به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1393-2-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    177
    سطح
    3
    Points: 177, Level: 3
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 18 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    حالم خیلی بده قصد خودکشی دارم...توروخدا کمکم کنید

    سلام دوستان...من تازه عضو شدم اینجا چون هیچکسیو ندارم باهاش حرف بزنم..واقعا نیاز به صحبت دارم..سن زیادی ندارم.17سالمه ولی مشکلات زیاد دارم...بزرگترین مشکلم اینه که کسی منو درک نمی کنه...همه اطرافیان مخصوصا پدر مادرم توقعات زیادی از من دارن.من دختری بودم که از بچگی تو تحصیلاتم خیلی موفق بودم..تا سال گذشته شاگرد اول مدرسه بودم...ولی امسال به ی سری مسائل سرم گرم شد که از درس زده شدم.و افت شدید تحصیلی داشتم...و اصلا جای جبرانی نیس..درحالی که همیشه این افت تحصیلیمو از اطرافیان پنهان کردم و اونها همچنان از من انتظار دارن تا امسال هم با بالاترین معدل قبول بشم..متاسفانه خونوادم اصلا درک ندارن..شاید یکی از دلایل اینکه توقع زیادی از من دارن اینه که داداشه بزرگم تحصیلاتشو ادامه نداده و همه امید خونوادم به منه....پدرم پزشکه و به من هر روز و هر لحظه میگه تو هم باید مثه من پزشک بشی و این خیلی به اعصاب من فشار میاره.شاید مشکلم بنظرتون کوچیک و شاید خنده دار بیاد.ولی من ادم خیلی عصبی هستم و همین مشکل باعث شده که خیلی روحیه و اعتماد به نفسمو از دست بدم.دائما به خودم میگم که تو نمی تونی افت درساتو جبران کنی و جلوی همه فامیل ضایع میشی..تو نمی تونی..تو قدرت هیچ کاریو نداری...
    4ماهی میشه که از لحاظ روانی یکمی مشکل پیدا کردم.خیلی زود عصبی میشم و حالتهای بدی بهم دست میده..نمی تونم با مادرم بشینم و حرف دلمو بزنم واین بیشتر از همه عذابم میده.ی مدتی با ی پسری رابطه داشتم و چنتا عکس ازم داره و دائما تهدیدم می کنه....هر وقت از بیرون میام خونه همینکه میرسم جلو در با خودم میگم الان برم تو خونه اگه پسره قضیه دوستیمو به خونوادم گفته باشه چی؟اگه یهو بابام یا مامانم بگن قضیه چیه چی؟..حالم خیلی بده...خیلی...هیچ راهه جبرانی واسه ی زندگیمندارم...ی ماهی میشه هدفم فقط خودکشیه..ولی ..ولی اصلا جرئت اینکارو ندارم....می خوام خودکشی کنم با قرص..چون شنیدم درد نداره..امروز فرداست اینکارو بکنم..چون بریدم.....خونوادم باهم مشکل دارن..اصلا از زندگی راضی نیستم..کارم شده اینکه هر روز برم تو حموم و زیر دوش گریه کنم.....گاهی اوقات اینقدر گریه می کنم که بیحال میشم....چن روز پیش تو مدرسه حالم بد شده بود..خیلی حالم بد بود...زنگ زدن خونوادم اومدن بردنم بیمارستان..فقط ارزوی مرگ دارم..از خدا می خوام که بمیرم..برام دعا کنین..خیلی تحت فشارم..خیلی...

  2. کاربر روبرو از پست مفید khiyal تشکرکرده است .

    salehe92 (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    عزیزم به جای اینکه خودتو عذاب بدی یه روانپزشک خوب برو. اگه نیاز ببینه دارو می ده اگه هم نه که بهت می گه چته.
    اصلا بیخودی فکرای دیگه نکن.
    الان حست درست نیست. اگه نیاز باشه یا مشاوره و روانشناس یا دارو و روانپزشک کمکت می کنه. بعدش می بینی که فقط و فقط حست بوده که باعث این افکارت شده.
    به خونوادت بگو ببرنت پیش یه روانپزشک خوب یا خودت برو. کل کاری که باید بکنی همینه. در کنارش هم کمی صبر کنی تا حالت بهترشه.
    موفق باشی.

  4. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    سلام عزیزم
    به همدردی خوش امدی

    عزیزم تو رو خدا این فکر را از ذهنت بیرون کن و بیا بیشتر درباره مشکلاتت توضیح بده تا کارشناسان بتونن بهتر شما را راهنمایی کنند.
    عزیزم چند دقیقه چشمات را ببند و فکر کن که تمام مشکلاتی که الان باهاشون رو به رو هستی تمام شده، انوقت چه احساسی داری؟
    با بدست اوردن این احساس خیلی فاصله نداری. فقط باید بخواهی و منطقی عمل کنی.
    عزیزم فقط از مشکل افت تحصیلی و رابطه با ان پسر ناراحتی یا چیزای دیگه هم هست؟
    میشه لطفا کمی بیشتر درباره رابطه ات با ان پسر بگی و کمی درباره ان عکس ها توضیح بدی؟

