سلام دوستان
من 2روز درهفته تودانشگاه کلاس دارم که یکیشون از8صبح تا7غروبه وفرداش که نهایتاتا5طول میکشه
یکی ازهمکلاسیای آقام هفته پیش که بهم گفت کلاساتو اگه به این شکل برداری تا7نیاز نیست بمونین و4تموم میشه.منم این هفته اجراش کردم وراضی بودم.ازطرفی من واین آقاروزای4شنبه یه درس مشترک داریم وتویه ساعت.این کلاس فقط3جلسه تشکیل شده.وهردفه بعداتمام کلاس بهم میگه مسیرمون مشترکه وتو بامن بیا منم میرم مشکلی هم نیست.واصرارهم داره.پس تااینجا من فقط4شنبه هاباهاشون میرم
3شنبه واسه اولین بارکه من کلاساموتغییردادم وساعتام باساعتای اون آقایکی شدبعدکلاس برخلاف دفعات گذشته سرشو انداخت ورفت بدون اینکه تعارف کنه ویاتوپارکینگ زنگ بزنه منم متوجه شدم که نمیخادباهاش برم واسه همین کلی منتظرموندم که ازپارکینگ خارج بشه وبعدبرم سوارسرویس شم که دیدم داره دیرم میشه سرمو انداختم پایین بدون اینکه نگاش کنم رفتم تواتوبوس نشستم ومطمئنم منو دید.بعدکلاس باهاش2تادختردیدم که همکلاسی دوران کارشناسیش بودن وصبح هم باهم اومدن وتوپارکیتگم بااون بود.بهم برخوردکه چرا یه تارف خالی نکردبرخلاف اصرار روزای قبلش.خوب اوناهم دختربودن منم دختر
تااینکه دیدم زنگ زد وگفت بیا آقای فلانی منتظرته باهاش بری.این آقاخیلی محترمه وسنشم 60هست.بلاخره رفتم وتوراه چندتادیگه هم سوارکرد
ولی تو دوربرگردان دیدم همکلاسم اون2تادختروسوارکرده من کاملا داخل ماشینشو دیدم که3نفربودن گفتم شایددلیلی داره که منو نبرده
فرداش4شنبه که مجدداباهم بودیم بعدکلاس گفت باهم بریم وحتا زنگ زد.قبول کردم ولی وقتی حرکتکرد ازش پرسیدم که جریان دیروز چی بودکه من بایکی دیگه رفتم.گفت من واون2دخترمسیرمشترک داشتیم وبعد2نفردیگه بهم زنگ زدن وملحق شدن وماشین تکمیل شد.بسیاربسیار ازحرفش آزرده شدم من دیدم که فقط2نفرباهاش بود.ولی چیزی نگفتم
الان موندم این 3شنبه اگه بازتکرارکنه ومنوغال بذاره 4شنبه باهاش نرم حتی بازنگ واصرارش؟؟؟؟؟
من نمیخام فکرکنه من هیچی حالیم نیست.دلم نمیخواد حتی این3شنبه هم تارف کنه باهاش برم اگه چرا خواست بهش محترمانه بگم مسیرمون متفاوته همون حرفی که خودش زد
من بی جنبه نیستم این آقا یکی از دوستای منه که ازحرکتش ناراحت شدم .خودشم فهمید
اکثرکارای دانشگا رو من انجام میدم براش وباهم خوبیم.ومدام باهم درارتباطیم
میدونم که میخواست منو دک کنه.شاید از دیدشما چیزی نباشه ولی واسه من مهمه چون اون تو دانشگاه هرجامن میشینم سعی میکنه بیاد نزدیک من بشینه خیلی بهم توجه میکنه حتا اگه یه دفه یه جا دیگه بشینم ازم میخواد که دورو برش باشم حتی دوستم به ابراز علاقه ای که اون بهم میکنه حسودیش میشه.من سعی میکنم متانتمو حفظ کنم احترامشونگه دارم ولی این حرکتشو درک نمیکنم مخصوصا دروغشو.نمیخوام خودمو پیشش سبک کنم
ببخشیدسرتونو درد آوردم اگه راهنماییم کنین ممنون میشم.علی الخصوص از آقای خالق ذی که واقعا مشاوره هاشونو دوس دارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)