با سلام
میخوام موضوع رو بطور خلاصه بگم که زیاد سرتون رو درد نیارم.
بنده به یکی از همکارام علاقمند شدم و بعد از چند ماه قصد کردم که موضوع رو باهاشون مطرح کنم.
من پسری 30 ساله هستم و ایشون 1 سال و 4 ماه از من بزرگترن.از نظر ظاهری قیافه معمولی دارن.
دیروز با پدرم صحبت کردم و ایشون راضی شدن و قرار شد که با اهل خونه هم موضوع رو مطرح کنن.
همین الان که دارم این مطلب رو مینویسم تقریبا" میشه گفت از یه بحث جدی با اهالی منزل اومدم.پدرم میگه که امروز عصر رفتم از کسی که آدم قابل اعتمادی هم هست درباره این خانواده تحقیق کردم که متاسفانه نتیجه خوبی نداشته.ایشون اومدن موضوع ازدواج من رو مطرح کردن و کل اهل خونه مخالف سرسخت هستن.من خانواده خودم رو خوب میشناسم و به هیچ وجه از نظر خودشون بر نمیگردن.
پدرم هم موضوع اون مرد که درباره این خانواده بهش گفته بود رو مطرح کرد که باعث شد تصمیم اونا برای مخالفت جدی بشه.البته خیلی از دلایلی که خانوادم میارن منطقی هست.
الان همه متفق القول گفتن که ما با تو هیچ جا نمیایم و تو لیاقتت بیشتر از ایناست.نه اینکه ما بخوایم تو کارت دخالت کنیم اما واقعا" این دختر بدرد تو نمیخوره.
موضوع مهم اینجاست که من اشتباه بزرگی مرتکب شدم.دیشب به دختره پیام دادم و بهش اظهار علاقه کردم و کلی هم با هم حرف زدیم.امروز ظهر هم برای بار دوم تکرار شد.
حالا خودم با توجه به تحقیقاتی که پدرم کرده به این نتیجه رسیدم که تصمیمم اشتباه بوده.
دوستان عزیز خودم میدونم کاری که دیشب کردم در پیام دادن به همکارم اشتباه بزرگی بوده و ایشون هم متاسفانه به من اظهار علاقه کردن.
از شما عزیزان میخوام که کمکم کنید.الان طوریه وضعیت که دیگه نمیشه کاری کرد و باید این رابطه رو که هنوز 24 ساعت هم ازش نگذشته تموم کرد.آخه ایشون همکار نزدیکم هم هستن و تقریبا" هر روز داریم با هم روبرو میشیم.
ازتون میخوام که بهم بگید باید چی بهشون بگم تا کمتر هم ناراحت بشن.
خواهش میکنم بهم سرکوفت نزنین که خودم میدونم لیاقتم بدتر از هرچی سرکوفته.
امیدورام این بنده حقیر رو رهنمایی کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)