    - - - Updated - - -

    ببین برای حل مشکل افت تحصیلی هنوز هم زمان داری عزیزم. امروز 2 اردیبهشت و تا امتحانات پایان ترم یک ماه فرصت داری. اگه یک برنامه ریزی دقیق بکنی و ذهنت را متمرکز درسا بکنی میتونی نتیجه بگیری. بیا همین الان ببین توی کدام درسا خیلی اشکال داری و برای تقویتشون چه کارهایی میتونی بکنی.
    و در صورت امکان میتونی از معلم خصوصی یا دوستان و اطرافیان برای سوالای درسیت کمک بگیری.
    عزیزم الان فکر کنکور و رشته تحصیلی را نکن. این دو ماه را فقط به امتحانات فکر کن و بعد از امتحانا که ذهنت ازادتر شد، درباره کنکور و... فکر و برنامه ریزی کن. یکی یکی و به ترتیب اولویت مشکلات را حل کن.
    یادمه وقتی سوم بودم عربی ام خوب نبود و دقیقا یک ماه قبل از امتحانات معلم گرفتم و 19 شدم.
    ببین واقعا هیچ وقت دیر نیست!!!! اینو تو دانشگاه یاد گرفتم! یک بار یک درس خیلی سخت داشتم و اصلا هم بهش علاقه نداشتم و کل ترم به خودم می گفتم اخه چرا باید اینا را بخونم! خلاصه یک ماه قبل از امتحانات برنامه ریزی کردم و نصفش را تا قبل از امتحان خوندم و بقیه اش را هم تو دو روزی که قبل امتحان وقت داشتم! و در کمال شگفتی 20 شدم!!!! بعد با این 20 کمی بهش علاقه مند شدم!!! در ان مدت واقعا درس می خوندم و اصلا به نتیجه اش فکر نمی کردم و به خودم گفتم: تمام تلاشت را بکن و به نتیجه فکر نکن. ولی طوری عمل کن که اخرش به خودت بتونی بگی هر چه در توان داشتم انجام دادم!
    ببین عزیزم شما که قبلا نمرات خوبی داشتی پس پایه تحصیلی قوی داری و این خیلی بهت کمک می کنه. فقط باید ترسهات را کنار بذاری و از تمام زمان باقی مونده ات استفاده کنی.
    ولی قبلش باید ذهنت را از مسائل جانبی ازاد کنی. لطفا بیا کمی بیشتر درباره ارتباطت با ان پسر بگو و لطفا شجاع باش. ببین همانقدر که شما از بیان و اشکار شدن این مسائل نگرانی، مطمئن باش او هم نگرانه و باید پاسخگو باشه.
    عزیزم در اینکه بهترین دوستان ما پدر و مادرمون و خانوادمون هستند هیچ شکی نیست.
    ببین خواهر داری؟ با مامانت چه قدر صمیمی هستی؟

    - - - Updated - - -


    عزیزم سرچ کردم و این مقاله را برات پیدا کردم شاید خوندنش کمی بهت کمک کنه.
    اخرش پیشنهاد می کنه که به کسی زنگ بزنی
    ، اگه کسی را پیدا نکردی می تونی بیای اینجا. ما منتظرتیم. و همچنین می تونی به شماره 1480 زنگ بزنی و تلفنی مشاوره رایگان انجام بدی. مشاوران مجرب و متعهدی دارند که وابسته به سازمان بهزیستی.
    و اگه خواستی می تونی به 110 هم زنگ بزنی و درباره مزاحمتهای ان پسر ازشون راهنمایی بگیری.


    جلوگیری از خودکشی
    اگر قصد خودکشی دارید لطفا دست نگه دارید و ابتدا این مقاله را بخوانید. شاید چیزی در حدود ۵ دقیقه بیشتر طول نکشد. نمی خواهم در مورد احساسات بدی که دارید صحبت کنم. من یک تراپیست و یا روان درمانگر نیستم فقط کسی هستم که از دردهای شما آگاه است

    من شما را نمی شناسم، و نمی دانم به چه دلیلی این مقاله را می خوانید. فقط میدانم که در حال حاضر این مقاله را می خوانید و این یک نکته مثبت است. به طور حتم شما دارای مشکلی بودید که تصمیم گرفتید به زندگی خود پایان ببخشید. خیلی دوست داشتم که اگر ممکن بود می توانستم در کنارتان باشم، با شما می نشستم و سر صحبت را باز می کردم، رو در رو و از صمیم قلب. اما متاسفانه از آنجایی که این کار شدنی نیست باید راه دیگری را انتخاب کنیم.

    من خیلی از افراد را می شناختم که تصمیم به خودکشی گرفته بودند بنابراین شاید یک دورنمای کلی از احساسات شما را در ذهن خود داشته باشم. می دانم که شاید آنقدر وقت نداشته باشید که بخواهید یک کتاب کامل در این زمینه مطالعه کنید به همین دلیل من مطلب خود را خیلی کوتاه به عرضتان می رسانم. از آنجایی که برای ۵ دقیقه می خواهیم با هم باشیم من ۵ راه حل کاربردی و ساده را با شما تقسیم میکنم. من نمی خواهم با شما بحث کنم که نباید خودتان را بکشید اما مطمئنم که اگر برای یک لحظه هم که شده به مرگ خودتان فکر کنید احساسا خوبی به شما دست نخواهد داد.

    خوب شما هنوز به خواندن ادامه می دهید و این خوب است. از شما می خواهم که من را تا انتهای این صفحه همراهی کنید. این نشان می دهد که شما هنوز اندکی در اعماق وجودتان در مورد خاتمه دادن به زندگی خود مردد هستید. حتی در کورترین نقاط نا امیدی نیز هنوز می توان به فرداهای روشن تر ایمان داشت. عدم اطمینان نسبت به مرگ یک امر بدیهی و کاملا طبیعی است. چیزی که باعث شده شما تا این لحظه زنده باشید این است که هنوز اندکی دودل هستید. این امر بدان معناست که هر چند میخواهید بمیرید اما قسمت هایی از بدن شما هستند که نمی خواهند به زندگی خود خاتمه دهند. بیایید حواس خود را بر روی آن قسمت ها متمرکز کنیم و چند دقیقه دیگر با هم باشیم.

    با این گفته شروع می کنیم:
    “شما خودتان خودکشی کردن را انتخاب نمی کنید، بلکه خودکشی زمانی روی میدهد که درد و رنج برای مقابله با مشکلات زیاد می شود.”

    بله همه چیز در این جمله خلاصه می شود. شما به این دلیل که انسان بد، دیوانه، ضعیف و یا لکه داری هستید تصمیم به خودکشی نمی گیرید. در حقیقت خودکشی برای این نیست که شما واقعا نمی خواهید بیشتر از این زندگی کنید بلکه به این معناست که در حال حاضر توانایی شما نسبت به مشکلاتی که با آن مواجه هستید کمتر است.اگر همواره بار زیادی بر روی شانه های شما گذارده شود زمانی که بالاتر از یک حد معینی رود، بدون توجه به اینکه تا چه حد قصد دارید که پابرجا باقی بمانید، به هر حال در زیر آن طاقت نیاورده و به زمین می افتید. خواستن در این نمی تواند به شما هیچ کمکی کند. با این روش فقط قادرید خودتان را تشویق کرده و به خود دلخوشی دهید.

    اگر کسی به شما گفت “این مشکل آنقدرها هم سخت نیست که تو بخواهی خودت را به خاطر آن بکشی” زیادی جدی نگیرید. مشکلات مختلفی وجود دارند که منجر به خودکشی می شوند و ممکن است چیزی که برای شما قابل تحمل باشد برای دیگر باعث سوق پیدا کردن به سمت خودکشی شود. ظرفیت هر انسان با دیگری کاملا متفاوت است. مسئله ای که مشکلات را برای شما قابل تحمل و یا غیر قابل تحمل میکند این است که از چه منابعی برای مقابله با آنها بهره می برید. افراد مختلف ظرفیت های متفاوتی در تحمل درد و رنج دارند.

