به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    68
    سطح
    1
    Points: 68, Level: 1
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشكل خواستگار من: صبورى زياد يا مشكل روحى

    سلام دوستان،

    ممنون ميشم وقت بگذارين و منو راهنمايى كنيد.

    من دختر و فرزند اول هستم، هميشه بچه درسخون، موفق و سر براهى بودم و به دليل روابط اجتماعي خوب و موفقيتهام هميشه بين خانواده و دوستانم محبوب بودم. اعتماد به نفس بالايى دارم و هميشه إحساس ميكنم كه قادر به انجام هر كارى هستم و به همين دليل خيلى تو كارهام موفق هستم.

    راستش اين قضيه يكم برام دردسر شده چون با هر مرد حتى موفقى هم برخورد ميكنم همين كه استقلال و اعتماد به نفس منو مي بينه أولش خيلى خوشش مياد ولى بعد از يه مدت احساس ميكنم سر جنگ داره و انگار كه مى خواد ثابت كنه كه أون رئيسه با اينكه من خيلى رفتارهاى زنونه دارم و اصلا نمى خوأم چيزيرو ثابت كنم ولى إحساس مى كنم انگار كه أونا بخوان گربرو دم حلجه بكشن.
    راستش سؤالم الآن در مورد اقايى هست كه يه مدت زياديه مىشناسمش. اين اقا خيلى تحصيلات و شغل خويا داره و از لحاظ ظاهر هم خيلى خوبه يعنى منظورم اينكه هيچ كمبودى نداره ولى اصلا اون خصوصيتهايى كه بقيه داشتن رو نداره. خيلى متواضع و صبوره و مى دونم كه منو خيلى دوست داره مخصوصا همين اخلاقايى كه گفتم.
    حالا شايد بپرسيد مشكل چيه پس. دقيقا سؤال خودم هم همينه. اينكه هميشه مثبت و منطقيه انگار همهچى زيادى خوبه. نه بحثى، نه.هيچى همه چى عالى، فوق ألعاده فهميده، زحمتكش، اهل خانواده و كمك به هم نوع. تنها چيزيرو كه اذيتم ميكنه يكى اينكه ٣ سال كوچيكتره، قدس ٥ سانت از أيده ال من كوتاهتره ( مى دونم مسخرست) و ديگه اينكه چون پدر و مادرش جدا شدن حس مى كنم شايد زود به ادما وابسته ميشه ( البته اين فكر منه. هيچ چيزى نديدم).

    حالا شما نظرتونو بگين لطفا. من خودم بعضى وقتها فكر مى كنم شايد من يه مشكل روحى دارم. البته خيلى كمالگرا هستم كلا. و يه چيز ديگه اينكه خيلى به اين مسائل فكر مى كنم و باعث ميشه روزى ١٠ بار تصميم مىگيرم باهاش ازدواج كنم و روزى ١٠ بار پشيمون ميشم و اين قضيه تو رفتارم باهاش خيلى تأثير ميذاره! كمكم كنيد لطفا. ممنون :)

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    68
    سطح
    1
    Points: 68, Level: 1
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان مى دونم كه مشكلم در برابر مشكل بقيه شايد كوچيك به نظر بياد ولى اين ترديدها و دودلى ها خيلى ازاردهندست. لطفا راهنماييم كنيد. ممنونم :)

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    68
    سطح
    1
    Points: 68, Level: 1
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان يه مطلب ديگه كه مى خوأم اضافه كنم اينكه اين اقا خيلى صبور و واقع بينه و با اينكه من اين اخلاقشو خيلى دوست دارم ولى يه موقعهايي خيلى به چشمم ضعيف مياد. با اينكه ميدونم ادم ضعيفى نيست وگرنه كه نمى تونست تو همه كارهاش موفق باشه. فكر مى كنم اين إحساس من بخاطر اينكه از من كوچيكتر هستن. ولى خيلى پخته و با تجربه واقعى زندگى هستن و به فول معروف هميشه روى پاى خودشون وايستادن. لطفا كمكم كنيد كه چجورى به اين حس غلبه كنم واقعن دلم مى خواد عاشقش بشم

    كمكككككككك منتظر نظرهاى خوبتون هستم. بگين بهم چطور قدرشناس محبتاش و خوبيهاش باشم. از اين فكر كه مرد بايد بد أخلاق باشه تا ادم عاشقش بشه بدم مياد. كمكككككك

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام
    از نظر من مساله ی قد خیلی مهم نیست . ولی اینکه پدر و مادرش از هم جدا شدند و به خصوص اگه پیش پدرش زندگی کرده باشه احتمال کمبود محبت داشتن هست . البته این فقط یه احتماله و باید بیشتر بررسی کنید . به نظر من تاپیک های مشابه که در مورد اختلاف سنی هست رو بخونید . ضمنا اینکه تو چند سالگی ِ ایشون از هم جدا شدند هم مهمه، هر چی تو سنین پایین تر باشه نیاز به دقت بیشتری هست. روی متواضع و صبور بودن بیشتر کار کنید؛ ببینید از روی بزرگ بودن ایشونه یا از روی ضعف .
    این حس که اون رو بچه میدونید هم خوب نیست چون این حس تو ناخود آگاه ذهن شما میمونه و بعد ها ممکنه اینقدر تقویت بشه که نهایتا تبدیل به دلیلی برای اشتباه احتمالیتون بشه.
    البته به طور کلی اینکه شما میخواید با یه پسری که از خودتون کوچکتر هست ازدواج کنید کار توصیه شده ای نیست.

