خسته شدم مامانش راضی نمیشه

[راضیه]

[size=xx-large][size=large]باسلام خدمت مشاورین گرامی ودوستان خوبم
من حدود یک سال شده تو یه مغازه کار میکنم و با یکی از همکارام که پسری 21 ساله و هم سن خودم هست آشنا شده . ما خیلی به هم علاقمند شدیم و در مدتی که از اشناییتمون گذشته فکر می کنیم می تونیم با هم ازدواج کنیم ولی یه مشکل اساسی داریم که این اقا سربازی که نرفته هیچ ، شغل خاصی هم نداره .
من با همه این مسائل کنار اومدم ولی ما یه مشکل دیگه هم داریم و اون اینه که مامانش شدیدا مخالفت می کنه و می گه باید با فامیل ازدواج کنی و غریبه نه .
هرراهی رو رفت ولی مامانش راضی نشد ، منم دیگه طاقت ندارم و دلم می خواد زود ازدواج کنم . ولی مامانش الکی داره گیر می ده و می خواد ما بهمنرسیم . یا می گه تو سربازی نرفتی و یا کار خاصی نداری و اینکه شما اول راهین و نمی فهمین و در اینده پشیمون می شین . دیگه نمی دونیم چی کار کنیم . از این وضعیت هم خسته شدیم . تو رو خدا بگین چی کار کنیم تا مامانش راضی شه . منم که همش بهش می گم باید اگه شده مامانتو به زور راضی کنی ، از اون طرف مامانش بهش می گه نه و نمی دونه چی کار کنه . مامانش حتی نمی کنه بیاد منو ببینه ، فقط همش می گه نه . دیگه چی کار می تونیم بکنیم تا راضی شه .[/b][/font]

[mahdi06]

با سلام خدمت دوست خوبم
به نظر من نباید شما به زور متوسل بشین شما خود را به مادر ایشان کمی نزدیک کن ونشان بده که اقا پسرشان را دوست داری ویه سوال؟ایا پدر و مادر شما راضی به این ازدواج هستند؟

[گرد آفرید]

شاید خیال کنی بنده از ان زنهای پیرم یا والدین نصیحت کن یا خیلی سخت گیر هستم،اما دختر جوان و خام و البته خوب،به خدا به هر چه می پرستی دست از این عشق و عاشقی الکی بردارید؛آخر با چه دلیلی دریافته ای که به درد هم می خورید!!!!!!
صددرصد مادرش راست می گوید،چون آن پسر هنوز بچه است،باید شرایط ازدواج را پیدا نماید و آشکار است که چند سالی دستکم تا چهار سال به درازا می کشد تا این شرایط را بیابد.خیلی جالب است،می گویی:من با همه اینها ساخته ام!!یعنی چه؟یعنی شما دوتا مثلاً با هم عروسی کردید،خوب فردایش می خواهید چکار نمایید؟؟؟؟نه واقعاً می خواهید چکار کنید؟؟!!!شما دو تا الان هیچ تصویری از زندگی واقعی که همراه با کار و سختی است ندارید و در جهان عشق و عاشقی که بسیار هم شیرین است،بسر می برید.
شاید اکنون که داغید،بگویید که مثلاً با یک زیرزمین بعنوان خانه یا با نداری می سازید،اما وقتی اندکی از ازدواج بگذرد و واقعیت سرد و تلخ زندگی حقیقی به چهره تان سیلی بزند،آن وقت تازه اول ماجراست.ایشان باید دیرتر از شما ازدواج نمایند و مسلم است که دختران زودتر ازدواج می کنند،اما آیا شما تا چهار سال دیگر اگر درست بیدیشید و برگزینید،خواستگاران بهتری ندارید؟و آیا این پسر نیز سرد نخواهد شد؟
یک زندگی انسانهای مسئول،بالغ و آگاه می خواهد و البته دارای تجربه؛نه آنکه ازدواج نکنید،ولی این حرفهای شما ناشی از کم آگاهی و کور شدن خردت به دلیل عاشق شدن سطحی است.به هر حال؛این پسرِ گل پسر باید سربازیش را برود و کاری داشته باشد و هردو به مشاوره ازدواج بروید و با تصمیم بزرگترها این کار را بکنید.
در ضمن اگر مادرش راضی نیست،بی خیال شوید،بهتر است؛شاید بگویید:مگر می شود؟بله امکان دارد،اگر واقع بین باشید.مشاوره مشترک و تکی را فراموش ننمایید.
راستی . . . . از نظرات خانواده تان و اینکه آنها چه می گویند،حرفی نزدید؟

[صفورا]

سلام
من هم کاملا موافقم با نظر آقای گردآفرید عشق و عاشقی رو بزارید کنار اون الان موقعیت ازدواج نداره دوروز دیگه همه چیز یادش می ره اون موقع است که روز ی صد بار به خودت بدبیراه بگی.
انقدر شروع یه زندگی مشترک سخته به این سادگی نیست که

[نديم]

شما اشتباه بدي كرديد كه راه را سخت كرده.سربازي .كار.عدم مخالفت خانواده. سن ازدواج شما.سن جواني او و......
با هم پيش مشاور قبل از ازدواج برويد.قبول كنيد شرايط بدي داريد.اميد وارم نتيجه بگيريد.

[راضیه]

سلام
من خونوادم راضی هستن و هیچ حرفی ندارن ، حتیخودش شخصا اومده با مامانم صحبت کرده ، مامانم هم فقط می گه سربازیش مشکل داره وگرنهاگه خودم بخوامحرفی نداره . البته می گه مامانش هم تا حدودی حق داره ، چون پسرش شرایط خوبی نداره . ولی مامان اونم الکی گیر می ده مثلا می گه برای اقوام اگه امروز هم بخوای می ریم خواستگاری ولی غریبه نه . حتی نمیاد با من حرف بزنه ....
دیگه می گین چی کار کنیم ...........
همدیگه رو خیلی دوست داریم ...

[نديم]

به خودت مصلت باش .اگه بهش اطمينان داري به پاش بشين.گذر زمان ياراي توست.سعي كنيد مشكلات را دانه به دانه حذف كنيد.بهانه ها را كم كنيد. اگر خانواده تو مشگلي با شخصيت طرف شما ندارند كمك بزرگي برات محسوب ميشن.كاره سختيست وزمان زيادي ميبره .حداقل 3 سال.ولي اگه اداي عاشقي داريد وقت ثابت كردنش رسيده.

[laya]

راضیه خانم با حرفای گردآفرید ودوستان موافقم شما واون آقاپسر اصلآ شرایط ازدواج رو ندارید زندگی شوخی بردار نیست لباس نیس که هر وقت مدلش رو دوس نداشتی عوضش کنی هم شغل هم سربازی هم مخالفت مادرشون چیزای کوچیکی نیستن .از دنیای رمانتیک بیرون بیاید هنوز وقت برای انتخاب زیاده این راه برگشتی نداره.