    زمانی که درد و رنج زیاد می شود و از کنترل شما خارج می شود آنوقت است که تصمیم به خودکشی می گیرید. ما نمی خواهیم بگوییم خودکشی غلط یا درست است بلکه می خواهیم شما را متوجه کنیم که دلایل متفاوتی باعث بروز چنین احساسی در فرد می شوند.

    شما با به کار گرفتن یکی از این دو راه :
    ۱) پیدا کردن راهی برای کاستن درد و رنج و
    ۲) پیدا کردن راهی برای پیداکردن منابع مقابله با درد و رنج،

    به راحتی می توانید از خودکشی جلوگیری کنید. باید توجه داشته باشید که هر دوی این راه ها با کوچکترین تلاشی قابل دسترسی می باشند.

    حالا می خواهم به شما ۵ چیز بگویم که اندکی در مورد آنها فکر کنید.

    ۱- تا به حال انسانهای بسیار زیادی بودند که توانسته اند با این احساس خود بجنگند و از شر آن خلاص شوند. البته شاید وضعیت بسیاری از آنها در مقایسه با شما حادتر بوده. از نظر آماری شانس های زیادی برای شما وجود دارد که بتوانید زندگی خوبی داشته باشید. امیدوارم تا الان کمی امیدوارتر از گذشته به زندگی نگاه کنید.

    2- به خودتان زمان بدهید. به عنوان مثال به خودتان بگویید “قبل از اینکه دست به انجام هر کاری بزنم ۲۴ ساعت صبر می کنم” این زمان را حتی می توانید به مدت یک هفته نیز افزایش دهید. به خاطر داشته باشید که احساسات و رفتار دو چیز کاملا متفاوت هستند. اگر احساس می کنید که باید خودتان را بکشید به این معنا نیست که باید همین الان این کار را عملی کنید. اندکی زمان بین احساس خودکشی و انجام آن به طور واقعی بگذارید، حتی اگر این زمان تنها ۲۴ ساعت باشد. شما همین حالا با خواندن این مقاله ۵ دقیقه آنرا به تعویق انداخته اید. به خواندن ادامه دهید و به خاطر داشته باشید که میل به خودکشی بدان معنا نیست که باید عمل را نیز به زودی انجام دهید. من که تا این قسمت خیلی دلگرم شدم امیدوارم شما هم همین احساس را پیدا کرده باشید.

    3- مردم تنها به این دلیل خودکشی می کنند که بتوانند به راحتی از دردها و رنج ها رها شده و به آرامش برسند. البته باید توجه داشت که آرامش نیز جزء احساسات است و شما برای آنکه بتوانید آنرا احساس کنید باید زنده باشید. اگر خود را بکشید هرگز نمی توانید به آرامشی که عاجزانه به دنبال آن می گردید برسید.

    4- بسیاری از افراد نسبت به حس خودکشی افراد دیگر عکس العمل های تندی چه از روی ترس و چه از روی خشم نشان می دهند. آنها به جای اینکه به شما کمک کنند بدتر درد و ناراحتی شما را افزایش می دهند. البته شاید قصد و نیت آنها چیز دیگری باشد اما افکار و واکنش هایشان شما را به سمت این احساس سوق می دهد. اما باید بدانید که عکس العمل بد آنها به خاطر ترس هایی است که در وجودشان نهفته نه صرفا به خاطر شخص مقابل.اما عده کمی هم هستند که می توانند در یک چنین شرایط بحرانی بدون هیچ جر و بحث، قضاوت، روانه شدن به بیمارستان و … در کنارتان باقی بمانند. آنها کسانی هستند که برایتان ارزش قائل می باشند. بهتر است یکی از این افراد را برای خودتان پیدا کنید. حالا از ۲۴ ساعت و یا ۱ هفته خود استفاده کنید و تمام اتفاقات ناگواری را که در زندگی برایتان افتاده است را با کسی در میان بگذارید. خیلی خوب است که بتوانید از دیگران کمک بگیرید. سعی کنید:

    v یک e-mail به یکی از دوستان خود بزنید
    v با یکی از مراکز مشاوره تماس بگیرید
    v نوجوانان می توانند با شماره تلفن۱۱۰ بخش مشاوره تماس حاصل کنند
    v در دفترچه تلفن خود به دنبال خطوط مبارزه با بحران بگردید
    v با یک روان درمانگر صحبت کنید
    v یک دوست و یا یک عالمی که به دقت به حرف هایتان گوش دهد را انتخاب کنید

    سعی کنید با این مشکل به تنهایی برخورد نکنید. اگر بتوانید کسی را پیدا کنید که با مشکلات خود را در میان بگذارید می توانید به راحتی تمام فشارهایی که در وجودتان نهفته است را تخلیه کنید. و این عامل خود یکی از راه های مقابله با درد و رنج است.

    5- افکار خودکشی باعث ایجاد آسیب درونی و بیرونی هستند. زمانی که آنها را در وجود خود بکشید باز هم نیاز دارید که از خودتان مراقبت کنید. تراپی یکی از بهترین انتخاب های شماست. گروهایی هستند که می توانید از طریق آنها این کار را انجام دهید. آنها هم در محل سکونت شما هستند و هم می توانید از طریق اینترنت با آنها تماس حاصل کنید.

    خوب چند دقیقه دیگر هم گذشت و شما هنوز با من هستید. ازین موضوع خیلی خوشحال هستم.

    از آنجایی که توانسته اید تا این مرحله پیش آیید استحقاق پاداش دارید. می توانید از خودتان با یک هدیه قدردانی کنید. هدیه ای که به خود می دهید باید یک منبع مقابله با درد و رنج باشد. به یاد دارید که در اوایل متن به شما گفتم باید حتما مطمئن شوید که منابع مقابله خیلی بیشتر از درد و رنج باشد. پس به خودتان یکی دو منبع دیگر هدیه بدهید!… تا منابع غلبه بر درد و رنج از خود آنها بیشتر شوند.

