به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 دارم داغون میشم

    سلام پسرم 26 سالمه با یه دختره 18 ساله ازدواج سنتی کردم یعنی تو یه شب آشنا شدیم البته خانواده همامون همدیگرو میشناختن یکم آشناهستیم مدت 3 ماهه دردوران عقدیم نمیدونم از کجا شروع کنم من آدم مومن و سربه زیری بودم به هیچ دختری بد نگاه نمیکردم درحالی که دخترایی بودن حتی پیشنهاد رابطه حتی جنسی رو بهم میدادن رد میکردم از نظر مالی وقیافه هم خوب هستیم من خیلی بود از دست ازدواج فرار میکردم به حرف بابام ومامامنم در مورد ازدواج گوش نمیکردم چون یه زمانی مشکل روده داشتم درحالی که اونا اصلا نمیدونستن من این مشکلو دارم خیلی ناراحت بودم تا این که پدرم منومجبود کرد ازدواج کنم منم دیگه چاره ایی نداشتم البته بیماریم یکم بهبود یافته بود بالاخره ما رفتیم خواستگاری اونام قبول کردن من دودل بودم وحتی بعضی اوقات به مادر میگفتم نمیخوام ازدواج کنم اونم میگفت آخه دختره وخانواده به این خوبی از کجا پیدا میکنی منم دیدم چاره ایی ندارم تن دادم اوایل اون دختر خوب بود ولی کم کم از سربه زیری من سو استفاده میکنه یعنی توقعاتش بیشتر شده بخدا من همیشه بحرفاش گوش دادم وهرچی پول خواسته واسش دادم اون خیلی به مادیات علاقه داره منم فقط به عشق ومعنویات خلاصه خونه امون هم جوری هست که طبقه بالا مال منه وپایین مال پدرم از اونجاخوشش نمیاد به من میگه ماشین میخوام خیلی پررو شده خیلی به حرف مادروخواهرش گوش میکنه حتی برای خریدطلاش خواهرشو میبره و جاهای دیگه هم اون با من میبره مثل اینه که من 2 تا زن گرفتم مادرشم خیلی واسم حرف میندازه منم زیاد به روم نمیارم ولی از این همه پررویی ناراحت میشم چون قبلا پیش از من 2 تا خواستگار داشت وحتی اونا بهم زنگ زده بودن از این دختره منصرف بشم منم بهشون گفتم اگه دختره قبول بکنه من قیدشو میزنم من باخودش حرف زدم اما اون گفت من اونا رو نمیخوام تو و خودم قبول کردم نمیدونم از اونجا مغرور شده.خلاصه نمیدونم میتونم با همچین آدمی که از نظر مالی از ما خیلی پایین تره اما ادعاش بیشتر ه کنار بیام این آخری بهش زنگ زدم بیا بریم بیرون من واست لباس بخرم و موقع برگشتن شام مهمون من قبول کرد رفتیم بیرون تو راه گفت من ماشین میخوام من میخوام رانندگی کنم من میخوام بعد از عروسی کار کنم چون من با اینا مخالف بودم وحتی بهش گفتم با رانندگی کنار خودم مخالف نیستم ولی قبول نکرد داشت بهونه میاورد حتی به خرید وشام نرفت وحالا هم باهم قهریم بنظرتون من باید چیکار کنم آیا زندگی باهمچین دختری که توقع زیادی داره با حرف مادر و خواهرش زندگی میکنه ومنم براش مهم نیستم پوز و مادی گری خیلی واسش مهمه چیکار کنم؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید msta تشکرکرده است .

    noamooz (جمعه 08 فروردین 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 12:32]
    تاریخ عضویت
    1392-7-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    4,961
    سطح
    45
    Points: 4,961, Level: 45
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger First Class
    تشکرها
    21

    تشکرشده 244 در 115 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام این قضیه روباخانوادت هم درمیون گذاشتی؟؟
    بامادرشوخواهرش صحبت کن ی جورایی متقاعدشون کن که دارن با دخالتای نابجا زندگیتون رو بهم میریزن خودتم ساده نگیر جلوشون که ازت سواستفاده کنن اگه دارن توزندگیت دخالت میکنن باهاشون ی برخورد منطقی بکن که موجب ناراحتی هم نشه.باخانواده خودتم درمیون بذار تا باهاشون صحبت کنن بادختره هم بطورجدی حرف بزن اینجوری ک پیش میره زندگیت روزب روز خراب تر میشه

  4. 2 کاربر از پست مفید sadafdarya تشکرکرده اند .

