سلام
من 24 سالمه درسم تازه تموم شده و در مرحله اشنایی برای ازدواج با یکی از اقوام هستم
که سه سال و شش ماه از من بزرگتر
خواستگارم از نظر خانوادگی و ظاهر و تحصیلات و شخصیت مورد قبول من بود
اما تو این دوران آشنایی که خیلی هم کوتاه بود چیزایی ازش دیدم که دل زدم کرده
و با خانوادم هم نمی تونم مطرح کنم
اولا اقوام دور هستند و رابطه زیادی باهم نداشتیم ولی تو دو هفته صحبت با ایشون ارتباط ما صمیمانه شد البته بیشتر از جانب او
هفته دوم صحبت به من گفت امروز یه طور دیگه هستی و حال نداری بی اعصابی و انقدر سوال پیچ کرد که بالاخره متوجه شد که تو دوره .... هستم.نشون میداد از خجالت من خیلی تعجب کرده و گفت باید با صدای بلند این کلمه رو بگی تا خجالت بریزه .این مساله طبیعی هست مثل اینکه میخوای بگی سرما خوردم
این مورد اول بود
مورد دوم اینکه تو صحبت تلفنی وقتی صحبت ما کلا در مورد مسائل جنسی هرگز نبوده به من درمورد سایز اندام جنسیش گفت من سعی کردم خودم رو به نشنیدن و متوجه نشدن بزنم ولی بازم ازم پرسید که شنیدی چی گفتم
منم گفتم مادرم صدام میکنن و قطع کردم
بعد ازاون روز خیلی از چشمم افتاد و از وقاحتش زده شدم
در حالیکه سایر شرایطش ایده ال هست
نمی دونم نگرانی و دو دلی من به جاست یا این حرفها برای آقایون طبیعیه و در دوران آشنایی طبیعیه؟
این موضوع دوتا حالت داره 
نوشته اصلی توسط capitan
علاقه مندی ها (Bookmarks)