ساعت کشید صحبتای بین ما.خلاصه اون روز تموم شد.برای ادامه دو روز بعد مامان زنگ زدن جواب بخوان ک مزاحم بشیم اگه مایل باشین .مامان ایشون گفتن ک والا از خونوادتون و اقا پسرتون خوشمون اومده اگه اینطوری نبود جلسه دوم راه نمیدادیم ولی دخترم(دخترشون)گفتن خیلی بی احساس و خیلی خشکه پسرتون (من) .
    یکم درباره خودم بگم دختر ندبده نیستم ولی احساس میکردم ک خشکم و مغرور یعنی قبلنا مغرور نبودم این اواخر دو سال میشه اینجوری شدم باعثشم محیط اطراف بوده فک کنم.کارمم طوریه ک بیشتر با قطعه و دستگاه و اهنو...یکمم احساس میکنم این ضمخت بودن کارم منو اینجوری کرده و اونجای ک کار میکنم.شرکته بزرگیه 10000 نفر پزسنل داره همشون ادمای خشکین اصلا فک میکنم همه اونجا اهن شدن.
    اینم بگم ک من مهندسم تو یه شرکتی و از لحاظ مالم خدارو شکر بد نیستم خونه و ماشینه بالای 40 میلیون دارم .تورو خدا از همه کسای ک این تاپیکه منو میخونن و میتونن راهنمای کنن دریغ نکنین
    هر کی حتی یه جمله اگه تو ذهنش میرسه بگه خواهش میکنم .دس بوس همتون هستم .ایشالا خدا حاجت دلتونو بده.امین
    ویرایش توسط sina jam : چهارشنبه 10 اردیبهشت 93 در ساعت 20:50

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 مهر 94 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    2,764
    سطح
    32
    Points: 2,764, Level: 32
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    839

    تشکرشده 437 در 171 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام . شما که این خانم رو واسه ی بار اول ملاقات کردین بعد ایشون شما رو بی احساس دونستن ؟ نمیشه بار اول که کسی رو ملاقات میکنی اینجوری قضاوت کنی . میشه یکم بیشتر توضیح بدین از صحبتتون با اون خانم ؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 13:55]
    تاریخ عضویت
    1393-2-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    100
    سطح
    1
    Points: 100, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پونیو نمایش پست ها
    سلام . شما که این خانم رو واسه ی بار اول ملاقات کردین بعد ایشون شما رو بی احساس دونستن ؟ نمیشه بار اول که کسی رو ملاقات میکنی اینجوری قضاوت کنی . میشه یکم بیشتر توضیح بدین از صحبتتون با اون خانم ؟


    سلام پونیو مرسی از توجه تان
    ایشون قبلش عکس منو دیده بودن .بعد ما به اتفاق مامانمو خواهرم رفتیم حونشون
    من اونجا دیدم ک این دختر خانومو زمان دانشجویم دیده بودم نمیدونم ایشونم منو دیده بود یا نه .منم موقع صحبت هیچی بهشون نگفتم ک دیدمتون.
    صحبتای ما راجع به معیارامون بود . ایشون پرسیدن میگفتن سوال تو ذهنم داشتم ولی استرس همشو از یادم برد بعد کم کم از شغلم پرسیدن منم جواب دادم.وقبلا والدم گفته بودن ک ایشون تاکید کردن ک اگه قیافه پسر به دلش ننشس با پسر حرف نمیزنه.بعد پرسیدن ک چرا سنتی میخوای ازدواج کنی منم گفتم اینطوری بهتره و مشکلی پیش نمیاد.دختره هم گف ک از طریق دوستی میشه شناخت بیشتری پیدا کرد.منم گفتم پس دوس دارین با یکی دوس بودین بعد باهاش ازدواج میکردی
    گفت ک خونوادم احازه نمیدن با یکی اشنا شم.بعد منم از کار خانوم پرسیدم ک شاغلند و کار میکنند
    از مشکلات کار گفتن ک حقوق کم میدن به خانوما.واینکه گفتش با دوستاش اینا زیادی رابطه دارن
    از منم پرسید ک چطور .رابطت با دوستات منم گفتم ک منم اگه فرصت داشته باشم باهاشون بیرون میرم ولی صبح میرم شرکت عصر میام .

