به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 مشکلات در دوان عقد

    سلام 28 سالمه پسرم با دختری 23 ساله 3 ماهه سنتی عقد کردیم اما الان اخلاقمون باهم نمیگیره از آدمای شهرت باز مغرور مادی گرا بدم میاد چیکار کنم هرچقدر فکر میکنم باز نمیشه کلا اخلاق اینطوری دوست نداشتم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    سلام
    خوش اومدین
    خیلی خلاصه توضیح دادین مشکلتون رو
    دوران آشناییتون چقدر بود؟
    آیا تو اون دوران نشونه های خاصی از این رفتاراش ندیدین ؟
    الان میشه بگین که همسرتون چه رفتارهایی دارن که فکر می کنید این ویژگی ها رو دارن ؟
    ضمنا میزان علاقه اولیه و علاقه الانتون بهم چقدره ؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    629
    امتیاز
    8,334
    سطح
    61
    Points: 8,334, Level: 61
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 792 در 312 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    با توجه به حرف های شما فک میکنم شما یک مقدار در ازدواجتون عجله کردین و شناخت کافی از هم ندارین و سه ماه هم خیلی کافی نیست برای شناخت حتی در حد سطحی
    تازه داره رفتار های بد و خوب شما نمود پیدا می کنه و این طبیعیه که بعضی رفتارای طرف مقابل برات عجیبه از نوع لباس پوشیدن گرفته تا اخلاق و برخورد و شخصیت توی موقعیت های مختلف.
    آدم تا وقتی وارد زندگی کسی نشه نمی تونه بفهمه واقعا چه شخصیتی داره حتی تو دوران دوستی هم نمیشه اینو فهمید ولی بعد ازدواج همه چی عوض میشه شما دچار یه بحران شدی چون یه تصوری از ایشون داشتی و یه چیز دیگه شده..ولی باید بدونی با هر کسی ازدواج کنی اولش تا با اخلاقاش کنار بیای سخته و خصوصا توی ازدواج نسبتا عجولانه شما این سختی بیشتر هم میشه هر چی شناخت قبل ازدواج بیشتر باشه این دوران بحرانی کمتر و کوتاه تره..
    به نظرم بهتره اولا کمی صبور تر باشی و دوما اگر نیاز هست حتما از مشاوره حضوری هردوتاتون استفاده کنین چون اگر بخواین این مشکلات رو پشت گوش بندازین و بگین خوب میشه بدتر میشه اوضاع..
    همین الان به فکر حل ریشه ای مشکل باشین چون مشکل حادی ندارین احتمال زیادی داره که حل بشه..

    [size=medium]تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!
    یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا .
    [/size]

  4. کاربر روبرو از پست مفید mohammad2012 تشکرکرده است .

    هم آوا (جمعه 15 فروردین 93)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از هردوی شما تشکر میکنم آقای محمد باید بگم وضع مالی مون البته پدرم خوبه منم پیش اون مشغول به کارم حتی بعضی اوقات ازحقوقی که به من بده راضی نبودم حتی مادرم بهش دایما میگه. وقتی ما به خواستگاری رفتیم اصلا مجالی ندادن بعد از بلی برون در عرض 2 روز بساط عقد رو فراهم کردن وچون ماهم تجربه آنچنانی نداشتیم اونا داشتن ومن فرزند اول بودم تقریبا هیچ تجربه ایی نداشتم یکم دوران نامزدی وعقد رو طول بدیم مدام مادرش واسم حرف میندازه چرا امسال به مسافرت نرفتین شاید فکر میکنه بخاطر دخترش باشه. 15 میلیون واسش طلا خریدیم باز گفتیم میخریم واست تا موقع عروسی انگار هیچ چی نخریدم چون میخواست خیلی گرونش رو برداره به گفته خودش تا به زن دادشهاش پوز بده اصلا فکر نمیکردم همچین دختری باشه 20 میلیون خرج کردم در عرض 3 ماه اونا هم واسم 3 میلیون من اصلا ناراضی نیستم بلکه کاش اون 3 میلیونو من میدادم به خودش تا اون دختری بود که من میخواستم کلا ما از اشتغال زنهایمان در بیرون مخالفیم چون نیازی نداریم در این مورد حرفمون شد من بهش گفتم خود خانواده ات نذاشتین یه مدت بگذره تا هم دیگرو بهتر بشناسیم من اصلا نمیخوام دلشو بشکنم وحتی بهش خواهم گفت اگه منو نمیخوای راحت بگو شاید یه دختر آرزوهایی داره من نتونم اونا رو برآورده کنم گفتم بهش باید خانواده همدیگرو درک کنیم احترام بزاریم وقتی پیش خانواده خودش هست خیلی خوشحاله اما پیش خانواده من خودشو میگره اوایل نبود درحالی که خواهر ومادرمن بهش احترام میذارن مدام با حرف مادروخواهرش کار میکنه.