    ir0098 (شنبه 09 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 09 فروردین 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اولا بخاطر همدردی وراهنمایت متشکرم من چون سنتی ازدواج کردم خانواده اشون میشناختیم دخترم خواهرم بخاطر ساده بودنش برام توصیه کرد منم اون اوایل چون کم کم آشنا میشدیم یکم به قول شما ساده درمقابلش ظاهر میشدم تیپشم معمولیه واصلا هم برام مهم نیست چون جوانی نماند در این خانه استخوانی اما یه بار مقابل طلافروش به خانوادهم توهین کرد منم ناراحت شدم در کنار خواهرش بهش هشدار دادم اونم گفت ببخش ندونستم گفتم چرا بخاطر مادیات طلا منی که میخوام همه عمرمو برات بذارم نابود میکنی من وخانوادم جوری هستیم اولا وضع مالی پدرم خوبه از لحاظ ادب مذهب فرهنگ هم خیلی بهتریم منم بعنوان یک کارمند تو شرکت پدرم مشغول بکارم نه اینکه رئیس شرکت باشم شاید ماهی 700هزار تا 1 میلیون دارمدم باشه من میتونم پدرمو وادار کنم هرچی خواست براش جور کنم ولی از این میترسم که بعد از عروسی بگه خونه طبقه بالایی رو نمیخوام باید واسم خونه جدید بگیرین.ممنونم

    - - - Updated - - -

    اولا بخاطر همدردی وراهنمایت متشکرم من چون سنتی ازدواج کردم خانواده اشون میشناختیم دخترم خواهرم بخاطر ساده بودنش برام توصیه کرد منم اون اوایل چون کم کم آشنا میشدیم یکم به قول شما ساده درمقابلش ظاهر میشدم تیپشم معمولیه واصلا هم برام مهم نیست چون جوانی نماند در این خانه استخوانی اما یه بار مقابل طلافروش به خانوادهم توهین کرد منم ناراحت شدم در کنار خواهرش بهش هشدار دادم اونم گفت ببخش ندونستم گفتم چرا بخاطر مادیات طلا منی که میخوام همه عمرمو برات بذارم نابود میکنی من وخانوادم جوری هستیم اولا وضع مالی پدرم خوبه از لحاظ ادب مذهب فرهنگ هم خیلی بهتریم منم بعنوان یک کارمند تو شرکت پدرم مشغول بکارم نه اینکه رئیس شرکت باشم شاید ماهی 700هزار تا 1 میلیون دارمدم باشه من میتونم پدرمو وادار کنم هرچی خواست براش جور کنم ولی از این میترسم که بعد از عروسی بگه خونه طبقه بالایی رو نمیخوام باید واسم خونه جدید بگیرین.ممنونم

  6. کاربر روبرو از پست مفید msta تشکرکرده است .

    kiann (شنبه 09 فروردین 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 12:32]
    تاریخ عضویت
    1392-7-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    4,961
    سطح
    45
    Points: 4,961, Level: 45
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger First Class
    تشکرها
    21

    تشکرشده 244 در 115 پست

    Rep Power
    34
    Array
    جنگ اول به از صلح اخر
    دوست من بازم میگم بشین بانامزدت حرف بزن کسی ک داره به بقیه اجازه دخالت توزندگیش رو میده نمیتونه ی عمر همسرتو باشه چ بخوایی چ نخوایی بااین اوضاع زندگیت ازهم پاشیدست.بهش بگو که این رفتاراش رو عوض کنه وخودش باشه ن برده حرف دیگران اگه میتونه زندگیشو خودش اداره کنه برین زیر یه سقف

  8. کاربر روبرو از پست مفید sadafdarya تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (شنبه 09 فروردین 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه چیز دیگه هست اونم اینکه وقتی تو خونه اشون هستی بسیار خوشحال شادابه اما خونه ما ساکت ومغرور همش از خودش درمیاره پشت سر خانواده ات بد میگن اما من بخدا همیشه خانواده اشو تعریف کردم الن چند روزه به بهانه ایی قهر کرده واصلا هم زنگ نمیزنه خانواده ام گفته چون اون مقابل توبعنوان دختر خودشو نمیشکنه چرا تو بشکنی.3 ماهه نامزدیم 1ماه اولش فرق میکنه با حالا....

  10. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    برادر عزیز،

    * اگر عقد محضری نیستید، بیشتر و بیشتر دقت کن.

    * هر اخلاقی از ایشون می بینی، بدون که تو زندگی همین رفتارها پررنگ تر می شه. یک ماه اول هم این رفتارها را داشته، ماه سوم پررنگ ترش را.
    یک جمله ای تو این تالار هست جدی بگیر. "نجواها"ی زمان آشنایی، تو زندگی می شه "فریاد"

    * اگر از الان رابطه تون درست شکل نگیره و ارتباطتون را اصلاح نکنید، بعدها پیچیده تر و سخت تر خواهد شد.
    اگر حرفی که می زنی منطبق با قولهای زمان خواستگاری، تواناییهات و عرف هست ازش کوتاه نیا.


