به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array

    چطور خواستگارم رو بهتر بشناسم؟!

    سلام
    2 ماهه که با پسری نامزد کردم البته عقد نکردیم. شرایطش تقریبا خوبه و بهم میایم اما متوجه یه سری حساسیت هاش شدم . مثلا دوس نداره شب تا هوا تاریک میشه بیرون باشم. برای بیرون رفتن حتما باید با اطلاع اون باشه وبرای خیلی از مسائل دوس داره ازش اجازه بگیرم و اینو عنوان میکنه یا مثلا نسبت به یکی از همکارای مرد که تو محیط کار باهاش صمیمی بودم و یه عکسی تو اینترنت بهم نشون داد حساسیت شدیدی به خرج داد با اینکه اون آقا رو میشناسم و خونوادم هم میشناسن.
    البته من خودم به مسائل اخلاقی خیلی پایبندم ولی دوران مجردی خیلی مواقع با دوستانم تا دیر وقتم بیرون بودم خیلی آدم بازی نبودم اما بسته هم نبودم .
    یهو خیلی دو دل شدم که نکنه آدم بد دلی باشه یا شکاک. خونوادم میگن تا حدی حق داره .با مشاور هم صحبت کردم میگه تو کوتاه نیا دلیلی نداره واسه هر کاری اجازه بگیری.
    میشه دوستان کمک کنن من چطور بفهمم واقعا با من متفاوته یا نه؟

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود به همدردی خوش آمدید

    بنظر من بهترین کار خواندن مقالات دوران نامزدی و عقد

    نامزدی و عقد

    اینم خیلی خوبه مشکلات دوستان در زمان عقد و نامزدی

    عقد و نامزدی

    مقالات بالا خیلی خواندنش بهت کمک میکنه.در مورد سوالی که پرسیدی شما چون نامزد هستید یکم نسبت به شما حساسیت داشته باشه خوب این نشان میده که ایشون غیرتی هستند و نسبت به شما حساس.تا حدودیش درسته مثلا منم باشم دوست ندارم همسرم جایی کار میکنه با همکارای مردش خیلی صمیمی بشه هرچند اون آقا فرد خوب یباشه و با خانواده یا تا دیورقت خانومم بیرون باشه.اینی که شما میگید کلیه میشه چنتا مثال بزنید که کاملتر با شخصیتش آشنا بشیم؟
    معیارهای شما برای ازدواج با ایشون چی بوده؟
    خصوصیات مثبت و منفی خودتان و ایشان را بنویسید خواهشا کوتاه نباشه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  3. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    anisa (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), asemaneabi222 (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), شیدا. (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود به همدردی خوش آمدید