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 مهر 94 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    2,764
    سطح
    32
    Points: 2,764, Level: 32
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    839

    تشکرشده 437 در 171 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خب شما نظرتون راجع به ایشون چی بوده اصلا به دلتون نشست ؟ شما خودتون میخواستید ازدواج کنید یا به خواست مادرتون رفتین خواستگاری ؟

    شاید چون زیاد صحبت نمیکردین سوال نمیکردین حالا به خاطر استرس که طبیعی هم هست . ایشون فکر کردن شما آدم خشکی هستین . اما خودتون چی فکر میکنید به خاطر شغلتون آدم خشک وسردی هستین . مطمئنید ؟؟ آدم خودشو بهتر میشناسه شاید ظاهرتون سرده یا احساساتتون رو بروز نمیدین .کمی مغرور بودن اصلا بد نیست تا وقتی که به کسی علاقه مند نشدید.

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 13:55]
    تاریخ عضویت
    1393-2-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    100
    سطح
    1
    Points: 100, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پونیو نمایش پست ها
    خب شما نظرتون راجع به ایشون چی بوده اصلا به دلتون نشست ؟ شما خودتون میخواستید ازدواج کنید یا به خواست مادرتون رفتین خواستگاری ؟

    شاید چون زیاد صحبت نمیکردین سوال نمیکردین حالا به خاطر استرس که طبیعی هم هست . ایشون فکر کردن شما آدم خشکی هستین . اما خودتون چی فکر میکنید به خاطر شغلتون آدم خشک وسردی هستین . مطمئنید ؟؟ آدم خودشو بهتر میشناسه شاید ظاهرتون سرده یا احساساتتون رو بروز نمیدین .کمی مغرور بودن اصلا بد نیست تا وقتی که به کسی علاقه مند نشدید.


    من خوب از دیدار اولیه راضی بودم و به دلم نشستن .خودم میخواستم .
    احساسمو بروز نمیدم .فک میکنم دو نفر نباید به این زودی احساسشونو نشون بدن .نمیدونم شاید اشتبا فک میکنم.استرسم نداشتم راحت بودم.معمولی حرف میزدم نمیدونم چطوری خشک نباشم خودمم اجساس میکنم یکم خشک میحرفم .
    قبل از این یه مورد بود ک رفته بودیم اونموقع هم با دختره دو جلسه حرف زدیم .ولی اون مورد طوری شد ک من نخواستم ادامه بدیم چون دیدنم ک فاصله سنی و فکریمون زیاده .تو 3 جلسه این خانوم (فبلی}بهم عشقمو نازمو از این حرفا میزد .من گفتم ک یجوری تموم کردیم.ولی یه نکته ک واسم معلوم شد ک اونم به من میگفت بی اجساس و خشک حرف میزنی یا خودت نمیخوای بروز بدی خودتو.
    راستش قبلنا دوستام (دوستای پسر)بهم میگبتن مرموزم یعنی مرموز حرب میزنی همیشه
    دوباره تشکر میکنم ازت پونیو جان .نمیدونم شما پسرین یا دختر!!!!!

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 مهر 94 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    2,764
    سطح
    32
    Points: 2,764, Level: 32
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    839

    تشکرشده 437 در 171 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش میکنم من خیلی خوب نمیتونم راهنمایی کنم چون سنم زیاد نیست و تجربه ای ندارم. من دخترم به نظرم اکثر دخترا ازینکه پسری خیلی زود بخواد صمیمی و نزدیک شه خوششون نمیاد . رفتار شما کاملا عادی و منطقی بوده .چطوری وقتی هنوز هیچی مشخص نیست هیچ شناختی از هم دیگه ندارید احساستون رو بروز بدید فقط به دل نشستن ظاهر مهم نیست . نمیدونم من تجربه نداشتم نمیتونم درک کنم که چطور دو نفر عاشق میشند ولی احساس میکنم درست ترین و قشنگ ترینش وقتی هست که 2 نفر خوب با اخلاق و روحیات هم آشنا بشند به مرور زمان به هم علاقه مند شن اولش که ظاهر و تیپ وسر و وضع همو میبینن اگه با هم هماهنگ باشند خب آشنایی رو ادامه میدند ولی نمیشه راحت تو برخورد اول فقط چون ظاهرش به دلت نشسته بگی من عاشقتم بی تو هرگز ! بعدشم کلی خیال بافی کنی اسم بچه هات رو انتخاب کنی و تموم . اینکه میگند مرموزید فکر نکنم بد باشه ها !

