سلام به همه کیارش هستم
با دختری که عاشقانه دوستش دارم دو سالی هست ازدواج کردم یطوری روانیه این دخترم.همه جوره فیت خودمه ولی بزارید مشکلمو بگم.
ما تقریبا 6 سال پیش تو اینترنت باهم آشنا شدیم و من اولین پسری بودم که باهاش حرف میزد و یواش یواش عاشق من شد ولی من نه خیلی بهش ظلم کردم جواب اس ام اساشو نمیدادم جواب تلفناشو نمیدادم بعد از 4-5 ماه رابطه ی اینترنتی من رفتم به یه شهر دیگه و از هم جدا شدیم و باز هم اون به من پیام میداد ولی منه احمق جوابشو نمیدادم.بعد دیگه از من نامید شد اشکشو در آوردم خدا منو ببخشه اونم سعی کرد منو فراموش کنه بعد از 4-5 ماه من برگشتم و دوباره باهاش ارتباط برقرار کردم تا 3 سال بعدش ارتباط اینترنتی ما ادامه داشت ولی تو این سه سال هم کلی آزارش دادم گفتم من تو آیندت نیستم اون عاشقانه منو دوست داشت و بارها ازم خواست منو ببینه من ظالم این اجازه رو بهش ندادم.بالاخره بعد از سه سال گفتم بیا همدیگر رو ببینیم خیلی خوشحال شد به من میگفت بهترین هدیه ی زندگیم بود ولی حتی بعد از دیدنش هم این رفتار های ظالمانه من ادامه داشت بعد از اولین دیدار 2 ماه طول کشید تا دوباره ببینمش حماقت هایی که این وسط کردم رو نمیگم چون واقعا سختمه بگم.بالاخره بعد از چندین بار همو دیدن بهش علاقه قلبی پیدا کردم دیگه به سمتی رفتم که بدون اون زندگی برام معنی نداشت خلاصه بعد از 1 سال نیم جنگ و دعوا با خیلی آدمها باهاش ازدواج کردم و خیلی راضیم از زندگیم و همسرم.تنها مشکل برمگیرده به اون زمان هایی که من بهش بی اعتنایی میکردم و میگفتم کسی رو بجز من برای خودش انتخاب کنه تو اون زمان همسرم سعی کرد با کسی دیگه ازدواج کنه ولی رابطش بیشتر از 1 ماه و نیم یا دوماه طول نکشید و جالبه در مورد خواستگار هاش با من حرف میزد.حالا الان که باهاش ازدواج کردم اون روابط قبل از من حسودی منو برانگیخته وادار به فکرم میکنه کلافم میکنه با اینکه میدونم مقصر خودم بودم با اینکه میدونم همسرم به جز من با هیچکس رابطه ی جنسی نداشته حتی تماس هم نداشته ولی حسادت میکنم خودخوری و فکرها مجهول ، عبس و مسخره این حساسیت مذخرف رو چطور باید رفع کنم چطور باید این مساله رو حل کنم لطفا کمکم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)