    بنظر من بهترین کار خواندن مقالات دوران نامزدی و عقد

    نامزدی و عقد

    اینم خیلی خوبه مشکلات دوستان در زمان عقد و نامزدی

    عقد و نامزدی

    مقالات بالا خیلی خواندنش بهت کمک میکنه.در مورد سوالی که پرسیدی شما چون نامزد هستید یکم نسبت به شما حساسیت داشته باشه خوب این نشان میده که ایشون غیرتی هستند و نسبت به شما حساس.تا حدودیش درسته مثلا منم باشم دوست ندارم همسرم جایی کار میکنه با همکارای مردش خیلی صمیمی بشه هرچند اون آقا فرد خوب یباشه و با خانواده یا تا دیورقت خانومم بیرون باشه.اینی که شما میگید کلیه میشه چنتا مثال بزنید که کاملتر با شخصیتش آشنا بشیم؟
    معیارهای شما برای ازدواج با ایشون چی بوده؟
    خصوصیات مثبت و منفی خودتان و ایشان را بنویسید خواهشا کوتاه نباشه
    سلام ممنونم
    براتون مثال میزنم مثلا یه بار( اولین بار بود فک کنم ) با یکی از دوستانم بیرون رفته بودم دوستم منو تا سر کوچمون رسوند رفت. من برگشتم خونه دیدم کسی درو باز نمیکنه کلید هم ندارم به بابام زنگ زدم گفتن میایم خونه صبر کن تو اون فاصله زنگ زدم به نامزدم جریان رو براش تعریف کردم . با صدای بلند یکم حالت عصبانی شروع کرد به صحبت کردن که این چه دوستی تو داری چقدر بیشعور و بی مسئولیت که این وقت شب (8.5 بود خیلی هم دیر نبود ) تو رو پیاده کرد ولی منتظر نموند که بری خونه بعد بره شاید اتفاقی برات میافتاد. اینجور دوستا به درد نمیخورن منم خیلی ناراحت شدم که راجع به دوستم اینطوری قضاوت کرد گفتم نشناخته چطور راجع به دوستم قضاوت میکنی. گفت من بر اساس چیزی که ازش دیدم صحبت میکنم و از نظر من این ادم بیشعوره و وظیفه ی خودشو انجام نداده .
    از همون موقع هم بود که بهم گفت 7 8 شب دیره برای یک دختر که بیاد خونه و نظرش اینه که من مردم فرق میکنه اگه دیرترم بیام مشکلی ایجاد نمیکنه اما تو به عنوان یک زن وظیفه داری که زود برگردی و با اطلاع کامل باشه.
    البته اینم بگم ایشون از یه شهر دیگه هستن. ما توی یک شهر نیستیم.
    وقتی بیرون میرم تماس نمیگیره اصلا که چک کنه ولی دقیقا انتظار داره که ازش اجازه بگیرم و میگه باید برای بیرون رفتن و کارات حد و مرزی داشته باشی دقیقا مشخص باشه چه ساعتی میری میای و با چه کسانی.
    خودش اکثرا خونست و زیاد بیرونی نیست اما به من میگه تو خیلی بیرونی هستی .
    اگر هم بیرون بره ممکنه تا دیر وقت هم باشه برای شام یا کارش من زنگ بزنم جواب میده ولی ممکنه از قبل اطلاع نده یا بده فرق زیادی براش نداره اما از من یه انتظار دیگه داره و دلیلشم اینه که تو دختری فرق میکنه.
    منم دختر بی بند باری نیستم ولی واسه بیرون رفتن یا کارای دیگه خیلی هم بسته نبودم و تو خونه خودمون راحتم و یکی دو سالی بود نیاز به اجازه هم نداشتم ولی اطلاع میدادم.
    االان یکم سر این موضوع با هم مشکل پیدا کردیم میگه تو تعریفت با من فرق داره.
    از یه طرف دیگه هم من ازینکه بهم توجه میکنه خوشم میاد و ازینکه حس میکنم پسر پایبندیه دوس دارم و گاهی میگم بهتر ازینه که واسش بی اهمیت باشه از کاراش هم بدم نمیاد ولی دوس ندارم خیلی محدودم کنه همین.
    اما میگم نکنه بعدا نتونم این اخلاقاشو تحمل کنم یا حساسیت هاش خیلی شدید باشه چون اینجور که مشخصه این منم که باید با این چیزا کنار بیام نه اون.
    الانم بهش میگم که فک نمیکنی یکم حساسیت هات زیاده میگه نه لازمه من نظرم اینه.
    من از نظر شرایط کاری و زندگی و برخوردی ایشونو قبول دارم. دقیقا میدونه داره چی کار میکنه .آدم املی هم نیست امروزی هم زندگی میکنه ولی تفکرش یکم قدیمیه البته به نظر من اینجور میاد امااون میگه برای زندگی لازمه چون مرد سرپرست خونوادست.
    در مورد کار کردن من هنوز حساسیت به خرج نداده اما یکی دو بار تو صحبتاش اشاره کرده که زمانی که بچه دار شدیم واسه زن سخته کار کردن !
    اما در کل حرفاشو رک میزنه و عنوان کرده که چی میخواد ولی من تو برزخ موندم. اخرین بحثی که با هم کردیم گفته که اگه از لحاظ فکری به هم نخوریم باید در مورد ادامه فکر کنیم منم همین نظرو دارم اما فک میکنم زمان بیشتری لازمه مخصوصا چون یکم دوریم.

    در مورد چیزای دیگه من هنوز مورد بدی ازشون ندیدم . ازش هم خوشم اومده اونم متقابلا همین احساسو داره.
    پسر منطقی احترام هم میذاره و انتظار داره منم خیلی احترام بذارم و رعایت کنم. میگه هر کسی باید جایگاه خودشو بدونه تو به عنوان یک زن و من به عنوان یک مرد .یعنی برای مرد و زن یه تعریفی برای خودش داره و فرق قائل میشه.