  7. 2 کاربر از پست مفید پونیو تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 12 اردیبهشت 93), تهمتن (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 03:38]
    تاریخ عضویت
    1392-8-02
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    1,121
    سطح
    18
    Points: 1,121, Level: 18
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsSocial1 year registered
    تشکرها
    441

    تشکرشده 556 در 137 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلام آقا سینا
    بنظر منم جلسه رسمی خواستگاری جای حرفای عاشقانه و دل و قلوه نیست، اما بهتره در زمانی صحبت گاهی لبخند بزنی و یا کمی مزاح کنی که اون فضای سنگین کمی شکسته بشه.
    اما در کل در این مورد با این خانوم اختلاف داشتین اونطور که من برداشت کردم ایشون عشق قبل ازدواج و روش دوستی برای شناخت رو میپسندیدند و انتظار داشتن ابراز علاقه مثل شیوه دوستی باشه که روش سنتی اینطور نیست.
    اگر فکر میکنی به خاطر محیط کاری روحیت اینطور شده تفریحاتی رو در برنامه بزار که بیشتر احساساتت رو قلقلک بده!! مثل طبیعت گردی و ... حتی میتونی تمرین کنی و احساساتت رو بروز بدی مثلا به پدر و مادرت بگی قدردان زحماتشون هستی و...
    امیدوارم تونسته باشم بهت کمک کنم.


    با آرزوی سعادت و نیکبختی برای شما
    قَالَ وَ مَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّآلُّونَ﴿حجر۵۶
    کیست که مأیوس شود از رحمت پروردگار به جز گمراهان

  9. 3 کاربر از پست مفید شهراز تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 12 اردیبهشت 93), پونیو (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), رفیق فابریک (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)

  10. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    به نظر من شخصیت واقعیتون رو نشون بدید اگر واقعا شوخ طبعید چند تا شوخی هم داشته باشید اگه جدی هستید و مطمئنید تو آینده تغییری نمی کنید همین طوری پیش برید . قرار نیست شما جوری رفتار کنید که بله بگیرید
    صحبت یک عمر زندگی هست اگر ایشون دوست داره که همسری داشته باشه که مدام ابراز احساسات کنه و شوخی و ... و شما هم اونطور نیستید پس بهتره دقت بیشترتون رو این قضیه باشه
    مثلا همسر من قبل از ازدواج طی آشنایی که با هم داشتیم خیلی زیاد ابراز احساسات میکرد و مدام منو سوپرایز میکرد
    واقعا موقعیتی بود که هر دختری آرزو داشت . اما بعد از عقد رفته رفته کمتر شد تا الان که 6 سال از ازدواجمون میگذره میتونم بگم حتی 2درصد هم ابراز احساسات نمیکنه . اوایل که اعتراض میکردم میگفت چون میخواستم تو رو به دست بیارم که آوردم حالا دیگه وقت کار و ... هست .
    پس سعی کنید شخصیت واقعی تون رو نشون بدید

