به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 93 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    1,865
    سطح
    25
    Points: 1,865, Level: 25
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    117

    تشکرشده 155 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شکست در عشق(دختری رو که دوست داشتم ازدواج کرد)

    سلام به همه ی دوستان
    سال نوتون مبارک
    بچه ها من سه سال به دختری علاقه داشتم به خاطرش به امید اینکه زودتر بتونم ازدواج کنم رفتم خدمت
    توی خدمت همه ی امیدم این بود وقتی که اومدم بیرون وقتی که کارم جور شد با خانوادم رسمی اقدام کنم چند روزه که خدمتم تازه تموم شده ولی چند روز پیش فهمیدم که امروز عقدشه. شوکه شدم
    روحیم داغونه، تو زندگیم اولین کسی بود که واقعا دوسش داشتم نه اینکه بهش وابسته باشم با خیلیها به خاطرش مشورت کردم مشاوره رفتم،مطالعه کردم ،خودمو برای زندگی متاهلی آماده میکردم و... این خانم اون اوایل به من داشت علاقه مند میشد ولی بچه بازی های من باعث شد که از من سرد بشه، من کلی تلاش کردم تا چند ماهه بعدش ولی شیش ماهه پیش مشاور گفت که دیگه بهش پیام نده، من هم ندادم. اشتباه کردم باید خیلی بیشتر از اینا تلاش میکردم، نباید بیخیال میشدم خودمو سرزنش میکنم بابات کارهایی که کردم و نکردم واقعا نمیدونم چه کار کنم، بعید میدونم دیگه به کسی اینجوری علاقه مند بشم.نسبت به ازدواج سرد شدم هر روز به خودم تلقین میکنم که مبادا ازدواج کنم، هر روز به خودم تلقین می کنم که من دیگه کسی رو دوست ندارم، انگیزه ای برای رفتن به سر کار ندارم حوصله ندارم برم دنبال کار بگردم

    همین چند وقت پیش اینجا یه تایپیک باز کردم برای اینکه چطور ناراحتی های که پیش اومده رو از بین ببرم و چطور برای خواستگاری اقدام کنم حالا آینده من شد این.
    خودم میومدم اینجا دیگرون رو دلداری میدادم راه حل میدادم حالا ....
    نیومدم اینجا که بهم بگید چکار کنم تا با این قضیه کنار بیام چون تو این مورد مطلب زیاده تایپیک هم تو این زمینه ها زیاد مطالعه داشتم، اینا رو میدونم که مثلا بیکار نباشم، خاطراتش رو فراموش کنم ورزش کنم و...
    ولی اومدم اینجا تا فقط باتون درددل کنم چون کسی رو نداشتم که بهش بگم
    کاش دوباره بتونم عاشق بشم

  2. 3 کاربر از پست مفید newfolder تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 15 فروردین 93), AMIN 1994 (یکشنبه 17 فروردین 93), رویای پر کشیدن (شنبه 16 فروردین 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    44
    Array
    سلام
    خودتون رو سرزنش نکنید که باید تلاش بیشتری میکرید و ...
    الان این اتفاق افتاده و شما باید به خودت کمک کنی،در مورد عاشق شدن هم مطمئن باش یه روزی یک دل نه صد دل عاشق خواهی شد و ایندفعه با شرایط بهتر .
    یکی دیگه داره خوش و خرم زندگیشو میکنه شما نباید از زندگی و کار و آینده بمونی،به فکر خودت باش

  4. 3 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    newfolder (شنبه 16 فروردین 93), فرهنگ 27 (شنبه 16 فروردین 93), شیدا. (شنبه 16 فروردین 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط newfolder نمایش پست ها
    سلام به همه ی دوستان
    سال نوتون مبارک
    بچه ها من سه سال به دختری علاقه داشتم به خاطرش به امید اینکه زودتر بتونم ازدواج کنم رفتم خدمت
    توی خدمت همه ی امیدم این بود وقتی که اومدم بیرون وقتی که کارم جور شد با خانوادم رسمی اقدام کنم چند روزه که خدمتم تازه تموم شده ولی چند روز پیش فهمیدم که امروز عقدشه. شوکه شدم
    روحیم داغونه، تو زندگیم اولین کسی بود که واقعا دوسش داشتم نه اینکه بهش وابسته باشم با خیلیها به خاطرش مشورت کردم مشاوره رفتم،مطالعه کردم ،خودمو برای زندگی متاهلی آماده میکردم و... این خانم اون اوایل به من داشت علاقه مند میشد ولی بچه بازی های من باعث شد که از من سرد بشه، من کلی تلاش کردم تا چند ماهه بعدش ولی شیش ماهه پیش مشاور گفت که دیگه بهش پیام نده، من هم ندادم. اشتباه کردم باید خیلی بیشتر از اینا تلاش میکردم، نباید بیخیال میشدم خودمو سرزنش میکنم بابات کارهایی که کردم و نکردم واقعا نمیدونم چه کار کنم، بعید میدونم دیگه به کسی اینجوری علاقه مند بشم.نسبت به ازدواج سرد شدم هر روز به خودم تلقین میکنم که مبادا ازدواج کنم، هر روز به خودم تلقین می کنم که من دیگه کسی رو دوست ندارم، انگیزه ای برای رفتن به سر کار ندارم حوصله ندارم برم دنبال کار بگردم