    من میخوام بدونم این تعریفی که داره درسته ؟ این همه از برابری مرد و زن که میگن پس چیه. و چون اولین کسیه که باهاش جدی نامزد کردم نمیدونم ایا مردای دیگم همینطورن ؟ خوبه که اینطوری باشه یا حساسیتش زیاده ؟
    خیلی از شوهرای دوستام اینطوری نیستن ولی با توجه به خصوصیات خوبی هم که داره نمیدونم چی کار کنم؟

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    معیارهای شما برای ازدواج با ایشون چی بوده؟
    خصوصیات مثبت و منفی خودتان و ایشان را بنویسید خواهشا کوتاه نباشه

    بنظر من بهترین کار خواندن مقالات دوران نامزدی و عقد

    نامزدی و عقد

    اینم خیلی خوبه مشکلات دوستان در زمان عقد و نامزدی

    عقد و نامزدی

    فکر کنم بهتره مقالات بالا را بخونید.
    در مورد خصوصیات مثبت و منفی ایشونم بنویسید مثلا

    مهربانه: یه توضیح کوتاه بدید
    خانواده دوسته: یه توضیح کوتاه
    کاریه:یه توضیح کوتاه
    و
    .
    .
    .
    .

    اینجوری بنویسید.خواهشا مطالب خودتان را کوتاهتر بنویسید.مقالات بالا را هم حتما بخوانید.
    در مورد دوستتان بله درسته حرف ایشون ولی طرز بیانی که دارن مناسب نیست.شما هم طرز فکرتان را بهتره کمی تغییر بدید.بعد خواندن مقالات اگه سوالی داشتید در خدمتم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    anisa (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), reihane_b (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), شیدا. (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلام دوست عزيز .

    دو تا نكته به نظرم رسيد كه باهاتون در ميون بذارم.اول اينكه شما ببينيد در خونه پدري چطور بوده بحث اجازه نيست بحث اطلاع داشتن خانواده از شماست كه اگر دير كرديد نگرانتون نشن.اين موضوع در خانواده پدري با پدر و مادر مطرح ميشه و بعد از ازدواج با همسر.

    من تا حالا يادم نيست جايي رفته باشم و خانوادم اطلاع نداشته باشن. حتي اگر مجبور شدم برم و خانوادم نبودن به اولين فردي كه تونستم اطلاع دادم كه من مجبور شدم برم و مشخص نيست كارم چقدر طول بكشه .وقتي هم ازدواج كنم خيلي برام سخته براي همسرم من كجا ميرم و كي ميام مهم نباشه

    شما هم ببين در خانواده پدري چطور به اين قضيه نگاه ميكني؟؟؟

    واما نكته دوم مديريت موقيت ها شما اون شب كه رسيدي پشت در موندي اصلا لازم نبود به نامزدت كه شهر ديگه است زنگ بزني و گزارش كار بدي و ناراحتش كني. بهتر بود فقط با خانواده تماس ميگرفتي همين.واز اون به بعد هم هميشه كليد خونه رو همراهت داشته باشي.

    اما اگر حساسيتش بيش از حد و غير نرمال هست حتما دقت كن.

    من میخوام بدونم این تعریفی که داره درسته ؟ این همه از برابری مرد و زن که میگن پس چیه. و چون اولین کسیه که باهاش جدی نامزد کردم نمیدونم ایا مردای دیگم همینطورن ؟ خوبه که اینطوری باشه یا حساسیتش زیاده ؟
    خیلی از شوهرای دوستام اینطوری نیستن ولی با توجه به خصوصیات خوبی هم که داره نمیدونم چی کار کنم؟
    اصلا اين موضوع ربطي به برابري زن و مرد نداره. آقايون بيشترين احتمال اين هست كه خونه نيستند(به خاطر شغل و درگيري هاي كاري و خريد و معاملات و ..) اما بيشترين احتمال راجع به خانوم ها اينه كه در خونه حضور داشته باشن.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...





    ویرایش توسط صبوری : دوشنبه 01 اردیبهشت 93 در ساعت 10:59

  8. 4 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    anisa (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), khaleghezey (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), reihane_b (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), شیدا. (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    یه موضوعی که همون اول تاپیکت ذهنم رو مشغول کرد این بود که چرا توی عنوان نوشتی "خواستگار" ؟؟ شاید اگه بگی نامزد (چون یه مرحله از خواستگاری پیش تره،بهتر باشه) و قضیه جدی تر و بیشتر باید روش وقت گذاشت.