  11. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    achilis (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), reihane_b (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 13:55]
    تاریخ عضویت
    1393-2-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    100
    سطح
    1
    Points: 100, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام شهراز جان
    خوب منم همینو مد نظرم بود ک زیادی شوخی و اینکارا مفهومی نداره تو جلسه اول ولی نمیدونم ک شاید میگم بهونه کرده .میشه بهونه کن رک نگه؟
    تو یک ساعت گفتگو ککردیم مشکلی ندیدم .خنده رو هستم زیاذ قیافه نمیگیرم.در مورد دوستی قبل از ازدواجم ک دختر گفت خانوادم قبول نمیکنن دوستیرو!!
    پس نتیجه این ک ایشون باید سنتی ازدواج کنن.جای کارشونم گفتن بهم.
    دارم رو خودم کار میکنم انگار دیگه باورم شده ک خشکم از بس همه گفتن به کمک یه روانشناس دارم کار میکنم.اونجوریم نیستم ک جای نرم میرم گردش سفر به خارج و تفریح هم میکنم.
    مرسی از کمکت شهراز عزیز ممنونم ازت باز اگه چیزی به زهنتون رسید بگین فداتون



    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    سلام
    به نظر من شخصیت واقعیتون رو نشون بدید اگر واقعا شوخ طبعید چند تا شوخی هم داشته باشید اگه جدی هستید و مطمئنید تو آینده تغییری نمی کنید همین طوری پیش برید . قرار نیست شما جوری رفتار کنید که بله بگیرید
    صحبت یک عمر زندگی هست اگر ایشون دوست داره که همسری داشته باشه که مدام ابراز احساسات کنه و شوخی و ... و شما هم اونطور نیستید پس بهتره دقت بیشترتون رو این قضیه باشه
    مثلا همسر من قبل از ازدواج طی آشنایی که با هم داشتیم خیلی زیاد ابراز احساسات میکرد و مدام منو سوپرایز میکرد
    واقعا موقعیتی بود که هر دختری آرزو داشت . اما بعد از عقد رفته رفته کمتر شد تا الان که 6 سال از ازدواجمون میگذره میتونم بگم حتی 2درصد هم ابراز احساسات نمیکنه . اوایل که اعتراض میکردم میگفت چون میخواستم تو رو به دست بیارم که آوردم حالا دیگه وقت کار و ... هست .
    پس سعی کنید شخصیت واقعی تون رو نشون بدید

    سلام خانوم زندگی مووفق
    خودم دوس دارم شوخ طبع باشم عاشقه همسرم باشم ولی اخه نمیتونم همون جلسه اول خودمو بروز بدم طول میکشه.انسان هر لحظه باید اماده تغییر باشه منم از اون ادمای نیستم ک بگم همینه ک هستم و عوض نمیشم.نظر من اینه ک واسه پیشرفت باید تغییر کنی و منعطف باشی.ولی چطوری بگم حالا بعد یک جلسه ایشون به من اینجوری میگن منم ذهنم هزار تا جا میره ک شاید اینو بحونه میکنه.بعدش میگم به خودم اگه از یه مورد دیگه دوس نداشته باشه میگه دیگه!!!!!گیج شدم کم کم احساس ناراختی بهم دس میده.اگه من بدونم مشکلش وقعا اینه .خودو میشناسم به قوله شما خودمو ک نمیخوام گول بزنم .من ادمه گرم مزاجیم سر موقش ابراز علاقه میکنم ک خودشم باور نکنه.
    انگار من بر عکس همسر شما هستم اولش سختمه ابراز علاقه ولی وقتی بفهمم واقعا منو میخواد همه جوره ابراز علاقه میکنم بهش.یعنی الان شما از زندگیتون ناراضی هستی اونم فقط به خاطر ابراز علاقه کم همسرتون!!درسته این مهمه ولی اگه به اول بر میگشتین این همسرتونو نمیخواستین؟تو دوستی قبل از ازدواج میشه ابراز علاقه کرد چون زمان بیشتره ولی تو مورد من باید یه 3 -4جلسه بگذره بعد دیگه!
    من 31 سال دارم دخترم 28 سال همه امکاناتم دارم تا حدودی خونه ماشین خودمم مهندسم تو شرکتی اخلاقمم بد نیس .از اینکه تجربه های با ارزش زندگیتونو برای کمک به یه بنده خدا میذارین بینهایت ممنونم ازتون خانومه زندگی موفق.
    ببخشید اینترنتم قطع بود نمیتونسم ج بدم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهراز نمایش پست ها
    سلام آقا سینا
    بنظر منم جلسه رسمی خواستگاری جای حرفای عاشقانه و دل و قلوه نیست، اما بهتره در زمانی صحبت گاهی لبخند بزنی و یا کمی مزاح کنی که اون فضای سنگین کمی شکسته بشه.
    اما در کل در این مورد با این خانوم اختلاف داشتین اونطور که من برداشت کردم ایشون عشق قبل ازدواج و روش دوستی برای شناخت رو میپسندیدند و انتظار داشتن ابراز علاقه مثل شیوه دوستی باشه که روش سنتی اینطور نیست.
    اگر فکر میکنی به خاطر محیط کاری روحیت اینطور شده تفریحاتی رو در برنامه بزار که بیشتر احساساتت رو قلقلک بده!! مثل طبیعت گردی و ... حتی میتونی تمرین کنی و احساساتت رو بروز بدی مثلا به پدر و مادرت بگی قدردان زحماتشون هستی و...
    امیدوارم تونسته باشم بهت کمک کنم.