    هر چند شاید با خواندن این مقاله به یک آرامش نسبی دست پیدا کرده باشید اما بهترین راه این است که با کسی صحبت کنید. اگر توانستید کسی را پیدا کنید که با کمال میل به حرف های شما گوش دهد و توانستید تمام مشکلات خود را برای او به بیرون بریزید آنوقت یک منبع مناسب برای آسایش پیدا کرده اید. خوشبختانه اولین نفری که پیدا کردید باز هم می توانید با افراد دیگر صحبت کنید و اولی لزوما همان آخری نخواهد بود.
    حالا: از شما می خواهم به کسی تلفن کنید.
    جلوگیری از خودکشی


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg

    ویرایش توسط salehe92 : سه شنبه 02 اردیبهشت 93 در ساعت 20:35

  6. 4 کاربر از پست مفید salehe92 تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), m.o.d (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), sara 65 (سه شنبه 02 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 فروردین 99 [ 19:23]
    تاریخ عضویت
    1392-7-28
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    5,133
    سطح
    45
    Points: 5,133, Level: 45
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 49 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام.
    این احساس بخشیش ممکنه بخاطر بلوغ باشه . طبق فرموده شما پدرتون تحصیلکرده هستن و از نظر بنده باید هر جور شده با پدرتون صحبت کنید و تو این جور مواقع صحبت با والدین خیلی میتونه موثر باشه . شاید براتون سخت باشه ولی صحبت با پدرتون و مطرح کردن مشکلتون میتونه خیلی براتون مفید باشه

  8. 2 کاربر از پست مفید m.o.d تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93)

  9. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خیال عزیز،

    1- برای جبران افت تحصیلیت برنامه ریزی کن. اگر مدرسه مشاور برنامه ریزی درسی داره با ایشون صحبت کن. اگر نه، همین امروز به پدرت بگو که برای مشکلات درسیت احساس می کنی که نیاز به مشاوره درسی داری و ازش بخواه که شما را بفرسته مشاوره درسی. مشاور خوب می تونه کمکت کنه که برنامه ریزی کنی و با کمک معلم خصوصی خودت را به سطح مطلوبی برسونی.
    با توجه به این که استعداد و زمینه قبلیت خوب هست و فقط امسال کمی بی توجهی کردی، با کمی تلاش می تونی جلوتر بری.

    2- برای اون پسری که عکست را داره، اگر دیگه باهاش تماس نگیری و محلش نذاری و از هر طریقی تهدید کرد اون راه را ببندی ( موبایل و فیس بوک و ایمیل و ... همه جا بلاکش کن)، راهش را می کشه می ره. اون چون فکر می کنه ازش می ترسی تهدید می کنه. کاملا بی توجهی کن و اصلا جواب نده.

    اگر عکسهای شخصی خودت هست و دو نفره نیست، می تونی بگی از طریق دوستانت به دستش رسیده و ...
    از این تجربه درس بگیر و دیگه رابطه پنهانی و بدون اطلاع خانواده نداشته باش.

    3- اکثر پدرها دوست دارند فرزندانشون توی رشته خودشون تحصیل و کار کنند. توی هر خانواده ای نگاه کنید از این نمونه ها و حرفهای زیاده.
    اگر اون رشته را دوست نداری، با کمک مشاورت با پدرت صحبت کن و توجیهشون کن تا بتونی به رشته مورد علاقه ات بری.
    شما همیشه و در همه حالتی از عزیزترینهای پدر و مادرت هستی و هیچ چیزی نمی تونه تغییری در این وضعیت ایجاد کنه.

    4- اگر مدرسه تون مشاور و روانشناس داره برو پیشش و درخواست کمک کن.
    اگر نه، از مادر یا پدرت بخواه که شما را ببرن پیش مشاور و بگو بخاطر عصبی شدن یا اضطراب و استرسی که داری، احساس می کنی نیاز به مشاوره داری.

    5- و از همه مهمتر این که
    با پدر و مادرت راحت باش. دوست باش. باهاشون صحبت کن و چیزی را ازشون پنهون نکن.
    اگر مشکلات درسیت را پنهان نکرده بودی، اگر عاملی که باعث شد از درس فاصله بگیری پنهان نکرده بودی، اگر رابطه ات با اون پسر را پنهان نکرده بودی،
    الان این همه اضطراب نداشتی.

    به خودت قول بده که بعد از این پنهان کاری از والدین ممنوع.

    اگر قرار بود آدمها بخاطر اشتباهات یا مشکلاتشون خودکشی کنند، فکر می کنی الان آدمی روی کره زمین بود؟
    همه ما این روزها و این فشارها و این مشکلات و این استرسها را تو زندگیم تجربه می کنیم.
    نترس.
    قوی باش و بلند شو
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), m.o.d (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), واحد (شنبه 06 اردیبهشت 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1393-2-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    177
    سطح
    3
    Points: 177, Level: 3
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 18 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط salehe92 نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    به همدردی خوش امدی

    عزیزم تو رو خدا این فکر را از ذهنت بیرون کن و بیا بیشتر درباره مشکلاتت توضیح بده تا کارشناسان بتونن بهتر شما را راهنمایی کنند.
    عزیزم چند دقیقه چشمات را ببند و فکر کن که تمام مشکلاتی که الان باهاشون رو به رو هستی تمام شده، انوقت چه احساسی داری؟
    با بدست اوردن این احساس خیلی فاصله نداری. فقط باید بخواهی و منطقی عمل کنی.
    عزیزم فقط از مشکل افت تحصیلی و رابطه با ان پسر ناراحتی یا چیزای دیگه هم هست؟
    میشه لطفا کمی بیشتر درباره رابطه ات با ان پسر بگی و کمی درباره ان عکس ها توضیح بدی؟