    اما به نظر من هم شما باید ببینید تو خانواده هاتون چطور هستید؟؟ شما میگی من دختر خیلی راحتی نیستم (باز نیستم) ،ببین این مورد از نظر من و شما و یه نفر دیگه میتونه خیلی متفاوت باشه!
    تو یه خانواده دختر فقط روزها میره بیرون، یه خانواده دیگه دخترخانم میتونه تا اوایل شب هم بیرون باشه، یکی دیگه تا 10 شب هم بیرون باشه مشکلی نیست از نظر خانواده ش.... همه اینا هم خودشون رو خیلی اپن به اصطلاح نمیدونن!! یکی دیگه هم میگه دخترمون شبها میاد خونه!! و خانواده راحتی نیستیم ما...
    مثال زدم،منظورم این هست شما ببین توی خانواده خودتون و نامزدتون ارتباطات،مسائل فرهنگی در چه حده؟ عقیدتی؟
    یه موضوع دیگه هم اینکه نحوه گفتن خواسته هامون خیلی مهمه. شاید نامزد شما بتونه بهتر و با زبان بهتری همه این مواردی که انتظار داره رو به شما بگه، که شما ناراحت نشید و احساس محدود شدن بهتون دست نده

    نقل قول نوشته اصلی توسط anisa نمایش پست ها
    یا مثلا نسبت به یکی از همکارای مرد که تو محیط کار باهاش صمیمی بودم و یه عکسی تو اینترنت بهم نشون داد حساسیت شدیدی به خرج داد با اینکه اون آقا رو میشناسم و خونوادم هم میشناسن.
    میشه بگید تو اینترنت منظورتون فیس بوک و شبکه های دیگه هست یا...؟
    چه عکسی نشون داد؟
    نامزدتون بخاطر نشون دادن عکس ناراحت شد؟ یا بخاطر اینکه تو نت با اون آقا ارتباط داشتید؟؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط anisa نمایش پست ها
    در مورد کار کردن من هنوز حساسیت به خرج نداده اما یکی دو بار تو صحبتاش اشاره کرده که زمانی که بچه دار شدیم واسه زن سخته کار کردن !
    شما خیلی کار کردنتون در هر شرایطی براتون مهمه؟
    نمیدونم منظور این آقا دقیقا چی بوده،ولی اگه با کار کردن شما در کل مشکلی نداشته باشه، به نظرم این صحبتشون درسته.
    تقریبا تمام خانمای شاغل هم مدتی رو مرخصی میگیرن (شاید حتی 1 یا 2 سال سرکار نرن بخاطر بچه)،اصلا بخاطر بچه نه،بخاطر خودشون. که خیلی تحت فشار نباشن... نمیدونم نظر شما غیر از این هست

  10. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    anisa (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), khaleghezey (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), شیدا. (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 تیر 95 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    157
    امتیاز
    3,642
    سطح
    37
    Points: 3,642, Level: 37
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    24