    با آرزوی سعادت و نیکبختی برای شما
    سلام شهراز جان
    خوب منم همینو مد نظرم بود ک زیادی شوخی و اینکارا مفهومی نداره تو جلسه اول ولی نمیدونم ک شاید میگم بهونه کرده .میشه بهونه کن رک نگه؟
    تو یک ساعت گفتگو ککردیم مشکلی ندیدم .خنده رو هستم زیاذ قیافه نمیگیرم.در مورد دوستی قبل از ازدواجم ک دختر گفت خانوادم قبول نمیکنن دوستیرو!!
    پس نتیجه این ک ایشون باید سنتی ازدواج کنن.جای کارشونم گفتن بهم.
    دارم رو خودم کار میکنم انگار دیگه باورم شده ک خشکم از بس همه گفتن به کمک یه روانشناس دارم کار میکنم.اونجوریم نیستم ک جای نرم میرم گردش سفر به خارج و تفریح هم میکنم.
    مرسی از کمکت شهراز عزیز ممنونم ازت باز اگه چیزی به زهنتون رسید بگین فداتون

    - - - Updated - - -

    چرا کسی نظر نمیده تو رو خدا جواب بدین

  13. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 03:38]
    تاریخ عضویت
    1392-8-02
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    1,121
    سطح
    18
    Points: 1,121, Level: 18
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsSocial1 year registered
    تشکرها
    441

    تشکرشده 556 در 137 پست

    Rep Power
    25
    Array
    با سلامی دوباره

    اینطور که نوشتی فرد نرمالی هستی پس زیاد روی این مورد مانور نده خوبه داری حلش میکنی اما طوری نشه که روی اعتماد به نفست اثر منفی بزاره و از یه طرف دیگه دچار مشکل بشی از این جهت گفتم که تو سایت کاربر داشتیم چون دوست دخترش گفته بود قدت کوتاه زیادی روی این ویژگی حساس شده بود با اینکه کاربر جزو افراد قد بلند محسوب میشد یا کاربر دیگری چون آرایشگرش گفته بود اندازه سرت کمی بزرگه اعتماد بنفسش کم شده بود (امیدوارم مشکل هردو کاربر حل شده باشه) و...
    هر کس طرف مقابلش رو از نظر خودش ارزیابی میکنه و اگر با فاکتوراش نخوند لزوما فرد مشکل دار نیست، این احتمال هم وجود داره اون خانوم بهونه اورده باشه (خدا عالمه) شاید بعضی ملاکهاشو نداشتی و برای رد کردن این مورد رو عنوان کردن اما این به معنی مشکلدار بودن شما نیست یا اینکه رفتارت عیب داره.





    با آرزوی سعادت و نیکبختی برای شما
    قَالَ وَ مَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّآلُّونَ﴿حجر۵۶
    کیست که مأیوس شود از رحمت پروردگار به جز گمراهان

  14. 2 کاربر از پست مفید شهراز تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 12 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.