    همین چند وقت پیش اینجا یه تایپیک باز کردم برای اینکه چطور ناراحتی های که پیش اومده رو از بین ببرم و چطور برای خواستگاری اقدام کنم حالا آینده من شد این.
    خودم میومدم اینجا دیگرون رو دلداری میدادم راه حل میدادم حالا ....
    نیومدم اینجا که بهم بگید چکار کنم تا با این قضیه کنار بیام چون تو این مورد مطلب زیاده تایپیک هم تو این زمینه ها زیاد مطالعه داشتم، اینا رو میدونم که مثلا بیکار نباشم، خاطراتش رو فراموش کنم ورزش کنم و...
    ولی اومدم اینجا تا فقط باتون درددل کنم چون کسی رو نداشتم که بهش بگم
    کاش دوباره بتونم عاشق بشم
    دوست عزیز کاملا درکتون می‌کنم. رنج عاطفی خیلی‌ سنگینه ، ولی‌ حل می‌شه. لطفا خودتونو سرزنش نکنید. شما که آگاهانه با زندگی‌ خودتون لج‌بازی نکردید! مهم اینه که در تجربه بعد تکرارش نکنید. در ضمن نگران عشق شدن هم نباشید، کلا ثابت شده که ذهن انسان ۳بار میتونه عاشقانه‌ به کسی‌ بپردازه[IMG]file:///C:\Users\Sony\AppData\Local\Temp\msohtmlclip1\01\c lip_image001.gif[/IMG]

  6. کاربر روبرو از پست مفید خانوم شین تشکرکرده است .

    newfolder (یکشنبه 17 فروردین 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 93 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    1,865
    سطح
    25
    Points: 1,865, Level: 25
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    117

    تشکرشده 155 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بچه ها از همدردیتون ممنونم

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 95 [ 19:37]
    تاریخ عضویت
    1393-1-03
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,112
    سطح
    27
    Points: 2,112, Level: 27
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 174 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط newfolder نمایش پست ها
    سلام به همه ی دوستان
    سال نوتون مبارک
    بچه ها من سه سال به دختری علاقه داشتم به خاطرش به امید اینکه زودتر بتونم ازدواج کنم رفتم خدمت
    توی خدمت همه ی امیدم این بود وقتی که اومدم بیرون وقتی که کارم جور شد با خانوادم رسمی اقدام کنم چند روزه که خدمتم تازه تموم شده ولی چند روز پیش فهمیدم که امروز عقدشه. شوکه شدم
    روحیم داغونه، تو زندگیم اولین کسی بود که واقعا دوسش داشتم نه اینکه بهش وابسته باشم با خیلیها به خاطرش مشورت کردم مشاوره رفتم،مطالعه کردم ،خودمو برای زندگی متاهلی آماده میکردم و... این خانم اون اوایل به من داشت علاقه مند میشد ولی بچه بازی های من باعث شد که از من سرد بشه، من کلی تلاش کردم تا چند ماهه بعدش ولی شیش ماهه پیش مشاور گفت که دیگه بهش پیام نده، من هم ندادم. اشتباه کردم باید خیلی بیشتر از اینا تلاش میکردم، نباید بیخیال میشدم خودمو سرزنش میکنم بابات کارهایی که کردم و نکردم واقعا نمیدونم چه کار کنم، بعید میدونم دیگه به کسی اینجوری علاقه مند بشم.نسبت به ازدواج سرد شدم هر روز به خودم تلقین میکنم که مبادا ازدواج کنم، هر روز به خودم تلقین می کنم که من دیگه کسی رو دوست ندارم، انگیزه ای برای رفتن به سر کار ندارم حوصله ندارم برم دنبال کار بگردم