    - - - Updated - - -

    ببین برای حل مشکل افت تحصیلی هنوز هم زمان داری عزیزم. امروز 2 اردیبهشت و تا امتحانات پایان ترم یک ماه فرصت داری. اگه یک برنامه ریزی دقیق بکنی و ذهنت را متمرکز درسا بکنی میتونی نتیجه بگیری. بیا همین الان ببین توی کدام درسا خیلی اشکال داری و برای تقویتشون چه کارهایی میتونی بکنی.
    و در صورت امکان میتونی از معلم خصوصی یا دوستان و اطرافیان برای سوالای درسیت کمک بگیری.
    عزیزم الان فکر کنکور و رشته تحصیلی را نکن. این دو ماه را فقط به امتحانات فکر کن و بعد از امتحانا که ذهنت ازادتر شد، درباره کنکور و... فکر و برنامه ریزی کن. یکی یکی و به ترتیب اولویت مشکلات را حل کن.
    یادمه وقتی سوم بودم عربی ام خوب نبود و دقیقا یک ماه قبل از امتحانات معلم گرفتم و 19 شدم.
    ببین واقعا هیچ وقت دیر نیست!!!! اینو تو دانشگاه یاد گرفتم! یک بار یک درس خیلی سخت داشتم و اصلا هم بهش علاقه نداشتم و کل ترم به خودم می گفتم اخه چرا باید اینا را بخونم! خلاصه یک ماه قبل از امتحانات برنامه ریزی کردم و نصفش را تا قبل از امتحان خوندم و بقیه اش را هم تو دو روزی که قبل امتحان وقت داشتم! و در کمال شگفتی 20 شدم!!!! بعد با این 20 کمی بهش علاقه مند شدم!!! در ان مدت واقعا درس می خوندم و اصلا به نتیجه اش فکر نمی کردم و به خودم گفتم: تمام تلاشت را بکن و به نتیجه فکر نکن. ولی طوری عمل کن که اخرش به خودت بتونی بگی هر چه در توان داشتم انجام دادم!
    ببین عزیزم شما که قبلا نمرات خوبی داشتی پس پایه تحصیلی قوی داری و این خیلی بهت کمک می کنه. فقط باید ترسهات را کنار بذاری و از تمام زمان باقی مونده ات استفاده کنی.
    ولی قبلش باید ذهنت را از مسائل جانبی ازاد کنی. لطفا بیا کمی بیشتر درباره ارتباطت با ان پسر بگو و لطفا شجاع باش. ببین همانقدر که شما از بیان و اشکار شدن این مسائل نگرانی، مطمئن باش او هم نگرانه و باید پاسخگو باشه.
    عزیزم در اینکه بهترین دوستان ما پدر و مادرمون و خانوادمون هستند هیچ شکی نیست.
    ببین خواهر داری؟ با مامانت چه قدر صمیمی هستی؟

    - - - Updated - - -


    عزیزم سرچ کردم و این مقاله را برات پیدا کردم شاید خوندنش کمی بهت کمک کنه.
    اخرش پیشنهاد می کنه که به کسی زنگ بزنی
    ، اگه کسی را پیدا نکردی می تونی بیای اینجا. ما منتظرتیم. و همچنین می تونی به شماره 1480 زنگ بزنی و تلفنی مشاوره رایگان انجام بدی. مشاوران مجرب و متعهدی دارند که وابسته به سازمان بهزیستی.
    و اگه خواستی می تونی به 110 هم زنگ بزنی و درباره مزاحمتهای ان پسر ازشون راهنمایی بگیری.


    جلوگیری از خودکشی
    اگر قصد خودکشی دارید لطفا دست نگه دارید و ابتدا این مقاله را بخوانید. شاید چیزی در حدود ۵ دقیقه بیشتر طول نکشد. نمی خواهم در مورد احساسات بدی که دارید صحبت کنم. من یک تراپیست و یا روان درمانگر نیستم فقط کسی هستم که از دردهای شما آگاه است

    من شما را نمی شناسم، و نمی دانم به چه دلیلی این مقاله را می خوانید. فقط میدانم که در حال حاضر این مقاله را می خوانید و این یک نکته مثبت است. به طور حتم شما دارای مشکلی بودید که تصمیم گرفتید به زندگی خود پایان ببخشید. خیلی دوست داشتم که اگر ممکن بود می توانستم در کنارتان باشم، با شما می نشستم و سر صحبت را باز می کردم، رو در رو و از صمیم قلب. اما متاسفانه از آنجایی که این کار شدنی نیست باید راه دیگری را انتخاب کنیم.

    من خیلی از افراد را می شناختم که تصمیم به خودکشی گرفته بودند بنابراین شاید یک دورنمای کلی از احساسات شما را در ذهن خود داشته باشم. می دانم که شاید آنقدر وقت نداشته باشید که بخواهید یک کتاب کامل در این زمینه مطالعه کنید به همین دلیل من مطلب خود را خیلی کوتاه به عرضتان می رسانم. از آنجایی که برای ۵ دقیقه می خواهیم با هم باشیم من ۵ راه حل کاربردی و ساده را با شما تقسیم میکنم. من نمی خواهم با شما بحث کنم که نباید خودتان را بکشید اما مطمئنم که اگر برای یک لحظه هم که شده به مرگ خودتان فکر کنید احساسا خوبی به شما دست نخواهد داد.

    خوب شما هنوز به خواندن ادامه می دهید و این خوب است. از شما می خواهم که من را تا انتهای این صفحه همراهی کنید. این نشان می دهد که شما هنوز اندکی در اعماق وجودتان در مورد خاتمه دادن به زندگی خود مردد هستید. حتی در کورترین نقاط نا امیدی نیز هنوز می توان به فرداهای روشن تر ایمان داشت. عدم اطمینان نسبت به مرگ یک امر بدیهی و کاملا طبیعی است. چیزی که باعث شده شما تا این لحظه زنده باشید این است که هنوز اندکی دودل هستید. این امر بدان معناست که هر چند میخواهید بمیرید اما قسمت هایی از بدن شما هستند که نمی خواهند به زندگی خود خاتمه دهند. بیایید حواس خود را بر روی آن قسمت ها متمرکز کنیم و چند دقیقه دیگر با هم باشیم.

    با این گفته شروع می کنیم:
    “شما خودتان خودکشی کردن را انتخاب نمی کنید، بلکه خودکشی زمانی روی میدهد که درد و رنج برای مقابله با مشکلات زیاد می شود.”

    بله همه چیز در این جمله خلاصه می شود. شما به این دلیل که انسان بد، دیوانه، ضعیف و یا لکه داری هستید تصمیم به خودکشی نمی گیرید. در حقیقت خودکشی برای این نیست که شما واقعا نمی خواهید بیشتر از این زندگی کنید بلکه به این معناست که در حال حاضر توانایی شما نسبت به مشکلاتی که با آن مواجه هستید کمتر است.اگر همواره بار زیادی بر روی شانه های شما گذارده شود زمانی که بالاتر از یک حد معینی رود، بدون توجه به اینکه تا چه حد قصد دارید که پابرجا باقی بمانید، به هر حال در زیر آن طاقت نیاورده و به زمین می افتید. خواستن در این نمی تواند به شما هیچ کمکی کند. با این روش فقط قادرید خودتان را تشویق کرده و به خود دلخوشی دهید.