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط anisa نمایش پست ها
    سلام ممنونم
    براتون مثال میزنم مثلا یه بار( اولین بار بود فک کنم ) با یکی از دوستانم بیرون رفته بودم دوستم منو تا سر کوچمون رسوند رفت. من برگشتم خونه دیدم کسی درو باز نمیکنه کلید هم ندارم به بابام زنگ زدم گفتن میایم خونه صبر کن تو اون فاصله زنگ زدم به نامزدم جریان رو براش تعریف کردم . با صدای بلند یکم حالت عصبانی شروع کرد به صحبت کردن که این چه دوستی تو داری چقدر بیشعور و بی مسئولیت که این وقت شب (8.5 بود خیلی هم دیر نبود ) تو رو پیاده کرد ولی منتظر نموند که بری خونه بعد بره شاید اتفاقی برات میافتاد. اینجور دوستا به درد نمیخورن منم خیلی ناراحت شدم که راجع به دوستم اینطوری قضاوت کرد گفتم نشناخته چطور راجع به دوستم قضاوت میکنی. گفت من بر اساس چیزی که ازش دیدم صحبت میکنم و از نظر من این ادم بیشعوره و وظیفه ی خودشو انجام نداده .
    از همون موقع هم بود که بهم گفت 7 8 شب دیره برای یک دختر که بیاد خونه و نظرش اینه که من مردم فرق میکنه اگه دیرترم بیام مشکلی ایجاد نمیکنه اما تو به عنوان یک زن وظیفه داری که زود برگردی و با اطلاع کامل باشه.
    البته اینم بگم ایشون از یه شهر دیگه هستن. ما توی یک شهر نیستیم.
    وقتی بیرون میرم تماس نمیگیره اصلا که چک کنه ولی دقیقا انتظار داره که ازش اجازه بگیرم و میگه باید برای بیرون رفتن و کارات حد و مرزی داشته باشی دقیقا مشخص باشه چه ساعتی میری میای و با چه کسانی.
    خودش اکثرا خونست و زیاد بیرونی نیست اما به من میگه تو خیلی بیرونی هستی .
    اگر هم بیرون بره ممکنه تا دیر وقت هم باشه برای شام یا کارش من زنگ بزنم جواب میده ولی ممکنه از قبل اطلاع نده یا بده فرق زیادی براش نداره اما از من یه انتظار دیگه داره و دلیلشم اینه که تو دختری فرق میکنه.
    منم دختر بی بند باری نیستم ولی واسه بیرون رفتن یا کارای دیگه خیلی هم بسته نبودم و تو خونه خودمون راحتم و یکی دو سالی بود نیاز به اجازه هم نداشتم ولی اطلاع میدادم.
    االان یکم سر این موضوع با هم مشکل پیدا کردیم میگه تو تعریفت با من فرق داره.
    از یه طرف دیگه هم من ازینکه بهم توجه میکنه خوشم میاد و ازینکه حس میکنم پسر پایبندیه دوس دارم و گاهی میگم بهتر ازینه که واسش بی اهمیت باشه از کاراش هم بدم نمیاد ولی دوس ندارم خیلی محدودم کنه همین.
    اما میگم نکنه بعدا نتونم این اخلاقاشو تحمل کنم یا حساسیت هاش خیلی شدید باشه چون اینجور که مشخصه این منم که باید با این چیزا کنار بیام نه اون.
    الانم بهش میگم که فک نمیکنی یکم حساسیت هات زیاده میگه نه لازمه من نظرم اینه.
    من از نظر شرایط کاری و زندگی و برخوردی ایشونو قبول دارم. دقیقا میدونه داره چی کار میکنه .آدم املی هم نیست امروزی هم زندگی میکنه ولی تفکرش یکم قدیمیه البته به نظر من اینجور میاد امااون میگه برای زندگی لازمه چون مرد سرپرست خونوادست.
    در مورد کار کردن من هنوز حساسیت به خرج نداده اما یکی دو بار تو صحبتاش اشاره کرده که زمانی که بچه دار شدیم واسه زن سخته کار کردن !
    اما در کل حرفاشو رک میزنه و عنوان کرده که چی میخواد ولی من تو برزخ موندم. اخرین بحثی که با هم کردیم گفته که اگه از لحاظ فکری به هم نخوریم باید در مورد ادامه فکر کنیم منم همین نظرو دارم اما فک میکنم زمان بیشتری لازمه مخصوصا چون یکم دوریم.

    در مورد چیزای دیگه من هنوز مورد بدی ازشون ندیدم . ازش هم خوشم اومده اونم متقابلا همین احساسو داره.
    پسر منطقی احترام هم میذاره و انتظار داره منم خیلی احترام بذارم و رعایت کنم. میگه هر کسی باید جایگاه خودشو بدونه تو به عنوان یک زن و من به عنوان یک مرد .یعنی برای مرد و زن یه تعریفی برای خودش داره و فرق قائل میشه.

    من میخوام بدونم این تعریفی که داره درسته ؟ این همه از برابری مرد و زن که میگن پس چیه. و چون اولین کسیه که باهاش جدی نامزد کردم نمیدونم ایا مردای دیگم همینطورن ؟ خوبه که اینطوری باشه یا حساسیتش زیاده ؟
    خیلی از شوهرای دوستام اینطوری نیستن ولی با توجه به خصوصیات خوبی هم که داره نمیدونم چی کار کنم؟

    سلام خانوم

    از نظر من ک مرد هستم چون اولشه یکم سخت میگیره رفته رفته اگه شناختتون بیشتر شد و بیشتر اعتمادشو تونستین جلب کنین .کنترلش کم میشه به نظره من بیشتر حساسیت نشون نده در جریان گذاشتن ک ایرادی نداره .یه مدت چشم بگی اونم کم کم درس میشه مووفق باشین