    همین چند وقت پیش اینجا یه تایپیک باز کردم برای اینکه چطور ناراحتی های که پیش اومده رو از بین ببرم و چطور برای خواستگاری اقدام کنم حالا آینده من شد این.
    خودم میومدم اینجا دیگرون رو دلداری میدادم راه حل میدادم حالا ....
    نیومدم اینجا که بهم بگید چکار کنم تا با این قضیه کنار بیام چون تو این مورد مطلب زیاده تایپیک هم تو این زمینه ها زیاد مطالعه داشتم، اینا رو میدونم که مثلا بیکار نباشم، خاطراتش رو فراموش کنم ورزش کنم و...
    ولی اومدم اینجا تا فقط باتون درددل کنم چون کسی رو نداشتم که بهش بگم
    کاش دوباره بتونم عاشق بشم
    سلام دوست عزیز

    خواستم سرنوشت خودم رو برات تعریف کنم ( البته نه از نظر عشقی و . . . مسئله من مسئله درس و دانشگاه بود ) دیدم زیاد نوشتن و طولانی بودن متن زیاد مناسب نیست

    فقط این رو بدون که الان باید خوشحال باشی تو دیگه اون فرد قبلی که بی اطلاع بود نیستی

    تو تلاش خودت رو کردی پس از چی ناراحتی!!!

    مطمئن باش در اینده به هیچ عنوان حسرت این روزها رو نمیخوری چرا که تلاش کردی اما نشد

    الان شما باید شرایط اقتصادی و روحی خودت رو بهتر کنی (الان نقاط ضعف خودت رو خیلی بهتر میدونی و دیگه تکرارشون نمیکنی پس سریعتر به نتیجه خواهی رسید )

    مطمئن باش فرصت های بهتری در انتظارت هست

    اگر با این روحیه با فرصت های خوب روبه رو بشی نمیتونی از پسشون بر بیای و اون وقت شکست خورده واقعی هستی چرا که الان تجربه داری کلی مطالعه کردی مشاوره رفتی و . . . حالا وقت استفاده از اون تجربه ها هست

  9. 2 کاربر از پست مفید ذمانح تشکرکرده اند .

    newfolder (یکشنبه 17 فروردین 93), فرهنگ 27 (شنبه 16 فروردین 93)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 دی 94 [ 02:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-14
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,693
    سطح
    23
    Points: 1,693, Level: 23
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جانا حدیث از دل ما میگویی
    دوست عزیز نمیخوام بهت راهکار بدم به قول خودت فقط میخوایم درد و دل کنیم چون خودم این دردو چشیدم و همچنان درگیرشم ! به از نزدیک هشت سال ، خودش یه عمره !!
    البته هر کسی شرایط روحی خاص خودشو داره ولی کلا برای خیلیا که من دیدم و این مشکلو داشتن فقط گذشت زمان میتونه این مساله رو حل کنه حالا برای یکی چند ماه طول میکشه و برای یکی دیگه مثل من چند سال . من که الان 29 سالمه و خدا را شکر کارمندم اما بعد نزدیک 4 سال که برای اخرین بار دختر مورد علاقمو دیدم هر چی به خودم تلقین میکنم که باید فراموشش کنم ولی انگار بی فایدس امیدوارم در مورد تو این طوری نه چون واقعا اذیت میشی گوشه گیر میشی و بدتر از همه هم این که احساس میکنی هیچکسی درکت نمیکنه . اسیر خیال پردازی میشی دایم خاطرات گذشتت رو مرور میکنی . ببین خودمو میدونم چقدر اینجور مواقع از نصیحتو و توصیه و امثالهم بدت میاد اما از کسی که چهار ساله درد تو رو میکشه این یادت باشه اگه دپرسی باش گوشی گیری باش اما تا جایی که میتونی بیکار نباش چون این وقتا فقط مشغول بودنه که میتونه یه کم ارومت کنه به هر حال چه یکسال چه چند سال دیگه با این مساله بیشتر کنار میای اما بعدا نزار حسرت فرصت های که تو این چند سال از دس دادی به دلت بمونه چون هرچی سن میره بالاتر دید ادم به زندگی منطقی
    تر میشه این یه واقعیته
    امیدوارم تو هم مجبور نشی راهیو بیای که من چهار ساله مسافرشم با چمدونی از خاطرات و روزهای تلخ

  11. 2 کاربر از پست مفید omidvar01 تشکرکرده اند .

    AMIN 1994 (یکشنبه 17 فروردین 93), newfolder (یکشنبه 17 فروردین 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نامزدم مرد خوبی است ولی من فرد قبلی را دوست دارم
    توسط Hildaa در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 اردیبهشت 96, 11:15
  2. دختری که دوست دارم شهر دور دانشجو هست!
    توسط HaD در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 بهمن 92, 21:25
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 بهمن 90, 20:16
  4. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  5. من شکست خودم را دوست دارم...
    توسط سارا5 در انجمن راههای شکست در زندگی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 اسفند 87, 13:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.