    خداحافظ

  5. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    به همدردی خوش آمدید

    لطفا عنوان را بر اساس مشکلی که دارید تغییر بدید.

    دوستان تا وقتي عنوان گوياي مشکل کاربر نيست از گذاشتن نظرات خود داري کنيد

    کاربر گرامي لطف کنيد از طريق تماس با ما (بالاي سايت) يا پايين کادر روي مثلث مشکي(کنار کلمه تشکر) کليک کرده و عنوان مناسب را به مديريت سايت اطلاع دهيد با سپاس

    اينکار سه تا حسن داره يکي اينکه مديران و مشاورين سايت به تاپيک شما سر ميزنن
    دوم اينکه شما با فکر کردن و متمرکز کردن افکار خودتان دليل اصلي مشکل خود را بيان ميکنيد اينجوري متوجه مي شويد واقعا مشکل شما چيست و خودش خيلي به شما در حل جواب کمک ميکند
    و دليل سوم با مشخص شدن دقيق مشکل کاربران سايت بهتر مي توانند شما را راهنمايي کنند
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (جمعه 05 اردیبهشت 93)

  7. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    با سلام

    تاپیک بعد از ارسال عنوان از سوی شما و جایگزینی آن با عنوان کنونی ، باز خواهد شد


    با تشکر





  8. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    khaleghezey (جمعه 05 اردیبهشت 93)

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    68
    سطح
    1
    Points: 68, Level: 1
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از توضيحتون. راستش نگرانى من هم همين مستله طلاق پدر و مادرشون هستش، يكبار وقتى ايشون ٦ سأله بودن جدا شدن ولى دوباره برگشتن به زندگى و دوباره وقتى ايشون ١٨ سأله بودن جدا شدن. البته بگم مادرشون به پدرشون خيانت كرده بودن. من فكر مى كردم به اين دليل خيلى ادم بدبينى باشن ولى اصلا اينجورى نيست. به من اعتماد كامل دارن و هيچ وقت سوالايى نمى كنن كه نشوندهنده بى اعتمادى باشه. سؤال من اينكه حتى اگه صبوريشون به خاطر كمبود محبت باشه اين تو رابطه ما مشكلى پيش مياره؟ البته بگم كه پدرشون هم ادم خيلى اروميه. يعنى من به اين علت كلا به اين رابطه فكر نكنم؟


    ممنون

  10. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام
    ببینید من صرفا بر اساس توضیحاتتون یه احتمال دادم .چون معمولا افرادی که از دوران کودکیشون مورد خشونت و یا بی توجهی والدین قرار میگیرند دچار کمبود محبت میشند.حالا این مورد شما هم پتانسیل این وضعیت رو داره(ولی نمیگم حتما داره بلکه میگم بهتره بررسی بشه).فکر میکنم بد نباشه با گفت و گو (البته من نمیدونم دقیقا تو چه مرحله ای هستید) از مادرش ،پدرش ،نحوه ی رفتار اونا با پسرشون و کلا گذشتش مطلع بشید(البته خیلی ملایم).معمولا با یه جرقه شروع میکنند به خالی کردن خودشون(ولی مرد ها یه مقدار خود دارتر هستند ؛این موضوع رو در نظر بگیرید) بعد اگه این احتمال درست بود میشه با مراجعه به روانشناس مشکل رو حل کرد(البته مرحله ی آزمون احتمال رو هم مشاور میتونه انجام بده).در مورد اینکه میگید اگه کمبود محبت داشته باشه مشکلی پیش میاد یا نه(و بخوام سوالتون رو تکمیل کنم باید بگم "و اگه حل نشه") این مطلب به ذهنم میرسه که شما رفته رفته نقش مادر ایشون رو بر عهده میگیرید و باید یک طرفه عشق ورزی کنید بدون اینکه محبتی دریافت کنید و بعد دو-سه سال خودتون کمبود محبت میگیرید.
    پس اول از این حدس مطمئن بشید ؛
    ضمنا مساله ی سن رو دیگه کاریش نمیتونید بکنید(اگه از نظر شما مشکل باشه؛از نظر من هست).
    با توجه به اینکه تازه عضو شدید محض اطلاعتون میگم که بنده متخصص نیستم و صرفا بر اساس مطالعات علمی و میدانی شخصیم نظرم رو میگم .


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا من بايد دختر سربه زيري باشم و همسرم...
    توسط ساحل جان در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 مهر 91, 18:05
  2. پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 مرداد 91, 15:15
  3. شك كردن زياد من در دوران عقد
    توسط soha در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 مرداد 91, 01:01
  4. من دوست داشتني هستم زيرا...
    توسط سرافراز در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 فروردین 91, 07:21
  5. خلاصه با هم بسازيد
    توسط setareh در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 بهمن 87, 13:01

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.