    اگر کسی به شما گفت “این مشکل آنقدرها هم سخت نیست که تو بخواهی خودت را به خاطر آن بکشی” زیادی جدی نگیرید. مشکلات مختلفی وجود دارند که منجر به خودکشی می شوند و ممکن است چیزی که برای شما قابل تحمل باشد برای دیگر باعث سوق پیدا کردن به سمت خودکشی شود. ظرفیت هر انسان با دیگری کاملا متفاوت است. مسئله ای که مشکلات را برای شما قابل تحمل و یا غیر قابل تحمل میکند این است که از چه منابعی برای مقابله با آنها بهره می برید. افراد مختلف ظرفیت های متفاوتی در تحمل درد و رنج دارند.

    زمانی که درد و رنج زیاد می شود و از کنترل شما خارج می شود آنوقت است که تصمیم به خودکشی می گیرید. ما نمی خواهیم بگوییم خودکشی غلط یا درست است بلکه می خواهیم شما را متوجه کنیم که دلایل متفاوتی باعث بروز چنین احساسی در فرد می شوند.

    شما با به کار گرفتن یکی از این دو راه :
    ۱) پیدا کردن راهی برای کاستن درد و رنج و
    ۲) پیدا کردن راهی برای پیداکردن منابع مقابله با درد و رنج،

    به راحتی می توانید از خودکشی جلوگیری کنید. باید توجه داشته باشید که هر دوی این راه ها با کوچکترین تلاشی قابل دسترسی می باشند.

    حالا می خواهم به شما ۵ چیز بگویم که اندکی در مورد آنها فکر کنید.

    ۱- تا به حال انسانهای بسیار زیادی بودند که توانسته اند با این احساس خود بجنگند و از شر آن خلاص شوند. البته شاید وضعیت بسیاری از آنها در مقایسه با شما حادتر بوده. از نظر آماری شانس های زیادی برای شما وجود دارد که بتوانید زندگی خوبی داشته باشید. امیدوارم تا الان کمی امیدوارتر از گذشته به زندگی نگاه کنید.

    2- به خودتان زمان بدهید. به عنوان مثال به خودتان بگویید “قبل از اینکه دست به انجام هر کاری بزنم ۲۴ ساعت صبر می کنم” این زمان را حتی می توانید به مدت یک هفته نیز افزایش دهید. به خاطر داشته باشید که احساسات و رفتار دو چیز کاملا متفاوت هستند. اگر احساس می کنید که باید خودتان را بکشید به این معنا نیست که باید همین الان این کار را عملی کنید. اندکی زمان بین احساس خودکشی و انجام آن به طور واقعی بگذارید، حتی اگر این زمان تنها ۲۴ ساعت باشد. شما همین حالا با خواندن این مقاله ۵ دقیقه آنرا به تعویق انداخته اید. به خواندن ادامه دهید و به خاطر داشته باشید که میل به خودکشی بدان معنا نیست که باید عمل را نیز به زودی انجام دهید. من که تا این قسمت خیلی دلگرم شدم امیدوارم شما هم همین احساس را پیدا کرده باشید.

    3- مردم تنها به این دلیل خودکشی می کنند که بتوانند به راحتی از دردها و رنج ها رها شده و به آرامش برسند. البته باید توجه داشت که آرامش نیز جزء احساسات است و شما برای آنکه بتوانید آنرا احساس کنید باید زنده باشید. اگر خود را بکشید هرگز نمی توانید به آرامشی که عاجزانه به دنبال آن می گردید برسید.

    4- بسیاری از افراد نسبت به حس خودکشی افراد دیگر عکس العمل های تندی چه از روی ترس و چه از روی خشم نشان می دهند. آنها به جای اینکه به شما کمک کنند بدتر درد و ناراحتی شما را افزایش می دهند. البته شاید قصد و نیت آنها چیز دیگری باشد اما افکار و واکنش هایشان شما را به سمت این احساس سوق می دهد. اما باید بدانید که عکس العمل بد آنها به خاطر ترس هایی است که در وجودشان نهفته نه صرفا به خاطر شخص مقابل.اما عده کمی هم هستند که می توانند در یک چنین شرایط بحرانی بدون هیچ جر و بحث، قضاوت، روانه شدن به بیمارستان و … در کنارتان باقی بمانند. آنها کسانی هستند که برایتان ارزش قائل می باشند. بهتر است یکی از این افراد را برای خودتان پیدا کنید. حالا از ۲۴ ساعت و یا ۱ هفته خود استفاده کنید و تمام اتفاقات ناگواری را که در زندگی برایتان افتاده است را با کسی در میان بگذارید. خیلی خوب است که بتوانید از دیگران کمک بگیرید. سعی کنید:

    v یک e-mail به یکی از دوستان خود بزنید
    v با یکی از مراکز مشاوره تماس بگیرید
    v نوجوانان می توانند با شماره تلفن۱۱۰ بخش مشاوره تماس حاصل کنند
    v در دفترچه تلفن خود به دنبال خطوط مبارزه با بحران بگردید
    v با یک روان درمانگر صحبت کنید
    v یک دوست و یا یک عالمی که به دقت به حرف هایتان گوش دهد را انتخاب کنید

    سعی کنید با این مشکل به تنهایی برخورد نکنید. اگر بتوانید کسی را پیدا کنید که با مشکلات خود را در میان بگذارید می توانید به راحتی تمام فشارهایی که در وجودتان نهفته است را تخلیه کنید. و این عامل خود یکی از راه های مقابله با درد و رنج است.

    5- افکار خودکشی باعث ایجاد آسیب درونی و بیرونی هستند. زمانی که آنها را در وجود خود بکشید باز هم نیاز دارید که از خودتان مراقبت کنید. تراپی یکی از بهترین انتخاب های شماست. گروهایی هستند که می توانید از طریق آنها این کار را انجام دهید. آنها هم در محل سکونت شما هستند و هم می توانید از طریق اینترنت با آنها تماس حاصل کنید.

    خوب چند دقیقه دیگر هم گذشت و شما هنوز با من هستید. ازین موضوع خیلی خوشحال هستم.

    از آنجایی که توانسته اید تا این مرحله پیش آیید استحقاق پاداش دارید. می توانید از خودتان با یک هدیه قدردانی کنید. هدیه ای که به خود می دهید باید یک منبع مقابله با درد و رنج باشد. به یاد دارید که در اوایل متن به شما گفتم باید حتما مطمئن شوید که منابع مقابله خیلی بیشتر از درد و رنج باشد. پس به خودتان یکی دو منبع دیگر هدیه بدهید!… تا منابع غلبه بر درد و رنج از خود آنها بیشتر شوند.