    شاید کم سن و سال هست و تحت تاثیر حرفهای خواهرش و دیگران قرار میگیره.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    e-lampard (دوشنبه 18 فروردین 93), meinoush (شنبه 09 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 09 فروردین 93)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    * اگر عقد محضری نیستید، بیشتر و بیشتر دقت کن. این یعنی چی؟

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    فکر کنم منظور شیدا جان این باشه که بیشتر به تصمیمت درمورد ازدواج با این خانم فکرکنی. منم باهاشون موافقم. البته فکر کنم شما عقد کردین.
    خانمتون فقط هجده سالشه و سن زیادی نداره پس خیلی تحت تاثیر اطرافیه و صدالبته شما هم جز اطرافیان هستین و میتونین تاثیر خودتون رو اعمال کنین. فکر کنم شما به خاطر مسائلی که خودتون مطرح کردید کمی اعتماد به نفستون پایینه و ایشون هم از همین موضوع سواستفاده می کنه. در هر صورت نباید اجازه بدین این وضعیت ادامه داشته باشه چون روز به روز بدتر میشه
    در مورد مشکل فعلی به نظرم صحبت کردن(یا به عبارتی منت کشی) با خودشون فایده نداره. خودتون با پدر یا ترجیحا مادرشون در این زمینه صحبت کنین و محترمانه خواسته هاتون رو مطرح کنین و مشکلاتتون رو بگین و ازشون کمک بخواین.

  14. 2 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    دختر بیخیال (شنبه 09 فروردین 93), شیدا. (یکشنبه 10 فروردین 93)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 تیر 98 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1393-1-09
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    4,087
    سطح
    40
    Points: 4,087, Level: 40
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    75

    تشکرشده 20 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام . واقعیتش من با خوندن مطلب شما یکم تعجب کردم. اینکه یه خانم بخوان رانندگی کنند واقعا موضوعی نیست که شما بخوایند باهاش مخالفت کنید یا شرط بگذارید که کنار خودم بشینید. رانندگی در جامعه امروز یه مهارت محسوب می شه که به نظر من همه چه زن و چه مرد باید داشته باشن. مثلا فرض کنید در موقعیتی که اورژانسی است و شما قادر به رانندگی نیستید کسی باید حضور داشته باشه که این کارو انجام بده. در واقع این کار این قدر عادیه که امروزه مثل راه رفتن می مونه.
    در کل هم برای یه زندگی مشترک موفق هر دو طرف باید یه کم انعطاف داشته باشند. اینکه ایشون خونه شما با والدینتون توی یه ساختمان زندگی کنند و کار نکنند و رانندگی نکنند و.... همه در خواست های شماست. به نطر من قبل از عقد تمام این موارد باید بحث می شد و هر دو طرف به یه نسبت از خود گذشتگی انجام می دادند. با این توقعات این زندگی شما دو نفر نیست زندگی شما و توقعات شما و رضایت شماست.
    در نهایت به نظر من کار کردن و رانندگی کردن جزو حقوق اولیه هر انسان است و در واقع با سلب این حقوق شما هویت ایشان را به عنوان یک فرد در جامعه می گیرید.در این صورت شما نباید توقع داشته باشید که ایشان بدون اینکه به روی خودشان بیاورند با شما شام بخورند. تازه ایشان فقط 18 ساله هستند و به عقیده من هنوز نمیدانند که چه می خواهند. باور دارم با پخته تر شدن ایشان مشکلات شما از این دست بیشتر می شود. چون ایشان تازه به خواسته ها و حقوق خودشان پی می برند.

  16. 2 کاربر از پست مفید پامچال تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 10 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 09 فروردین 93)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اصلا مسئله رانندگی نیست کاررونمیزارم چون اعتقادی به کار زنها ندارم چون خودم میتونم ازپس هزینه های زندگی بربیام پدر مادرشم نزاشتن چند روز از زمان خواستگاری بگذره تقریبا به فاصله 2 روز همه چیزو فاتحه کردن عقدو جاری کردن خودشم الان میگه کاش باهم قبلا حرف میزدیم.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این ازدواج غلط افسرده و داغونم
    توسط raha69 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 خرداد 95, 22:49
  2. یک هفته از طلاقم میگذره خیلی داغون شدم
    توسط مینا 66 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 13 تیر 94, 22:36
  3. افکاری که از ذهنم بیرون نمیره و داره داغونم می کنه!
    توسط tonio_m2000 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 اردیبهشت 93, 13:44
  4. چی جوری با غول بدخوابی مبارزه کنم؟
    توسط سپیده سحر در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 91, 19:19
  5. داغونم کمکم نمی کنید؟
    توسط من تنهام در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 دی 91, 23:21

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.