به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 فروردین 93 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    15
    سطح
    1
    Points: 15, Level: 1
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمکم کنید این افکار را فراموش کنم!! ( گذشته خانمم، حسادت و .... )

    سلام به همه کیارش هستم
    با دختری که عاشقانه دوستش دارم دو سالی هست ازدواج کردم یطوری روانیه این دخترم.همه جوره فیت خودمه ولی بزارید مشکلمو بگم.
    ما تقریبا 6 سال پیش تو اینترنت باهم آشنا شدیم و من اولین پسری بودم که باهاش حرف میزد و یواش یواش عاشق من شد ولی من نه خیلی بهش ظلم کردم جواب اس ام اساشو نمیدادم جواب تلفناشو نمیدادم بعد از 4-5 ماه رابطه ی اینترنتی من رفتم به یه شهر دیگه و از هم جدا شدیم و باز هم اون به من پیام میداد ولی منه احمق جوابشو نمیدادم.بعد دیگه از من نامید شد اشکشو در آوردم خدا منو ببخشه اونم سعی کرد منو فراموش کنه بعد از 4-5 ماه من برگشتم و دوباره باهاش ارتباط برقرار کردم تا 3 سال بعدش ارتباط اینترنتی ما ادامه داشت ولی تو این سه سال هم کلی آزارش دادم گفتم من تو آیندت نیستم اون عاشقانه منو دوست داشت و بارها ازم خواست منو ببینه من ظالم این اجازه رو بهش ندادم.بالاخره بعد از سه سال گفتم بیا همدیگر رو ببینیم خیلی خوشحال شد به من میگفت بهترین هدیه ی زندگیم بود ولی حتی بعد از دیدنش هم این رفتار های ظالمانه من ادامه داشت بعد از اولین دیدار 2 ماه طول کشید تا دوباره ببینمش حماقت هایی که این وسط کردم رو نمیگم چون واقعا سختمه بگم.بالاخره بعد از چندین بار همو دیدن بهش علاقه قلبی پیدا کردم دیگه به سمتی رفتم که بدون اون زندگی برام معنی نداشت خلاصه بعد از 1 سال نیم جنگ و دعوا با خیلی آدمها باهاش ازدواج کردم و خیلی راضیم از زندگیم و همسرم.تنها مشکل برمگیرده به اون زمان هایی که من بهش بی اعتنایی میکردم و میگفتم کسی رو بجز من برای خودش انتخاب کنه تو اون زمان همسرم سعی کرد با کسی دیگه ازدواج کنه ولی رابطش بیشتر از 1 ماه و نیم یا دوماه طول نکشید و جالبه در مورد خواستگار هاش با من حرف میزد.حالا الان که باهاش ازدواج کردم اون روابط قبل از من حسودی منو برانگیخته وادار به فکرم میکنه کلافم میکنه با اینکه میدونم مقصر خودم بودم با اینکه میدونم همسرم به جز من با هیچکس رابطه ی جنسی نداشته حتی تماس هم نداشته ولی حسادت میکنم خودخوری و فکرها مجهول ، عبس و مسخره این حساسیت مذخرف رو چطور باید رفع کنم چطور باید این مساله رو حل کنم لطفا کمکم کنید

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 93 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1393-1-20
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    137
    سطح
    2
    Points: 137, Level: 2
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    مگه نمیگی عاششقشی؟
    چرا باز میخوای با این افکار اذیتش کنی؟

  3. 2 کاربر از پست مفید sara_11 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 25 فروردین 93), meinoush (دوشنبه 25 فروردین 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 فروردین 93 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    15
    سطح
    1
    Points: 15, Level: 1
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من هیچی از احساسات درونم بهش نمیگم گفتم که فقط خود خوریه.
    انقدر عاشقانه دوستش دارم که نزارم حتی ذره ای احساس بد داشته باشه.
    مشکل من فقط حساسیت بیخود و یه جورایی احساس گناه خودمه

  5. 2 کاربر از پست مفید kiarash تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 25 فروردین 93), del (دوشنبه 25 فروردین 93)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر خوبم خوش اومدی خوشحالم که اینقدر خوشبخت و خوشحالی . از بس خوشبختی و مشکلی نداری که داری دنبال مشکل میگردی . برادر گلم برو زندگیتو بکن . برو قدر زن وفادارتو بدون . چه بسا اصلا خواستگاری در کار نبوده . یه زن وقتی قلبشو تمام و کمال به کسی داد دیگه جایی برای هیچ کس دیگه نیست .