  12. 2 کاربر از پست مفید reza-m تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 02 اردیبهشت 93), mina64 (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    ببنید یه سری از رفتار های اون اقا درست هستش هرچند خیلی شوره
    شما از ایشون بپرسید وقتی میگم میخوای اب بخوری هم به من زنگ بزن و اجازه بگیر !! دلیلش چی هست ؟؟ دلیلش این هست به شما اعتماد ندارند یا نه چون مرد هستند دیگه باید در این حد همسرش رو تحت فشار قرار بدند؟؟

    ببنید این که ایشون از شما خواستند با دوستاتون بیرون نرید دیگه و حتی خیلی ها هستند این عقیده رو دارند ولی در عوض خود اون اقا هم دیگه با دوستای مجردیش بیرون رفتن رو تعطیل میکنند (البته در حد معقول رابطه های دوستی که ادامه داره ولی این که بخوای برند تفریح و برنامه بریزند در حد یه نصف روز و بیش تر و این طور مسایل )

    ولی یه عده هستند مشکلی ندارند همسرشون بعد ازدواج با دوتستاش بره بیرون و هر جا و.. در عوض خودشون هم دوست دارند راحت باشند و خانمش بهشون هی ایراد نگیره امشب کجا بودی این جمعه کجا رفتی و..

    و شما باید ببنید جز کدوم دسته هستید و واضح بشینید با اون اقا صحبت کنید و ببنید به توافق می رسید یا نه

    به هر حال شما شرایطی که میتونه براتون مهم باشه سناریو های عینیش رو بسازید و به اون اقا بگید و بهشون بگید در این شرایط چه واکنشی نشون میدند و چه نظری دارند و تصمیم بگیرید!! مثلا بهشون بگید من خواهرم مریش شده و نیاز به مراقب داره حالا چی بیمارستان چی خونه بعدش بگید شما چنین اجازه ای میدید یا نه و دلیلش رو هم بپرسید؟

    یا مثلا بگید شما وقت بی خبر بیای خونه ببینی من نیستم و حالا بنا به هر دلیلی من با شما هماهنگ هم نکردم (بعدا چون فکر بدی نکنه بهشون بگید مثلا از بس موقعیت ویژه ای بوده فراموش کردید بهشون بگید ) اون وقت اولا چه فکری مکینید و دوما چه برخوردی خواهید داشت ؟؟

    و این طور چیزا....

    ضمنا همون طور که مشاور هم گفتند این طور نیست هر چی اون اقا میگن شما قبول کنید شما هم باید ابراز وجود ببکنید و مثلا بگید شما هم متقابلا دوست دارید همسرتون چطور باشه...

    مثلا بگید ببنید من مشکلی ندارم با این که هی بخوام به همسرم بگم کجا میرم یا نمیرم چون من به خودم اون قدر اعتماد دارم جای بدی نرم و.. ولی بحث من بحث اعتماده من میخوام اون قدر همسرم بهم اعتماد داشته باشه که حتی اگه بهش چیزی نگفتم و جایی رفته بودم راجب من فکر بدی نکنه و بگید براتون مهم اون اعتماد هستش و کلا باهشون از این صحبت ها بکنید

  14. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    anisa (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)

  15. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    راستش در مورد خصوصیاتش همونطور که آقای خاله قزی گفتن :

    مهربونه : در عین حال که پسر منطقی هست اما احساسات هم به خرج میده اون اندازه ای که من دوست دارم.
    خوانواده دوسته: خیلی ، با اینکه دور از خونوادش زندگی میکنه اما خودش میگه لذت بخش ترین لحظات برام اینه که کنار خونوادم باشم و برای اونا وقت بذارم.
    کاریه : بسیار اهمیت میده مثلا گاهی من تو محیط کار زیاد استراحت کنم به منم میگه محیط کارو جدی بگیر چون خودشم مسئول بوده.
    محکمه: روی نظرات خودش خیلی پافشاری داره و کم پیش میاد نظرشو عوض کنه
    شوخه: گاهی مواقع خیلی باهام شوخی میکنه بهش میگم زیادی اذیتم میکنی میگه من هر کیو دوس دارم بیشتر باهاش شوخی میکنم.
    اهل بحثه: یه موضوعی که پیش میاد حرف خودشو میزنه و اگه پاش بیافته بحث هم میکنه
    دقیقه: خیلی به ریزکاری دقت میکنه و تو حرف زدن نکته سنجه و حرفارو بهم ربط میده ، من گاهی میگم تو مسائلو گاهی الکی بهم ربط میدی.
    فهمیدست: به دیگران پدر و مادرم خیلی احترام میذاره.
    یکم زود از کوره در میره : مخصوصا سر مسائلی که براش مهمه،