  6. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    برادر محترم،
    کاش ادامه همون تاپیک قبلیتون می نوشتید. اینطوری بهتر بود.
    اونجا گفتید همسرتون 18 سالشه، اینجا می گید 23 سالشه. کدوم درسته؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    33
    Array
    بهتره در مورد خواستگاری و روند اشنایی تون توضیحاتی بدی
    ملاک های شما و ایشون و تحصیلات؟
    در مورد وضعیت خانواده ایشون هم یه توضیحاتی بده فرزند چندم هستید و ایشون چطور؟
    دوست عزیز به نظر میاد همسر شما دختر مادی باشه و مادیات براش اهمیت داره ولی الان برای قضاوت کردن زوده شما شاید هنوز به طور کامل همدیگه رو نشناخته باشید
    و یا شاید تحت تاثیر صحبتهای مادرش و یا خواهر (البته اگر خواهر داشته باشه) قرار گرفته
    در مورد انتظاراتش باید باهاش صحبت کنی و بهش بفهمونی این صحبت ها آزارت میده و حس میکنی وجود خودت براش اهمیتی نداره بلکه ثروت شما براشون مهمه
    در مورد رفتار با خانواده طبیعیه در عرض سه ماه وارد خانوادده و شخص جدیدی شده که هیچ شناختی نداره و چون ازدواج سنتی بوده هیچ شناختی از شما و خانوادتون نداره در حالی که باید وقت زیادی رو با شما و خانوادتون سپری کنه در این مورد کمی بهش زمان بدید تا بتونه بهتون اعتماد کنه
    اگر به سوالا جواب بدی در مورد مشکل اول میتونیم بهتر راهنماییتون کنیم

  8. کاربر روبرو از پست مفید mis-marjan تشکرکرده است .

    هم آوا (جمعه 15 فروردین 93)

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ازدواج مون سنتی بوداون مادری داره خیلی زیرک ومکاره چون من فرزند اول خانواده بودم پدر مادرم باراولشون بودوتجربه آنچنانی نداشتن اما اونا صاحب دامادوعروس بودن نذاشتن آب از گلمون پایین بره بعد از بله برون تقریبا درعرض 1روز بساط عقدو فراهم کردن. دختروخواهرم واسم پیدا کرده بود اصلا ندیده بودم از مادرم هی میپرسیدم دختره چطوره اون میگفت خوبه البته قیافه معمولی داره البته اوایل یکم به دلم نمی نشست اما کم کم عشقم زیاد شد اخلاق ماه اولش خوب بود الان هم طوری وانمود میکنه که خوبه ولی خیلی زیرک ومکاره مادرش دایما واسم غر میزنه میگه چرا هرروز بهش زنگ نمیزنه فلانی 10 بار زنگ میزنه چرا دخترمو بیرون نمیبری میبرم ولی اصلا بهش نمیچسبه میخواد همیشه خواهر بزرگش کنارش باشه تا باهم بخندن اونم اصلا به شوهرش اهمیت نمیده تو خانواده اشون شوهر باید زیردست زن باشه این منو اذیت میکنه یه رویاش اینه بره بیرون کار بکنه ماشین بهش بخرم در حالی که من خودم با ماشین پدرم میبرم بیرون ازم انتظار داره بهش ماشین بخرم یه جورایی ناراحت که چرا با اونا مخالفم چون خودشون نذاشتن چندروز از خواستگاری بگذره بعد عقد کنیم تا همدیگرو بهتر بشناسیم نتونستم اینا رو بگم چرا شهرت بازی میکنی ماشین اول زندگی که نمیگن همش یه شبه نمیشه باید بیایی زندگی کم کم به لطف خدا میشه درسته قبول میکنه ولی ناراحت میشه کلا درک خانوادگی ندارن گفتم واسش گفتم باید احترام متقابلی با خانوادهامون داشته باشیم اصلا خیلی زود یادش رفته با خانواده اش خوبه باخانواده من خیلی سرد بی روح برخورد میکنه مثل اینکه داره لج میکنه البته پشتش یه مادروخواهر نشسته که خیلی مکارن الانم پدرمادروخواهرم زیاد دوستش ندارن میگم چرا دوسش ندارین واسم گرفتین اونام ناراحتن پدرمیگه من میشناسم همشونو خیلی عجول وشهرت بازن بهش میگم چرا داری الان میگی خیلی ناراحتم.کمکم کنید

  10. کاربر روبرو از پست مفید msta تشکرکرده است .

    هم آوا (جمعه 15 فروردین 93)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام چرا هیچ جوابی دوستان نمیدهند؟؟

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بچه ها چرا هیچ کس جوابی نمیده اوضاعم روز به روز بد میشه نامزدم خیلی پشتم حرفهای ناجوری میزنه یعنی تو خونشون برعکس میگه مثل اینکه ازم خوشش نمیاد در ضمن به حرف خواهر ومادرش خیلی گوش میکنه اصلا من براش مهم نیستم.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.