  7. 6 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 25 فروردین 93), meinoush (دوشنبه 25 فروردین 93), salehe92 (دوشنبه 25 فروردین 93), مهربونی... (دوشنبه 25 فروردین 93), yasna1990 (دوشنبه 25 فروردین 93), دختر بیخیال (دوشنبه 25 فروردین 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 فروردین 93 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    15
    سطح
    1
    Points: 15, Level: 1
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام واحد جان کاملا حق با شماست
    ولی بعضی وقتها نمیتونم جلوی ضمیر ناخودآگاه و سرشت بیخود ایرانیمو بگیرم و حسرت میخورم که چرا انقدر اذیتش کردم چرا راحت گذاشتم از دستم بره
    حالا با این اوصاف این افکار مثل هیولا داره کنترل منو بدست میگیره چیزی که اصلا نمیخوام باشم چیزی که اصلا نمیخوام بهش اهمیت بدم ولی ضمیر ناخودآگاهم هی منو به سمتی میکشه که نمیخوام
    چطور باید برش فايق بشم لطفا کمکم کنید آیا نیاز به مشاوره دارم؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید kiarash تشکرکرده است .

    abi.bikaran (دوشنبه 25 فروردین 93)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام دوست عزیز منم از این همه احساس خوشبختی شما خوشحالم

    و اما به نظر من همین که اومدین اینجا ودارین در مورد این مسئله موشکافی میکنید و توضیح میدن این خودش باعث میشه ذهنتون بیشتر درگیر بشه و نا خوداگاه براتون بزرگ جلوه کنه!
    در حالی که این مسئله چندان اهمیت نداره کافیه شما گذشته رو راحت رها کنید و فقط حالی در اون قرار دارین رو ببینید گذشته هر برخوردی داشتین رو فراموش کنید شاید شرایط اشنایی شما ایجاب میکرد که همچین عکس العملی داشته باشین چون گفتین از طریق نت اشنا شدین پس شاید هر کسی جای شما بود خیلی جدی نمیگرفت و رفتار مشابه شما رو داشت!
    پس دیگه دست از سر زنش خودتون بر دارین و اگه خیلی عذاب وجدان دارین کافیه با تمام وجود به همسرتون محبت کنید این عشق و محبت رو به صورتهای مختلف بهش هر روز هر لحظه ابراز کنید
    و بهش بگید اگه میدونستم اینقدر خوبی و در کنارش این همه خوشبخت میشدم خیلی زودتر بهت میرسیدم! همین ابراز عشق و علاقه ها باعث میشه گذشتتون جبران بشه!
    در ضمن شما اون زمان تعهدی نداشتین به خانمتون که الان به خاطر اون برخوردها بخواین عذاب وجدان داشته باشین و ذهنتون درگیر و اشفته کنید!
    پس دیگه بیشتر حساسیت نشون ندین و قدر زندگی و عشقتون رو بدونید راحت با این مسائل جزئی خدای نکرده ارامش زندگیتون رو بهم نزنید.
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  11. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    salehe92 (دوشنبه 25 فروردین 93), yasna1990 (دوشنبه 25 فروردین 93)

  12. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    توی همین تالار تکنیک توقف فکر رو سرچ کنین و انجام بدین. تمرینای ساده مدیتیشن هم خوبه. می تونین هم تا می بینین دارین این فکرا رو شروع می کنین برین یه کاری بکنین. مثلا من این روزا تا می بینم فکرم داره به هم می ریزه یه کتاب صوتی یا فایل صوتی تفسیر حافظ و مولانا رو گوش می دم.
    می دونین جیه؟ ادم به هر چیزی عادت می کنه. مثلا من یه عمر گریه کردم و احساس بدبختی کردم. خوب راحت سر ثانیه می بینم احساساتم می ره این حالتی میشه. عادت کردم. حالا باید خودمو از عادت دربیارمو عادت بدم که احساس خوشبختی کنم. همه چی میشه عادت بشه. فقط باید انتخاب کنیم و صبور باشیم.
    حالا واسه شما که این افکارتون قدمتی نداره. خیلی هم عمقی نشده و عادت هم به اون شکل نکردین. پس با کارها و افکار جایگزین و با کنترل ذهنتون با توقف فکر می تونین خیلی زود این حالتو از خودتون دور کنین.
    مهم ترین چیزی که بهش باید توجه کنین اینه که کسی که دوسش دارین دوستون داره و کنار شماست. این گرم ترین و زیباترین حسیه که هر ادمی می تونه داشته باشه. پس ازش لذت ببرین و شاد باشین.
    موفق باشید.

  13. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    abi.bikaran (سه شنبه 26 فروردین 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.