    هر چند شاید با خواندن این مقاله به یک آرامش نسبی دست پیدا کرده باشید اما بهترین راه این است که با کسی صحبت کنید. اگر توانستید کسی را پیدا کنید که با کمال میل به حرف های شما گوش دهد و توانستید تمام مشکلات خود را برای او به بیرون بریزید آنوقت یک منبع مناسب برای آسایش پیدا کرده اید. خوشبختانه اولین نفری که پیدا کردید باز هم می توانید با افراد دیگر صحبت کنید و اولی لزوما همان آخری نخواهد بود.
    حالا: از شما می خواهم به کسی تلفن کنید.
    جلوگیری از خودکشی
    خواهر ندارم..با مادرمم اونقدر صمیمی نیستم که بخوام درباره اینجور چیزا حرف بزنم...همیشه باید بریزم تو خودم..هیچ کسی واسه ی من وقت نمیذاره..هیچ کسی به پای حرفای دلم نمیشینه...واسه همینه که مشکل روانی پیدا کردم و افسرده شدم..عکسام دونفره نیستن...عکسایی که ازم داره چنتا عکس سادس..تقریبا با حجابه..ولی از این ترس دارم که اگه خونوادم بگن این عکس دستا اون چیکار می کنه چ جوابی بدم....اون هیچ ترسی از اشکار شدن رابطمون نداره..چون اون پسره و براش اینجور پیزا مهم نیس..این وسط من دارم داغون میشم...
    افت تحصیلیم غیر قابل جبرانه..هیچ راهه جبرانی نیس..هیچ راهی...
    نمی تونم تمرکز کنم برای درس خوندن..نمی تونم برنامه ریزی کنم.....ارادمو از دست دادم..
    معلم خصوصی و هر کوفت زهر مار دیگه هم گرفتم....ولی فایده نداره...انگار طلسم شده..نمراتم خیلی پایینه...جایه جبرانی نیس...مادرم فقط راه میره و میگه که نوبت دوم باید مثه همیشه عالی باشی..این حرفش خیلی عذابم میده..خیلی...پیش روانپزشک نمی تونم برم چون مادرم نمی تونه قبول کنه که من مشکل دارم..نمی تونه قبول کنه که من مریض شدم..من روانی شدم...هیچکس منو قبول نداره..مامانم میگه تو این کارا و این رفتارات دسته خودته..خودتو کنترل کن چرا اینقدر عصبی هستی..همش این حرفا رو میزنه...پیش مشاور رفتم ولی حرفاش تاثیری برام نداشت....راستش مدتیه از قرص های ارامبخش بدون تجویز پزشک استفاده می کنم..ولی نه زیاد..به مقدار کم...دیازپام مصرف دارم..بدون نسخه بهم نمیدن..به سختی گیر میارم...قابل ذکر باشه که زیاد مصرف نمی کنم..خیلی کم و به ندرت...چون فکر می کنم ارومم می کنه.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    خیال عزیز،

    1- برای جبران افت تحصیلیت برنامه ریزی کن. اگر مدرسه مشاور برنامه ریزی درسی داره با ایشون صحبت کن. اگر نه، همین امروز به پدرت بگو که برای مشکلات درسیت احساس می کنی که نیاز به مشاوره درسی داری و ازش بخواه که شما را بفرسته مشاوره درسی. مشاور خوب می تونه کمکت کنه که برنامه ریزی کنی و با کمک معلم خصوصی خودت را به سطح مطلوبی برسونی.
    با توجه به این که استعداد و زمینه قبلیت خوب هست و فقط امسال کمی بی توجهی کردی، با کمی تلاش می تونی جلوتر بری.

    2- برای اون پسری که عکست را داره، اگر دیگه باهاش تماس نگیری و محلش نذاری و از هر طریقی تهدید کرد اون راه را ببندی ( موبایل و فیس بوک و ایمیل و ... همه جا بلاکش کن)، راهش را می کشه می ره. اون چون فکر می کنه ازش می ترسی تهدید می کنه. کاملا بی توجهی کن و اصلا جواب نده.

    اگر عکسهای شخصی خودت هست و دو نفره نیست، می تونی بگی از طریق دوستانت به دستش رسیده و ...
    از این تجربه درس بگیر و دیگه رابطه پنهانی و بدون اطلاع خانواده نداشته باش.

    3- اکثر پدرها دوست دارند فرزندانشون توی رشته خودشون تحصیل و کار کنند. توی هر خانواده ای نگاه کنید از این نمونه ها و حرفهای زیاده.
    اگر اون رشته را دوست نداری، با کمک مشاورت با پدرت صحبت کن و توجیهشون کن تا بتونی به رشته مورد علاقه ات بری.
    شما همیشه و در همه حالتی از عزیزترینهای پدر و مادرت هستی و هیچ چیزی نمی تونه تغییری در این وضعیت ایجاد کنه.

    4- اگر مدرسه تون مشاور و روانشناس داره برو پیشش و درخواست کمک کن.
    اگر نه، از مادر یا پدرت بخواه که شما را ببرن پیش مشاور و بگو بخاطر عصبی شدن یا اضطراب و استرسی که داری، احساس می کنی نیاز به مشاوره داری.

    5- و از همه مهمتر این که
    با پدر و مادرت راحت باش. دوست باش. باهاشون صحبت کن و چیزی را ازشون پنهون نکن.
    اگر مشکلات درسیت را پنهان نکرده بودی، اگر عاملی که باعث شد از درس فاصله بگیری پنهان نکرده بودی، اگر رابطه ات با اون پسر را پنهان نکرده بودی،
    الان این همه اضطراب نداشتی.

    به خودت قول بده که بعد از این پنهان کاری از والدین ممنوع.

    اگر قرار بود آدمها بخاطر اشتباهات یا مشکلاتشون خودکشی کنند، فکر می کنی الان آدمی روی کره زمین بود؟
    همه ما این روزها و این فشارها و این مشکلات و این استرسها را تو زندگیم تجربه می کنیم.
    نترس.
    قوی باش و بلند شو
    بخدا همه اینارو می دونم می دونم که خودکشی کار درستی نیست ولی گاهی اوقات ادم کم میاره..راهی جز این نمی بینه..الان من کماوردم..خودمو بازنده می بینم..چون توی ی سری مشکلاتی گیر کردم که هرچی دستو پا میزنم بیشتر غرقشون میشم..بخدا راهی ندارم..شانسی واسه ادامه زندگی ندارم...پیش مشاور رفتم حرفاش کمکی بهم نکرده...