    سر جریان همکارم به این صورت بود که اون اقا صدام کرد گفت خانوم فلانی بیا یه عکس تو اینترنت بهت نشون بدم عکسشم یه مردی بود که 39 تا زن داشت و با همشون عکس گرفته بود همکارم هم این کارو تایید کرد. نامزد من وقتی این موضوع رو فهمید با صراحت گفت تو غلط کردی محیط کار جای این کارا نیست (در صورتی که من اون اقا رو میشناختم میدونستم منظور بدی نداره) اما گفت اصلا مهم نیست که میشناختیش یا نه محیط کار جای این کارا نیست و این ببخشید یعنی لاس زدن. الان تو خیلی از شرکتا زن و شوهر رو هم نمیذارن یکجا باشن . همین شد که بحثمون بالا گرفت.


    یه چیز دیگم اینه که زود نتیجه گیری میکنه از هر کاری ، شاید چون میخواد منو بهتر بشناسه میگه تو کارات دقت کن من بر اساس اونا تورو میشناسم نه صرفا حرفی که میزنی

    مثلا وقتی با هم بحث کردیم من بهش گفتم تو چرا فکر میکنی من به بعضی مسائل پایبند نیستم اشتباه میکنی ، میگه من از کارات نتیجه گیری میکنم کاری به حرفت ندارم.

    میگه تو زندگی باید به حرف من گوش بدی ، یک زن در درجه اول وظیفه داره که کارای خونه رو به خوبی انجام بده و برای کاراش از شوهرش اجازه بگیره ، میگه میخوام زنه سر براهی باشی برام چون تو قراره مال من بشی حتی به خونوادتم تعلق نداری مال شوهرتی. جامعه ی ما اینه

    حرفاش اینه و رک هم میگه. من نمیدونم حرفاش زوره یا داره درست میگه!!!!! من زن پایبندی هستم ولی دلم نمیخواد همیشه زور بالا سرم باشه. نمیخوام احساس کنم اقا بالا سر دارم.


    خونوادش نسبت به ما مذهبی ترن. ولی زیاد تفاوت نداریم.


    من تو خونواده ای بزرگ شدم که پدر و مادرم همیشه نظر خودشونو دادن ولی اجبارم نکردن میذاشتن خودم تصمیم بگیرم حتی اگه اشتباه میکردم.
    اما الان پدر و مادرم هم یه جورایی با نامزدم یه جور فک میکنن و میگن اون درست میگه تو باید مسائلو بیشتر رعایت کنی مخصوصا مادرم.

    راستش من بارها باهاش صحبت کردم خیلی هم رک اون چیزی که هست رو عنوان کرده و یک مقدار از نظر جو خوانوادگی هم به همین صورت هستن با اینکه مدتی هم خارج از کشور بودن. منم کاملا متوجه شدم که عقایدش مرد سالاریه.

    لطفا راهکارهایی که میدین بیشتر در خصوص این باشه که با این جور مردا چطور باید رفتار کرد چون من تو چنین خوانواده ای بزرگ نشدم.
    من فک میکنم باید سیاست بیشتری به خرج بدم و یه مدتی باهاش راه بیام تا بتونم تو دستم بگیرمش
    ویرایش توسط anisa : سه شنبه 02 اردیبهشت 93 در ساعت 09:02

  16. کاربر روبرو از پست مفید anisa تشکرکرده است .

    khaleghezey (جمعه 05 اردیبهشت 93)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اردیبهشت 96 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1393-1-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,378
    سطح
    29
    Points: 2,378, Level: 29
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم. دوست خوبم نامزذ شما تا حد زیادی حق دارن به هر حال آدم وقتی به کسی متعهد میشه یک سری حد و حدودا رو باید رعایت کنه. مطمئن باش اگه بی تفاوت از کنارت میگذشت بیشتر غصه میخوردی... در ضمن اولاش یه کم این حساسیتا بیشتره... بهترینا رو واست آرزو میکنم...

  18. کاربر روبرو از پست مفید sama6966 تشکرکرده است .

    anisa (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.