  12. کاربر روبرو از پست مفید khiyal تشکرکرده است .

    salehe92 (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    سلام عزیزم

    یک سری به این لینکهای زیر بزن تا بیشتر صحبت کنیم
    اول این موسیقی را دانلود کن و گوش کن.
    موسیقی معجزه کو!؟

    این مقاله را هم بخون و نظرت را بگو
    با غمهایت، رنجهایت و مشکلاتت چه می کنی!؟



    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  14. کاربر روبرو از پست مفید salehe92 تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1393-2-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    177
    سطح
    3
    Points: 177, Level: 3
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 18 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط m.o.d نمایش پست ها
    با سلام.
    این احساس بخشیش ممکنه بخاطر بلوغ باشه . طبق فرموده شما پدرتون تحصیلکرده هستن و از نظر بنده باید هر جور شده با پدرتون صحبت کنید و تو این جور مواقع صحبت با والدین خیلی میتونه موثر باشه . شاید براتون سخت باشه ولی صحبت با پدرتون و مطرح کردن مشکلتون میتونه خیلی براتون مفید باشه
    نمی تونم با پدرم صحبت کنم..اون بیشتر درگیر کار هستش..و وقت کمی رو صرف گذروندن با خونواده می کنه..همون تایمی رو هم که خونه هست رو درحال استراحته...پدرم از من توقع اینکه با پسری رابطه داشته باشم یا نمراتم پایین باشه رو نداره..میترسم باهاش دراین مورد حرف بزنم..چون زودجوش میاره...

  16. کاربر روبرو از پست مفید khiyal تشکرکرده است .

    salehe92 (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    .عکسایی که ازم داره چنتا عکس سادس..تقریبا با حجابه..ولی از این ترس دارم که اگه خونوادم بگن این عکس دستا اون چیکار می کنه چ جوابی بدم
    عزیزم خب پس جای نگرانی نیست. عزیزم ولی میشه بیشتر درباره دوستی ات با ایشون توضیح بدی؟ چند وقت دوستی؟ و چه جوری اشنا شدی؟
    ببین عزیزم در حال حاضر با فکر کردن به این موضوع مهمترین سرمایه ات یعنی زمان را داری از دست میدی. ببین بیا بدترین حالت را تصور کنیم و ان اینکه خانواده متوجه بشن. پاسخی که باید بدی بیان موضوع به طور کاملا شفاف و صادقانه است. مطمئن باش خانواده هر چه قدر هم روی رابطه دخترشون با جنس مخالف در این سن و سال حساس باشند و ناراحت بشن ولی باز هم خانواده شما هستند و عاشقتن و هر چی هم که بگن به خاطر اینه که خیر وصلاحت را می خوان. به نظرت اگه خانواده متوجه بشن و شما حقیقت را توضیح بدی چه اتفاقی میوفته؟ میشه بگی به نظرت چگونه واکنش نشون میدن؟ احتمالا مقداری شما را نصیحت می کنند و بیشتر شما را کنترل. دیگه کاری که خودت تصمیم گرفتی انجام بدی را انجام نمیدن! و نمی کشنت! هر تنبیهی هم که در نظر بگیرن از تنبیهی که خودت برای خودت در نظر گرفتی کمتر و بهتر!
    ببین عزیزم بیا ذهنت را از روی این موضوع ازاد کن و به درسا برس.

    - - - Updated - - -

    اگه به لینکها هنوز سر نزدی یه سر برو ببین

    - - - Updated - - -

    ..راستش مدتیه از قرص های ارامبخش بدون تجویز پزشک استفاده می کنم..ولی نه زیاد..به مقدار کم...دیازپام مصرف دارم..بدون نسخه بهم نمیدن..به سختی گیر میارم

    عزیزم نکن اینکارا را با خودت
    چشم پدر جان روشن
    عزیزم از عوارض دیازپام فراموشی هم هست. تازه باعث خواب الودگی هم که میشه. از همه بدتر اعتیاد اور هم هست. بدون دستور پزشک نخور. روی درسات هم تاثیر منفی میذاره.
    به جای دیازپام خوردن ورزش کن تا سروتونین ترشح بشه و کمتر احساس افسردگی کنی
    و اگه واقعا احساس می کنی به دارو نیاز داری حتما حتما حتما با پدرتون که پزشک هستند در میان بگذار.
    عزیزم ایشون هر چه قدر هم وقت نداشته باشند و خسته باشند برای شما که دخترشون هستی همیشه وقت و انرژی دارند. کافیه امتحان کنی و بری بهشون بگی که پدر جان نیاز دارم که چند دقیقه باهاتون درباره موارد مهمی صحبت کنم و بعد نتیجه اش را ببینی


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  18. 2 کاربر از پست مفید salehe92 تشکرکرده اند .

    khiyal (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  19. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به نظرم این پدرته که مشکل داره نه شما
    پدرت به شدت نیاز به مشاور داره
    من اگه جای شما بودم یه وقت مشاوره میگرفتم و با پدرم پیش مشاور میرفتم و همه مسائلی رو که در مورد پدرت گفتی رو به مشاور میگفتم چون اگه خودت بخواهی بتنهایی صحبت کنی پدرت قبول نمیکنه ولی اگه یه مشاور صحبت کنه خیلی بهتره
    هر چقدر که خودت صحبت کنی بیفایده است چون به تو به چشم بچه ای نگاه میکنه که قدرت تشخیص خوب و بد زندگیش رو نداره
    مشکلی که پدرت داره اینه که موفقیت و خوشبختی رو فقط توی درس میبینه و به علاقه تو بها نمیده
    اگه به تحصیل کردن علاقه نداری یا از تحصیل خوشت میاد اما به رشته پزشکی علاقه نداری از همین حالا دورشو خط بکش و به این فکر کن که در چه زمینه ای استعداد داری یا به چه فعالیتی علاقه داری و اونو ادامه بده

    از صحبت کردن با پدرت ترس نداشته باش و این تفکر رو هم از ذهنت بریز دور که برای شادی اطرافیان باید خودتو قربانی کنی

    در خصوص اون پسر هم مطمئنا اگه آدم عاقلی باشه همچین اشتباهی مرتکب نمیشه و اگر بازم ایجاد مزاحمت کرد خیلی محکم بهش بگو بار آخرش باشه وگرنه با پلیس تماس میگیری و از راه قانونی وارد میشی

    ولی این ماجرا باید برات درس عبرت بشه که دیگه سمت این طور آدما نری

  20. کاربر روبرو از پست مفید 1234567 تشکرکرده است .

    واحد (شنبه 06 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.